۱۰ فیلم برتر ژانر بادی کاپ (زوج پلیس)؛ تعقیب و گریز با چاشنی رفاقت و اعتماد
«بادی کاپ» (Buddy Cop) ژانر آزاد و رهایی است که مشخصهی اصلیاش، حضور دو نیروی پلیس (یا به طور کلی دو مأمور اجرای قانون) است که با یکدیگر رفیق میشوند تا بتوانند معمایی را حل کنند یا جنایتکاران را دستگیر کنند اما در واقع اصلیترین ویژگی تعیینکنندهی این ژانر، تفاوت شخصیتی بسیار زیاد بین این دو نفر است که ابدا با هم سر سازگاری ندارند و مدام درگیر میشوند و البته تفاوت سنی قابلتوجهی هم دارند و رفتارها و پسزمینهی شخصیتیاشان به کلی متفاوت است و فرسخها با یکدیگر فاصله دارد اما کمکم تلاش میکنند و یاد میگیرند که با یکدیگر کنار بیایند و به هم اعتماد کنند.
رد پای فیلمهای این ژانر را میتوان در سال ۱۹۴۹ پیدا کرد، زمانی که کارگردان افسانهای و نامدار ژاپنی، آکیرا کوروساوا فیلم «سگ ولگرد» را عرضه کرد، یک نوآر با محوریت وقایع پساجنگ که اتفاقاتش در دنیای تبهکاران توکیو رخ میدهد که در واقع این فیلم به نوعی سنگبنای این ژانر به حساب میآید. این ژانر بعدها در غرب و در اواخر دههی ۸۰ بیشتر محبوب شد آن هم به لطف فیلمهای کلاسیک این ژانر مثل «اسلحهی مرگبار» که یکی از فیلمهای این فهرست هم هست و «۴۸ ساعت» محصول ۱۹۸۲ به کارگردانی والتر هیل و در دهههای بعد کشش زیادی داشت. از آن زمان تاکنون، این ژانر به یکی از ارکان سینمای اکشن بدل شده است و امروزه مثل سابق هم به طور مداوم آثاری از این ژانر ساخته میشود. دلیل اصلی موفقیت فیلمهای بادی کاپ میتواند آن طرح و برنامهی خاصی باشد که ارائه میدهند که فرصت آتشسوزاندن و سکانسهای جذابی را برای دو شخصیت اصلی و کاریزماتیک این فیلمها فراهم میکند تا شیمی و رابطهی خاصشان با یکدیگر و آن کمدی یا بزن و بکوب را نشان دهند. در زیر ۱۰ تا از بهترینهای این ژانر را به شما معرفی کردهایم.
- محصول: ۲۰۰۷ / کشور انگلیس، فرانسه و آمریکا
- کارگردان: ادگار رایت
- بازیگران: سایمون پگ، نیک فراست، جیم برودبنت و …
- امتیاز متاکریتیک: ۸۱ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۸ از ۱۰
«پلیس خفن» دومین قسمت از سهگانهای هتاکانه اثر ادگار رایت است، فیلمهای انگلیسی که روایتی دارند از ماجراجوییها و بدگمانیهای سایمون پگ و نیک فراست. سلف این فیلم یعنی «شان میمیرد» کمدی است که به شکلی استادانه، تمامی کلیشههای یکی از اشباعشدهترین ژانرهای ممکن را به سخره میگیرد و زنگ هشدار را برای آن به صدا درمیآورد؛ اسلشرهای پر از زامبی. به همان رویه و حالت، «پلیس خفن» هم با ژانر بادی کاپ مقابله میکند و دیدی جدید را از این ژانر به دست میدهد با داستانهای جدیدی از این زوج محبوب انگلیسی.
