ایلان ماسک؛ رویای شکستن مرزهای زمان و مکان
روزی نیست که به رسانهها سری بزنید و خبری در مورد «ایلان ماسک» (Elon Musk) نشنوید. او همهجا حضور دارد. ماسک از یک سو با «اسپیسایکس» (SpaceX) رویای تسخیر فضا را در سر میپروراند و از سوی دیگر با «تسلا موتورز» (Tesla Motors) میخواهد انقلابی در صنعت خودروسازی راه بیندازد. با زندگینامه ایلان ماسک همراه دیجیکالا مگ باشید.
زندگی ایلان ماسک در یک نگاه
ایلان ماسک یک سرمایهدار پرنفوذ آمریکایی متولد سال ۱۹۷۱ (American business magnate (born 1971)) است که در آفریقای جنوبی بهدنیا آمد. او در سن ۲۸ سالگی با فروش استارتاپ کوچک Zip2 به شرکت کامپک (Compaq) میلیونر شد. ایلان ماسک در سال ۱۹۹۹ شرکت X.com را راه انداخت؛ سال ۲۰۰۲ نوبت به Space X رسید؛ سال ۲۰۰۳ هم او مدیرعامل تسلا موتورز شد. سال ۲۰۱۲ ایلان ماسک اولین فضاپیمای تجاری را به ایستگاه بینالملی فضایی فرستاد. جاهطلبیهای ایلان به این چند مورد محدود نیست. ایلان رویای شکستن مرزهای زمان و مکان را در سر دارد. در ادامه به جزییات بیشتری در مورد زندگی شخصی و حرفهای این کارآفرین آمریکایی میپردازیم.
ایلان ماسک چگونه ایلان ماسک شد؟
ایلان ماسک متولد شهر پرتوریای آفریقای جنوبی است. او دوران کودکی و نوجوانی خود را در این کشور سپری کرد. ایلان در ۱۰ سالگی صاحب یک دستگاه کامپیوتر شد و وقتی ۱۲ سالش شد توانست اولین بازی کامپیوتری خود را بسازد. این بازی، بلستر (Blaster) نام داشت. جالب اینجا است که مجلهی PC and Office Technology این بازی را با قیمت ۵۰۰ دلار از او خرید. ایلان در ۱۹ سالگی، برای تحصیل به کانادا مهاجرت کرد. پس از گذراندن دو سال در دانشگاه کویینز، در سال ۱۹۹۱ این دانشگاه را رها کرد و به دانشگاه پنسیلوانیا رفت. او در آنجا در رشتههای کسبوکار و فیزیک، دو مدرک لیسانس گرفت. سپس برای ادامهی تحصیل در دکترای رشتهی فیزیک انرژی به دانشگاه استنفورد در کالیفرنیا رفت. اما ایلان، تنها دو روز آنجا دوام آورد. بررسی زندگینامه ایلان ماسک نشان میدهد مسیری که طی کرد از این فراز و نشیبها کم نداشت.
ورود او به دانشگاه استنفورد همزمان بود با اوجگیری شرکتهای اینترنتی نوپا. او هم برای اینکه از قافله عقب نماند، به این موج پیوست و اولین شرکت خود را با نام Zip2 راه انداخت. تاسیس این شرکت نقطه مهمی در داستان زندگی این کارآفرین شناختهشده بود.
بیشتر بخوانید:
مشاغل اعضای خانوادهی ماسک؛ از کارآفرینی تا مدلینگ
اولین گام برای ساخت یک امپراتوری
Zip2 یک راهنمای شهری آنلاین بود که محتوای لازم برای سایتهایی مثل «نیویورک تایمز» و «شیکاگو تریبون» را تامین میکرد. در سال ۱۹۹۹، شرکت کامپیوتری «کامپک» (Compaq)، شرکت Zip2 را با قیمت ۳۰۷ میلیون دلار نقد و ۳۴ میلیون دلار سهام خرید. شخص ایلان ماسک، از این معاملهی تاریخساز، ۲۲ میلیون دلار به جیب زد. اما این تازه اول راه ایلان جوان بود. قدم بعدی ایلان ماسک، دنیای پرداختهای مالی را دگرگون کرد.
