۱۰ سکانس سریال «چیزهای عجیب» که مستقیما از فیلم‌های کالت الهام گرفته‌اند

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۸ دقیقه
صحنه‌هایی از چیزهای عجیب که از فیلم‌های کالت الهام گرفته شدند

گروهی از افراد نامتناسب با جامعه به دردسر میفتند، شخصیت اصلی قدرتمند و با جایگاه اجتماعی مناسب به این گروه می‌پیوندد و به آن‌ها کمک می‌کند، و رویدادی خارق‌العاده که شروع داستان را کلید می‌زند. این‌ها سه‌ اصل بسیاری از فیلم‌های کالت موفق دهه‌ی ۸۰ بودند که در سریال «چیزهای عجیب» (Strangers Things) هم دیده می‌شوند. زمانی که برادران دافر، این سریال را به نتفلیکس آوردند، تعداد زیادی از مردم مشتاق تماشای آن بودند، چرا که این سریال خاطرات دوران گذشته را برای بسیاری از آنان زنده کرد.

برادران دافر برای زنده کردن همین حس نوستالژی در طول فصل‌های مختلف سریال «چیزهای عجیب»  ارجاعات زیادی به سریال‌های تلویزیونی و فیلم‌های موفق آن دوران، خصوصا فیلم‌های کالت، گنجانده بودند. آنها همچنین برخی صحنه‌های به‌یادماندنی از فیلم‌های کالت کلاسیک را به افتخار نویسندگان و کارگردان‌های زیادی که بر اثر ساختن این سریال موفق روی آن‌ها تأثیر گذاشته‌اند، بازآفرینی کردند.

۱. کودکان دوچرخه‌سوار به دنبال انجام یک ماموریت

کودکان دوچرخه‌سوار به دنبال انجام یک ماموریت

در همان ابتدای سریال «چیزهای عجیب» گروهی از نوجوانان معرفی می‌شود که هم دوست‌داشتنی هستند و هم عجیب. وقتی یکی از آنها ناپدید می‌شود، بقیه سوار دوچرخه می‌شوند تا با کمک الون (میلی بابی براون) او را پیدا کنند.

همین مضمون در فیلم «گونیز» (The Goonies) ساخته‌ی استیون اسپیلبرگ هم دیده می‌شود. در این فیلم هم گروهی از دوستان نوجوان سوار بر دوچرخه‌های خود به دنبال یافتن گنج گم‌شده‌ای هستند تا  بتوانند خانه‌های خود از سلب مالکیت نجات دهند. تصادفی نیست که در هر دو مورد، همه بچه‌ها با دوچرخه سفر می‌کنند، کت می‌پوشند، و در تلاش برای یافتن از شهر خارج می‌شوند، و رهبران واقعی هر دو این گروه‌ها مایک نام دارند.

۲. فرار از مردان دولتی بد سوار بر دوچرخه

فرار از مردان دولتی بد سوار بر دوچرخه

هنگامی که دولت به دنبال الون همه‌جا را جستجو می‌کند، پسرها با دوچرخه‌های خود او را فراری می‌دهند. الون هم با مایک (فین ولفهارد) روی یک دوچرخه سوار می‌شوند.

در فیلم «ای. تی. موجود فرازمینی» (E.T. The Extraterrestrial) هم مایک و دوستانش، درحالی که ای‌. تی. در سبد دوچرخه‌ی مایک سوار است، با دوچرخه‌هایشان از دست ماموران دولتی فرار می‌کنند. در ادامه هم وقتی پسرها در هر دو فیلم تقریباً گیر میفتند، اتفاقی فراطبیعی رخ می‌دهد که آنها را از این مخمصه خارج می‌کند. الون ونی را که به سمت آن‌ها می‌آید با نیروی فراطبیعی به هوا بلند می‌کند و ای. تی. کاری می‌کند که پسرها برای فرار از دست ماموران با دوچرخه‌های خود پرواز کنند.

۳. انکوباتور انسانی

انکوباتور انسانی

در قسمت آخر فصل اول، هاپر (دیوید هاربر) و جویس (وینونا رایدر) به جستجوی ویل (نوآ اشنپ) در دنیای وارونه می‌روند و او را درحالی پیدا می‌کنند که شاخکی بلند از دهان تا گلویش قرار داده شده بود و به سازه‌ای چسبناک بسته شده بود. جویس و هاپر پس از بیرون کشیدن شاخک از دهان ویل، برای بازگرداندن او عملیات احیا انجام می‌دهند. بعداً مشخص شد که از ویل به عنوان انکوباتور برای تولید دموگورگان‌های دیگر استفاده می‌شد.

