دست از شمردن دقایق تشویق‌ ایستاده‌ی حضار در جشنواره‌ها بردارید

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۷ دقیقه
دست از محاسبه دقایق تشویق ایستاده جشنواره بردارید

برگزیدگان جشنواره فیلم ونیز اعلام شدند و این جشنواره به پایان رسید. اما فصل جشنواره‌های سینمایی تازه آغاز شده است و باید منتظر رویدادها، جنجال‌ها و حواشی آن‌ها نیز باشیم؛ که از راه برسند و شبکه‌های اجتماعی و بخشی از زندگی روزمره‌ی ما را به خود اختصاص دهند. مثلاً در همین جشنواره ونیز جز اخبار مربوط به فیلم‌ها و حضور و پوشش سلبریتی‌ها بر فرش قرمز، در بخش داخلی جشنواره، در ادامه‌ی موجی که پیش از این در کن و جشنواره‌های دیگر دیده بودیم، مدت‌زمان تشویق ایستاده‌ی حضار باز هم تبدیل به مسئله‌ی مهمی در اخبار و فضای مجازی شد. اریک کوهن از ایندی وایز با نگاهی نقادانه به این موضوع پرداخته است.

این شما و این هم واکنش برندن فریزر (همان بازیگر مهجور فیلم «مومیایی» که گویا بعد از سال‌ها توانسته در سینما حضور قابل توجهی داشته باشد) با چشمانی اشک‌آلود به تشویق شش دقیقه‌ای تماشاچیان پس از اکران فیلم «نهنگ» (The Whale) که پس از تشویق کمی بیش از شش دقیقه‌ی فیلم «تار» (TÁR) برای خوشامد‌گویی به کیت بلانشت، پوزه‌اش به خاک خورد! اما صبر کنید؛ عاشقانه‌ی آدم‌خواری با بازی تیموتی شالامی به نام «بونز اند آل» (Bones & All) با هیاهوی خیره‌کننده و تشویقی ده دقیقه‌ای به مقام اول رسید و … حالا فیلم «بنشی‌های اینیشرین» (The Banshees of Inisherin) دوازده دقیقه تشویق می‌شود! عجب رقابت تنگاتنگی در گرفته است! در همین حال، به نظر می‌رسد که فیلم «نگران نباش عزیزم» (Don’t Worry Darling) با چهار دقیقه تشویق سرسری از رقابت عقب افتاده است. اما صبر کنید! پایانش دیوانه‌ات می‌کند. در حالی که بازیگران تلاش می‌کنند به هر قیمتی در آخرین لحظات به‌یادماندنی این نمایش، پتانسیل وایرال شدن را در فضای مجازی بقاپند و … بگذارید ببینم آیا هری استایلز تف کرد؟ بگذار ویدیو را دوباره نگاه کنم.

هر جزئی از فرهنگ جامعه را می‌توان به تکه‌فیلم‌های کوتاهی تقلیل داد؛ حالا نوبت به «تشویق ایستاده» رسیده است. تشویق ایستاده، نوعی قدردانی رسمی که به روم باستان برمی‌گردد، این روزها اخبار جشنواره‌های بزرگ سینمایی را پر کرده است و با دقت زمانی دربی‌ها محاسبه می‌شود!

دیگر کافی است. این قدر مدت‌زمان تشویق‌های ایستاده در جشنواره‌های سینمایی را محاسبه نکنید. طول مدت تشویق‌کردن معیاری معنادار مثل تعداد بلیت‌های فروش‌رفته در گیشه یا دقیقه‌های پخش‌شده در استریمرها نیست. این عمل گاهی‌ جنبه‌ی مهمان‌نوازی دارد، گاهی هم برای فیلم موفقی است که به‌تازگی در صفحه‌ی نمایش بزرگ سالن‌های سینما اکران شده است، و گاهی حتی از سر ناگزیری است. تشویق می‌تواند به معنای همه‌چیز یا اصلاً هیچ‌چیز باشد.

چند روز پیش از اینکه فیلم‌های جشنواره‌ی ونیز به کوه‌های راکی ​​راه پیدا کنند، در جشنواره‌ی فیلم تلیوراید شرکت کردم. یکی از فیلم‌های تحسین‌شده در جشنواره، فیلم «تار» (TÁR) بود. فیلمی که با استقبال گسترده‌ای روبه‌رو شد، هر چند در آخر شاهد برخاستن تماشاگران کلرادو و تشویق ایستاده‌ی آن‌ها نبودیم. آیا این حرکت تشریفاتی منحصر به فضای عصاقورت‌داده‌ی فستیوال‌های اروپایی است؟

تشویق‌های ایستاده اغلب پس از نمایش در سالن‌های بزرگی که میزبان نمایش‌های رسمی و مجلل با مخاطبانی که ترکیبی از افراد مرتبط با صنعت سینما و مطبوعات هستند، انجام می‌شود. هنگامی که چراغ‌ها روشن می‌شوند، تشویق اولیه ممکن است فقط نشان‌دهنده‌ی این باشد که تماشاگران آن‌قدر از فیلم راضی بودند که تا آخر آن بمانند. اما از آنجا به بعد تشویق آن‌ها بسته به اینکه سوژه‌های این هیاهو چطور از فرصت نهایت استفاده را ببرند، برای دقایقی ادامه خواهد داشت.