دومین گام ایلان ماسک
ایلان ماسک در سال ۱۹۹۹، شرکت X.Com را تاسیس کرد. این شرکت در زمینهی خدمات مالی آنلاین فعالیت میکرد. یک سال بعد، این شرکت با «کانفینیتی» (Confinity) ادغام و سرویس معروف «پیپال» (PayPal) متولد شد. در سال ۲۰۰۲ هم فروشگاه اینترنتی eBay شرکت PayPal را با قیمت ۱٫۵ میلیارد دلار تصاحب کرد. در آن هنگام ۱۱ درصد سهام PayPal به ایلان ماسک تعلق داشت.
ایلان رویای تسخیر فضا را در سر دارد
سال ۲۰۰۲، ایلان ماسک سراغ علاقهمندی دیگرش یعنی فضا رفت و SpaceX را راه انداخت. او با جاهطلبی تمام میخواست سفرهای فضایی را وارد مرحلهی جدیدی کند.
او قدم به قدم پیش رفت، تا اینکه در سال ۲۰۰۸ توانست اعتماد ناسا را هم جلب کند. در این سال، ناسا قراردادی با SpaceX بست که بر اساس آن این شرکت وظیفهی انتقال محموله به ایستگاه بینالمللی فضایی را برعهده میگرفت.
سال ۲۰۱۲ ماسک با SpaceX تاریخساز شد. آنها در این سال توانستند موشک «فالکن ۹» (Falcon 9) را همراه ۱۰۰۰ پاوند محموله به ایستگاه بینالمللی فضایی بفرستند. SpaceX اولین شرکت خصوصی بود که توانست این کار را بکند.
سال ۲۰۱۳ هم این شرکت موفقیت دیگری کسب کرد و توانست بهوسیلهی فالکن ۹، ماهوارهای را به مدار ماهوارههای زمینثابت ارسال کند. این همان مداری است که در آن ماهوارههای تلویزیونی قرار میگیرند.
در سال ۲۰۱۵ هم فالکن ۹ ماهوارهای موسوم به DSCOVR را روی مدار قرار داد. وظیفهی این ماهواره، سنجش تاثیر تشعشعات خورشید روی شبکههای برق و ارتباطات روی زمین است.
به تدریج، دو موضوع تسخیر فضا و نجات آیندهی نسل بشر به علایق اصلی ایلان ماسک تبدیل شدند. از همین رو، مسیر زندگی حرفهای او به دنیای جذاب حملونقل هم کشیده شد.
ایلان به سوختهای فسیلی اعتقادی ندارد
تسلا موتورز، ماجراجویی جدید ایلان ماسک بود. این شرکت در سال ۲۰۰۳ تاسیس شد و نقش مهمی در خط سیر بیوگرافی ایلان ماسک داشت. ایلان یکی از بنیانگذاران اصلی این شرکت بود. او هماکنون بهعنوان مدیر عامل اجرایی و رییس هیات مدیرهی تسلا موتورز فعالیت میکند. تسلا موتورز روی طراحی و تولید خودروهای الکتریکی مقرونبهصرفه تمرکز دارد. در سال ۲۰۰۸ این شرکت «رودستر» (Roadster) را معرفی کرد. خودرویی اسپورت که در ۳٫۷ ثانیه سرعت آن از صفر به ۹۷ کیلومتر بر ساعت میرسد. این خودروی تمامبرقی با یک بار شارژ تا حدود ۳۹۳ کیلومتر مسافت را طی میکند.
