۱۰ نقد جدی به استودیوی جیبلی که طرفدارانش را عصبانی میکنند
استودیو جیبلی نه تنها یکی از تحسینشدهترین استودیوهای انیمیشنسازی جهان است، بلکه همچنین یکی از تحسینشدهترین استودیوهای فیلمسازی جهان به طور کلی هم هست. این استودیو انیمهساز بیشتر به خاطر نقاشیهای دستی خیرهکننده، داستانهای دلگرم کننده، و البته صداپیشههای فوقالعاده نسخههای دوبلهی آمریکاییاش مشهور است. با اینحال، همهی مردم تا این حد عاشق جادوی این استودیو نیستند، آدمهای زیادی هستند که معتقدند انیمیشن کار کردن آنها تنها ابزاری است برای پنهان کردن عمق کمی که فیلمهایشان دارند. به جیبلی هم انتقادهای تند و تیز زیاد میشود، از ضرباهنگ بد فیلمهایش گرفته تا مقایسهاش با استودیوهای انیمیشنسازی آمریکایی مشهورتر. در این مطلب میخواهیم نگاهی بیاندازیم به ده نقد مشهوری که همیشه به آثار این استودیو گرفته میشود، انتقادهایی که موافق هم کم ندارند.
۱۰. «همسایهی من توتورو» اصلا فیلم ستایشآمیزی نیست
«همسایهی من توتورو» اولین فیلم استودیو جیبلی است، و همیشه به عنوان یکی از دلپذیرترین انیمیشنهای کل آثار این استودیو در نظر گرفته میشود، اثری با پایانی حقیقتا احساسبرانگیز. فیلم داستان دو خواهر کوچک است که در حالی که مادرشان در بیمارستان بستری است، عازم یک ماجراجویی میشوند. فیلم یک فانتزی بلوغ عالی با داستانی درگیر کننده است.
با اینحال، همه مخاطبان عاشق جادو و طراحیهای خارقالعاده «توتورو» نمیشوند. بعضی از مخالفان معتقدند جیغودادهای بچههای فیلم بیش از حد آزاردهنده است. البته این مخالفان قبول دارند که این فیلم بیشتر از مخاطبان بزرگسال، کودکان را به عنوان مخاطب هدف خود در نظر گرفته است.
۹. قهرمانهای آثار این استودیو غیرقابل تغییر هستند
بعضیها هم معتقدند آثار جیبلی بیش از حد دست بالا گرفته شدهاند و در مقایسه با آثار دیگر، کاملا تکراری هستند. ولی یک انتقاد خیلی مهمی که همیشه به آثار این استودیو گرفته شده این است که قهرمانهایش تغییرناپذیر هستند. ولی خیلیها معتقدند این ادعا درست نیست. فیلمهای جیبلی به همان اندازه که شرورهای خوبی دارند، از قهرمانان خوب زیادی هم بهرهمند هستند.
البته ادعایی که این مخالفان مطرح کردهاند را هم نمیتوان خیلی راحت نادیده گرفت. بیشتر قهرمانان آثار جیبلی تنها قهرمانان زنی در بازههای سنی مختلف هستند. ولی باید پذیرفت جیبلی قهرمانان خود را طوری طراحی میکند که بچهها بتوانند درکشان کنند و با آنها همذاتپنداری کنند. هایائو میازاکی، که یکی از کهنهکاران استودیو جیبلی است، در طول ساخت خیلی از آثار مهمش خود دخترانی کوچک داشت. و دوست داشت آثاری بسازد که فرزندان خودش هم بتوانند از آنها لذت ببرند.
۸. فیلمهای جیبلی زودتر از انتظارات مخاطب به پایان میرسند
بعضی از مخاطبان آثار جیبلی تنها چندتا از آثار این استودیو را دیدهاند، و با همان چند مورد درباره کل کارنامهی این شرکت نظر میدهند. این دسته از مخاطبان معتقدند فیلمهای جیبلی بیش از حد کوتاه هستند و پایانشان رضایتبخش نیست.
ولی هواداران دوآتشهی جیبلی معتقدند این حرف اصلا درست نیست، مخصوصا از نظر آنها «توتورو» اصلا چنین ویژگی ندارد. این که از فیلمهای جیبلی انتظار پایانهای هیجانانگیز داشته باشیم غیرواقعگرایانه است، چرا که این استودیو به ندرت به دنبال هیجان و شکوه و جلال است، بلکه تمام تمرکزش روی قلب داستان است.
۷. «شهر اشباح» اصلا پیرنگ ندارد
خیلی از هواداران جیبلی معتقدند «شهر اشباح» با فاصلهی زیاد، بهترین اثر استودیو جیبلی است. ولی گروه معدودی هم مخالف هستند. آنها معتقدند فیلم خیلی ضعیفی است و اصلا پیرنگ ندارد، و خبری از کشمکش و نتیجهگیری هم در آن نیست، تنها چند اتفاق جادویی هستند که پشت سرهم رخ میدهند.