سایمون پگ در نقش نیکولاس انجل ظاهر میشود، یک پلیس عصبی در لندن که خودش را در روستای کوچکی به نام سندفورد پیدا میکند و با شخصیت نیک فراست رفیق میشود. دوستشدن این دو با یکدیگر ثابت میکند که تعادل خوبی بین شخصیت دست و پا چلفتی و بیش از حد مشتاق فراست با شخصیت کهنهمغز پگ برقرار میشود که این دو پی به دسیسهای گیجکننده که روز به روز بر شدتش افزوده میشود، میبرند. از «پلیس خفن» معمولا بهعنوان سرگرمکنندهترین و بانمکترین بین این سهگانه شناخته میشود که در سال ۲۰۱۳ با فیلم «پایان دنیا» به اتمام میرسد. این فیلم یقینا هیچ کمبودی از شوخیها و شیرینکاریهای تکراری ندارد و اشارات تند و تیز رایت با تمام سرعت پیش میآید اما با پیچشهای پرسروصدا و داستانی با پیچیدگیهای تعمدی، هیچ چیزی از ارتباط جذاب بین این دو شخصیت و درخشش شیمی بینقص آنها و رابطهی عجیبوغریبشان نمیکاهد.
۹. سرسخت (Hard Boiled)
- محصول: ۱۹۹۲ / کشور هنگ کنگ
- کارگردان: جان وو
- بازیگران: چو یون فات، تونی لیانگ، ترزا مو و …
- امتیاز متاکریتیک: ـــ
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۸ از ۱۰
این فیلم که در دنیای تبهکاری هنگ کنگ اتفاق میافتد، تریلر بیرحمی است که از آزمون گذر زمان سربلند بیرون آمده است آن هم به لطف خلاقیت ناب و بدلکاری های نوآورانهای که دارد. گرچه این فیلم، یک اثر ژانری خالص است، اما با این حال در هر وجهش تازه است که به لطف توجه شگفتانگیز جان وو به جزئیات و اجرای بینقصش است که به طور کامل هر سکانس اکشن را طراحی کرده است و از از قاببندی زیرکانهای بهره برده است در حالی که هنوز هم طبیعت بالاتر از استاندارد خود آگاهی کامل دارد.
این فیلم داستان پلیس مخفی را دنبال میکند که به سندیکای جنایتکار محلی نفوذ کرده است و اطمینان رهبرانش را به دست آورده است و در تلاش است تا با کمک پلیس در عملیات بزرگی خرابکاری کند و آن را از کار بیندازد. از طرفی، یک پلیس صادق و سرسخت همکارش را در یک عملیات تیراندازی با همان دستهی تبهکاری از دست میدهد و قسم میخورد تا انتقامش را بگیرد. هر دو پلیس سرانجام با یکدیگر متحد میشوند و در نیمهی دوم بهیادماندنی این فیلم در یکی از بهترین سکانسهای اکشنی که شما را انگشت به دهان میگذارد، شرکت میکنند؛ مواجهشدن با باند تبهکار در در یک بیمارستان عمومی اما همانگونه که هر لحظه از این فیلم مثل نقطهی اوج انفجاریاش فوقالعاده است، جادوی شخصیتهای تونی لیانگ و چو یون فات و اجرای کمدی آنها چیزی است که تماشای مجدد این فیلم اکشن را باز هم ارزشمند میکند.
۸. مردان خوب (The Nice Guys)
- محصول: ۲۰۱۶ / کشور آمریکا
- کارگردان: شین بلک
- بازیگران: راسل کرو، رایان گاسلینگ، انگوری رایس و …
- امتیاز متاکریتیک: ۷۰ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۴ از ۱۰
نوآری با حال و هوای دههی ۷۰ میلادی که رایان گاسلینگ در نقش یک کارآگاه خصوصی و راسل کرو در نقش یک آدم رذل و تبهکار ظاهر شدهاند که هر دو استخدام شدهاند تا دربارهی ناپدیدشدن یک دختر و مرگ مرموز یک زن بدکاره تحقیق کنند. این فیلم یک اثر پر رمز و راز جذاب و سرگرمکننده است و مثل فیلمهای «لبوفسکی بزرگ» ساختهی برادران کوئن محصول ۱۹۹۸، «خداحافظی طولانی» ساختهی رابرت آلتمن محصول ۱۹۷۳ و «خباثت ذاتی» ساختهی پل توماس اندرسون محصول ۲۰۱۴، فراست خاصی دارد و رویکرد با نشاطش را حفظ میکند و پر است از لحظات و اشاراتی به نوآرهای قدیمی و ادای احترامی به فیلمهای کارآگاهی که اگر چشم روی هم بذارید، از دستش خواهید داد. مشابه این، این فیلم میداند که چگونه شوخطبعی و حماقت را به کار بگیرد تا با زمینههای جدی مثل افسردگی، تنهایی و ناامیدی مقابله کند. به اینها، حال و هوای لسآنجلس دههی ۷۰ و یک توطئه هزارتو را اضافه کنید که قهرمان آسانگیر و بیخیال داستان کشفش میکند و اینجاست که وقایع دیگر خود را نشان میدهند.
