استیون اسپیلبرگ یا مارتین اسکورسیزی؟ (چهره به چهره – قسمت چهارم)
در قسمتهای پیشین چهره به چهره، ابتدا رابرت د نیرو و آل پاچینو را با یک دیگر مقایسه کردیم. سپس در قسمت دوم به سراغ جوانترها رفتیم و لئوناردو دیکاپریو و کریستین بیل را در مقام مقایسه، با یک دیگر، سنجیدیم. در قسمت سوم هم، دو تن از بهترین بازیگرهای زن سینما، یعنی کیت وینسلت و کیت بلانشت را مقابل یکدیگر قرار دادیم. حالا در این قسمت چهره به چهره، برخلاف قسمتهای پیشین که به بازیگران میپرداختیم، به سراغ دو کارگردان نامآشنا و مؤلف سینما میپردازیم و در نهایت انتخاب با شما خواهد بود؛ استیون اسپیلبرگ یا مارتین اسکورسیزی؟
همه میتوانند عاشق بازیگران باشند و بیلبوردها میتوانند هرچه بزرگتر، عکس آنها را به مخاطبان نشان دهند، اما هرگز کسی نمیتواند بگوید یک فیلم، به طور کامل، متعلق به یک بازیگر است، بلکه یک فیلم، بدون شک، اثر خلقشدهی یک کارگردان است. تصاویری که شما در یک فیلم مشاهده میکنید، همان تصاویری هستند که کارگردان برمیگزیند تا به شما نشان دهد. اگر یک بازیگر، درخشش مناسبی در یک نقش نداشته باشد، به احتمال زیاد میتواند دیگران را مقصر جلوه دهد، اما اگر یک کارگردان نتواند یک تیم فیلمسازی را به درستی رهبری کند، نمیتواند تقصیرها را به گردن کسی بیاندازد. و چه رهبری بزرگتر از استیون اسپیلبرگ و مارتین اسکورسیزی؟ اما کدامشان عملکرد قابلدفاعتری داشتهاند؟
استیون اسپیلبرگ
استیون آلن اسپیلبرگ، متولد ۱۸ دسامبر ۱۹۴۶ (۲۷ آذر ۱۳۲۵) است. او در ایالات متحده به دنیا آمدهاست و در کالیفرنیا، به تحصیل در رشتهی سینما پرداخته. اسپیلبرگ، فیلمسازی را از سالهای نوجوانی آغاز کرد. او چندین قسمت کوتاه از سریالهای تلویزیونی مختلف و چندین فیلم کوتاه را کارگردانی کرد و سپس، سال ۱۹۷۵، با فیلم آروارهها (Jaws) به شهرت بینالمللی رسید. اسپیلبرگ، نهتنها یک کارگردان درخشان با کارنامهای بینظیر است، بلکه یک انسان برجسته هم هست که سال ۲۰۱۳، از سوی مجلهی تایم، به عنوان یکی از ۱۰۰ شخصیت برجستهی قرن بیستم انتخاب شدهاست.
اسپیلبرگ طی زندگی هنری خود، همهچیز را فتح کردهاست؛ از گیشه، با ساخت فیلمهای بلاکباستری موفق، گرفته تا منتقدان، با فیلمهای استاندارد کلاسیک و مخاطبان، با داستانهایی که هرگز از ذهن آنها پاک نخواهد شد. اسپیلبرگ در تمام ژانرهای سینمایی فعالیت کردهاست و به نظر درست میآید اگر بگوییم در تمام آنها درخشیدهاست. یک مخاطب سینما نخواهد توانست نام بهترین فیلمهای ژانرهای مختلف سینما را برشمارد و در هر ژانر، به فیلمی از اسپیلبرگ، در بین بهترینها، اشاره نکند.
اسپیلبرگ علاوه بر کارگردانی، شرکتهای فیلمسازی هم تأسیس کردهاست و از طریق تهیه کردن آثار فاخر، سعی کرده از هر طریقی که میتواند به سینما کمک کند. برجستهترین آثاری که اسپیلبرگ در آنها کارگردان نبوده است را در ادامه برای شما آوردهایم:
- بازگشت به آینده (Back to the Future): تهیهکنندهی اجرایی
- بازگشت به آینده قسمت ۲ (Back to the Future Part II): تهیهکنندهی اجرایی
- بازگشت به آینده قسمت ۳ (Back to the Future Part III): تهیهکنندهی اجرایی
- تنگهی وحشت (Cape Fear): تهیهکنندهی اجرایی – کارگردان این فیلم، مارتین اسکورسیزی است.