ولی در بحث آثار جیبلی، هواداران این استودیو معتقدند که اتفاقا «شهر اشباح» در مقایسه با دیگر آثار این استودیو، پیرنگ قویتری دارد. در فیلم میبینیم که والدین چیهیرو به خوک تبدیل میشوند و او در کل فیلم تلاشش را میکند که آنها را به انسان تبدیل کند. مخالفان «شهر اشباح» حتی «قلهی متحرک هاول» را هم قبول ندارند و آن را هم بدون پیرنگ میدانند، اثری که یکی از محبوبترین فیلمهای جیبلی هم هست.
۶. انیمیشنهای این استودیو زشت هستند
این شاید قابل توجهترین انتقادی باشد که به جیبلی میشود. خیلی از نظرهای نامحبوبی که در این مطلب عرضه شد استدلالی پشت سر خود داشتند، ولی این ادعا که انیمیشنهای خارقالعاده جیبلی زشت و آزار دهنده هستند، خیلی عجیب است. هواداران این نظریه معتقدند کلی استودیو انیمیشنسازی دیگر داریم که از نظر طراحی و انیمیشن، جیبلی را خیلی راحت پشت سر میگذارند. البته این انتقاد مخالفان زیادی دارد.
قطعا به جز جیبلی هم کلی استودیو انیمهسازی عالی دیگر داریم، ولی هیچیک از آنها نمیتوانند از نظر طراحی و انیمیشن، با جیبلی رقابت کنند. جیبلی یکی از آخرین استودیوهایی است که در صنعتی که از چند دهه پیش به سراغ انیمشنهای دیجیتالی رفته است، هنوز آثار خود را با دست طراحی میکند. و این کار خود را هم به استادانهترین شکل ممکن انجام میدهد.
۵. باد برمیخیزد بهترین اثر این استودیو است
در کارنامه آثار جیبلی، «باد برمیخیزد» همیشه اثری مطرود بوده است. انیمیشنی که اقتباسی آزاد از یک داستان واقعی است. «باد برمیخیزد» درباره یک طراح هواپیماهای جنگی است که امپراتوری ژاپن در جنگ جهانی دوم او را به خدمت میگیرد. اگرچه خیلیها فیلم را دوست دارند، بعضیها هم معتقدند فیلم آنچنان که شایستهاش است، مورد توجه قرار نگرفته است.
این افراد معتقدند فلسفه و احساسات جاری در فیلم باعث میشود «باد برمیخیزد» یکی از بهترین و قدرنادیدهترین آثار جیبلی باشد، و باید این واقعیت را پذیرفت که این فیلم به اندازهی دیگر آثار جیبلی، مورد توجه قرار نگرفته است. آثاری مثل «شاهزاده مونونوکه» و «شهر اشباح» کلی تحسین شدهاند و شایستگیاش را هم دارند، و «باد برمیخیزد» هیچوقت به اندازهی این دو اثر دیده نشده است.
۴. «پونیو» افتضاح است و صداپیشههایش هم وحشتناک هستند
«پونیو» هم یکی از تماشاییترین آثار جیبلی است، و هم یکی از بهترین انیمیشنها را در بین آثار این استودیو دارد. ولی گروهی هم هستند که از آن متنفرند. آنها معتقدند وقتی فیلم را شروع کردند، فقط منتظر بودند به پایان برسد، تازه معتقدند دوبله انگلیسی فیلم هم وحشتناک بوده است. ولی استودیو جیبلی جدا از طراحیهای بصری خارقالعاده و داستانهای عالی، همیشه به یک چیز دیگر هم شهره بوده است: صداپیشهها.
این استودیو همیشه برای دوبلهی آمریکایی فیلمهایش، بهترین صداپیشهها را استخدام میکند، از کریستین بیل برای «قلعهی متحرک هاول» گرفته تا امیلی بلانت و جان کرازینسکی برای «باد برمیخیزد». «پونیو» هم از این قاعده مستثنی نیست. کلی ستارهی مشهور مثل مت دیمون و کیت بلانشت و لیام نیسون برای صداپیشگی این اثر استخدام شدهاند. این که این افراد وظیفهی خود را به درستی انجام دادهاند یا خیر، یک بحث دیگر است.
۳. آثار جیبلی پیچوخم زیاد دارند و بیش از حد طولانی هستند
باید پذیرفت که در مقایسه با استودیوهای انیمهسازی دیگر، جیبلی وقت زیادی روی روایت داستان میگذارد و عجلهای برای رسیدن به نقطه پایان ندارد. بعضی از مخاطبان مخالف این رویه هستند و معتقدند «پونیو»، «شهر اشباح»، «پورکو روسو» و خیلی از آثار جیبلی بیش از حد وارد پیچوخمهای اضافه میشوند.
