شکست «بتمن علیه سوپرمن» چگونه نابودی «جوخهی انتحار» را رقم زد؟
با وجود استقبال مثبت و امتیاز بالای فیلم جوخهی انتحار در سایت راتن تومیتوز، این فیلم خیلی نتوانست انتظارات را در گیشه برآورده کند و این موضوع نشان میدهد که واکنش و اقدامات برداران وارنر پس از فیلم بتمن علیه سوپرمن: طلوع عدالت اشتباه بودند. آنها از امتیاز و فروش گیشه بتمن علیه سوپرمن، برداشت مناسبی نداشتند و حالا همین اشتباه، دنیای توسعهیافته DC را در شرایط بغرنجی قرار داده است.
- ۱۰ فیلم DC که اگر لغو نشده بودند همه چیز را تغییر میدادند
- تمام خدایان جدید DC که در فیلمهای زک اسنایدر معرفی شدند
- جیمز گان میگوید اکران «نگهبانان کهکشان ۳» و «جوخهی انتحار» به تأخیر نمیافتد
پس از اینکه بتمن علیه سوپرمن امتیاز پایینی در راتن تومیتوز گرفت و فروش دومین هفته آن در گیشه (با وجود رکورد فروش هفته افتتاحیه) افت زیادی پیدا کرد، برادران وارنر دست و پای خود را گم کرد. آنها فیلمبرداری اصلی لیگ عدالت را که قرار بود بلافاصله پس از بتمن علیه سوپرمن آغاز شود، به تأخیر انداختند تا زک اسنایدر و کریس تریو، فیلمنامه را بازنویسی کنند و در عین حال، در دقیقه نود، دستور بازنویسی و فیلمبرداری دوباره برخی از بخشهای جوخهی انتحار دیوید آیر را صادر کردند تا طنز بیشتری در فیلم گنجانده شود. این واکنشهای زنجیرهوار، نتوانستند شرایط را بهبود دهند، چرا که این شرکت در تلاش بود تا از سایه دوران اسنایدر خارج شود.
حالا پنج سال بعد، پیامدهای آن استراتژی شکستخورده، فقط آشکارتر شدهاند. مدیران برداران وارنر در آن زمان به نمرات عالی مارول در راتن تومیتوز و فیلمهای پرفروش آنها در گیشه غبطه میخوردند و نمیدانستند که نمرات خوب مارول، تنها رویه و سطح موفقیت این استودیو بود، در حالی که علت واقعی این موفقیتها، تصمیم کوین فایگی برای ساخت فرانچایز بود. اگر آنها واقعا میخواستند درسی از اشتباهات بتمن علیه سوپرمن بیاموزند، باید به صبور بودن فایگی توجه میکردند. او پایههای دنیای سینمایی مارول را ساخت و با اعتماد به نفس، خلاقیت در آن به خرج داد و به واسطه طرح بزرگ دنیای مارول، مخاطبان را هیجانزده کرد. در طرف مقابل، برادران وارنر در حال تولید فیلمهایی مانند جوخهی انتحار است که در اکران، واکنشهای مثبتی میگیرد اما در فروش، حتی نمیتواند بودجه خود را جبران کند یا هیجان طرفداران نسبت به آینده فیلمهای DC برانگیزد.
۱. تمرکز بیش از حد بر روی نمرات راتن تومیتوز، کار دنیای توسعهیافته DC را خراب کرد
دی سی به جای تمرکز بر ساختن دنیای فیلم خود، سعی کرد از فیلمهای مارول الگوبرداری کند و طنز و سبک فیلم ددپول و نگهبانان کهکشان را در فیلم جوخهی انتحار دیوید آیر ادامه داد و بعدتر، کارگردان دو فیلم اول انتقامجویان، جاس ویدون را استخدام کرد تا همگام با فاز ۲ مارول پیش بروند. آنها به نوعی، سبک اصیل زک اسنایدر را کنار گذاشتند تا تطابق بیشتری با کارهای جاس ویدون در دنیای سینمایی مارول پیدا کنند.
