۸ ژانر ادبی که باید سراغشان بروید
اگر میخواهید به عنوان یک نویسنده اثری ناب خلق کنید، پس شناخت ژانرهای ادبی به شما کمک بسیاری خواهد کرد؛ بنابراین در این مطلب قصد داریم ۸ ژانر ادبی از مهمترینها را به زبانی ساده بیان کنیم. اکثر نویسندگان هرچقدر هم خلاق باشند به طور معمول سراغ ایدههای تکراری و مشابه برای داستانها، شخصیتپردازی و موقعیت قصههایشان میروند. شناخت یک راهی جدید جهت ساختن جهانی خلاقانه معمولا مستلزم از بین بردن ترس، محدودیتها و کشف جنبههای پنهان اطرافمان است؛ بنابراین اگر میخواهید به عنوان یک مولف، اثری بیمانند و ناب را به دنیا ارائه دهید، بدون هیچ نگرانی چیزهای جدیدی امتحان کنید.۸ مورد ژانر ادبی مهمی که به آن پرداختهایم کمتر کار شدهاند و به شما کمک میکند تا سبک و سویههای شخصی خودتان در نویسندگی را بهتر بشناسید.
۱. وسترن
وقتی صحبت از وسترن در ادبیات میشود، بیدرنگ به یاد کورمک مک کارتی بزرگ خواهیم افتاد که چگونه با نگاه منحصر به فرد و تاثیرگذار خود، تمام ویژگیهای دوستداشتنی ژانر وسترن که یکی از مهمترین ژانرهای ادبیات و همچنین سینمای آمریکا به شمار میرود را به داستانهای خود اضافه کرده است.
داستانهای این گونه به طور معمول در حدود قرن ۱۹ میلادی در غرب وحشی رقم میخورند؛ در بستری با محوریت جوامع بومی و روایتهایی پیرامون عدالت طلبی برای خلق قهرمانهایی کلاسیک. ارائهی موضوعاتی از قبیل قهرمانپروری و عدالتطلبی رقم میخورد. قطعا آشناترین عنصر بصری که در ژانر وسترن بسیار بر آن تاکید شده و همچنین توانسته آن را از بقیهی ژانرها به راحتی متمایز کند، استفاده از موتیفهایی مانند کلاه کابویی و اسلحه است که روابط معناییای را در ذهن خواننده برای مفهوم قصهها ایجاد میکند.
در دنیای امروز همهی هنرها و حتی ژانرها تحت تاثیر یکدیگر قرار دارند و ارتباط میان آنها باعث شکل گیری جهانی جدید، جالب توجه و مجزایی در اثر نهایی میشود. میتوان این برهمنهی ژانرهای ادبی در هنرها و حتی وسترن را نیز به کار برد تا با آثار متمایزتری مواجه شویم که حتی برخی از هنرمندان توانستهاند داستانهایی را در دنیای مدرن روایت کنند.
برای این کار میبایست بدانید که با آمیختن ژانرها و موضوعات مختلف درون یکدیگر در یک داستان وسترن به نتیجهی مطلوب و چندوجهیای نمیرسید؛ بلکه باید در ابتدا ارتباط معنایی درستی را پیدا کنید و سپس بپردازید به کاوشی عمیق میان آنچه که دراختیار دارید و در این مسیر برخی اوقات خارج شدن از اصول داستانگویی کلاسیک خالی از لطف نخواهد بود.
۲. استیمپانک
دنیاهای تخیلی امکان تجربهی جهانی منفرد و بیمانند را به ما میدهند که درکی متفاوت و تازه از موقعیتها، سطح کشمکشها، شخصیت پردازی و چه بسی احساسات را میآفرینند. اگر به دنبال یک ژانر فرعی منحصربهفرد در دنیای تخیلات هستید، قطعا بهترین گزینه استیمپانک است؛ زیرا این ژانر جایی خواهد بود که دیگر شما با داستانهای علمی و تخیلی تکراری روبه رو نخواهید شد.