- مردان سیاهپوش (Men in Black): تهیهکنندهی اجرایی
- خاطرات یک گیشا (Memoirs Of A Geisha): تهیهکننده
- پرچمهای پدران ما (Flags of our fathers): تهیهکننده
- تبدیلشوندگان (Transformers): تهیهکنندهی اجرایی
- سریال جوخهی برادران (Band Of Brothers): تهیهکنندهی اجرایی
- سریال اقیانوس آرام (The Pacific): تهیهکنندهی اجرایی
موارد بالا، تنها گوشهای از لیست آثار بلندبالای اسپیلبرگ طی ۶۴ سال فعالیت هنری است. اگر میخواهید بیشتر دربارهی زندگی استیون اسپیلبرگ بدانید، نگران نباشید، او فکرش را کردهاست. او در آخرین ساختهی سینمایی خود، «خانوادهی فیبلمن» (The Fabelmans)، داستان زندگی خودش را روایت میکند و مخاطب را با دفتر خاطرات شخصی خویش همراه میگرداند. هفت فیلم از استیون اسپیلبرگ، به دنبال دارابودن اهمیت از نظر فرهنگی، تاریخی یا زیباییشناختی، در فهرست ملی ثبت فیلم، ثبت شدهاند.
مارتین اسکورسیزی
با توجه به آنچه تا به اینجا دربارهی استیون اسپیلبرگ گفته شد، به نظر میآید که کسی نخواهد توانست با کارنامهی درخشان او مقابله کند، اما هیچوقت نباید پسرک نیویورکی سینما که با مرگ و بیماری تنگی نفس جنگید تا زنده بماند و شاهکارهای سینمای خلق کند را دست کم گرفت. مارتین چارلز اسکورسیزی، ۸۱ سال دارد و فعالیت سینمایی خود را سه سال دیرتر از استیون اسپیلبرگ آغاز کردهاست.
مارتین اسکورسیزی، همانند استیون اسپیلبرگ، انعطاف بین ژانری زیادی دارد، اما بیشتر آثارش در ژانرهای جنایی و تریلر روانشناختی هستند. او گاهی با ساخت فیلمهای درام ورزشی زندگینامهای، کمدی سیاه و حماسی تاریخی هم خود را به چالش کشیده و البته همیشه موفق بودهاست؛ حتی هنگاهی که اسکورسیزی در گیشه شکست میخورد، سالها بعد مشخص میشود که چه آثار ماندگار و بینظیری خلق کردهاست. برجستهترین نمونهی چنین اتفاقی، زمانی رخ داد که «راننده تاکسی» (Taxi Driver)، پنجمین فیلم بلند اسکورسیزی، برای نخستینبار در جشنوارهی کن به نمایش درآمد. بعد از اولین اکران، تماشاگران با فریادهای خود، به فیلم اعتراض کردند، اما در انتهای همان جشنواره، اسکورسیزی با نخل طلا فرانسه را ترک کرد و امروز، «راننده تاکسی» هرگز از لیست بهترینهای تاریخ سینما، جا نمیماند.
اسکورسیزی هم مانند اسپیلبرگ تنها به کارگردانی بسنده نکردهاست و مانند او، همواره برای سینما دل سوزانده. یکی از بزرگترین خدمات اسکورسیزی به تاریخ سینما، تأسیس کردن سه سازمان جهانی فیلم است که در آنها به ساخت و نگهداری آثار فاخر سینمایی، بلند و کوتاه، میپردازند. کتابخانهی کنگره، ۵ فیلم از اسکورسیزی را در فهرست ملی ثبت فیلم، ثبت کردهاست.