تک تک این تاکتیکها که در واقع قرار بود برداران وارنر را برای دستیابی به هدف خود کمک کند، شکست خوردند. جوخهی انتحار، مورد انتقاد قرار گرفت و حتی امتیاز کمتری در راتن تومیتوز نسبت به بتمن علیه سوپرمن، به دست آورد و پس از آن، لیگ عدالت هم نمره ضعیف دیگری را ثبت کرد، در حالی که پرهزینهترین فیلم دنیای توسعهیافته DC تا به امروز است که باید پرفروشترین فیلم DC میشد، چرا که بزرگترین قهرمانان دی سی را گرد هم آورده بود. زن شگفتانگیز و آکوامن نقدهای مثبتی دریافت کردند و از نظر مالی هم بسیار موفق بودند اما هر دو در نهایت، محصول دوران اسنایدر هستند و برادران وارنر نمیخواست به آن سبک پیش برود.
دنیای توسعهیافته DC سرانجام چند فیلم پشت سر هم با نمرات بالای راتن تومیتوز ساخت اما عملکرد گیشه این فیلمها در مقایسه با قسمتهای قبلی این فرانچایز، جالب نبود. شزم و پرندگان شکاری دو تا از بهترین فیلمهای DC (از نظر منتقدان) هستند اما کمترین فروش در بین فیلمهای این فرنچایز (جدا از جوخهی انتحار) را دارند. در حقیقت، هیچ ارتباطی بین امتیازات راتن تومیتوز و فروش گیشه دنیای DC وجود ندارد اما هر فیلمی که در دوران زک اسنایدر کارگردانی شده یا ساخته شده بود، بیشتر از فیلمهایی که از زمان رفتن او تهیه شده است، فروش داشته است (به غیر از لیگ عدالت زک اسنایدر که در سینما اکران نشده و هنوز هیچ آمار رسمی از پخش آن در HBO مکس وجود ندارد). معلوم نیست اگر زن شگفتانگیز ۱۹۸۴ در وسط همهگیری کرونا منتشر نمیشد چه میزان فروشی در گیشه ثبت میکرد اما احتمالا شاید خیلی تغییر خاصی در رقم آن پیش نمیآمد، چرا که صحبتهای جالبی دربارهی آن نمیشد و نمرات آن در راتن تومیتوز خیلی بالا نبود. این فیلم شاید برای پخش در HBO مکس مناسب باشد اما به طور کلی، اثر خیلی خوبی نیست و چیز زیادی نمیتوان دربارهی آن گفت و در کمتر از یک سال پس از اکران، از یادها رفته است.
۲. نقدهای خوب جوخهی انتحار بر فروش فیلم در گیشه تأثیرگذار نبود
بعد از تمام این موارد، جوخهی انتحار انتشار یافت. در گذشته دیدیم که استفاده از کارگردان سابق مارول برای ساخت لیگ عدالت کارساز نبود. ویدون در اواخر روند تولید، مسؤولیت کارگردانی لیگ عدالت را برعهده گرفت و نتوانست فیلم را از ابتدا بسازد. بنابراین برادران وارنر سعی کرد اینبار شانس خود را با جیمز گان امتحان کند. منصفانه باید گفت که برادران وارنر و گان، با جوخهی انتحار دقیقا به همان چیزی که میخواستند رسیدند و تحسین منتقدان را به دست آوردند و امتیاز اولیه ۱۰۰ را در سایت راتن تومیتوز کسب کردند که بعد از مدتی به ۹۱ نزول کرد و این فیلم را در رتبه دوم فیلمهای DC بعد از زن شگفت انگیز قرار داد. متاسفانه امتیاز بالای راتن تومیتوز منجر به موفقیت جوخهی انتحار در گیشه نشد. دقیقا مانند زن شگفتانگیز ۱۹۸۴، باز هم مشخص نیست که اگر جوخهی انتحار در زمان کرونا اکران نمیشد چه عملکردی از نظر مالی ثبت میکرد. البته در این زمینه نمیتوان فروش گیشه را خیلی مربوط به دوران کرونا دانست، چرا که افت بالای فروش فیلم در هفته دوم، خودش نشان از عدم استقبال طبیعی مردم دارد.