استیمپانک مانند تمام ژانرهای دیگر دارای اصول و قوانین تعریف شدهی خاصی است با این تفاوت که در این گونه، هیچ اجباری برای به کار بردن تمام قوانین را ندارید؛ پس شما میتوانید هر تغییری که دوست دارید را اعمال کنید و همانند تمام قصههای دیگر با توسعهی جهان شخصی خود، ترکیب جالب توجهی به وجود آورید.
جهان داستانهای استیمپانک گذشتهای از زمین را روایت میکنند که هیچ قرابتی با گذشتهی ما انسانها ندارند و اکثر روایتهای آن از یک تاریخچهی جایگزین در گذشته و یا آیندهی نزدیک استفاده میکنند. بدین منظور باید سعی کنید، تمام قوانین کلاسیک که باور دارند، داستان خوب تنها درون یک زمان و مکان اتفاق میافتد را کنار بگذارید و خود را درمقابل ناممکنها قرار دهید.
در ذهنتان چیدمانی نو از زمان و مکان بیاورید و یا از خود سوالهای متفاوتی بپرسید. به عنوان مثال بگوید، اگر آلمانیها در جنگ جهانی دوم پیروز میشدند چه اتفاقی رقم میخورد؟ سپس بخشی از تاریخ انگلیس قرن ۱۹ را با برشی از ژانر وسترن ترکیب و در آخر هم چند کشتی هوایی و وسایل مکانیکی عجیب را نیز به روایت خود اضافه کنید.
مهمترین بخش یک روایت خاص از تاریخ، بدون شک تحقیق است. همچنین سعی کنید از دید نویسندههای ارزشمند این گونه مانند ویلیام گیبسون (موتور تفاوت)، اسکات وسترفیلد (لویاتان)، پائولو باسیگالوپی (دختر وینداپ) هم بهره ببرید.
۳. رئالیسم جادویی
چیزی که رئالیسم جادویی را برای دنیای ادبی جذاب میکند به تصویر کشیدن واقعیتی ناشناخته در جهانی مانوس است؛ بنابراین ما با مردم و فضای آشنا روبه رو هستیم که اتفاقات و حوادث درون قصه را برای بار نخست در بستری ملموس در عین حال غریب، کشف و تجربه میکنیم. همچنین دراین ژانر برخلاف رئالیسم، نمادها نباید هرگز مخاطب را به استعاره برساند.
رئالیسم جادویی ترکیبی از جهان خیالی ترسناک و فانتزیای است که طیف وسیعی از مولفههایی مانند دنیای افسونگر، اتفاقات عجیب و غریب، برخوردهای سورئال و حتی تاریک را با قوانین طبیعی و فرا طبیعی تلفیق میکند. گاهی اوقات در هستهی مرکزی داستانهای رئالیسم جادویی حس عشق و نوستالژی هم وجود دارد.
خورخه لوئیس بورخس و گابریل گارسیا مارکز نویسندگانی هستند که از آثار آنها به عنوان یک مرجع مهم برای ژانر رئالیسم جادویی یاد میشود. اما نویسندههای معاصرتری مانند ایمی بندر، کلی لینک، کارن راسل و کیم مونسو توانستهاند از طریق الگوهای روایی امروزیتر به یک برخورد متفاوت در فرمپردازی قصههای خود برسند.
برای رسیدن به ناممکنها هر پرسش عجیبی را از خود داشته باشید. برای نمونه بگویید چرا یک دختر نمیتواند توسط حیوانات وحشی بزرگ شود؟ چرا تو نتوانستی یک روز صبح به شکل سوسک از خواب بیدار شوی؟ آیا واقعا خونآشامهایی در باغ لیمو وجود دارند!
۴. بیزارو
بیزارو یکی از ژانرهای ادبی معاصر محسوب میشود که اغلب در آن از عناصر پوچ گرایی، غیر عادی، طنز، سوررئالیسم و گروتسک برای خلق آثار عجیب و غریب و سرگرم کننده استفاده میشود. در بیزارو باید جهانی را خلق کرد که با وجود پیروی از قواعد درونی خود، همچنان ثابت کند که قوانین تعریف شده به دور از منطق و شاید علیت هستند.
