داستان خلق لیدی دیمیتریسک در رزیدنت اویل ۸؛ جذابیتی که به محبوبیت جهانی رسید
«سوررئال». مگی رابرتسون، بازیگر نقش لیدی دیمیتریسک (Lady Dimitrescu) در رزیدنت اویل ۸ (Resident Evil Village) واکنش هواداران به عملکرد خود را اینگونه توصیف کرد. مدتی کوتاه پس از معرفی، شوخیهای جالب و عجیبی در فضای مجازی با این شخصیت انجام میشد و هواداران میگفتند لیدی دیمیتریسک «روی ما قدم بگذارد» یا «مثل مادرخوانده ما است». بعد از مدتی کوتاه مردم دیگر او را بهعنوان بانوی قدبلند ومپایر میشناختند که به یک چهره برجسته و بهیادماندنی تبدیل شده بود.
اما سوال اینجاست که چه چیزی باعث شده طرفداران چنین واکنشی از خود نشان دهند؟ لیدی دیمیتریسک چه خصوصیاتی داشته که طرفداران جذب او شدهاند؟ مگی رابرتسون میگوید: «او بسیار زیبا و قدرتمند است. و من فکر میکنم مردم دوست دارند قدرت را در یک زن باهوش ببینند که حسابی اعتماد بهنفس دارد و نیازمند هیچکس دیگر نیست. فکر میکنم این بخشی از دلایلی است که تاثیر قدرتمندی ایجاد کرده چراکه او همیشه خودش است، بدون اینکه بابتش از کسی معذرت خواهی کند. او به معنای واقعی کلمه برای خیلی از شرایط مختلف مناسب نیست اما همچنان به خودش واقعیاش وفادار است و از نمایش آن نمیترسد و همینطور نمیترسد آن احترامی که لایقش است را از دیگران طلب کند.»
باوجود این شخصیتپردازی قابل توجه، رابرتسون زمانی که نخستین بار با واکنش مردم در فضای مجازی مواجه گردید حسابی شگفتزده شد. او هیچگاه فکر نمیکرد این شخصیت چنین تاثیری روی مخاطب بگذارد چراکه هدف این نبود و خلق لیدی دیمیتریسک یک فرآیند طبیعی بود. رابرتسون میگوید: «من تنها سعی داشتم شخصیتی که جلوی خود میدیدم را پرورش دهم. او از نظر فیزیکی هم جذابیت دارد و بنابراین مهم بود که به شایستگی با او رفتار کنیم در کنار جذابیت، به وی قدرت دهیم.»
مگی رابرتسون مسئولیت صدا و حرکات (با موشن کپچر) لیدی دیمیتریسک را برعهده داشت – مدل چهرهی این شخصیت بر اساس هلنا مانکووسکا ساخته شده. تمام اینها از طراحی کاراکتر الهام گرفته بود. انحناها، کلاه کج و سیگار همگی شایستهی رفتارها و حرکات شکوهمندانهی او بود. و همینطور که رابرتسون کلاسهای پیشرفتهی بازیگری خود را مدت کوتاهی پیش از تست برای این شخصیت پشت سر گذرانده بود – نخستین کار وی در حوزه بازیهای ویدیویی که بدون حضور هیچگونه مدیر برنامه صورت گرفت – سعی کرد یک بزرگی و عظمت خاصی شبیه به شخصیتهای شکسپیر به لیدی دیمیتریسک دهد. «این بازی خیلی شکسپیرگونه است زیرا شما در یک سری مکان والا و عجیب قرار دارید. و لیدی دیمیتریس نیز دقیقا شخصیت والا و خاصی دارد. این فقط به قد او مربوط نمیشود، اطوار و اخلاق شخصی وی هنگام صحبت کردن هم این موضوع را نشان میدهد. زبان او بهشدت مزین و پرزرق و برق است.»
رابرتسون میگوید علاقهی بسیاری به زبان و بازی با کلمات و عبارات پیچیده دارد و نقش لیدی دیمیتریسک فرصت خوبی برای او فراهم نمود؛ تا بتواند با جملات روان و ظریف کارش را آغاز کند و بعد ریتمی خشونتبار و تهدیدآمیز بگیرد. «من خیلی این ایده را دوست داشتم که یک ریتم درونی و یک ریتم بیرونی برای لیدی وجود داشته باشد. بنابراین ریتم بیرونی آن چیزی است که شما میبینید؛ یک پوشش بیرونی کنترلشده که نشان میدهد او کنترل همه چیز در اطرافش را در اختیار دارد و هیچ چیز نمیتواند او را پریشان حال کند. او بسیار شکوهمند است. سپس ریتم درونی پرخاشگرانهتر و سلطهجوتر است و خشونت زیادی در خود دارد. باید یک حس واقعی تهدید و خطر وجود داشته باشد، اینکه فکر کنیم او هر لحظه ممکن است کاری غیرمنتظره انجام دهد.»