جوخهی انتحار در فروش گیشه، شانس زیادی نداشت، به همین دلیل فیلم به طور همزمان در HBO مکس منتشر شد. افت فروش هفته دوم، رقم بسیار بالایی بود و این کاهش فروش، نه تنها بالاترین افت در تاریخ دنیای توسعهیافته DC (حتی بیشتر از افت فروش هفته دوم بتمن علیه سوپرمن که باعث شد برادران وارنر برنامههای فرانچایز خود را متحول کنند) بلکه بیشترین افت فروش هفته دوم در بین تمام فیلمهای پرفروش دوران همهگیری کرونا است. با وجود امتیاز بالا در راتن تومیتوز، این فیلم دقیقا مانند جوخهی انتحار اصلی، نمره بیپلاس را از سایت سینمااسکور دریافت کرد (کمی بالاتر از نمره بی فیلم بتمن علیه سوپرمن). سینمااسکور علمیترین ابزار سنجش یک فیلم نیست، زیرا فقط یک نظرسنجی حضوری است که به طور تصادفی در شب افتتاحیه فیلم انجام میشود اما عموما بهعنوان شاخص استقبال از فیلم توسط مخاطبان عادی پذیرفته میشود. بنابراین تبلیغ منفی دهان به دهان، یکی از عوامل اصلی افت فروش فیلم در گیشه بوده است.
جوخهی انتحار با وجود داشتن فضایی جالب و طنزآمیز، رعایت کردن استانداردهای گیشه در دوران کرونا و دریافت نمره خوب از راتن تومیتوز (که برادران وارنر در تمام مدت به دنبال آن بود)، باز هم عملکرد ضعیفی در گیشه داشت. محکوم کردن عملکرد مالی یک فیلم با وجود شرایط خارج از کنترل فیلمساز و استودیو، ناعادلانه است. اکنون، عملکرد خوب این فیلم در HBO مکس (در صورت رخ دادن) میتواند حرکتی مثبت محسوب شود و حتی سود بیشتری نسبت به اکران در سینماها به ارمغان آورد اما حتی این مسأله هم جای بحث و گفتوگو دارد.
۳. لحن فیلمها هرگز مشکل اصلی دنیای توسعهیافته DC نبوده است
برادران وارنر بعد از انتشار بتمن علیه سوپرمن، به دنبال ساخت فیلمهای روان و کمی شوختر رفت تا بیشتر با ریتم آثار دنیای سینمایی مارول مطابقت داشته باشد و طرفداران هم از این سبک استقبال میکردند. زک اسنایدر میگوید آنها خیلی دوست داشتند تا لیگ عدالت را کمی بامزهتر کنند. سبک جالب و شوخطبعانه، لزوما چیز بدی نیست اما بسیاری از طرفداران که کارهای DC را از ابتدا دنبال میکردند عاشق همان لحن اولیه بودند. بنابراین تغییر ناگهانی سبک کاری DC ، بزرگترین حامیان و طرفداران این فرانچایز را دلسرد نمود و از طرف دیگر، آنها موفق نشWدند تا مخاطبانی جدید و علاقهمند به سبک تازه خود، جذب کنند. در واقع، به نظر میرسد که لحن فیلمها اصلا مشکل اصلی DC نبوده است. تاد فیلیپس مجبور شد جوکر را کنار بگذارد، زیرا برادران وارنر به شدت نگران میزان فروش جوکر بود، در حالی که این فیلم، با وجود مضمون دردناک خود، به یکی از پرفروشترین فیلمهای DC تبدیل شد و استودیو پس از فروش سهم زیادی از فیلم به سرمایهگذاران خارجی، حتی نتوانست تمام سود این اثر را مال خود کند.
حالا پس از چند سال، لیگ عدالت زک اسنایدر بیرون آمده است که نشاندهنده موضع اسنایدر در قبال لیگ عدالت است و حالا باید بیشتر از همیشه تعجب کنیم که چرا برادران وارنر برای ساخت ادامه فیلم لیگ عدالت با او همکاری نکرد. نسخه زک اسنایدر بسیار بهتر از بتمن علیه سوپرمن است و طنزی که در آن وجود دارد، حتی بهتر از طنز اضافهشده توسط جاس ویدون به لیگ عدالت برادران وارنر است و در عین حال، لحظات تلخ و تأثیرگذاری مانند صحنه سفر در زمان فلش را در نبرد پایانی خود جای داده است. این فیلم به غیر از مدت زمان طولانی چهار ساعته، تمام ویژگیهای مدنظر برادران وارنر در سال ۲۰۱۶ را دارد اما حالا دیگر، بخشی از برنامه و کارنامه برادران وارنر نیست و مدیرعامل این استودیو، ان سارنوف، بلافاصله پس از انتشار نسخه اسنایدر، اعلام کرد که نمیخواهند این داستان را ادامه دهند یا همکاری دیگری با زک اسنایدر داشته باشند اما مشتاق دیدن کارهای او هستند و عشق و احترام آنها نسبت به زک، برای همیشه پابرجاست.