برای دستیابی به ایدههایی که تجربهای از جهانی متفاوت و حتی ناممکن را به ما میدهد، باید از تمام معیارهایی که قوانین سرسختانهای در آن حاکم است فاصله گرفت، پس هرچیزی که معمولا بسیار عجیب، پوچ و سورئال است قطعا شما را به بیزارو بیشتر نزدیک میکند. در غیر این صورت هرگز ایدههای فراتر از تصور را پدید نمیآورید، پس این یک فرصت بزرگ برای تجربهی زیستی منحصر به فرد است.
دراین ژانر اسرارآمیزترین حوادث و اتفاقات با حالتی از طنزی تفکر برانگیز پیش میرود. جایی که خواننده برای درک محتوا و مفهوم قصههای حقیقی مستور شده در جهان بیزارو، درمقابل پرسشهای بسیار قرار میگیرد.
ویلیام اس. باروز از نویسندگانی به شمار میرود که نقد اجتماعی را با استفاده از لحن چنین جهان عجیبی، درونمایهی بعضی از داستانهایش میسازد. به این فکر کنید که کتابهای شما مانند باروز میتوانند عناوین جالب و متفاوتی شامل شیطان برگر، آخرالزمان گرد، الاغ اجنه آشویتس و ببخشید که عیاشی شما را خراب کردم، داشته باشند.
۵. گروتسک
گروتسک از مهمترین ژانرهای ادبی حال حاظر به شمار میرود. این ژانر در قصهسرایی دارای پیچیدگیهایی است که روی لایههایی از جهانی عجیب و غریب بنا میشود، جایی که ما تجربهای متفاوت از حقیقتها را خواهیم داشت؛ اما چیزهایی در آن وجود دارد که میتوان از خلق آن لذت برد.
گروتسک دریچهای خیالی روبه جهانی افسانهای است که قصهی انسانهایی عجیب با رازهای پنهان را روایت میکند و بخشهای تاریک و جادویی از آنها را پیشروی ما قرار میدهد. این گونه از طنز در ادبیات و هنر که بسیار به طنز سیاه شباهت دارد، همواره اسباب شگفتی خواننده را پدید میآورد.
شخصیتها در گروتسک درون موقعیتهای سختی قرار میگیرند که عمدتا اولین بار است آن را تجربه میکنند. همچنین آنها در برخورد با لحظاتی قرار میگیرند که گویا هرگز هیچ چیز، مثل قبل نخواهد شد. همچنین داستانها سرشار از تعلیق، آشفتگی، تحریف هستند.
برای رسیدن به قصههای گروتسک با آن پیچیدگی نابی که در خود جای دادهاند، میتوان از هر چیزی مانند عناصر گوتیک و روایتهای نامعقول بهره جست. ضمن اینکه نوشتههای برایان ایونسون، مت بل، فلانری اوکانر، چاک پالانیوک و پل ترمبلی را هرگز به عنوان متنهای ادبی پر از ایدههای جذاب را نباید فراموش کرد.
۶. متافیکشن (ماورای داستان)
به جرات میتوان گفت یکی از سختترین ژانرهای ادبی، متا تخیلی (Metafiction) است. شیوهی داستان گویی آن به گونهای است که باید بر ساختگی بودن خود تاکید کند و مدام به مخاطب یادآوری شود که درحال خواندن و یا تماشای یک اثر هنری است و درواقع در این ژانر دیوار چهارم شکسته میشود.
در ژانر متا تخیلی نویسنده میتواند بخشی از خود داستان باشد و این اجازه را به مخاطب میدهد، بلکه با اثر تعامل داشته باشد و درنهایت خواننده با ذهنیت خود از هرآنچه که دریافت کرده به نتیجهگیری دربارهی محتوا و مفهوم داستان برسد.
برای نمونه داستانی به نام استفن کینگ مغزم را خورد وجود دارد که در آن قهرمان داستان، خود نویسندهی کتاب است که به ملاقات کینگ میرود و طی گفتگوها او از پرحرفی کینگ به ستوه میآید.
برای نوشتن یک داستان با فضای چنین ژانری باید به درستی مرز بین داستان و واقعیتها را مشخص کنید تا بتوانید ارزشهای حاکم بر چنین قصهگوییای سختی را پابرجا نگه دارید.
تمام سلیقهی شخصی خود را با بازی در فرمت های مختلف به کار بگیرید، حتی به نمونه کارهای قبلی رجوع کنید و از آنها برای خود آنچه که دوست دارید بردارید و سپس به قصهی خود اضافه کنید.
رسیدن به دیوار چهارم نیاز دارد که از موانعی عبور کنید، ولی به شرط اینکه حواستان به تلفیق درست داستان و واقعیت باشد و همچنین با مخاطبان خود از طریق روشهای جدید و آسان تعامل کنید. این گونه از قصهسرایی هرچقدر سخت باشد اما یک راه سرگرم کننده برای خارج شدن از قالب داستان و بازی با فرم و ساختارهای تازه است.
۷. کمدی
کمدی یکی از ژانرهای ادبی است که در آن به مفاهیمی مانند حماقتها، فرومایگیها، سو استفادهها و همچنین کاستیها با زبانی طنز آمیز به تمسخر گرفته میشود و معمولا هدف نهایی آن نقد اتفاقات و سیاستهای حاکم در جهان و جامعه است.
این جمله را که میگوید طنز معمولا همه چیز را مسخره میکند، احتمال بسیار شنیدهاید. همیشه مفهوم پردازی در طنز از اهمیت بالایی برخوردار بوده، بدین صورت آنچه که باعث شکلگیری طنز میشود، فقط لحظات خندهدار نیست.
قطعا بارها وقایع و حوادث زیادی در محیط پیرامون شما رقم خورده که برای شما تبدیل به دغدغه شدهاند و هرگز نتوانستید نسبت به آنها بیاعتنا باشید. پس بهترین انتخاب این است که به این دغدغهها واکنش نشان دهید و آنها را با زبان نوشتاری خود به یک روایت جذاب، برای دیده شدن و حتی ایجاد آگاهی در مخاطبین تبدیل کنید.
بهترین منبع برای داستانهای کوتاه اثر بلوط دریایی از جورج ساندرز و همچنین داستانهای سلاخ خانه پنج، هریسون برگرون، گهواره گربه و صبحانه قهرمانان نوشتهی کرت ونهگات است.
۸. اسلیپ استریم (slipstream)
آخرین مورد از ژانرهای ادبی در این فهرست، اسلیپ استریم است که یک ژانر فرعی به حساب میآید و عناصر این ژانر پیوستگی نزدیکی با سوررئالیسم و رئالیسم جادویی دارد. محرکهی اصلی در خلق روایت داستانهای آن ترکیبی خاص و تازه از مولفههای جهان علمی و تخیلی فانتزی و همچنین ادبی است تا ترکیب جدیدی از یک داستان غیرواقعی خلق شود.
واقعیتی که در قصههای این ژانر است به طور معمول فراتر از منطق دیده میشود و فضای روای طوری پیش میرود که انگار نمیتوانیم به باورپذیری برسیم؛ اما در عین حال همه چیز ما را متقاعد خواهد کرد. یکی از اصطلاحات و ویژگیهای داستان اسلیپ استریم، ناهماهنگی شناختی است؛ بدین معنی که یک کلافگیای دربارهی داستانها به خاطر تناقضهای موجود به صورت همزمان پیدا میکنیم که شامل درونیات، احساسات، باورها و ارزش گذاریها هستند.
داستانها، کتابها و حتی فیلمهایی که به درستی از آن استفاده کردهاند را به خوبی بشناسید. بستر قصههای درخشان استیو اریکسون مملو از ساختارهای زیبای این ژانر است و نویسندگان دیگری مانند هاروکی موراکامی و جی جی بالارد نیز در تعدادی از کتابهای خود از فضای اسلیپ استریم استفاده کردهاند. با این ژانر خود را سرگرم رویاها کنید تا بتوانید کلیتی از یک جهان دوگانه را در ذهنتان ترسیم کنید و درنهایت با ورود به داستانهای ممنوعه و پیچیده، اثر متمایزی را بیافرینید.
منبع: Litreactor