۱۰ کلیشه کتابهای فانتزی که باید کنار گذاشته شوند
در هر کتابفروشی که قدم بگذارید، قفسههای پرشماری از کتابهای فانتزی خواهید یافت که بسیاری از آنها از کلیشههای تکراری و قابل پیشبینی این ژانر استفاده میکنند؛ کلیشههایی که باعث میشوند با خواندن چند خط از پشت جلد کتاب، بتوان مسیر کلی داستان را حدس زد. البته این به معنای آن نیست که همهی کتابهای فانتزی به این الگوها پایبندند، و استفاده از آنها هم لزوماً مشکلی ندارد؛ اما گاهی بهتر است به تخیل خود اجازه دهید تا مسیر تازهای را دنبال کرده و داستانی متفاوت خلق کند. در عین حال، نیازی نیست بهکلی از این کلیشهها دوری کنید؛ زیرا ممکن است داستان شما دیگر در این ژانر قرار نگیرد. با این حال، میتوانید با تغییری خلاقانه، این کلیشهها را به شکلی جدید و جذابتر به کار بگیرید. در این مقاله، فهرستی از ۱۰ کلیشه محبوب در کتابهای فانتزی همراه با پیشنهاداتی برای تغییر آنها و دستیابی به ایدههای تازه و منحصربهفرد، ارائه شده است.
۱- پیشگویی قهرمان برگزیده
این کلیشه معروف کتابهای فانتزی را حتما میشناسید: قهرمان بیمیلی که قرار است جهان را نجات دهد، اما در ابتدا فرد خاصی به نظر نمیرسد و در نهایت سفری را برای نجات جهان آغاز میکند. برخی از مثالهای آن عبارتند از: آراگورن در کتاب ارباب حلقهها، هری پاتر در مجموعهی هری پاتر، اراگون در مجموعهی میراث، اندر در کتاب بازی اندر و بسیاری دیگر.
به عنوان یک نویسنده، سه انتخاب دارید: این کلیشه را کنار بگذارید، عیناً آن را استفاده کنید یا با تغییری خلاقانه از آن استفاده کنید. هیچکدام از این انتخابها اشتباه نیستند، اما اگر به دنبال تغییر کلیشهی قهرمان برگزیده هستید و میخواهید از آشنایی خواننده با این خط داستانی به نفع خود استفاده کنید، در اینجا چند پیشنهاد برای شما آورده شده است.
-
پیشگویی جعلی یا نادرست باشد
در این تغییر، طرح کلی داستان همچنان یکسان است: پیشگوییای که اعلام میکند قهرمانی وجود خواهد داشت که جهان را از ظلم و ستم نجات میدهد؛ اما اگر این پیشگویی جعلی یا اشتباه باشد چه؟ اگر نیروهای شرور این پیشگویی را ساخته باشند تا به نفع خود از آن استفاده کنند، چه میشود؟ آنها میتوانند فردی را مطابق با پیشگویی تربیت کنند، عروسکی که وانمود به خوب بودن بکند، و بهطور موثری تمام شورشها یا هر فرصتی برای ظهور نیکی از سمت مردم را سرکوب کنند. حتی میتوانند با این قهرمان برگزیدهی ساختگی یک شورش به راه بیندازند و ظاهراً شرارت قدیمی را نابود کنند، اما در واقع قدرت جدید را تحت کنترل خود داشته باشند.
-
قهرمان برگزیده شرور باشد یا فراخوان را نادیده بگیرد
این پیچش داستانی را تا حدی در سهگانهی پیشدرآمد جنگ ستارگان دیدهایم. اما چه میشود اگر قهرمان برگزیده اصلا نخواهد جهان را نجات دهد؟ اگر تصمیم بگیرد به جای نجات جهان کشاورزی کند چه؟ یا اگر او بیش از حد به قدرت علاقهمند شود؟ چگونه میتوان با کسی که پیشگویی شده قرار است پیروز شود و جهان را نجات دهد مقابله کرد؟ اینجاست که شخصیت اصلی واقعی وارد عمل میشود.
-
قهرمان برگزیده کسی نیست که انتظار میرود
در بسیاری از داستانها، قهرمان برگزیده به وضوح معرفی میشود؛ اما چه میشود اگر در بیشتر داستان شخصیتها و خواننده باور کنند که فرد دیگری قهرمان برگزیده است؟ برای انجام این کار احتمالا باید قهرمان واقعی را به عنوان یک شخصیت فرعی و نه شخصیت اصلی معرفی کنید. در غیر این صورت، خواننده متوجه حیله میشود. چه میشود اگر قهرمان برگزیده تنها در لحظهای قبل از مرگش فاش شود؟ این پیچش میتواند زمانیکه خوانندگان برای مرتبهی دوم کتاب را میخوانند و همهی سرنخهایی را که در مرتبهی اول از دست دادهاند کشف میکنند، جالب باشد.