در ادامه به مقایسهی کارنامهی سینمایی این دو هنرمند، با توجه ویژه به بخش کارگردانی، میپردازیم و در انتها، شما باید بگویید که کدام یک توانستهاست، بهنر از دیگری، به سینما خدمت کند؛ استیون اسپیلبرگ یا مارتین اسکورسیزی؟
آثار کلیدی
«دوئل» (Duel)
اسپیلبرگ، «دوئل» را سال ۱۹۷۱ ساخت. این فیلم داستان رانندهای را روایت میکند که طی یک مسافرت تجاری، توسط یک کامیون، تحت تعقیب قرار میگیرد و هرچه تلاش میکند، راه گریزی نمییابد. اسپیلبرگ با یک داستان بسیار ساده، موفق میشود دلهره و رعب و وحشت را به دل مخاطب بیاندازد و با تسلط کامل بر کارگردانی، به بهترین شکل ممکن، داستانی را که شاید میتوانست در دستان کارگردانی دیگر، تبدیل به فیلمی خستهکننده شود، روایت میکند. اسپیلبرگ این فیلم را به عنوان پروژهی دانشگاهی خود ساخت و قطعا نمیدانست که یک روز این فیلم قرار است به یکی از ماندگارترین فیلمهای ژانر اکشن جادهای تبدیل شود.
«آروارهها» (Jaws)
این فیلم، سومین تجربهی کارگردانی بلند سینمایی اسپیلبرگ است و در آن، او یکبار دیگر فیلمنامهای معمولی را به اثری ماندگار در تاریخ سینما تبدیل میکند. «آروارهها» با فروش بیش از ۴۷۰ میلیون دلاری خود، در گیشه، برای اسپیلبرگ جوان، شهرت بینالمللی کسب کرد و تا سال ۱۹۷۷، پرفروشترین فیلم سینما، بدون محاسبهی نرخ تورم، بود. این فیلم، توانست ۳ اسکار بهترین موسیقی، بهترین تدوین و بهترین میکس صدا را، با خود، به خانه ببرد.
«برخورد نزدیک از نوع سوم» (Close Encounters of the Third Kind)
این فیلم، نخستین اثر اسپیلبرگ در ژانر علمی- تخیلی است. ژانری که بعدها اسپیلبرگ تبدیل به یکی از اساتید بیبدیل آن شد. این فیلم، برای نخستینبار، اسپیلبرگ را نامزد اسکار بهترین کارگردانی کرد. فیلمنامهی این فیلم را هم خود اسپیلبرگ نوشتهاست. ریچارد دریفوس و فرانسوا تروفو، کاگردان نامآشنای فرانسوی، از بازیگران اصلی این فیلم هستند.
«مهاجمان صندوق گمشده» (Raiders of the Lost Ark)
در این فیلم، سینمادوستان برای نخستینبار با ایندیانا جونز آشنا شدند. آیا همین برای برجستهبودن این فیلم در کارنامهی درخشان اسپیلبرگ کافی نیست؟ ششمین فیلم بلند استیون اسپیلبرگ، در مقام کارگردان، توانست تاثیرات مهمی بر ژانر اکشن-ماجراجویی بگذارد و هنوز، پس از گذشت ۴۲ سال، در آثار سینمایی زیادی، به این فیلم و صحنههای آن، ارجاع داده میشود.
«ئی. تی. موجود فرازمینی» (E.T. the Extra Terrestrial)
آیا میتوانید دربارهی ژانر علمی-تخیلی حرف بزنید و به هفتمین ساختهی بلند استیون اسپیلبرگ اشاره نکنید؟ آیا میتوانید بدون اشاره کردن به صحنهای که هنری، شخصیت اصلی فیلم، با دوچرخه از مقابل ماه میگذرد، لیستی از بهترین صحنههای تاریخ ژانر علمی-تخیلی بسازید؟ این فیلم نامزد ۹ اسکار شد و توانست اسکار بهترین تدوین صدا، بهترین میکس صدا، بهترین جلوههای بصری و بهترین موسیقی را به دست آورد.
«پارک ژوراسیک» (Jurassic Park)
پانزدهمین ساختهی اسپیلبرگ، یک شگفتی سینمایی است. «پارک ژوراسیک»، دربی است که اسپیلبرگ به سوی جهانی عجیب و شگفتانگیز باز میکند. این فیلم که دوباره در ژانر علمی-تخیلی ساخته شده و اسپیلبرگ در آن به سراغ دایناسورها رفتهاست، توانست به فروش بیش از ۱ میلیارد برسد تا همه مطمئن شودند که کسی نخواهد توانست بهتر از اسپیلبرگ، بلاکباستر بسازد. «پارک ژوراسیک»، براساس رمانی به همین نام، نوشتهی مایکل کرایتون، ساخته شدهاست و سم نیل، لورا درن و جف گلدبلوم از بازیگران اصلی آن هستند.