اگر این صحنه‌ی سریال «چیزهای عجیب» برای شما هم آشنا به نظر می‌رسد، باید بدانید که شبیه به صحنه‌ای از فیلم بیگانگان (Aliens)، از معروف‌ترین و ماندگارترین فیلم‌های کالت کلاسیک است که ریپلی، نیوت را از تبدیل شدن به انکوباتوری انسانی نجات می‌دهد. ساختار ژولیده، هیولای خزنده که از تخمش بیرون می‌آید و به دنبال چسبیدن خود به صورت میزبان انسانی‌اش، کودک در معرض خطر، ناجی که برای نجات او می‌آید. برادران دافر این صحنه‌ی به یادماندنی را گرفتند و به نحو احسن در داستان خود استفاده کردند.

۴. نور عجیب خارج خانه

نور عجیب خارج خانه

در قسمت مکس دیوانه، قسمت اول فصل دوم «چیزهای عجیب»، ویل مدام رویاهایی از چشم‌اندازهای وحشتناک دنیای وارونه می‌بیند. در یک صحنه، وقتی که نصف‌شب برای رفتن به دستشویی از خواب بیدار می‌شود، نور عجیبی بیرون خانه می‌بیند، درب ورودی باز می‌شود و هیولاهایی کابوس‌وار در دوردست نمایان می‌شوند.

در صحنه‌ای از فیلم «برخورد نزدیک از نوع سوم» (Close Encounters of the Third Kind)، بری جوان با صدای اسباب‌بازی‌های الکتریکی خود که سروصدا می‌کنند، از خواب بیدار می‌شود. درخششی که از سوراخ کلید در به چشم او می‌خورد و باعث می‌شود به سمت در ورودی برود و آن را باز کند. وقتی نور زرد روشنی نمایان می‌شود، او از آغوش مادرش می‌گریزد و همراه با نور ناپدید می‌شود. این صحنه که در آن بری توسط بیگانگان ربوده می‌شود، برای همیشه در ذهن بینندگانی که این فیلم به یادماندنی را تماشا کرده‌اند، نقش بسته است. جای تعجب نیست که برادران دافر هم این صحنه از این شاهکار کالت کلاسیک را در «چیزهای عجیب» تکرار کردند.

۵. بیماری عجیب

بیماری عجیب

ویل بعد از مدتی که در دنیای وارونه گیر افتاده بود، میزبان مایندفلایر می‌شود که او را آلوده کرده و از او برای جاسوسی از انسان‌ها استفاده می‌کند. دکتر اونز (پل رایزر) که مطمئن نیست چه اتفاقی برای ویل می‌افتد، در جلسه‌ای این مشکل را با پزشکان دیگر مطرح می‌کند تا همگی سعی کنند راه حلی برای بیماری او بیابند. جویس که صبرش تمام شده در این جلسه کنترل خود را از دست می‌دهد که چرا هیچکس نمی‌تواند واقعاً به او بگوید مشکل پسرش چیست.

در صحنه‌ای تقریبا مشابه در فیلم «جن‌گیر» (Exorcist)، کریس مک نیل با گروهی از روانپزشکان که هیچ تشخیص دقیقی برای وضعیت دخترش ندارند، پشت میزی نشسته است و او هم مانند جویس از آنها عصبانی می‌شود. در نهایت، روانپزشکان که باور دارند ریگان توسط یک روح تسخیر شده، به او پیشنهاد می‌کنند که از یک جن‌گیر کمک بگیرد. مانند ریگان، ویل هم توسط یک نیروی شیطانی تسخیر شده و بعداً برای بیرون آوردن روح از چیزی شبیه به جن‌گیری استفاده می‌کند. همین نشان می‌دهد که این خط داستانی «چیزهای عجیب» از کدام فیلم کالت الهام گرفته شده است.

۶. رفتن به زیر زمین برای شکست دادن هیولا

رفتن به زیر زمین برای شکست دادن هیولا

مایک، داستین (گیتن ماتارازو)، لوکاس (کالب مک لافلین)، مکس (سدی سینک) و استیو (جو کیری) برای کمک به الون در بستن دروازه، از طریق تونل‌های حفرشده توسط مایندفلایر به زیر زمین می‌روند. آنها تصمیم داشتند این تونل‌ها را به آتش بکشند به این امید که این کار باعث شود دموگورگان حواسش از نگهبانی دروازه پرت شود.

در فیلم «آن» (It) هم گروهی تصمیم می‌گیرند با هیولایی که در شبکه‌ی فاضلاب لانه کرده است مقابله کنند. در هر دو مورد، این گروه از چند پسر و تنها یک دختر تشکیل شده‌اند. هر دو گروه باید در هزارتوی تونل‌های وحشتناک زیرزمینی حرکت کنند. یافتن تشابهات این قسمت سریال «چیزهای عجیب» با کالت کلاسیک ترسناک استفن کینگ اصلا سخت نیست.

۷. پیش‌روی در کانال‌های تهویه‌ی هوا

پیش‌روی در کانال‌های تهویه‌ی هوا

بعد از نفوذ روس‌ها به مرکز خرید استارکورت، رابین (مایا تورمن هاوک)، استیو و داستین اریکا (پریا فرگوسن) را تحت فشار قرار می‌دهند تا از یک کانال تهویه‌ی کوچک عبور کند و به یک انبار مخفی برسد که به طرز مشکوکی توسط مردان مسلح محافظت می‌شود.