-
پیشگویی معروف، پیشگویی واقعی نیست
تاریخ معمولا در گذر زمان تحریف شده و به اشتباه منتقل میشود. چه میشود اگر پیشگویی به درستی از نسلی به نسلی دیگر منتقل نشده باشد؟ یا اگر بخشی از پیشگویی به عمد از قهرمان برگزیده پنهان شده باشد؟ اگر چنین است، انگیزهی پنهان کردن بخشی از پیشگویی چه بوده است؟ فریب، حفاظت یا دلایل دیگر؟
-
چندین پیشگویی وجود دارد که در فرهنگهای مختلف پراکنده شدهاند
اگر قهرمان برگزیده قرار است جهان را نجات دهد، چرا فقط یک فرهنگ دربارهی او پیشگویی دارد؟ شاید چندین فرهنگ نسخههای متفاوتی از پیشگویی داشته باشند، هر کدام با تغییرات خاص خود و با اطلاعاتی ناقص. شاید حتی به نظر برسد که این پیشگوییها با یکدیگر تناقض دارند. مجموعهی چرخ زمان این کار را انجام داده و بسیار مؤثر و جالب است.
۲- جهانسازی در اروپای قرون وسطی
جهانهای فانتزی بسیار کمی وجود دارند که در اروپای قرون وسطی واقع نشده باشند. اگر از کتابهای فانتزی جادو و موجودات جادویی را بگیریم، فقط اروپای قرون وسطی از آنها باقی میماند؛ لباسها، ساختار اجتماعی (شوالیهها، لردها، پادشاهان و بردگان)، قلعهها و سلاحها بر اساس این دوره از تاریخ است. اینکه داستان در اروپای قرون وسطی اتفاق بیوفتند تا حدی به تعریف ژانر فانتزی تبدیل شده است.
- چند راه برای تغییر این مورد: چرا جهانی فانتزی بر اساس بیابانها و فرهنگ عشایری عربها نمیسازید؟ یا شاید بتوانید جهان خود را بر پایهی قبایل و در جنگلهای آمازون بنا کنید؟
۳- اسامی باید فنلاندی، ولشی، سلتیک یا اسکاندیناویایی باشند
این کلیشه به نوعی به دستهی دوم تعلق دارد. اسامی اراگون، کاسپین، مورین و گندالف، که به معنای واقعی کلمه به معنی چوبدستی الف است که از یک شعر قدیمی دربارهی دورفها گرفته شده است، نمونههایی از اسمها هستند که از زبانهایی که گفته شد، گرفته شدهاند.
- چند راه برای تغییر این مورد: از اسامی اسپانیایی، عربی یا بومی آمریکایی در داستان فانتزی خود استفاده کنید. همچنین میتوانید از اسامی افراد آشنایی که میشناسید و نامی خارجی دارند الهام بگیرید. علاوه بر این، آیا ترکیب فرهنگها جالب نیست؟ نمیتوانیم در دنیای فانتزی مبتنی بر بومیان آمریکا، نامهای عربی داشته باشیم؟
۴- شخصیت اصلی شمشیر به دست میگیرد
اغلب قهرمانهای داستانهای فانتزی شمشیرزن هستند و به ندرت کماندار یا تبردار میشوند. چرا؟ کمی تنوع در این زمینه میتواند به جذابیت داستان بیفزاید.
- چند راه برای تغییر این مورد: کمانداران میتوانند شخصیتهای اصلی جذابی باشند؛ اما تیر و کمان تنها سلاحهایی که میشود در دنیای فانتزی استفاده کرد نیستند. میتوانیم یک شخصیت اصلی تبردار داشته باشیم، یا شخصیتی که سلاح آن گرز است. این سلاحها فقط برای شخصیتهای فرعی نیستند. اجازه دهید شخصیتهای اصلیتان نیز کمی سرگرم شوند.
۵- شخصیتها فقط از کمان، تبر و شمشیر استفاده میکنند
سلاحهای متنوعی در دوران قرون وسطی وجود داشتهاند، اما در داستانهای فانتزی اغلب به سلاحهای محدودی مانند شمشیر یا کمان بسنده میشود.
- چند راه برای تغییر این مورد: سلاحهای سرگرمکنندهی زیادی وجود دارد. چرا از زوبین (javelin)، نیزه (lance)، تبرزین دستهبلند (halberd)، چاقوهای رزمی (fighting knife)، دارتهای پرتابی (blow darts) یا چوبدستیهایی به طول حدود دو متر که سر آن آهنی بوده (quarterstaff) استفاده نمیکنید؟ تحقیق کنید و چند سلاح کمتر استفاده شده پیدا کنید، یا حتی سلاحی بسازید. راههای زیادی برای کشتن مردم وجود دارد!
۶- حکومتها باید سلطنتی باشند
این کلیشه باز هم به کتابهای فانتزی اشاره دارد که در اروپای قرون وسطی واقع شدهاند، و حدس بزنید چه؟ همهی آنها حکومتهای سلطنتی داشتهاند.
- چند راه برای تغییر این مورد: میتوانید در جهان فانتزی خود، حکومتهای دموکراتیک، جمهوری یا حتی دیکتاتوری داشته باشید. همچنین میتوانید از حکومتهای مذهبی یا پلوتوکراسی بهره ببرید. یا یک قدم فراتر رفته و برای ملتهای مختلف، نظامهای حکومتی متفاوتی در نظر بگیرید.
۷- موجودات اساطیری فقط الفها، اژدهایان، دورفها و انسانها هستند
درحالیکه کتابهای فانتزی گاه شامل پریها یا موجوداتی دیگر است و برخی از نویسندگان موجودات خود را خلق میکنند، الفها، انسانها و اژدهایان تقریبا همیشه در مرکز توجه قرار دارند. برخی از کتابهای فانتزی موجودات خود را میسازند، اما بیشتر اوقات این موجودات کمی توسعهنیافته به نظر میرسند.
- چند راه برای تغییر این مورد: چرا دنیای فانتزی خود را حول موجوداتی مانند سلکیها، سنتورها، پریها، نایادها یا موجودات افسانهای دیگر نمیسازید؟ حتی موجودات کمتر شناخته شدهی دیگری نیز وجود دارد. فقط از آن موجودات در داستان خود استفاده نکنید؛ بلکه میتوانید داستان خود را حول آنها متمرکز کنید. همچنین، توصیه میشود که از موجودات کمتر شناختهشدهای که تاریخچهی خود را دارند استفاده کنید.
۸- فقدان کامل علم
بیشتر جهانهای فانتزی تقریبا به طور کامل فاقد پیشرفت علمی پس از قرون وسطی هستند. آیا نویسندگان فرض میکنند که جادو جایگزینی برای علم است؟ چه میشود اگر هم با جادو و هم با علم کار کرد؟
- چند راه برای تغییر این مورد: چه میشود اگر دانشمندان و جادوگران با هم در نبرد باشند، یا در جهانتان علم و جادو با هم ترکیب شوند و بر علیه هم نباشند؟ شاید هم بتوانید به صورت علمی جادوی خود را توضیح دهید.
۹- فناوریهای قرون وسطی
به استثنای ژانر فانتزی شهری، بیشتر دنیای فانتزی از نظر فناوری در همان سطح قرون وسطی باقی میماند. جهان فانتزی نسبت به دنیای ما از نظر فناوری کمتر توسعه یافته است. ما هواپیما، اینترنت و ماشین داریم؛ اما یک دنیای فانتزی چه فناوریای میتواند داشته باشد؟ آیا جادو لزوما باید جایگزین فناوری شود؟
- چند راه برای تغییر این مورد: به ایدههای اساسی دنیای فانتزی خود فکر کنید و تصور کنید که مردم برای چند صد سال روی ساخت این ایدهها و مهار بهتر انرژیهای جادویی کار کردهاند. آیا دنیای شما میتواند به جای گیر افتادن در دورانی بدون فناوری، فناوری منحصر به فرد خود را داشته باشد؟ این کلیشه ارتباط نزدیکی با توسعه و جوامع علمی دارد. شاید سر در بیاورید که چگونه علم و فناوری ممکن است با جادو کار کنند.
۱۰- باید تعدادی ماموریت وجود داشته باشد
اگرچه مأموریتها در داستانهای فانتزی بسیار جذاب هستند، اما آیا همهی داستانها باید حول یک مأموریت باشند؟ آیا همیشه باید یک شخصیت یا گروهی از شخصیتها وجود داشته باشند که برای تکمیل یک عمل قهرمانانه سفر کنند؟ آیا جهان باید همیشه در خطر باشد و یا این تهدید همیشه باید با یک جستجو حل شود؟
- چند راه برای تغییر این مورد: چرا کتابهای فانتزی خود را حول محور جنگ بین دو ملت و استراتژیهای نبرد آنها متمرکز نکنید؟ شاید شخصیتهای شما سعی کنند یک ملت را متحد کنند یا رهبری یک شورش را به عهده بگیرند تا یک ملت جدید تشکیل دهند. یا شاید پس از اینکه شخصیت شما شمشیر گمشده را پیدا کرد و ارباب شرور را شکست داد، ناگهان باید با مشکل واقعی حکومت کردن و نجات مردمی که نسلها تحت ستم بودهاند روبرو شود.
منبع: Write for the King