«فهرست شیندلر» (Schindler’s List)
شانزدهمین فیلم اسپیلبرگ، در همان سالی ساخته شد که پانزدهمین فیلم او، «پارک ژوراسیک»، ساخته شدهاست. «فهرست شیندلر»، نخستین قسمت از سهگانهی جنگ اسپلبرگ است که در آن، او که خودش یهودی است، داستان نسلکشی یهودیان به دست هیتلر و حزب نازی را روایت میکند. به عقیدهی بسیاری، این فیلم بهترین درام تاریخی تاریخ سینما است و به عقیدهی بعضی دیگر که چنین عقیدهای را افراطی میدانند، جزو بهترینها است. «فهرست شیندلر»، در دوازده بخش، نامزد اسکار شد و توانست در هفت بخش بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامهی اقتباسی، بهترین موسیقی متن، بهترین تدوین، بهترین فیلمبرداری و بهترین طراحی صحنه، اسکار را به خانه ببرد.
«نجات سرباز رایان» (Saving Private Ryan)
این فیلم، دومین قسمت از سهگانهی جنگ استیون اسپیلبرگ است و او، آن را پنج سال پس از «فهرست شیندلر» ساخته. «نجات سرباز رایان»، برخلاف «فهرست شیندلر»، به دل جنگ میزند و از همان ابتدا، مخاطب را بین شلیک گلولهها و تلاش سربازان برای نجات جان خود، رها میکند. سکانس افتتاحیهی «نجات سرباز رایان»، یکی از بهترین سکانسهای آغازین تاریخ سینما است و در دانشگاههای فیلمسازی، از آن، برای تدریس به فیلمسازان جوان، استفاده میکنند. مجلهی امپایر، این سکانس را به عنوان بهترین سکانس نبرد تاریخ سینما انتخاب کردهاست. «نجات سرباز رایان» توانست با ۵ اسکار، مراسم را ترک کند؛ از جمله دومین اسکار بهترین کارگردانی برای اسپیلبرگ.
«هوش مصنوعی» (A.I. Artificial Intelligence)
پیشنهاد کارگردانی این فیلم را استنلی کوبریک فقید به اسپیلبرگ داده بود و پس از مرگ او، اسپیلبرگ خود را وقف ساخت این فیلم کرد. این فیلم، سال ۲۰۰۱ میلادی، به اکران درآمد و توانست نگاه هم مخاطبان سینما و هم فعالان حوزهی تکنولوژی را به خود جلب کند.
«خانوادهی فیبلمن» (The Fabelmans)
این فیلم، از آنجایی حائز اهمیت است که اسپیلبرگ، در آن، به روایت کردن داستان زندگی خودش پرداختهاست و البته که به واسطهی آن۷ برای نهمین مرتبه، توانست نامزد اسکار بهترین کارگردانی شود. فیلمنامهی «خانوادهی فیبلمن» را اسپیلبرگ همراه با تونی کوشر نوشته و ساخت موسیقی آن، مثل همیشه، برعهدهی جان ویلیامز بودهاست.
مارتین اسکورسیزی
«خیابانهای پایین شهر» (Mean Streets)
این فیلم که سومین ساختهی بلند اسکورسیزی، در مقام کارگردان است، از دو نظر حائز اهمیت است، اول اینکه این فیلم نخستین همکاری اسکورسیزی با رابرت د نیرو است و دوم اینکه اسکورسیزی با «خیابانهای پایین شهر» زبان بصری سینمایی مخصوص خود را بنا کرد. زبانی که بعدها با فیلمهای نیویورکی دیگری که طی سالهای آتی به سینما تقدیم کرد، کامل و کاملتر شد.
«راننده تاکسی» (Taxi Driver)
دومین همکاری اسکورسیزی با د نیرو، منجر به خلق یک شاهکار سینمایی شد. شاهکاری که داستان یک کهنه سرباز تنها، در نیویورک، بعد از جنگ ویتنام را روایت میکند. اسکورسیزی در «راننده تاکسی»، تصویر و داستان را به سلطهی خود در میآورد و پیچیدگیهای شخصیتی تراویس، شخصیت اصلی فیلم، را به گونهای بصری میگرداند که مخاطب بتواند تا آخرین دالانهای فکری این کهنهسرباز پیش برود و خودش را به جای او بگذارد. اسکورسیزی توانست نخل طلای جشنوارهی فیلم کن فرانسه را با «راننده تاکسی» به دست آورد.