فیلم «جان سخت» (Die Hard) اکثراً با صحنه‌ی خزیدن قهرمان خود، جان مک‌کلین، در کانال‌های هوا برای فرار از رادیکال‌های آلمانی، در یادها مانده است. این فیلم خاطره‌انگیز در دهه ۸۰ به قدری موفق بود که چهار دنباله‌ی دیگر نیز برای آن ساخته شد. جای تعجب نیست که برادران دافر می‌خواستند در قسمتی از سریال اشاره‌ای هم به این فیلم کلاسیک بکنند، بدون تغییر طنزی که مک‌کلین در این صحنه به نمایش می‌گذارد.

۸. خزیدن لای در

خزیدن لای در

نانسی (ناتالیا دایر) و جاناتان (چارلی هیتون) وقتی که یکی از همکاران سابقشان به نام بروس (جیک بوزی) سعی در کشتن آنها دارد، برای حفظ جان خود به بیمارستانی متروک فرار می‌کنند. بروس در واقع یکی از فلایرها است که توسط مایندفلایر تسخیر شده و اکنون به بخشی از کندو تبدیل شده است. بعد از این که نانسی و جاناتان در اتاقی را که در آن پناه گرفتند، قفل می‌کنند، بروس شیشه را می‌شکند و در حالی که دستش را از شکاف پنجره داخل می‌کند تا در را باز کند، به آنها پوزخندی تهدیدآمیز می‌زند.

فکر می‌کنم دیگر هرکسی متوجه شده باشد که این صحنه از کجا الهام گرفته شده است. جک تورنس دری بسته را با تبر شکست و قبل از باز کردن قفل درب حمامی که او در آن قایم شده بود، از شکافی که به سمت همسر وحشت‌زده‌اش ایجاد کرده بود، به او نگاه کرد و پوزخند زد. این صحنه یکی از وحشتناک‌ترین صحنه‌های فیلم «درخشش» (The Shining) و یکی از به‌یادماندنی‌ترین صحنه‌های کل تاریخ سینماست.

۹. ملاقات یک زندانی

ملاقات یک زندانی

رابین و نانسی که به عنوان دانشجویان روانشناسی اجازه‌ی ملاقات با ویکتور کریل (رابرت انگلوند) را پیدا می‌کنند که به دلیل سلاخی خانواده‌اش زندانی شده بود. اما نانسی می‌داند که مقصر واقعی قتل‌ها در اصل وکنا ​​(جمی کمپبل بوئر) است و ویکتور به نوعی توانسته از نفرین مرگبار خود فرار کند.

قوانین بازدید از ویکتور کریل تقریباً کلمه به کلمه همان قوانینی است که برای بازدید از هانیبال لکتر در «سکوت بره‌ها» گوشزد می‌شود. مأمور جوان، نامطمئن و تازه‌کار FBI با کیف خوب و کفش‌های ارزان که تا سلول آخر در راهرو قدم می‌زند، بسیار شبیه رابین و نانسی است که از راهروی زندان به سلول ویکتور می‌روند. اگرچه این یک فیلم از دهه‌ی ۸۰ نیست، اما این فیلم مشهور ژانر وحشت اکنون دیگر جزو فیلم‌های کلاسیک کالت محسوب می‌شود. و این صحنه‌ی معروف بین جودی فاستر و آنتونی هاپکینز آن‌قدر خوب بود که امکان نداشت برادران دافر از بازسازی آن در سریالشان بگذرند.

۱۰. شخصیت منفی هرگز نمی‌میرد

شخصیت منفی هرگز نمی‌میرد

لانه‌اش را پیدا کردند. برایش طعمه گذاشتند و به دام انداختندش. قهرمانان سریال نقشه‌ی خوب و حساب‌شده‌ای داشتند و فاز چهار تقریباً موفقیت‌آمیز پیش رفت. رابین و استیو به سمت او کوکتل مولوتف پرتاب کردند و او را آتش زدند. سپس نانسی چندین بار به او شلیک کرد و او را از پنجره‌ای به بیرون پرتاب کرد تا سه طبقه سقوط کند. اما وقتی به دنبال او پایین آمدند، وکنا رفته بود.

یکی از نکات بسیاری از فیلم‌های ترسناک دهه ۸۰ همین بود که شخصیت منفی داستان چه انسان باشد و چه فراطبیعی هرگز نمی‌مرد. برادران دافر گفته‌اند که جان کارپنتر تأثیر قابل توجهی روی آنها داشته است، بنابراین همان پایانی را که مایکل مایرز در هالووین داشت برای وکنا ترتیب ​​دادند و همه را متعجب کردند.

 

منبع: COLLIDER

راهنمای تماشای سریال


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۲ دیدگاه
  1. سجاد

    من اینو خوندم فک کنم اسپویل شد.

  2. علیرضا

    البته که کارگردان فیلم گونیز ریچارد دانر و نه اسپیلبرگ.

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X