کارگردانی این فیلم بر عهدهی شین بلک است، کسی که تماما زیر و بم این ژانر را بلد است. او بیشتر برای نوشتن فیلمنامهی «اسلحهی مرگبار» در ۲۲ سالگیاش شناخته میشود؛ فیلمی که موتور رضایتخاطر از فیلمهای بادی کاپ را در آمریکای شمالی روشن کرد و البته فیلمنامهی دنبالهی این فیلم و فیلم Kiss Kiss Bang Bang را هم نوشت.
۷. هفت (Seven)
- محصول: ۱۹۹۵ / کشور آمریکا
- کارگردان: دیوید فینچر
- بازیگران: برت پیت، مورگان فریمن، کوین اسپیسی و …
- امتیاز متاکریتیک: ۶۵ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۱ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸٫۸ از ۱۰
این تریلر نفسگیر از دیوید فینچر هیچ کمدی سرگرمکنندهای در خودش ندارد اما بدون پیوند و پویایی بین دو شخصیت اصلی داستان، نمیتوان این فیلم را به درستی درک کرد. برد پیت و مورگان فریمن در نقش دو کارآگاه جنایی ظاهر شدهاند که دست به دست هم دادهاند تا رد یک قاتل سریالی جامعهستیز را بگیرند که افراد را برای قصاص به خاطر ارتکاب هفت گناه مرگبار میکشد. شخصیت فریمن، سامرست، فردی لجوج و کهنهسربازی باوقار و ثابتقدم است که در یک قدمی بازنشتگیاش قرار دارد. در طول جریان فیلم او میلز را که یک تازهکار متکبر و در عین حال سربههواست و مشکلات احساسی فراوان، قضاوت او را تحت تاثیر قرار میدهد، راهنمایی میکند.
چیزی که این فیلم را از دیگر آثار متمایز میکند، این است که چگونه فینچر تصمیم میگیرد تا تمرکز فیلم را از یک داستان مرموز دم دستی به یک جنایت سنگین و ناگواری که دو نفر در حال حل و فصلش هستند، تغییر دهد. به طریق مشابهی که در فیلم زودیاک خود انجام داده بود. آنها بهتدریج موفق میشوند تا این آدم جانی و ترسناک را دستگیر کنند اما هیجان واقعی وقتی اتفاق میافتد که این دو چگونه با آگاهی از سرنخها و پیچیدگیهای پرونده سر و کله میزنند و اینکه چگونه این اتفاقات، دو شخصیت اصلی داستان را از اساس متحول میکند. الگوی پوچگرایانهی فیلم در یکی از پیچیدهترین خطهای داستانی و آزاردهندهترین صحنهها برای تماشا، به اوج خود میرسد و مخاطب لحظهای نمیتواند چشم از دیدن فیلم بردارد.
