نقد فیلم «غریبه نازنین»؛ حقیقت یا یک بازی دیوانهوار؟
ما در چند دههی اخیر آنقدر فیلم درباره قاتلان سریالی داشتهایم که حالا دیگر شاید کلیشهای به نظر برسند، داستانهایی دربارهی جنایات واقعی که برای جلب توجه مخاطبان این ژانر از اعمال شوم و کشتارهای بیشمار قاتلان ناشناس استفاده میکنند. نویسنده و کارگردان جی تی مالنر با جدیدترین فیلمش یعنی «غریبه نازنین» (Strange Darling) که در ایران با عناوین «دلبر عجیب» یا «غریبهی عجیب» هم شناخته میشود، خون تازهای به این ژانر تزریق میکند و با کمک ویلا فیتزجرالد و کایل گالنر، یک زوج بازیگر درخشان در نقشهای اصلی، یکی از هوشمندانهترین تریلرهای این سبک را بعد از مدتها میسازد. البته بیشترین لذت از تماشای «غریبهی نازنین» را زمانی خواهید برد که هیچ اطلاعاتی از قبل دربارهی فیلم نداشته باشید و با کمی صبر پای تماشای آن بنشینید. پس پیش از خواندن نقد «غریبه نازنین» بهتر است فیلم را تماشا کنید تا هم لذت بیشتری ببرید و هم از احتمال فاش شدن داستان در امان باشید!
هشدار: در نقد فیلم «غریبه نازنین» خطر لو رفتن داستان وجود دارد
«غریبه نازنین» با چنین عنوانی آغاز میشود: «تمام فیلم با دوربین ۳۵ میلیمتری فیلمبرداری شده است». پس از آن، یک متن دیگر مخاطب را از این موضوع آگاه میکند که قاتل این فیلم پیش از آنکه وارد جنگلهای اورگن (یکی از ایالتهای غرب آمریکا) شود، در سراسر غرب مشغول آدمکشی بوده است. اگرچه داستان فیلم «غریبه نازنین» تنها چند سال پیش اتفاق میافتد، اما از بسیاری جهات یک بازگشت به گذشته است.
سیبیل گالنر و عینک آفتابی زردرنگ او، یک حس کاملا دهه هفتادی دارد و تصاویر مات و موسیقی متن نیز این حس را به خوبی القا میکنند. حتی اگر اشارات مینیمالیستی به گذشته را در این فیلم نادیده بگیریم، مالنر نشان میدهد که بسیار آیندهنگرتر از بسیاری از همتایان خود در این ژانر است. او به وضوح دانشآموز زرنگ این کلاس است، کسی که درسهای اساتید خود را با مهارت فرا گرفته است تا با آمادگی و خلاقیت امضایش را در فیلمی ساختهی خودش به جا بگذارد.
از پیشزمینه که بگذریم، این فیلم دلهرهآور در ادامه دیگر به اصل ماجرا میپردازد. «غریبه نازنین» که به شش فصل تقسیم شده و با فصل سوم آغاز میشود، یک رویکرد غیرخطی را انتخاب میکند که در ابتدا این زنگ هشدار را در ذهن روشن میکند که دارد به سمت یک اثر تارانتینویی پیش میرود.
«غریبه نازنین» تماما از طرح اصلی خود که یک روز از زندگی عاشقانهی پیچیدهی یک قاتل را شرح میدهد بهره میبرد. اما بدانید که فیلم پیش از آنکه در هر فصل بیشتر و بیشتر مخاطب را غافلگیر کند، با تصویر یک زن زخمی که تنها به عنوان بانو (فیتزجرالد) شناخته میشود آغاز میشود که برای نجات جان خود از دست مردی به نام شیطان (گالنر) فرار میکند.