«گاو خشمگین» (Raging bull)
یک درام ورزشی سیاه-سفید که اسکورسیزی، در آن، با حفظ سبک سینمایی خشن، خونآلود و مافیایی خود به روایت داستان زندگی جیک لاموتا، مشتزن آمریکایی، میپردازد. این فیلم، نخستین نامزدی اسکار در رشتهی بهترین کارگردانی را برای اسکورسیزی به ارمغان آورد، اما فراتر از آن، تبدیل به نقطهی عطفی در ژانر درام ورزشی شد که بعدها، بسیاری از کارگردانها به آن و به خصوص سکانسهای مشتزنی آن که اسکورسیزی با دوربین مایکل چاپمن آنها را به تصویر کشیدهاست، ارجاع دادهاند.
«پس از ساعات اداری» (After Hours)
این فیلم را اسکورسیزی، در راستای سبک کمدی سیاه مخصوص به خودش ساخته است. سبکی که دو سال پیشتر با فیلم «سلطان کمدی» (The King of Comedy) پا به عرصهی وجود گذاشته بود. این فیلم نامزد نخل طلا شد و توانست جایزهی بهترین کارگردانی را از جشنوارهی فیلم کن فرانسه برای مارتین اسکورسیزی به دست آورد.
«رفقای خوب» (Goodfellas)
این فیلم را اسکورسیزی براساس کتاب «زرنگ» (Wiseguy)، نوشتهی نیکولاس پیلگی، نوشتهاست و در آن، زندگی حقیقی هنری هیل، گنگستر آمریکایی را روایت میکند. اسکورسیزی برای این فیلم توانست نامزد دو اسکار بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامهی اقتباسی شود. بسیاری از منتقدان، «رفقای خوب» را نقطهی اوج سبک فیلمسازی مخصوص اسکورسیزی میدانند.
«کازینو» (Casino)
۵ سال پس از «رفقای خوب»، اسکورسیزی به سراغ فیلمی رفت که بتواند دوباره سبک مخصوص فیلمسازی و روایت خودش را، در آن، به تصویر بکشد و برای اینکار، هرگز کسی را بهتر از رابرت د نیرو پیدا نکردهاست. هشتمین همکاری اسکورسیزی با د نیرو، منجر به ساختهشدن یک شاهکار دیگر، در ژانر جنایی شد که توانست نظر مثبت منتقدان را جلب نماید.
«هوانورد» (The Aviator)
این فیلم، دومین همکاری اسکورسیزی با لئوناردو دیکاپریو است. در این فیلم که روایتکنندهی داستان زندگی هوارد هیوز، از پیشگامان صنعت هواپیماسازی و سینما، است، اسکورسیزی توانسته به خوبی با استفاده از خلاقیتهای دیداری و شنیداری، مخاطب را با اختلال وسواسی-جبری هیوز همراه کند. این فیلم در مجموع نامزد ۱۱ اسکار، از جمله اسکار بهترین کارگردانی برای مارتین اسکورسیزی شد و توانست ۵ اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن، بهترین طراحی صحنه، بهترین تصویربرداری، بهترین طراحی لباس، بهترین تدوین و بهترین ترکیب صدا را به خانه ببرد.
«رفتگان» (The Departed)
فیلمنامهی بیستمین فیلم بلند اسکورسیزی براساس فیلم هنگ کنگی «امور دوزخی» (Infernal Affairs) ساختهی اندرو لائو و سو فای ماک نوشته شدهاست. این فیلم را شاید بتوان موفقترین فیلم کارنامهی اسکورسیزی دانست، چرا که بالاخره توانست اسکار بهترین کارگردانی را به کارنامهی پرافتخار او بیافزاید. موسیقی این فیلم را هاوارد شور ساخته است و لئوناردو دیکاپریو، مت دیمون، مارک والبرگ و جک نیکلسون از بازیگران اصلی این فیلم هستند.