در بحبوحه‌ی تشویق ایستاده برای فیلم «الویس» (Elvis) در جشنواره‌ی فیلم کن امسال، دوربین تصاویر زنده‌ی بازیگران فیلم را روی پرده انداخت. تام هنکس با لبخندی کج بر لب به جمعیت نگاه می‌کرد و به تدریج انگشت شست خود را به سمت ستاره‌ی فیلم، آستین باتلر، برد. تشویق تماشاچیان با این اشاره بیشتر شد. هنکس کل سالن را مثل یک حرفه‌ای در دست گرفته بود و باید بگویم که عجب فضایی بود. چند صندلی آن طرف‌تر، دیوید زاسلاو، مدیر جدید برادران وارنر دیسکاوری، که به تازگی منصوب شده بود، این نمایش را با هیبت تماشا می‌کرد و چند هفته بعد در توییتی درباره‌ی فیلم به سهامداران پز داد.

تشویق ایستاده می‌تواند تجربه‌ای شگفت‌انگیز در یک لحظه باشد. واکنشی فوری و درونی به احساس شعفی غیر قابل‌ بیان که از یک تجربه‌ی زیبای هنری برآمده است. از سویی می‌تواند یک چیز کاملاً مزخرف هم باشد. برای جشنواره‌ها، این حرکت تنها ماهیت نمایشی دارد.

وقتی در ایمیلی از تیری فرمو، دبیر هنری جشنواره‌ی فیلم کن، درباره‌ی موج جدید تشویق‌های ایستاده در خارج از ونیز پرسیدم، پاسخ داد: «من آن را بخشی از شغل خودم می‌دانم. من به نمایش فیلم روی پرده، مدت زمانی که سالن را در تاریکی نگه می‌دارم، اینکه تیتراژ پایانی فیلم‌ها را نشان بدهم یا نه، بهترین لحظه برای روشن کردن چراغ‌ها و غیره توجه می‌کنم. هر اکران فیلم مانند یک جشن است و مشارکت مخاطبان آن جشن را بسیار بهتر می‌کند. خود مردم می‌خواهند مشارکت داشته باشند!»

فریمو افزود: «اگر به نظر می‌رسد که سطح مشارکت تماشاچیان اخیراً شتاب گرفته، ممکن است به خاطر اتفاقات چند سال گذشته باشد. از زمان کووید، دیگر رفتن به سینما برای دیدن یک فیلم خوب در حضور هنرمندان آن یک نعمت محسوب می‌شود. شاید این دلیل توجه سخاوتمندانه‌ی اخیر مخاطبان باشد.»

دلیل منطقی‌تری هم برای این حجم از گزارش درباره‌ی تشویق‌های ایستاده در جشنواره‌ وجود دارد. این گزارش‌ها نشان می‌دهند که چگونه رسانه‌ها و جشنواره‌های فیلم اروپایی هر کدام به نوعی در حال تکامل هستند تا بتوانند سطح تقاضای گردش خبری در قرن بیست‌ویکم را برآورده کنند. برای سال‌ها، کن، ونیز و برلین هر روز را با اکران‌های گسترده‌ی مطبوعاتی پیش از برنامه‌های بعدازظهر آغاز می‌کردند. این به روزنامه‌نگاران اجازه می‌داد که کارهای مربوط به فیلم بزرگ آن روز را انجام بدهند تا برای نوشتن گزارش‌های خبری خود وقت داشته باشند. در روزگاران قدیم روزنامه‌نگاری چاپی، نقد فیلم‌ها ساعت‌ها بعد منتشر می‌شد و به تدریج به گوش مردم می‌رسید.

طبق معمول، اینترنت همه چیز را تغییر داد. چنین شد که بلافاصله پس از اکران صبحگاهی، منتقدان نظرات خود را، تنها با گذشت دقایقی از پایان اکران فیلم، به سرعت سرهم‌بندی کرده و به صورت آنلاین منتشر می‌کردند. هیولای رسانه‌های اجتماعی هم این روند را ساده‌تر کردند. چند توییت طعنه‌آمیز می‌توانست حتی قبل از پخش تیتراژ پایانی فیلم، آن را نابود کند. یا توییت‌های جمع‌بندی درباره‌ی فیلم که به سرعت پست می‌شدند می‌توانستند وزن رسانه‌ای بیشتری نسبت به نقدهای مهم‌تری که مدتی بعد منتشر می‌شوند داشته باشند. تنها پس از چند ساعت انگار که یک عمر گذشته باشد؛ به طوری که با شروع مراسم فرش قرمز، خبر خود فیلم دیگر کهنه شده بود.