بدون شک طراحی اولیهی این شخصیت منابع بسیاری در اختیار رابرتسون قرار داده تا وی بتواند خود را درون آنها غرق کند. رابرتسون دوست دارد در نقش ویلنها و شخصیتهای منفی قرار بگیرد و متوجه شود چه چیزی آنها را روبه جلو حرکت میدهد. «لیدی دیمیتریسک خواسته یک مادر باشد و دخترانش را خلق کرده. حالا این چیزی را دربارهی او به ما میگوید؟ این موضوع چگونه شخصیت و انگیزههای او را تحت تاثیر قرار میدهد؟ لیدی پس ازاینکه دخترانش کشته میشوند دیگر به هدف نهایی مادر میراندا فکر نمیکند. این واقعا قدرتمند است. و بازی کردن در نقش چنین شخصیتی بسیار لذت بخش است. من باید تلاش بسیاری انجام میدادم و کارمان نهایتا یک انفجار بزرگ بود.»
رابرتسون انتظار داشت بازی جدید رزیدنت اویل بزرگ و موفق باشد اما اصلا فکرش را نمیکرد هنرپیشگی خودش اینقدر مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد. از زمان عرضهی بازی، لیدی دیمیتریسک حیات جدیدی پیدا کرده و از میم و کازپلی گرفته تا داستانهای طرفداران، این شخصیت حضور پررنگی در فضای مجازی طی ۲۰۲۱ داشت. «وقتی یک اثر هنری عرضه میشود، بقیهی ماجرا به مخاطبان بستگی دارد. آنها هستند که تصمیم میگیرند این هنر را به چه چیزی تبدیل کنند. و من احساس میکنم چنین اتفاقی برای لیدی افتاد. ما او را در یک بازی ویدیویی قرار دادیم و اکنون طرفداران به گسترش و رشد شخصیت او ادامه میدهند. فکر میکنم به همین خاطر لیدی دیمیتریسک همیشه زنده خواهد بود و تا ابد به رشد خود ادامه خواهد داد. واقعا جذاب است.»
شخصیت لیدی دیمیتریسک به خوبی در کنار کاراکترهای دیگر قرار نمیگیرد و همین شاخصههای منحصربهفرد، او را به یک چهرهی محبوب میان گروههای اقلیتی جامعه (مثل LGBT+) تبدیل کرده است. «هیچگاه انتظار نداشتم روی جامعهای از افراد تاثیر بگذارم که اهمیت زیادی برایشان قائلم. اینکه بتوانم فضایی امن برای پذیرش و عشق بیقید و شرط فراهم نمایم. هواداران همیشه دربارهی این صحبت میکنند که ما بازیگران چه کارهایی برای آنها انجام دادهایم. اما قضیه این است که شما عزیزان هم خیلی کارها برای ما انجام میدهید. دیدن این سطح از حمایت و پذیرش در یک جامعه بسیار الهامبخش است و کاری میکند دلمان بخواهد مدام به تلاش در مسیرمان ادامه دهیم.»
رابرتسون در ابتدا نگران واکنشهای مردم بود اما اکنون بهخاطر اینکه مخاطبان لیدی دیمیتریسک و خودش بهعنوان یک بازیگر را قبول و حمایت کردهاند، بسیار قدردان است. «من به صورت ناشناس در اینترنت حضور داشتم و واکنش و تشنگی مخاطبان را تماشا میکردم. و زمانی که نخستین بار از این شخصیت رونمایی شد، نگران بودم که واکنش بد احتمالی مخاطبان به من برگردد. اما خیلی زود به شکلی لذتبخش و جذاب شگفتزده شدم. فکر میکنم این مورد بیشتر از همه بهخاطر جامعه مخاطبان است زیرا زمانی که نام من بهعنوان بازیگر و صداپیشهی لیدی دیمیتریسک اعلام شد، اکثریت آنها عشق و قدردانی بسیاری از خود نشان دادند. به من میگفتند عاشق کارم شدهاند و از این دست بازخوردها…»
گرچه نباید فراموش کرد که نظرات ضد و نقیضی هم وجود دارد؛ مثلا برخی میگویند اینکه لیدی دیمیتریسک از نظر ظاهری به رابرتسون شباهت ندارد یک ایراد است. با این حال کسی مثل رابرتسون میتواند به صندلی تکیه دهد و بهعنوان یک هوادار از بازی لذت ببرد. او کار روی رزیدنت اویل را با نقشهای قبلیاش در تئاتر و موسیقی مقایسه کرد و آن را «آزادیبخش» توصیف نمود. مشخصا واکنش هواداران یک نوع مسئولیت هم برای او ایجاد کرده است: «چیزی که انسان را بهشدت تحت تاثیر قرار میدهد، احساس وزنی است که میبینید چقدر برای مردم اهمیت دارید.»
بیتردید میان هزاران و احتمالا میلیونها طرفدار سری رزیدنت اویل، واکنشهای منفی نیز مشاهده میشود. رابرتسون به همین دلیل زمان حضور خود در فضای مجازی را محدود کرده تا تحت تاثیر برخی جوهای منفی و مسموم قرار نگیرد. «به شخصه اینکه متوجه شدم واکنشهای منفی مختص گروه بسیار کوچکی از طرفداران بوده واقعا برام کمککننده بود. و زمانی که به اکثر جاها نگاه میکنید، میبینید چقدر سطح واکنشهای مثبت غرقکننده و غیرقابل مقایسه است.»
مگی رابرتسون دربارهی پروژههای آیندهی خود حرف خاصی نزد و نگفت آیا لیدی دیمیتریسک را بعدها در یک بستهی الحاقی خواهیم دید یا خیر. ولی اشاره کرد که واقعا دوست دارد دوباره در نقش این شخصیت محبوب ظاهر شود. «من فکر میکنم او بسیار شگفتانگیز است. و اعتقاد دارم لایههای بیشتری برای اکتشاف دارد.» رابرتسون کمی ترس دارد که در سایهی بلند لیدی دیمیترسک باقی بماند اما دوست دارد چالشهای بیشتری را تجربه کند: «اجازه دهید بهجای یک ومپایر بلندقامت، نقش یک قورباغهی احمق را بازی کنم!».
در نهایت، رابرتسون به کاری که در رزیدنت اویل ۸ بهعنوان لیدی دیمیتریسک انجام داده افتخار میکند و تبدیل شدن از یک بازیگر تئاتر به هنرپیشهی یک بازی ویدیویی بینالمللی را چالشی ارزشمند میداند. «لیدی دیمیتریسک تا آخر زندگی با من خواهد ماند. و فکر کردن به این قضیه واقعا دیوانهوار است: اینکه یک میراث داشته باشی که میتواند آن را اکنون و تا ابد با خود حمل کنی.»
ماساتو میازاکی، یکی از اعضای ارشد کپکام هم طی مصاحبهی دیگری با سایت Engadget از داستان خلق شخصیت لیدی دیمیتریسک از طریق موشن کپچر و فرآیند تبدیل شدن او به یک چهره مشهور اینترنتی گفته است که مطالعهی آن خالی از لطف نیست و میتواند اطلاعات و جزئیات بیشتری از این کاراکتر در اختیار مخاطبان قرار دهد.
همانطور که در جریان هستید لیدی دیمیتریسک طی بازی Resident Evil Village به همراه سه دختر خونآشام خود به دنبال شکار ایتن وینترز، شخصیت اصلی داستان، است. با حین عبور از چارچوب درها خم میشود و قصد دارد با چنگالهای بلند و مرگآور خود ایتن را تکهتکه کند. در همین حالات لیدی مدام شخصیت اصلی را چیزهایی شبیه «موش» یا «چیز مذکر» خطاب میکند که به مخاطب حس برتری زنانه وی را منتقل مینماید. ماساتو میازاکی مسئول فرآیند موشن کپچر در بازی رزیدنت اویل ۸ بوده و مشخصا تاثیر مستقیم و پراهمیتی در شکلگیری لیدی دیمیتریسک داشته است. چندی پیش او در مصاحبه با Engadget جزئیاتی را از خلق این شخصیت محبوب به اشتراک گذاشت.
آیا طراحی لیدی دیمیتریسک حین توسعهی بازی تغییر کرد؟
میازاکی: قد بلند آلچینا دیمیتریسک از ابتدای کار در ذهن ما بود و طی توسعه تغییری نداشت. همین مسئله در رابطه با کلاه جذاب و لباس سفید او صدق میکند. با این حال چنگالهای بلند او چیزی بود که بعدها به طراحی شخصیت اضافه شد. این ایده را با این هدف پیادهسازی کردیم تا عناصر تهدید فیزیکی او بیشتر شود و شما حین مواجهه با او، حس ترس بیشتری داشته باشید.
لیدی دیمیترسک بسیار فریبنده و اغوا کننده است – آیا از ابتدا همین قصد را داشتید یا اینکه زمان ضبط موشن کپچر به این نتیجه رسیدید؟
میازاکی: در مراحل اولیهی توسعه، او به عنوان کاراکتری معرفی میشد که مانند یک ساحره قربانیان خود را گرفته و با آنها بازی میکند. دیمیتریسک به شکلی طراحی شده بود که همزمان حس زیبایی و ترس را القا کند. بر همین اساس، نویسندگان سناریوهای بازی شخصیت او را به واسطهی دیالوگها بیشتر بسط دادند، اما او همچنان به مرحلهی کامل ظهور نرسیده بود. گرچه پس از شروع همکاری با مگی رابرتسون، لیدی دیمیتریسک بالاخره جان گرفت. این در مورد تمام شخصیتها صدق میکند؛ زمانی که فیلمنامه یا دیالوگها در اختیار بازیگر قرار داده میشود، شخصیت دیگر متعلق به اوست. شخصیت و مقاصد و تفکرات کاراکتر توسط بازیگر خلوص پیدا میکند. شخصیت لیدی دیمیتریسک هم به لطف عملکرد عالی مگی به نقطهی اوج رسید.
حین ضبط موشن کپچر از چه ترفندهایی برای بلندتر کردن قد مگی رابرتسون استفاده کردید؟
با اینکه مگی رابرتسون خودش قد بلند است، همچنان نمیتواند با قد و قامت لیدی دیمیتریسک برابری کند. استفاده از ابزارهایی برای بلند کردن قد او میتوانست فرآیند موشن کپچر را خراب کند، در نتیجه این چیزی نبود که بتوانیم در نظر بگیریم. ما از مگی خواستیم بازی طبیعی خودش را انجام دهد. با این حال، ما همچنان اختلاف قابل توجه قد میان لیدی دیمیتریسک و مگی رابرتسون را داشتیم که باید به آن رسیدگی میشد. بنابراین یک سری راه خلاقانه ایجاد کردیم تا مشکل برطرف شود.
اول از همه، ما تصاویر را با ترکیبی از پسزمینههای مختلف ضبط کردیم؛ یکی با مقیاس استاندارد انسانی و یکی هم با مقیاس لیدی دیمیتریسک. در حالی که بقیه بازیگران طبق عناصری محیطیای که عادی است ایفای نقش میکردند، مگی رابرتسون بر مبنای پسزمینهای متناسب با قامت لیدی دیمیتریسک کارش را انجام میداد. همه داشتند باهم کار میکردند، اما با مقیاسی ترکیبی و متفاوت. ما فکر کردیم چنین رویکردی میتواند بدون ایجاد مانع سر راه بازیگران، به آنها اجازه دهد بهترین عملکرد را داشته باشد.
مسئله دیگری که بسیار مهم بود و ما باید نسبت به آن هوشیار میبودیم، خطوط دید شخصیتها حین تعامل با یکدیگر بود. ما از یک سری نشانگر برای نمایش دقیق جایگاه هر شیء یا شخصیت استفاده کردیم تا تفاوت مقیاسها جبران شود. این یک تغییر کوچک در صحنهی فیلمبرداری بود اما تاثیر بهسزایی در عملکرد بازیگران داشت.
سومین تغییری که ما برای رسیدن به هدفمان ایجاد کردیم خود تجهیزات بود. تجهیزاتی که ما درست کردیم تا حد ممکن تفاوت فیزیکی میان بازیگران و شخصیتهای کامپیوتری را کاهش میداد و اینگونه کار انیماتورها نیز بسیار آسانتر میشد.
منبع: یوروگیمر
من اِوِلین و هایزنبرگ رو بیشتر دوست داشتم. هر چند بازی مگی رابرتسون فوق العاده بود اما خود شخصیت لیدی دیمیترسک به خاطر داستان بازی قدرت و ماندگاری بالایی نداشت (تنها تو ۲ یا ۳ ساعت اول بازی حضور داشت) و تاثیر گذاری هایزنبرگ یا اِوِلین (از رزیدنت ایول ۷) یا حتی خود مادر میراندا بیشتر بود. در ضمن طراحی اغواگر این شخصیت باعث شد خیلی از افراد فرض غلطی در مورد بازی داشته باشن و فکر کنن بازی از ریشه ها دور شده و شده مسخره بازی و هیچ وقت هم بازی رو تجربه نکنن. و از ابهت بازی کاسته بشه.
من که رزیدنت اویل ویلیج رو تموم کردم هیچ خصوصیاتی جالبی ندیدم اگه مردم دنبال زنی هستند که اعتماد به نفس داشته باشه و باهوش و قوی باشه گیل ولنتاین و ایدا پلنگ از این شخصیت فرعی خیلی خفن تره