۶. اسلحهی مرگبار (Lethal Weapon)
- محصول: ۱۹۸۷ / کشور آمریکا
- کارگردان: ریچارد دانر
- بازیگران: مل گیبسون، دنی گلاور، گری بیوسی و …
- امتیاز متاکریتیک: ۶۸ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۰ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۶ از ۱۰
معمولا از فیلم «اسلحهی مرگبار» بهعنوان پدرخواندهی ژانر بادی کاپ یاد میشود و به آن احترام گذاشته میشود. پسلرزههایی که بعد از عرضهی این فیلم به وجود آمد، غیر قابل پیشبینی بود و نمیتوان در باب آن اغراق کرد. در ژانری که پر بود از کارهای کمدی بیرنگ و لعاب و بیکیفیت، این فیلم جا پای خود را بهعنوان اثری که روایتی اصیل داشت، محکم کرد که میتوانست این روایت را به داستانهایی که به مراتب متعادلتر هستند، به عاریه بدهد. امروزه آسان است که دیگر به فیلم اصلی اعتنایی نکنیم و آن را نادیده بگیریم بعد از مشتی دنبالهی کمارزش که قلمروی کمدی را لگدمال کردند اما در واقع این فیلم، سبب تولد ترکیب جالبی شد؛ پلیس سرکش و پر از مشکلات ریز و درشت که با یک مرد اهل خانوادهی آسودهخاطر همراه میشود.
کارگردان شین بلک از دو فیلم «ارتباط فرانسوی» (که از قضا یکی از فیلمهای این لیست است) و «هری کثیف» ساختهی دان سیگل محصول ۱۹۷۱ را بهعنوان دو اثری یاد میکند که منبع الهامی برای او در نوشتن فیلمنامهی «اسلحهی مرگبار» بودند آن هم به هنگامی که او نسخهی مخصوص فیلمهای پلیسی خود را میخواست بسازد و پویایی بین دو شخصیت فیلم، بسیار مدیون چنین فیلمهایی است. شخصیت نامتعادل مل گیبسون بیشتر بار فیلم را به دوش میکشد اما این شخصیت دنی گلاور است که ارزش مضاعفی به فیلم میدهد با بازی که بیشتر کنترلشده و عمیق است. همه چیز از دیالوگهای بهیادماندنی بیپایان تا رنگبندی براق و طراحی صحنهی جسورانهاش، شما را به شدت به زحمت میاندازد تا به دنبال فیلمی از ژانر بادی کاپ باشید که تاثیرش بیشتر از فیلم «اسلحهی مرگبار» بر دنیای سینما باشد.
۵. Tiger on the beat
- محصول: ۱۹۸۸ / کشور هنگ کنگ
- کارگردان: لائو کار لیانگ
- بازیگران: چو یون فات، نینا لی چی، کونان لی و …
- امتیاز متاکریتیک: ـــ
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۰ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
این فیلم که در سال ۱۹۸۸ عرضه شده است، محصول دیگری از سینمای هنگ کنگ است که چو یون فات سحرانگیز در آن حضور دارد که این بار در نقش یک پلیس کهنهکار و تنبل و شوخ ظاهر میشود. او با یک پلیس جوان همراه میشود که جدیتر است و کونان لی نقشش را بر عهده دارد و به آنها مأموریت داده میشود تا پروندهی قتل یک قاچاقچی هروئین را حل کنند. این فیلم یکی از متداولترین اجزا در فیلمهای بادی کاپ را به عاریه میگیرد و در آن شخصیت های چو و کونان، بهتدریج با یگدیگر رفیق میشوند و به هم دیگر احترام میگذارند. آن هم کسانی که در ابتدا رفتار تحقیرآمیزی نسبت به یکدیگر داشتند.
این فیلم پر است از طرح و برنامههای انفجاری جان وو با هفتتیرکشیهایی به سبک و سیاق خودش و لحن کمدی که با برخی فراز و نشیبهای دراماتیک ترکیب شده است. مشابه فیلم سرسخت خودش، این فیلم هم مملو از بدلکاری های مبهوتکننده و تصویربرداری هوشمندانه است از جمله مبارزه با اره برقی در پایان فیلم که بیچون و چرا، نقطهی عطف فیلم به شمار میآید. شیمی بین شخصیتهای لی و چو به پای رابطهی خاص چو و لیانگ در فیلم سرسخت نمیرسد، اما در مجموع این فیلم به شکل بینقصی تجسمی از اغراق مفرط در ترکیب فیلمهای کونگفو با هفتتیرکشی را به نمایش میگذارد در حالی که ادای احترامی دارد به بزرگترین منبع الهامش یعنی «اسلحهی مرگبار».
۴. Kiss Kiss Bang Bang
- محصول: ۲۰۰۵ / کشور آمریکا
- کارگردان: شین بلک
- بازیگران: رابرت داونی جونیور، وال کیلمر، میشل موناهن و …
- امتیاز متاکریتیک: ۷۲ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۶ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۵ از ۱۰
فیلمنامهی این اثر که یکی از پرجزئیاتترین نوشتههای شین بلک است، داستان یک دلهدزد را روایت میکند که تصادفا در تست بازیگری برای نقشی در یک فیلم کارآگاهی شرکت میکند. در آنجا او با شخصیت گی پری ملاقات میکند، یک کارآگاه خصوصی زیرک که به او پیشنهاد میکند تا در یک بازجویی و تحقیق و بررسی واقعی شرکت کند تا بتواند شخصیت خود در فیلم را به خوبی بازی کند. چیزی که به دنبال آن میآید، یک نوآر مرموز با حال و هوای ویژه است که پر است از قتل و پیچشها و خیانتها. بلک یک بار دیگر میداند چگونه تغییرات شدید و ناگهانی در داستان فیلم را با مقدار اندکی کمدی، متعادل کند آن هم با دو شخصیت شوخ و شنگ و بددهنش.
رابرت داونی جونیور و وال کیلمر با یکدیگر بهترین زوج ممکن را ساختهاند، بهخصوص در دستانداختنهای بیپایان و بازگشتهایشان در خلال داستان که به ما لحظات جذابی پر از دیالوگهای ماندگار را میدهد. از جهتی، این روش خود شین بلک است در تقابل با آداب و روسم متداول در ژاتر که او فکر میکرد لذت و زیباییاش را از دست میدهد و سراغ فیلمی رفته که به شکل بیشرمانهای هیچ پشیمانی ندارد از اینکه نسبت به پذیرایی از مخاطبان عادی، بیعلاقه است و چیزی که در ادامه میآید، یکی از بیحیاترین و تند و تیزترین فیلمهای بادی کاپ تاریخ است که فاجعهی پوچی در میانهی آن شکوفا میشود.
۳. روز تعلیم (Training Day)
- محصول: ۲۰۰۱ / کشور آمریکا
- کارگردان: آنتوان فوکوا
- بازیگران: دنزل واشنگتن، ایتن هاک، اسکات گلن و …
- امتیاز متاکریتیک: ۶۹ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۳ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۷ از ۱۰
این فیلم که با رنگبندی بیروح اوایل هزارهی جدید عجین شده است، نمایشی است واقعگرا از فساد حاکم و دوراهیهای اخلاقی که نیروی پلیس هر روزه با آن مواجه است. این فیلم داستان یک مأمور پلیس مواد مخدر سرکش را روایت میکند که دارای روشهای مخصوص به خود و سؤالبرانگیزی است (با بازی دنزل واشنگتن) که یک مأمور تازهکار و بیتجربه را زیر بال و پرش میگیرد.
بازی دنزل واشنگتن در نقش آلونزو هریس از ابتدا تا انتها شما را مجذوب خودش میکند؛ کسی که هیچ ابایی ندارد از این که دستانش کثیف شود و کارش را به هر طریق ممکن انجام میدهد. این البته شخصیت سادهلوح هاک را گیچ میکند؛ کسی که آرام آرام شروع میکند به زیرسؤال بردن راه و روش و منش همکار خود و متوجه میشود که اعتماد و باور او به آلونزو بیجا بوده است. این دو نفر اغلب زمان خود را با یکدیگر و در خیابانهای شهر لسآنجلس و سوار بر یک شورولت مونتکارلو میگذرانند و مأموریتهای عجیب و غریب و غیرمعمولی به آنها محول میشود تا اینکه مشخص میشود که دنزل برنامهی خودش را دارد و نقشهی این را در سر دارد که میلیونها دلار از یک دلال مواد مخدر بدزدد. این مسئله هاک را در موقعیت دشواری قرار میدهد و او با انتخاب سختی رودررو میشود؛ این که او را به حال خودش بگذارد یا با او سرشاخ شود که صحنههای فیلم را به یک میدان نبرد دلخراش تبدیل میکند.
۲. ارتباط فرانسوی (The French Connection)
- محصول: ۱۹۷۱ / کشور آمریکا
- کارگردان: ویلیام فریدکین
- بازیگران: جن هکمن، فرناندو ری، روی شایدر و …
- امتیاز متاکریتیک: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۸ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۷ از ۱۰
این تریلر برندهی اسکار بهترین فیلم، داستان دو کارآگاه نیویورکی را بازگو میکند که قصد دارند تا قاچاقچی بدنام هروئین را که در ساحل شرقی فعالیت میکند، به دام بیندازند. کارگاه پاپآی با بازی جن هکمن، ترسی ندارد از این که به کلکهای کثیف متوسل شود اگر معنیاش این است که کار را یکسره کند. خط مشی او گاهی اوقات همکارش را سردرگم میکند. کسی که مثل همکار نامتعادلش، مترصد واکنشهای خشونتبار نیست.
ماندگارترین سکانس فیلم، تعقیب و گریز طولانی خودرو در بروکلین است که از آن معمولا بهعنوان یکی از بهترین صحنههایی یاد میشود که تا به حال در فیلمی آورده شده است. در این تعقیب و گریز، یکی از کارآگاهها خودروی یک شهروند را قرض میگیرد تا مرد مسلح در حال فرار را تعقیب کند به دنبال یک قطار و از زیر ریل آن در طول چندین منطقه. برای دستیابی به حس دلهرهآوری از سرعت در آن سکانس دیوانهکننده، کارگردان تصویربرداری ادعا میکند که نرخ فریم تصویر را به ۱۸ فریم بر ثانیه کاهش داده است و دو سکانس ریل و خیابان را با هم گرفته است. این سکانس با پاپآیی خاتمه مییابد که مرد مسلح را در پلهها گیر میاندازد، تصویر نمادینی که در پوسترهای تبلیغاتی اصلی فیلم هم گنجانده شده است.
۱. خاطرات قتل (Memories of Murder)
- محصول: ۲۰۰۳ / کشور کره جنوبی
- کارگردان: بونگ جون هو
- بازیگران: سونگ کانگ هو، کیم سانگ کیونگ، کیم رو ها و …
- امتیاز متاکریتیک: ۸۲ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۵ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸٫۱ از ۱۰
«خاطرات قتل» تریلر درگیرکنندهی است که کارگردان کرهای مستقل یعنی بونگ جون هو را در جهان مطرح کرد. این فیلم که در یک منطقهی روستایی منزویشده اتفاق میافتد، داستان تحقیق و بررسی چند قتل فسادبرانگیز حلنشده را به تصویر میکشد که در دههی ۱۹۸۰ میلادی کشور را در غم فرو برده بود. سه کارآگاه بهشان مأموریت داده میشود تا مقصر این اتفاقات را پیدا کنند که یکی از آنها کارآگاه غیر عادی، پارک (با بازی فوقالعادهی سونگ کانگ هو) است. مشابه زودیاک دیوید فینچر، بونگ در نتیجهگیریهای روانشناختی تند تثبیت شده است که این تراژدی ترسناک نه تنها موجب رنج و عذاب افسران میشود بلکه کل ملت را درگیر خود میکند.
این فیلم بستر و فضایی از وحشت و یاس را فراهم میکند که با پیامدهای دنیای واقعی که هنوز هم یک کشور از آن درد میکشد تا بلکه این درد تمام شود، شدت میگیرد و این بستهنشدن است که عذاب و بیچارگی این سه پلیس را شدت میبخشد که به هر کلک کثیفی که در چنته دارند، متوسل میشوند تا بتوانند ردی از این قاتل زیرک و در حال فرار را پیدا کنند. وقتی ناآرامی افزایش مییابد، رقابتی که از شخصیتهای به شدت متفاوت آنها و روشهای متفاوت بازجویی و بررسی نشأت میگیرد، بین آنها در میگیرد. این فیلم با پایانی غمانگیز ولی بهیادماندنی و ناگهانی در فریم آخر به سرانجام میرسد.
منبع: Taste Of Cinema
هابز و شاوز هم هست