فیلم «جست‌وجو» (The Search)، به کارگردانی میشل آزاناویسوس محصول ۲۰۱۴ که به‌عنوان ادامه‌ای برای فیلم «هنرمند» (The Artist) ساخته شد، مدت‌ها پیش از آن که برای اولین‌ بار اکران شود تخریب شد. آزاناویسوس بعدها تجربه‌ی خود در فرش قرمز را با رفتن به یک جوخه‌ی آتش مقایسه کرد. او اوایل امسال به من گفت: «احساس می‌کنم با فیلم «هنرمند» در کن به دنیا آمدم، اما با «جست‌وجو» در کن مردم.»

چنین مشکلاتی باعث شد صنعت سینما نسبت به اکران فیلم در جشنواره‌های پر زرق و برق خود محتاط شود و جشنواره‌ها هم با راه‌حلی عملی به این مسئله پاسخ دادند. برلین و کن یک سری محدودیت اعمال کردند. هیچ نقد یا واکنشی نباید تا پس از نمایش‌های اصلی با حضور عوامل فیلم در رسانه‌های اجتماعی منتشر شود. در ونیز، این محدودیت زمانی تا شروع فیلم پابرجاست. در نتیجه‌ی این محدودیت‌ها حالا گردش خبری درباره‌ی یک فیلم بیشتر بر واکنش‌های فراوان دسته‌جمعی متمرکز است تا واکنش‌های فردی مجزا.

برای درک حال‌ و هوای جشنواره باید کامل در آن غوطه‌ور شد. سال ۱۹۵۵، منتقد فرانسوی، آندره بازن، جشنواره‌های فیلم را به تجربه‌ای مذهبی تشبیه کرد. سینما به‌عنوان معبدی که تماشاگران را در شور و شوق آیینی با هم متحد می‌کرد. او نوشت: «مشارکت تمام‌عیار در جشنواره مثل پذیرفته شدن موقت در یک زندگی آیینی است». با گذشت نزدیک به هفتاد سال، هنوز هم همین‌طور است. جشنواره‌ها هم، همچون یک مذهب، سیستم‌های سفت و سختی هستند که بر اساس باورهایی طراحی شده‌اند که ممکن است حقیقت داشته باشد یا نداشته باشد. در زمانه‌ی آسیب‌پذیری شدید کسب‌ و کارها و همین‌طور سینما، گزارش‌های مختلف از واکنش‌های هیجان‌زده‌ی مردم دلیل محکمی است برای اطمینان از اینکه رفتن به سینما همچنان تجربه‌ای ارزشمند است.

با این حال، این تشویق‌ها همانند امواج صوتی‌ای که ایجاد می‌کنند زودگذرند. آن‌ها را نباید چیزی بیش از تشویق ایستاده در یک جشنواره‌ی فیلم دید. برای اینکه این تشویق‌ها بتوانند در آینده اطلاعاتی درباره‌ی یک فیلم به‌خصوص منتقل کنند، به یک آزمون تورنسل نیاز داریم که بتواند مدت زمان تشویق را با توجه به قدردانی کلی از کارگردان، ستاره‌ها، تمایل تماشاگران برای دیده شدن در حال قدردانی از یک فیلم مهم و در نهایت، تعیین اینکه اصلاً این فیلم خوب هست یا نه، مشخص کند.

در حال حاضر، این گزارش‌های دقیقه به دقیقه از تماشاچیان، آن‌قدر غیرقابل اعتمادند که هدف اصلی جشنواره را زیر پا می‌گذارند. آن‌ها این تصور را که این فستیوال تنها یک رویداد است که هیچ تأثیر واقعی بر دورنمای آینده‌ی فیلم‌ها ندارد، تقویت می‌کنند. مدت‌زمان تشویق یک تاکتیک تبلیغاتی غیر قابل‌ کنترل است، اما تماشاگران کاری را که می‌خواهند انجام می‌دهند و من کسی را به خاطر ایستادن و تشویق کردن یک فیلم سرزنش نمی‌کنم، حتی اگر آن فیلم واقعاً لیاقت آن را نداشته باشد. با تبدیل تصاویر متحرک به صفحه‌های نمایش کوچک، و تجربه‌ی استفاده از آن‌ها در فضاهای خصوصی‌تر از همیشه، باعث می‌شود احساس کنم که صرف حضور داشتن در آنجا می‌تواند همچون معجزه‌ای کوچک باشد.

منبع: indiewire



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما