وقتی صدمثانیهها اهمیت پیدا میکنند (ویترین بازی: Ten Second Ninja X)
از آرتور سی. کلارک نقل است: «اگر میزان پیشرفته بودن تکنولوژی از حدی فراتر رود، دیگر نمیتوان آن را از جادو تشخیص داد.» این جمله را میتوان به شکل دیگری بازنویسی کرد: «اگر میزان دقت محور بودن بازی سکوبازی دقتمحور (Precision Platformer) از حدی فراتر رود، دیگر نمیتوان آن را از بازی پازل تشخیص داد.» این جمله توصیفگر بازی نینجای دهثانیهای ایکس (۱۰ Second Ninja X) است، بازی که همانطور که از اسمش مشخص است، در آن ده ثانیه فرصت دارید تا هر مرحله را به اتمام برسانید و این بازهی زمانی کوتاه باعث شده که رمز موفقیت در بازی، به جای اینکه تسلط یافتن روی سکوبازی دقیق و صحیح باشد، فقط پی بردن به این باشد که چطور میتوان در کوتاهترین زمان ممکن تمام رباتهای داخل مرحله را از بین برد. پروسهی پی بردن به این راهحل پس از مدتی به یک پازل تبدیل میشود، طوری که وقتی بفهمید در کدام لحظه بپرید، در کدام لحظه شمشیر بزنید و در کدام لحظه شوریکن پرتاب کنید، اجرای عملی آن چندان سخت نخواهد بود.
البته ده ثانیهای بودن مراحل فقط تشریفاتی است. در عمل اگر بخواهید مراحل را سهستاره کنید، باید هر کدام را در مدت زمانی بهمراتب کمتر تمام کنید. گاهی در عرض سهچهار ثانیه و گاهی هم حتی یک ثانیه. این موضوع باعث شده نینجای دهثانیهای ایکس به بازی تبدیل شود که در آن صدم ثانیهها هم اهمیت دارند. در واقع بازی یک اچیومنت به نام SO CLOSE دارد که برای به دست آوردن آن، باید موقع تمام کردن یک مرحله، سهصدم ثانیه تا رسیدن به ستارهی بعدی فاصله داشته باشید.
این آچیومنت باید به شما ثابت کند که صدم ثانیه چقدر در این بازی اهمیت دارد. تمام کردن بیشتر مراحل در عرض ده ثانیه و گرفتن یک ستاره در آنها کاری ندارد، ولی اصل تجربهی بازی در این خلاصه میشود که مراحل را سهستاره کنید. در واقع برای باز کردن مراحل بعدی در هر صورت باید بعضی مراحل را سهستاره کنید و با یکستاره یا دو ستاره کردن همهی مراحل، ستارههای کافی برای باز کردن مراحل آتی نخواهید داشت. بنابراین وقتی که این موضوع برایتان یک دغدغه شود، نینجای دهثانیهای ایکس نقطهی قوت خود را بهعنوان یک بازی سکوبازی دقتمحور نشان خواهد داد.
نینجای دهثانیهای ایکس، بهلطف گیمپلی سریع و فوقفشردهاش که در آن پنجرهی شکست یا موفقیت در عرض چند ثانیه معلوم میشود، به یک بازی بسیار اعتیادآور تبدیل شده است و موقعی که در حال بازی کردن آن هستید کاری میکند مغزتان روی دور تند کار کند. البته این شاخصهی همهی بازیهای این سبک است، ولی برخلاف بازی مثل سوپر میت بوی (Super Meat Boy) مراحل بازی در حدی سخت نیستند که به این نتیجه برسید که «نه، این کار من نیست» و پس از چند بار تلاش عطایش را به لقایش ببخشید. همچنین همانطور که اشاره کردم، این بازی، (باز هم برخلاف سوپر میت بوی) به مهارت مکانیکی بالا برای پریدن و فرود آمدن و… نیاز ندارد و این موضوع باعث شده درجهسختی بازی در مقایسه با بازیهای دیگر این سبک (که معمولا بهطور طاقتفرسایی سخت هستند) قابلتحملتر باشد. در واقع بزرگترین چیزی که دربارهی نینجای ۱۰ ثانیهای توجه من را جلب کرد، درجهسختی منصفانهی آن بود، طوری که من انگیزه پیدا کردم تا تمام مراحل بازی را سهستاره کنم و این پروسه برایم هم چالشبرانگیز بود، هم لذتبخش. البته برای کسانی که دنبال چالشهای فضایی هستند و در نظرشان انجام دادن کارهایی که انسانهای میرا از پسشان برمیآیند رضایتبخش نیست، بخشی به نام ماراتون در نظر گرفته شده که در آن باید کل مراحل یک فصل را بدون یک بار مردن یا تلاش دوباره سه ستاره کنید. این تنها آچیومنتی بود که در بازی نگرفتم و تلاشی هم در راستایش نکردم، چون میدانستم کار من نیست.
فارغ از گیمپلی عالی بازی، نینجای دهثانیهای در زمینههای دیگر عملکردی معمولی دارد و شاید برای همین به شهرت بیشتری دست پیدا نکرده است. طراحی هنری بازی بامزه است، ولی چیز دندانگیری نیست و داستان بازی هم هجوی ساده و در نهایت فراموششدنی از سونیک است. البته بهشخصه از اینکه بازی همین داستان ساده و فراموششدنی را دارد خوشحالم، چون حس پیشرفت خوشایندی را فراهم میکند. همچنین در طول مکان مرکزی (Hub Level) بازی، که روی کشتی پرندهی کاپیتان ریشدراز (Captain Greatbeard)، شرور اصلی بازی واقع شده، یک سری آیتم قابل جمعآوری و مکان مخفی وجود دارد که فرصت مناسبی برای گشتوگذار بین مراحل پرتنش بازی هستند. اگر موفق شوید هر نه CD داخل کشتی را پیدا کنید، یک مینیگیم سرگرمکننده باز میشود که در آن باید در نقش راهبهای (!) لشکر زامبیها را بکشید و امتیاز کسب کنید. این مینیگیم برای بازی جمعوجوری مثل نینجای دهثانیهای کیفیت خوبی داشت و بهشخصه از تجربهی آن لذت بردم.
در کل نینجای دهثانیهای با اینکه شهرت زیادی ندارد، ولی برای من یکی از عناوین دلچسب و حتی خلاقانه در سبک سکوبازی دقتمحور بود و در حدی از خود هویت داشت که لایق توجه بیشتری باشد. این بازی دنبالهای برای بازی نینجای دهثانیهای (۱۰ Second Ninja) است، ولی اگر آن را بازی نکرده باشید، میتوانید از آن لذت ببرید، چون نسخهی بزرگتر و پرورشیافتهتر از بازی قبلی است و داستانش هم از آن مستقل است.