۴. برادران وارنر باید به برنامه اصلی خود (یا هر برنامهای) پایبند میماند
پس از این که شرکت برای اولین بار اعلام کرد قصد دارد در برنامههای لیگ عدالت زک اسنایدر تغییر ایجاد کند و همچنین فیلم جوخهی انتحار را بازسازی نماید، کاملا مشخص بود که اصلاحات این دوره بسیار زیاد خواهد بود. در ژوئن ۲۰۱۶، نسخه زک اسنایدر بتمن علیه سوپرمن که سه ساعت بود، تحت عنوان نسخه نهایی منتشر شد که جزئیات طرح داستان و خصوصیات کاراکترها را بیشتر مشخص میکرد و به طور کلی و عامه، نسخه برتر این فیلم محسوب میشود. سپس در ماه مه ۲۰۱۷، زن شگفتانگیز منتشر شد. اسنایدر به شدت در مراحل اولیه توسعه زن شگفتانگیز نقش داشت و از آلن هاینبرگ برای کمک به توسعه داستان، دعوت کرد و آلن بود که قبل از استخدام پتی جنکینز بهعنوان کارگردان، فیلمنامه این پروژه را نوشت. جنکینز با اسنایدر همکاری نزدیکی داشت اما در نهایت، خودش کارگردانی فیلم را انجام داد. اسنایدر و همسرش، دبورا اسنایدر، تهیهکننده این اثر بودند و شریک تولیدکننده آنها، وس کالر و چندین نفر از همکاران همیشگی اسنایدر، در این تیم جای داشتند. زن شگفتانگیز همچنان بهعنوان یکی از فیلمهای کمیکبوکی برتر تاریخ با بالاترین امتیاز در راتن تومیتوز شناخته میشود و پرفروشترین اثر دنیای توسعهیافته DC است.
آنها تمایل داشتند تا از سبک دنیای سینمایی مارول تقلید کنند اما نحوه آغاز به کار مارول را نادیده گرفتند. برای مثال، مارول از خطاهای خود به خوبی درس گرفت و در فاز ۱، با اکران هالک شگفتانگیز، انتقادات نسبت به طرح داستانی و جهان پیچیده مرد آهنی ۲ را کمرنگ کرد. چندین فیلم فاز ۱ دنیای سینمایی مارول، بسیار کمتر از انتظارات حال حاضر این دنیای سینمایی، در گیشه فروش داشتند. کاپیتان آمریکا: اولین انتقامجو، ثور و هالک شگفتانگیز هنوز جزو کم درآمدترین آثار دنیای سینمایی مارول هستند اما کاپیتان آمریکا و ثور در ادامه، دنبالههای بسیار پردرآمدتری داشتند (در حالی که هالک هنوز در بلاتکلیفی شخصیتهایش به سر میبرد). شاید کوین فایگی، با توجه به اشتباهات رخ داده در فاز ۱، تعدادی تغییر جزئی انجام داده باشد اما او کل برنامه را کنار نگذاشت و فقط خواستار بازنگری گسترده در رویکرد فیلمها شد. حتی پس از انتقامجویان: عصر اولتران، مارول، به دلیل سکانسهای مربوط به رویا که گیجکننده بودند و همچنین نحوه روایت، بازخورد منفی دریافت کرد اما تصمیم گرفت که برنامه وارد کردن تانوس و سنگهای ابدیت به دنیای سینمایی خود را فراموش نکند، دقیقا همان کاری که برادران وارنر با بسیاری از موضوعات داستانی اسنایدر انجام داد، مانند کنار گذاشتن جدول زمانی نایتمیر. مزیت پایبند ماندن به یک برنامه، حتی اگر به صورت اصیل و کامل اجرا نشود، این است که جهانی بزرگتر ساخته خواهد شد که سود بیشتری در پی دارد و ما همین اتفاق را در نهایت، در لیگ عدالت زک اسنایدر مشاهده کردیم. تغییر مداوم تمرکز، این همافزایی را به وجود نمیآورد و طبیعتا مخاطبان هم پیگیر فیلمها نخواهند بود که به معنی از دست رفتن سرمایه اصلی استودیو است.