گالنر، که در فیلم مسافر (The Passenger) بسیار چشمگیر ظاهر شده بود، با دومین اجرای استثنایی خود نشان داد که در حال پیشرفت است. او اغلب در طول یک صحنه هم تهدیدآمیز و ترسناک است و هم جذاب؛ مثل یک مار خوش خط و خال که به آرامی پیش میرود تا آمادهی حمله شود. او در مقابل فیتزجرالد قرار میگیرد که استعداد ذاتی برای به تصویر کشیدن شخصتهای پیچیده را دارد، توانایی منحصربهفردی که متاسفانه قادر نیست در سریال «جیغ» (Scream) محصول امتیوی هیچ چشمهای از آن را به نمایش بگذارد.
هرچند بیشتر زمان فیلم حول این دو شخصیت جریان دارد اما از اد بیگلی جونیور و باربارا هرشی در نقش دو هیپی مسن و بدشانس نباید غافل شد که گرفتار بانو و شیطان میشوند. این دو شخصیت در هم تنیده هم خواه ناخواه دو روی یک سکه اکسیدشدهاند و با وجود سن بالا جفت متناسبی به نظر میرسند!
در اوج ویرانی و آشوب فیلم نوعی زیبایی وجود دارد که از منابع غیرمنتظره سر برمیآورند. این کار فیلمبردار جووانی ریبیسی است. او از کودکی مشغول بازیگری بوده، اما به نظر میرسد آنچه واقعا میخواهد انجام دهد، کارگردانی و البته فیلمبرداری باشد.
«غریبه نازنین» بعنوان اولین تجربهی فیلمبرداری این هنرمند اثبات میکند که او به همان اندازه که در جلوی دوربین مهارت دارد، در پشت دوربین نیز ماهر است و رنگ و بافت خون، دستبندها و باروت را که چاشنیهای دائمی این داستان هستند با جزئیات واضح نشان میدهد. این یک تجربهی غیرمنتظره در مجموعه مهارتهای ریبیسی است؛ یک نمونهی شیرین و خوشایند.
بانو در یک صحنهی مهم که نشان میدهد او و همتای خود چگونه برای اولین بار یکدیگر را شناختند، میپرسد: «میدانی که یک زن مثل من هر وقت تصمیم میگیرد کمی لذت ببرد، چه خطراتی را متحمل میشود؟» اینکه او حتی این موضوع را مطرح میکند، اولین جرقهای است که نشان میدهد فیلم نسبت به اکثر همتایان خود در این ژانر رویکرد متفکرانهتری نسبت به تنها رابطه جنسی، روابط شکار و شکارچی و مردان خطرناک دارد.
با پرش داستان به جلو و عقب در زمان، مالنر مخاطبان را دعوت میکند تا برداشتهای خود را از رابطهی بین بانو و شیطان داشته باشند. مانند بسیاری از روابط سمی، رابطه آنها پیش از آنکه به سرعت تخریب شود، با وعده آغاز میشود. با تمام جزییاتی که در نقد «غریبه نازنین» برشمردیم به نظر میرسد که سرنوشت آن این است که به یک فیلم کالت ترسناک تبدیل شود، اثری که با هر بار تماشا رضایتبخشتر میشود.
شناسنامهی فیلم «غریبه نازنین» (Strange Darling)
- محصول: ۲۰۲۳، آمریکا
- نویسنده و کارگردان: جی تی مالنر
- بازیگران: ویلا فیتزجرالد، کایل گالنر، باربارا هرشی
- امیتاز سایت راتن تومیتوز به فیلم: 95 از ۱۰۰
- امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
- خلاصه داستان: در روستایی به نام هود ریور واقع در ایالت اورگن، زنی (بانو) با مردی (شیطان) آشنا میشود. این دو برای یک قرار شبانه به یک مهمانسرای محلی میروند. قبل از اجاره اتاق، بانو به شیطان توضیح میدهد که زنان با پذیرش چنین دعوتی چه خطراتی را متحمل میشوند و از او میخواهد که پاسخ دهد آیا او یک قاتل سریالی است یا نه. پس از اینکه شیطان پاسخ منفی میدهد، بانو موافقت میکند که با او همراه شود و درخواست میکند که با هم نقش دو دیوانه را بازی کنند که در آن وانمود میکنند شیطان یک قاتل است و بانو قربانی…
منبع: variety