«مدل اس» (Model S) اولین خودروی سدان الکتریکی تسلا بود. این خودرو هم موفقیتهای زیادی را برای تسلا موتورز به ارمغان آورد. Model S در سال ۲۰۱۳ بهعنوان خودروی سال مجلهی Motor Trend انتخاب شد. تسلا «مدل ایکس» (Model X) سومین خودروی شرکت ۱۲ سالهی تسلا است. یکی از جالبترین ویژگیهای مدل X، درهای عقب آن است که مثل دو بال باز میشوند.
ایلان میخواهد تاریخ را بسازد
تحقیق درباره ایلان ماسک نشان میدهد بلندپروازیهای او حد و مرزی ندارد. ایلان در سال ۲۰۱۳ یک طرح مفهومی انقلابی را منتشر کرد؛ طرحی که میتواند صنعت حملونقل را بهکلی متحول کند. او از این ایده با نام «هایپرلوپ» (Hyperloop) یاد میکند. این اختراع میتواند سرعت جابهجایی بین نقاط جغرافیایی مختلف را به شکل محسوسی افزایش دهد.
هایپرلوپ انرژی خود را از منابع تجدیدپذیر دریافت میکند. در این سیستم افراد داخل کپسولهای مخصوصی مینشینند و با سرعت باورنکردنی ۹۶۲ تا ۱۲۲۰ کیلومتر بر ساعت جابهجا میشوند. باوجود تمام انتقادها، ایلان ماسک سرسختانه روی این پروژهی انقلابی کار میکند.
البته ایدهپردازیهای ماسک تنها به پروژهی هایپر لوپ ختم نمیشود. فهرست شرکتهایی که او در حوزههای مختلف، خود راه انداخته یا در راهاندازیشان سهیم بوده بلند است. گویی در ذهنش آیندهای را ترسیم کرده و هر یک از این شرکتها تکهای از جورچین آن «آینده»اند.
نمیشود آیندهی جهان را زیبا تصویر کنید و به انرژیهای پایدار و تجدیدپذیر توجه نداشته باشید. ماسک خیلی وقت پیش در سال ۲۰۰۶ به پسر خالههایش، لیندن و پیتر کمک کرده بود تا شرکت سولارسیتی را در زمینهی انرژی خورشیدی راه بیندازند. بعدها در آگوست ۲۰۱۶ تصمیم گرفت حضور پررنگتری در این حوزه داشته باشد و از طریق شرکت تسلا، سولارسیتی را تصاحب کرد تا زنجیرهی تامین تسلا را کامل کند. ماسک در این باره گفته: «انرژی خورشیدی و ذخیرهسازی انرژی در کنار هم بهتر کار میکنند. تسلا (بخش ذخیره) و سولارسیتی (تولید انرژی خورشیدی) با هم میتوانند هم از نظر فناوری و هم اقتصادی بهترین عملکرد را داشته باشند، تا در نهایت فرآیند تولید، ذخیره و مصرف انرژی بهبود یابد.»
ماسک به هدف توسعهی ایدههایی مشابه هایپرلوپ، شرکت بورینگ را تاسیس کرد تا به قول خودش رفتوآمد شهری را از شکل دوبعدی فعلی به تودرتویی سهبعدی تبدیل کند. او معتقد است شلوغی آمدوشد خودروها در شهرها را میتوان با حفر تونلهای ویژهای در شهرها به حداقل رساند. فاز آزمایشی این تونلها در محوطهی شرکت اسپیسایکس حفر و آزمایش شد.
آیندهی ایلان ماسک بدون هوش مصنوعی و افزایش توانایی مغز انسان تحقق نمییابد. دو شرکت «اُپناِیآی» (OpenAI) و «نرولینک» (NeuroLink) برای همین تاسیس شدند.
ماسک اغلب در مصاحبههایش از آیندهی هوش مصنوعی خیلی خوب تعریف نمیکند و مانند استیو هاوکینگ نگران از کنترل خارج شدن آن است. هدف شرکت OpenAI این است که در کنار توسعهی هوش مصنوعی از خدمتگزاری دائمی آن به بشر مطمئن شود. شرکت نرولینک در آغاز بیماریها و آسیبهای مغزی را هدف گرفته تا درمانشان کند و در ادامه با شناخت دقیقتر مغز بتواند با افزودن بخشهایی به آن تواناییهایش را افزایش دهد. احتمالاً نیت ناگفتهی ماسک این است که به نوعی انسان با سایبورگ شدن بتواند همواره از هوش مصنوعی جلوتر باشد.
ایلان ماسک و دنیای سیاست
زندگینامه ایلان ماسک نمیتواند بدون پرداختن به سیاست کامل باشد. بعد از انتخاب شدن دونالد ترامپ به رییس جمهوری آمریکا انتقادهای زیادی به او و تیمش به خاطر دوری از شرکتهای فناوری شد. ترامپ در نهایت عدهای از نامداران این حوزه را به عنوان مشاور خود بر گزید که نام ایلان ماسک هم در آن میان بود.
خیلیها ماسک را به خاطر پذیرش همکاری با ترامپ شماتت کردند. او در پاسخ به انتقادها گفت: «هدف من سرعت بخشیدن به فرآیند گذار دنیا به انرژیهای پایدار و چند-سیارهای شدن تمدن بشری است تا اشتغال افزایش یابد و آینده برای همه بهتر شود [و در این راستا از هر وسیلهای استفاده میکنم].»
اما در نهایت با کنار گذاشتن پیمان زیستمحیطی پاریس توسط ترامپ، که درست عکس توصیهها و هدفهای ماسک بود، ماسک همکاری با دولت ترامپ را خاتمه داد.
از کاربر منتقد تا صاحب جنجالی توییتر
ایلان ماسک سال ۲۰۰۹ به شبکه اجتماعی توییتر پیوست و شناسه کاربریاش طی مدتی نه چندان طولانی به یکی از محبوبترین حسابهای توییتر تبدیل شد. حاشیههای استفاده ایلان از توییتر سال ۲۰۱۸ پررنگتر شد. او که پیشتر درباره معامله سهام تسلا در بازار سهام ابراز تردید کرده بود در رشته توییتی که ماه آگوست سال ۲۰۱۸ نوشت از تصمیمش درباره خصوصیسازی تسلا خبر داد. این توییت به عنوان نوعی دستکاری بازار که باعث افزایش قیمت کاذب سهام تسلا و ضرر میلیون دلاری سهامداران شده است بحث زیادی ایجاد کرد و با شکایت کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا از ماسک همراه شد.
ایلان ماسک همیشه منتقد سیاستهای خاص توییتر در حوزه آزادی بیان بود و اعتراضات خود را نسبت به شیوههای حذف و تعدیل محتوا توسط این شبکه اجتماعی نشان میداد. اوایل ماه آوریل سال ۲۰۲۲ مشخص شد ماسک ۹ درصد از سهام شرکت توییتر را خریداری کرده است. مدت کوتاهی بعد توییتر خبر داد که این منتقد قدیمی سیاستهای شرکت پس از خرید سهام قرار است به هیات مدیره هم بپیوندد. اما ماسک تصمیم دیگری گرفت و اعلام کرد قصد خرید تمام سهام توییتر را به قیمت ۴۴ میلیون دلار دارد. گرچه هیات مدیره توییتر این تصمیم ماسک را پذیرفت اما حاشیه بعدی این فرایند زمانی ایجاد شد که در تابستان سال ۲۰۲۲ ایلان ماسک اعلام کرد که از قصدش منصرف شده و میخواهد از معامله عقبنشینی کند چرا که توییتر اطلاعات کافی را درباره تعداد حسابهای کاربری ربات در اختیار او قرار نداده است. اقدامی که با پروسه قانونی توییتر علیه این کارآفرین آمریکایی مواجه شد و عاقبت او را واداشت معامله را پیش ببرد و در اکتبر سال ۲۰۲۲ به عنوان صاحب توییتر شناخته شود.
حضور ماسک به عنوان صاحب توییتر هم البته بیسروصدا نبود. مدت کوتاهی پس از تملک شرکت برخی از مدیران ارشد توییتر اخراج شدند، بازنگری در سیاستهای محتوایی آغاز شد، بعضی از کاربران مطرود و محدودشده سابق امکان بازگشتن به توییتر را یافتند و البته اعتراض بعضی از کارکنان و استعفای دستهجمعی تعدادی از آنها دست کم برای چند روز بسیاری از کاربران را وحشتزده کرد چرا که گمان میکردند ممکن است حتی فرایند اداره روزمره این شبکه اجتماعی دچار اختلال شود. به همه اینها البته باید ماجرای فروش تیک آبی توییتر را هم اضافه کرد. نشانهای که پیشتر در اختیار اشخاص مشهور، تاییدشده و شناختهشده بود و حالا در دوران ماسک در ازای دریافت مبلغی مشخص به تمام کاربران فروخته میشود.
جالب بود و انگیزشی
من از کودکی دوست داشتم کارها رو ساده تر از اونی کی دیگر ان می گن انجام بدم
وقتی کسی از کاری که میکرد دچار رنجش بود می گفتم این که کار مهمی نبود اینقدر غر می زنه تقریبا بیشتر راهها رو تغییر می دادم اگه یک کاری رو قرار بود چندین بار تکرار کنم به چندین روش مختلف انجام می دادم خیلی ها منو عجیب می بینند ! اما اصلا اینطور نیست من در نوجوانی شروع به کار با رایانه کردم قبلا آتاری و رایانک اگه یادتون باشه استفاده می کردم حتی اون زمانی که این وسایل نبود تلویزیون تک رنگ و یک ضبط رو بهم وصل میکردم و باندهای خراب رو بهشون وصل می کردم و خروجی می گرفتم . تو محیط کارم هم ایده های خلاقانه ای داشتم که هنوز در بخش سیستم رایانه ای داره استفاده میشه مثلا فرمول نویسی. همیشه بدنبال تکنولوژی بودم اگر از کنار مغازه کامپیوتر رد می شدم امکان نداشت یه نگاه به وسایلش نندازم و همچنان هم برام خیلی جذابن و هر مقاله ای از سیستم ها ببینم باید بخونم ولی ولی ولی توی اینترنت سعی نکردم کاری دست و پا کنم و الان احساس می کنم که چقدر عقبم و باید راهی پیدا کنم , توی بورس هم وارد شدم و سود خوبی هم بدست آوردم وکلی تلاش کردم که حرفه ای یاد بگیرم می دانم استعداد بالایی در یادگیری دارم و میخوام اینو بگم نه من بلکه همه میتونن در محیطی که بهش علاقمندند پیشرفت کنند
افرین بهت من سن کمی دارم ولی دارم تلاش میکنم تا اینترنت رو ارتقا بدم
من بیشتر دوست دارم بدونم ایلان ماسک چه تخصصی داره
چون بعضی ها از طریق شغل و تخصصشون پیشرفت میکنند و ایده هاشون روعملی میکنند
بعضی تخصصشون مرتبط با ایده هاشون مثل برنامه نویسی که ایده دست الکتر مکانیکی داره
مثلا کسی که میخاد در نون خرمایی ایده داره ولی تخصصشو نداره میتونه توش موفق باشه یا نه
ایلان ماسک کارهایی کرده که در یک موردش تخصص داشته اون هم برنامه نویسی بقیه کارها مثلا ماشین الکتریکی رو تخصص نداره ولی توش موفق بود
ببین رفیق عصر «تخصص گرایی» کم کمک سرمیاد. اینکه یک صفت شغلی منفرد داشته باشی از نظر من خنده داره. از بچهگی به موسیقی، الکترونیک، کامپیوتر، ادبیات، صنعت حمل و نقل و معماری و هزار تا چیز دیگه علاقه داشتم. بزرگتر که شدم سال پایانی راهنمایی، متوجه شدم که حالا مجبورم تصمیمی رو بگیرم که هیچوقت دوست نداشتم!
«پسرم هیچوقت از شاخه ای به شاخهی دیگه نپر! پسرم تمام تلاشتو معطوف به یک چیز کن تا موفق شی!»
نه من هیچکدوم از این ها رو قبول نداشته و ندارم. من خوب و سریع یاد میگیرم و شخصیت من جوری هست که بعد از مدتی سر و کلهی تمام وقت زدن با یک مطلب، و وقتی که یک کلیتی رو از هر چیز به دست آوردم، به جای غرق شدن در جزئیات بعضاً بلا استفاده و صد البته «ملال آور»، دوست دارم سریعا برم سراغ مطلب بعدی.
فکر نمیکنم پرداختن به یک چیز، اون هم برای یک عمر، برام جالب باشه.
برگردیم به داستان که، من بواسطهی محدودیتها و خط مشی مضخرف سیستم، به جبر انتخاب رشته کردم. رشته ریاضی فیزیک رو انتخاب کردم و چسبیدم به درس، اما با قطع و وصلی! تا همین سال آخر احساس گناه و پوچی عظیمی رو به دوش کشیدم. میدونی هر از چندگاهی انگار ادبیات در قامت یک دوست قدیمی، وقتی که شب مخفیانه دم در سیگار میکشیدم، خونجگری هاشو بروز میداد که:
«ای نامرد، پس ما چی؟! ما رو دور انداختنی و رفت؟»
میدیدم که از ریاضی و مهندسی متنفر شدم. میرفتم مینوشتم. فردا که امتحان ریاضی داشتم گند میزدم. از خودم متنفر میشدم. خیلی دوران افتضاحی بود.
فکر میکردم مشکل روانی و شخصیتی دارم که مثل بقیه هم سن و سالام نمیتونم بچسبم به یک چیز خاص و البته «نون و آبدار» و «خرخونی» کنم.
گذشت و گذشت تا اینکه یه روز من برای وقت کشی یه تست MBTI دادم و فهمیدم که خود خودشم. یه INTJ. فهمیدم که از ویژگیهای بارز تیپ شخصیتیم اینه که چسبیدن به ریز جزییات جز خسته کردنم و بعدشم القای یه حملهی پنیک تاثیر دیگهای روم نداره. یه چند تا میم خوندم و فهمیدم که اتفاقا خیلی هم آدم باحالیم و یه چایی ریختم و سیگار روشن کردم و نصف شب با خودم میخندیدم. دیدم که این عطش برای یادگیری همهچیز نه تنها مرض روان نیست که نقطه قوتم هم هست!
چند وقت بعد یه سخنرانی TED دیدم که یک نقطه عطف جدید به دستم داد. تو اونجا فهمیدم که مثل من هم هستن و من تنها نیستم! فهمیدم که باید خودم رو بپذیرم و یه انگشت وسط هم به تخصص گرایی نشون بدم! به عنوان یک Multipotentialte فهمیدم که من کاملا طبیعی هستم و این که دوست دارم همه کاره باشم عالیه.
تو یه جایی خوندم ایلان ماسک گفته بود من هیچ وقت به آکسفورد نرفتم اما افراد زیادی به آکسفورد رفتن اما اونا الان دارن برای من کار میکنن مشکل جهان سوم اینه از کودکی چنان فشاری به بچه میاریم میگیم تو باید دکتر بشی باید بری رشته ریاضی فیزیک باید بری فلان دانشگاه هیچ وقت نذاشتیم یه کودک خودش استعدادش رو کشف کنه و بره دنبال علاقه هاش کاری که ایلان ماسک در سن بلوغ انجام داد و به تنهایی مهاجرت کرد به کانادا بدون پدر ومادرش و الان این شده نتیجش هیچ وقت نباید خواسته هامون رو تحمیل کنیم تا موفقیت حاصل بشه .
آقا شما باید شروع کن به یه کار مفید که دوسش داری اگه دوس هم نداری مهم نیست انقد انجام بده تا ازش خوشت بیاد بعد والدین ببینن اونام میفهمن
یسری نکات در این مقاله گفته نشده و بنظرم فقط با یه حالت هیجانی سعی در ابر انسان جلوه دادن ماسک بوده! نکته ای که وجود داره اینه که پی پال،تسلا،هایپر لوپ، هیچکدوم ایده خود ماسک نبودن بلکه ایشون فقط روی اونا سرمایه گذاری کرده و جهت دهی انجام داده، حتی اسپیس ایکس هم ایده جدیدی نبود یکی از مشکلات همیشگی ناسا هزینه زیاد رفت آمد به فضا بود و حتی شرکت نورالینک هم چیز جدیدی نبود و ایده ش بارها در فیلم های هالیوودی دیده شده!!
در کامنت ها دیدم که برخی تعجب کرده بودن چطور ممکنه یه آدم اینهمه شرکتو راه ببره! ظاهرا اونا فکر کردن تمام این شرکت ها و علمشون رو خود ماسک تولید میکنه درحالی که اصلا اینجور نیست و توی هر کدوم از شرکت هاش هزاران نیروی متخصص گلچین شده مشغول کار و فعالیت و تولید علم هستن و طبق معمول اندک افرادی هستن که به اونا توجه کنن و همه چیز در نهایت به خود ماسک ختم میشه و تمام اعتبار شرکت به پای اون نوشته میشه! من اصلا قصد تخریب یا کم جلوه دادن ماسک و یا اعمال و تصمیم هاش ندارم حتی خیلی هم مشخصه که آدم باهوشی هست اما در حقیقت اون یک مهندسه که تجارت بلده! این شخص مشکلات موجود بشریت رو شناسایی کرده و براشون راه حلهایی پیدا کرده که نه تنها اون مشکلو حل کرده بلکه مقرون به صرفه تر از ایده های موجود قبلی هم بوده! در واقع اصل کاری که کرده توی ساخت اولین شرکتش (zip2) بوده که خودش اونو ساخته و بعد اون پول بوده که براش کار کرده و ماسک فقط نقش سر اون هرم(شرکت) بوده. نه میشه ماسک رو عامل مهم دونست نه متخصصانی که توی شرکتش کار میکنن در واقع هردو مهم هستن مثل اینکه یه انسان باید هم مغز داشته باشه هم بدن تا بتونه یه چیز کاملی باشه و ماسک در حقیقت مغز و چشم بوده و بقیه کارمنداش بدن! میلیاردهای زیادی هستن که پول دارن اما مغز راه اندازی چنین شرکت هایی رو ندارن و از طرفی متخصصانی هستن که علم دارن اما پول و شرایط برای تولید علم ندارن پس وقتی کسی مثل ماسک با توانایی تجاری و تفکیک ایده ها و پولی که داره رو با اون متخصصان بی پول ادغام کنیم نتیجش میشه تولد شرکت هایی که دیدید! و درنهایت امثال ماسک توی مملکت ما کم نیستن ولی اونا توی کشورشون میدون دارن که خودشونو نشون بدن، چیزی که ما نداریم!
عزیزم شما کاراگاه بازی در آوردی خوب نیست اینطور کارا اینا مقالات زرد هستن مشخصا شما تولید کننده این مقالات نیستید که اومدید در کامنت اینو میگید ولی میتونم بگم که فقط به درد تولید کننده ها و دست اندر کارهای این مقالات میخوره اینجور مورد ها به ایشون که الان میلیاردر شده نرفته دنبال مقالات زرد منم نمیگم شما به کسی توهین کردی فقط میگم که آدم وقتی وقتش رو میزاره میره دنبال این چرت و پرتا میره که همشون مقالات زردن که دنبال کارآگاه بازی هستن شما شرلوک هلمز و هرکول پوآرو نیستید اینا همش داستانن بعدشم کسی نگفته که ایلان ماسک بوده که الان شرکت اسپیس ایکس و… این شده اینا فقط افراد باهوشی هستن که دنبال مواردی میرن که به دردشون میخوره حالا شما برداشتی مقالات کارآگاه هان رو خوندی که به شما میدن و پشت پرده هزاران هزار دلار به جیب میزنن علت اصلی این که کسی پیشرفت نمیکنه اینه که مردم دنبال حاشیه و مقالات زرد میرن حالا چه درمورد بازیگر باشه چه درمورد CEO یک شرکت بزرگ چه افراد بزرگ سیاسی اینا به درد شما نمیخوره مگر اینکه تولید کننده باشی که از اینا کسب درآمد کنی بیاید ذهن مردم رو بیخودی مشغول کنی باعث بشی که فردی یا افرادی از وقت محترمشون بزنن برن دنبال حرفایی که میزنی خوب این باعث میشه که کسی پیشرفت نیمکنه دقیقا و دقیقا و دقیقا همینه من کاری ندارم به کار شماو نیمگم نرید دنبال این مقالات فقط پیامد کارتون رو براتون بازگو کردم من افرادی رو میشناسم که رفتن دنبال مقالات زرد اینترنتی و در آخر اینقدر رفتن دنبال اینا که از زندگی افتادن و الان بی کار و علاف نشستن یک جا اینا رو هم من دارم جدی میگم حالا شما مشخص هست که از این افراد هستید که دنبال این موارد خیلی میرید از همین که کار به کامنت گذاشتن در جایی رسیده که کسی نگاه نمیکنه کاملا مشخص هست که معتاد هستید به این مقالات من فقط هشتار این کار رو بهتون دادم که یک روزی به مشکل نخورید در زندگی حالا تصمیم دست من نیست میخواید برید دنبال اینا میخواید نرید
سلام دوست عزیز کاملا حق باشماست اقای ماسک دقیقا مثل یک سرمایه گزار علمی از علوم و افرادی که دارای علم و ایده ی های توانمدی بسیار زیادی هستند استفاده میکنه وروشون سرمایه گزاری میکنه.دقیقا برعکس کشور ما که به هیچکدوم از این نخبه ها بها نمیده و نتیجشم میشه فرار مغز این مسئله کاملا قابل حل هستش توی کشور ما فقط باید کمی حس هموطن بود و حس مسئولیت پذیری بین افراد جامعه و بخصوص مسئولینی که مرد زبان هستن ایجاد بشه
لطفا وقتی راجبو چیزی مطمعن نیستی به مردم نگو ایلان ماسک توی فقر بزرگ شده ولی از هوشش واسه یه کار خلاقانه برای جهان بهتر استفاده کرده و پولش بخاطر تلاش هاش و اگه اون مغز و خلاقیت رو نداشت پول هم اون رو به اینجا نمیرسوند و مشکل ایرانی ها اینه که فکر میکنن همه چی با پول حل میشه و دنبال استعدادشون نمیرم
چقد عصبانی شدی کاربری که اسمت آدمه…ایلان ماسک بیشتر از نخبه بودن مغز اقتصادی داره که البته ویژگی مثبتیه نه منفی اما این ادم مثل دانشمندان بزرگ آیکیو خارق العاده ای نداشته بلکه هوش اقتصادیش خوب بوده و این واضحه
چرا اصرار دارین این ادمو نابغه نشون بدین؟ طرف مدیر عامل تسلا و سرمایه گذار بود نه طراح…
عالیه
با سلام
لطفا امکان دانلود و چاپ مقالاتتون به صورت PDF مثل روزنامه خراسن رو هم فراهم کنید چون وقتی میخواهیم از صفحه به صورت PDF پرینت بگیریم تبلیغات و سایر مطالب هم اضافه میشه و اصلا نمیشه مطالب رو به صورت یک مقاله بایگانی و دانلود کرد ممنون میشم این امکان رو تو دیجی کالا مگ فراهم کنید