بلاتکلیفی در نحوه پیشروی دنیای توسعهیافته DC، بسیار بد است و بهتر بود که آنها با همان برنامه ناقص اولیه خود، رو به جلو حرکت میکردند. مارول در آن زمان، ترکیببندی فاز ۲ و ۳ خود را اعلام کرده بود که در نهایت منجر به انتقامجویان: جنگ ابدیت و انتقامجویان: بازی پایانی میشد (این فیلمها بهعنوان جنگ ابدیت ۱ و ۲ معرفی شده بودند) و بعد از آن رسما تایید کرد که همه چیز به تانوس و دستکش ابدیت ختم میشود. در همان حال، زک اسنایدر، طرحی برای پایانبندی عظیم DC تنظیم کرده بود که در آن، ابرقهرمانان از زمین در مقابل دارکساید و نیروهای آپوکولیپس محافظت میکردند اما ماهیت آن طرح در آن زمان هرگز مشخص نشد و افراد زیادی، از DC به دلیل عدم پیروی از طرحی مانند طرح دنیای سینمایی مارول انتقاد کردند، در حالی که یک طرح نسبتا دقیق از کل داستان، روی تختههای سفید دفاتر برادران وارنر، توسط زک اسنایدر، جیم لی و جف جانز ترسیم شده بود. موضوع حضور دارکساید در لیگ عدالت، حتی رسما اعلام نشده بود تا اینکه ماهها پس از اکران نسخه لیگ عدالت زک اسنایدر در سینماها، توسط یک استوریبورد فاش شد. حتی اگر برادران وارنر نخواهد از برنامه اسنایدر، برای اتمام کارش استفاده کند، باید تعهد عمومی خود را نسبت به برنامه دیگری نشان دهد و با آن برنامه جلو برود تا این برند مشهور دوباره مورد اعتماد واقع شود. طرحهای پیچیده و نادرست و ابهامبرانگیز حال حاضر، نشان میدهد که آثار DC هنوز از حالت اولیه خود، خارج نشدهاند و پس از پنج سال، DC، بدون تغییر و با همان استراتژی لیگ عدالت پیش میرود، چه در دنیای فیلمها و چه در زندگی واقعی.
چه کسی میداند؟ شاید اگر برادران وارنر بعد از انتشار بتمن علیه سوپرمن، به همان برنامه خود ادامه میداد، اوضاع بهتر پیش میرفت. شاید باز هم نیاز به تغییراتی جزئی در طول مسیر بود اما آنها حداقل با ناراحتی هواداران و انواع و اقسام کمپینها و هشتگها در سال ۲۰۱۶، در طرفداری از اسنایدر و آیر و برنامههای آنها روبهرو نمیشدند. احتمالا در آن صورت، کل طرح اسنایدر تا به حال تکمیل شده بود و او مشغول ساخت پروژههای دیگری میشد و آینده فرانچایز را به فیلمساز بعدی واگذار میکرد. شاید فروش گیشه جوخهی انتحار در حال حاضر بزرگترین مشکل DC نباشد (البته به شرطی که به خوبی در HBO مکس دیده شود) اما تصمیم برادران وارنر برای تغییر و تحول کلی برنامه، بعد از بتمن علیه سوپرمن: طلوع عدالت، برای دریافت نقدهای بهتر و امتیازات بالاتر در راتن تومیتوز، باعث شد که بلیط فیلمهای DC به آن اندازه که باید، فروش نرود و تقاضایی برای ساخت دنباله این آثار وجود نداشته باشد. طرفداران و مخاطبان حداقل انتظار دارند که در اسپینآف ها و دنبالههای آینده این فرانچایز، شاهد حمله دارکساید به زمین و ظهور جدول زمانی جدید بتمن باشند.
منبع: Screenrant