ولی این فیلمها عمدا ضرباهنگ کندی را در پیش میگیرند تا فرصت کافی برای خلق جهان خود داشته باشند، و این یکی از بزرگترین نقاط قوت این استودیو است.
۲. اگر پیکسار «قلعهی متحرک هاول» را میساخت، به باد انتقاد گرفته میشد
عدهای هم معتقدند «قلعهی متحرک هاول» آنقدرها هم تحسین برانگیز نیست و اگر استودیوی دیگری مثل پیکسار آن را میساخت، به باد انتقاد گرفته میشد. اگرچه پیکسار هم مثل استودیو جیبلی همیشه در آثار خود پیامهای مهم زیادی برای آدمهای بزرگسال مطرح میکند، ولی مقایسه این دو استودیو مثل مقایسهی سیب و پرتقال است، جیبلی اصلا مسیر متفاوتی دارد و بیشتر فیلمهایش معمولا برگرفته از ادبیات بومی ژاپن و تاریخ این کشور هستند.
و این چندان غیرممکن نیست که پیکسار هم بتواند چنین فیلمی بسازد، آنها پیشتر با فیلمهایی چون «راتاتویی» و «کوکو» نشان دادهاند که میتوانند فیلمهایی پرمعنا درباره فرهنگ کشورهای دیگر بسازند. و اگرچه پیکسار برنامهای برای این کار ندارد، ولی هواداران «قلعهی متحرک هاول» مدتهاست منتظر ساخت یک نسخهی سینمایی بر اساس این انیمیشن هستند.
۱. بسترهای فانتزی انیمیشنهای جیبلی پیشپا افتاده هستند
همانطور که انتقاد از انیمشن و طراحی آثار جیبلی کاملا غیرمنطقی به نظر میرسد، انتقاد درباره بسترهای فانتزی و خیالانگیز این استودیو هم به همان اندازه عجیب و غیرقابل باور است. ولی شما هرچه که بسازید، همیشه مخالفانی وجود دارند. عدهای معتقدند اگرچه موجودات خیالی آثار این استودیو طراحیهای فوقالعادهای دارند، ولی از آنها استفادهای معمولی و پیشپا افتاده میشود.
این مخالفان بیشتر «شهر اشباح» را مورد هدف قرار میدهند، آنها میگویند چرا چنین موجودات جذابی باید در داستانی مورد استفاده قرار بگیرند که تمام آنها را در یک هتل چپانده است. ولی این دقیقا نقطهی قوت جیبلی است، که به جای اینکه این موجودات را غرق در صحنههای اکشن کند، انتظارات را تغییر میدهد و آنها را ابزاری برای روایت یک داستان پراحساس میکند. و هتل «شهر اشباح» هم از نظر خلق جهان داستانی در صنعت انیمه، یکی از بهترینهاست.
منبع: Screenrant
من عاشق جیبلی و میازاکی هستم. هیچکدوم رو قبول ندارم. فقط برخی از انیمه ها پیرنگ و انسجام ندارند مثل شهر اشباح و پونیو و … که داستان مدام قطع میشه و حوادث بیربط اتفاق میفته، گاهی داستان بدونه نتیجه جمع میشه و گاهی فقط سمبل میشه. که توی شهر اشباح و هاول و پونیو میبینیم. ولی در کل همشون عالی هستند. من پیرنگ پرنسس مونونوکه رو پسندیدم.
قصد توهین ندارم ولی استودیو جیبلی انیمیشن نمیسازه و آثار این استودیو انیمه هستن توی یکی از نقد ها هم گفته بود که انیمه های این استودیو زشتن و جذابیت ندارن اما باید این هم در نظر بگیرین که بیشتر اثر های جیبلی خیلی قدیمین و خب آرت استایلشون هم انیمه ست و طبیعیه که این جوری باشه نمیتونید که با انیمیشن های ۳D امروزی مقایسه شوند کنید و اینکه انیمه ها از لحاظ داستانی پیچ و خم زیادی دارن دلیل نمیشه که بد باشد فقط درکشون ممکنه برای بیننده سخت باشه فضای خیلی از انیمه های سینمایی تخیلیه و این هم طبیعیه و دلیل بدیشون نمیشه تایید شده که خیلی از انیمه های این استودیو جز بر ترین انیمه های تاریخه و به این راحتی نمیشه زیر سوال بردشون
استادی که اینقدر نقدت خوبه (به نظر خودت)
تو اول فرق بین انیمه و انیمشین رو بفهم بعدا بیا نقد و بررسی کن