تد لاسو چگونه الگوی ارتباط و رویارویی سالم را به تصویر میکشد؟
تد لاسو، شخصیت سریال محبوبی به همین نام، مانند پرتوی از آفتاب است که هر جا قدم میگذارد، از خود مثبتگرایی ساطع میکند. البته این شخصیت خصوصیات دیگری هم دارد.
تد لاسو رهبری است که رفتار مثبت را تبدیل به الگو میکند. بخصوص در روشی که برای ارتباط برقرار کردن و حل مشکلات به کار میبرد و به تیم خود هم کمک میکند تا مثل او مثبت باشند.
او اعتماد و انتقادپذیری را که ارتباط سالم بر آن بنا شده، به الگوی رفتاری تبدیل میکند و اغلب شخصیتهای سریال هم مایلاند از او پیروی کنند. اما آنچه تد و سایر شخصیتهایی که در سریال تحتتأثیر او هستند، از ارتباطات خود تصویر میکنند، تا چه حد واقعگرایانه است؟ آنها چطور با موقعیتهای تقابل، برخورد میکنند؟ حقیقت در این باره پیچیده است، همانطور که خود شخصیت تد لاسو.
واقعگرا اما تسریعشده
ارتباطات سالم زیادی در سریال تد لاسو وجود دارد. برای مثال، جیمی و روی را در نظر بگیرید. آنها دشمنان کلاسیکی بودند. مخصوصاً در فصل ۱ و ابتدای فصل ۲. اما وقتی پدر جیمی به بازی میآید و پسرش را به خاطر پاس دادن توپ به جای گل زدن مسخره میکند، این روی است که او را در آغوش میگیرد و دلداری میدهد.
این یک تحول مثبت در رابطه آنهاست. مهمتر از آن، این رفتار واقعبینانه است. به این دلیل که روی، جیمی و دیگر شخصیتهای اصلی سریال، با رهبری تد، آمادهی این نوع تکامل در روابط خود هستند.
دکتر ریچل لارن مونتنی، روانشناس نیویورکی درباره این سریال میگوید: «گاهی فرصتی برای حل مشکل و برطرف کردن تعارض یا نوعی رفت و برگشت در تعاملات شخصیتها وجود دارد. ما همه میدانیم که این موقعیتها در سریال ساختگیاند اما منعکسکنندهی روش تعامل بسیار اصیلیاند. نمایش روشی که با استفاده از صداقت و انتقادپذیری میتواند روابط سالم بسازد. به عبارت دیگر ارتباطاتی که ما در سریال میبینیم واقعی هستند ولی برای اینکه خوشایند مخاطبان باشند، کمی فشرده و سریعتر به نمایش درآمدهاند.»
رهبری خوب در تلویزیون
دیدی کامینگز، رواندرمانگر اهل کنتاکی و نویسنده کتابهایی درباره سلامت روان کودکان، درباره سریال تد لاسو فراتر از آنچه تاکنون گفتیم میرود. او میگوید: «دلیل اینکه من سریال را واقعبینانه میدانم این است که فکر میکنم تد لاسو یک رهبر خوب است. تد موفق میشود سبکی ارتباطی را مدلسازی کند که به تیمش کمک میکند تا با هم کار کنند.
وقتی همه چیز شکست میخورد، تد تبدیل به لد تاسو (Led Tasso) میشود و در جایگاه رهبر، همه را مجبور میکند به جای تقابل با هم، در برابر او قرار گیرند. نمیتوان انکار کرد که تد شاید یک رهبر مفید در زندگی واقعی نباشد زیرا او همیشه مثبت است.
گاهی وقتی مصیبتی پیش آمده، ناراحتکننده است که فقط به جنبههای مثبت اشاره شود. فرد آسیبدیده احتیاج به همدردی دارد. به عنوان مثال، وقتی جیمی، برای مدت کوتاهی به تیم دیگری میرود، تد در گفتوگویی از او تعریف و تمجید میکند. اما جیمی نظر تد را مثبت تلقی نمیکند. در عوض او احساس میکند که تد با ذهن او بازی کرده است.
در حالی که تد صادقانه حرف زده. اینجاست که میفهمیم چرا ممکن است برخی او را دوست نداشته باشند. این خیلی عجیب نیست که کسی این رفتار را مثبتگرایی سمی بنامد. ولی منصفانه این است که این رفتار در نهایت آزاردهنده خطاب شود. ما خورشید را تا زمانی که تابشش آزاردهنده نشده، دوست داریم.»
پس چرا ما اغلب تد لاسو را اینقدر دوست داریم؟
شاید این بخشی از جادوی تلویزیون باشد. به هر حال وقتی تماشای سریال را شروع میکنیم، حداقل هفتهای نیم ساعت با او سر و کار داریم. توجه به کاراکترهای دیگر و حتی دکمه خاموش میتواند کمک کند دوز مثبتاندیشی دریافتی خود را تنظیم کنیم. از همان ابتدای سریال میفهمیم که تد یکبعدی نیست. او در ازدواجش موفق نیست. در ادامه متوجه میشویم که سابقهی تروما و اختلال اضطرابی دارد.
ما درمییابیم که برخی از خصوصیات او در واقع بخشی از مکانیسم دفاعیاش است. چون تد شخصیت تلویزیونی است، ما از مشکلات او باخبریم و او این امکان را یافته که شخصیت چند بعدی خود را به ما نشان دهد. در زندگی واقعی وقتی با کسی آشنا میشویم، این امکان را نداریم. اما تد را از ابتدا چند بعدی میشناسیم و این به مخاطب این اجازه را میدهد که طرف او را بگیرد.
افراد، متفاوت از هم تعامل میکنند
شخصیتهای سریال به طور متفاوتی ارتباط برقرار میکنند و این ترکیب متنوع، داستان را جذاب نگه میدارد. روی رک و ترسناک است. کیلی قاطع است. ربکا در نشان دادن خطایش بیباک است. بیرد کمحرف اما مفید است. هرکسی خود را به گونهای متفاوت بیان میکند. نه فقط به طور کلی، بلکه در برابر افراد مختلف هم، متفاوت رفتار میکنند. این نه خوب است و نه بد. چیزی که سریال را نشاطبخش میکند این است که تقریبا همه شخصیتها به نحوی با هم کنار میآیند. حتی وقتی بحث و اختلافات جدی پیش آید، موضوع نسبتا به راحتی حل و فصل میشود. امیلی بارتلت یک تئاتر درمانگر اهل کانزاس میگوید: «در این سریال نمونههای خیلی خوب تعامل انسانی دیده میشود. اما مواقعی در این سریال هست که همه چیز به خوبی و خوشی حل میشود. در زندگی واقعی همیشه اینطور نیست. انسانها اغلب اینقدر در فهمیدن اینکه چطور باید عذرخواهی و کارها را درست کنند، خوب نیستند. بنابراین تد و دوستانش در دنیایی واقعی و در عین حال ایدئال زندگی میکنند. آنها درگیریها و تقابلهایی دارند اما در بیشتر مواقع این مشکلات به سرعت و خیلی خوب حل میشوند. اکثر افراد، تد لاسو را مثال میزنند و مثل او رفتار میکنند و به گروهی مثبت و شاد تبدیل میشوند.
مشکل نیت
شخصیتی در سریال وجود دارد که به آن اشاره نکردیم: نیت شلی، هماهنگکنندهی اتاق رختکن. او تا زمانی که تد پتانسیلهایش را ندیده، شانسی برای صعود ندارد. نیت در سبک ارتباطی خود منفعل یا منفعل تهاجمی (passive-aggressive) است.
برخلاف سایر افراد حاضر در سریال که تمایل به قاطعیت یا پرخاشگری دارند. او چیزی نمیگوید تا زمانی که دیگر خیلی دیر شده باشد. در پایان فصل ۲، او تد را صدا میزند و به او میگوید که او را مهمترین فرد جهان میداند، اما بعدها او را رها میکند. آن زمان دیگر برای ترمیم رابطه بسیار دیر شده است و نیت بدون فرصتی برای ترمیم، رابطه را ترک میکند.
علاوه بر این، نیت کارهای پنهانی انجام میدهد. مانند اینکه به ترنت کریم میگوید که تد زمین را به دلیل یک حملهی پنیک ترک کرده است. این رابطهی آنها را بیشتر هم خراب میکند. تفاوت بین نیت و دیگران این است که نیت نمیداند چگونه تا وقتی خیلی دیر نشده، با تقابل کنار بیاید. او عصبانی و دلشکسته است. روی، کیلی یا ربکا قبل از اینکه خیلی دیر شود چیزی میگویند اما نیت سعی میکند خدمات یا کار بیشتری انجام دهد. در همان زمان تد با مسائل دیگری مشغول است و متوجه او نمیشود. بنابراین تد نمیداند مشکلی وجود دارد تا زمانی که دیگر خیلی دیر شده و کار نیت با تیم و تد تمام شده است.
تد لسو مطمئناً الگویی از کارهایی است که باید در تعامل و تقابل با آدمها انجام دهید. البته برای بسیاری از مردم این کار آنقدرها هم که سریال نشان میدهد، آسان نیست. در دنیای سریال، به نظر بیشتر مردم در کنترل خود و مدیریت رفتار با افراد متفاوت، بسیار خوب هستند. آنها فوراً افراد را کنار نمیگذارند. ما در دنیای واقعی سریعتر این کار را انجام میدهیم.
بنابراین تد لاسو و دنیای او الگوی خوبی برای کاری است که ما میتوانیم انجام دهیم. حتما دلیلی دارد که تد لاسو احساس خوبی به ما میدهد. چون به نحوی مثبت است که ما تقریباً هرگز آن را تجربه نکردهایم. ما افراد مناسب در کنار خود یا تمایلی به کار کردن روی تفاوتهای یکدیگر نداریم. اگر بتوانیم از تد لاسو و دنیای او الگوبرداری کنیم و سعی کنیم تغییراتی را اینجا و آنجا ایجاد کنیم، دنیایی شبیه او نزدیکتر از چیزی خواهد بود که تصور میکنیم.
منبع: verywellmind