«گرگ وال استریت» (The Wolf of Wall Street)
اسکورسیزی، در این فیلم که پنجمین همکاریاش با دیکاپریو است، بیش از اینکه بخواهد مافیا و جنایت را به تصویر بکشد، ترجیح دادهاست مانند آثار قدیمیتر خویش، مثل «پس از ساعات اداری» و «سلطان کمدی»، فیلم را در جهت تبدیل شدن به یک کمدی تلخ پیش ببرد. اسکورسیزی با «گرگ وال استریت»، برای هشتمینبار نامزد دریافت اسکار بهترین کارگردانی شد. «گرگ وال استریت» در گیشه هم عملکرد موفقیتآمیزی داشت و توانست به فروش بیش از ۴۰۶ میلیون دلار دست پیدا کند.
«مرد ایرلندی» (The Irishman)
این فیلم را شاید بتوان شخصیترین و کاملترین فیلم کارنامهی اسکورسیزی دانست؛ فیلمی که تماشا کردن آن ۲۱۰ دقیقه زمان از مخاطب میگیرد. اسکورسیزی در «مرد ایرلندی» هرکاری که دلش میخواهد کردهاست تا بتواند تمام آنچه از سینما میخواهد را به تصویر بکشد. رابرت د نیرو، آل پاچینو و جو پشی، به نظر دقیقاً همان سه بازیگری میآیند که اسکورسیزی نیاز دارد تا بتواند بهترین فیلم کارنامهی حرفهای خود را با آنها بسازد. «مرد ایرلندی» در ۹ رشته نامزد اسکار شد، اما در کمال تعجب، با دست خالی مراسم را ترک کرد.
«قاتلان ماه کامل» (Killers of the Flower Moon)
حالا دیگر سالها است که اسکورسیزی به پختگی رسیده است. پختگیای که با وجود آن، حتی اگر خودش بخواهد هم، نمیتواند فیلمی بسازد که درخشان و متعالی نباشد. «قاتلان ماه کامل» داستان قتلهای سریالی بومیان آمریکایی قبیلهی «اوسیج» اوکلاهما را روایت میکند. رابرت د نیرو و لئوناردو دیکاپریو، اینبار با یکدیگر، در فیلمی از اسکورسیزی حاضر شدهاند و آرزوی بسیاری از طرفداران فیلمهای اسکورسیزی را برآورده کردهاند.
انتخاب، فراتر از سخت است. کدام یک؛ استیون اسپیلبرگ یا مارتین اسکورسیزی؟ هردو کارگردان توانستهاند در ژانرهای مختلف سینمایی آثار ماندگار تولید کنند و از هردوی آنها به عنوان بهترینهای تاریخ سینما یاد میشود. درست در همین لحظهها است که هنر جایگاه خود را به نمایش میگذارد. لحظاتی که عقل و منطق دیگر کارایی ندارند و قلب و احساس، خودشان را درگیر میکنند تا انتخاب ما مارتین اسکورسیزیای باشد که مؤلفبودن در سینمای مدرن و موج نوی آمریکا با او معنا مییابد.
جوایز و افتخارات
استیون اسپیلبرگ
اسکار
نامزدی:
- «آروارهها»: بهترین فیلم
- «برخورد نزدیک از نوع سوم» (Close Encounters of the Third Kind) و «مهاجمان صندوق گمشده»: بهترین کارگردانی
- «مهاجمان صندوق گمشده» و «ئی. تی. موجود فرازمینی»: بهترین فیلم
- «ئی. تی. موجود فرازمینی»: بهترین کارگردانی
- «رنگ ارغوانی» (The Color Purple): بهترین فیلم
- «نجات سرباز رایان»: بهترین فیلم
- «مونیخ» (Munich): بهترین کارگردانی و بهترین فیلم
- «نامههایی از ایووجیما» (Letters From Iwo Jima)، «اسب جنگی» (War Horse) ، «لینکلن» (Lincoln): بهترین فیلم
- «لینکلن»: بهترین کارگردانی
- «پل جاسوسها» (Bridge of Spies) ، «پست» (The Post)، «داستان وست ساید» (West Side Story): بهترین فیلم
- «داستان وست ساید»: بهترین کارگردانی
- «خانوادهی فیبلمن»: بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامهی غیراقتباسی
برندهی اسکار بهترین فیلم برای فیلم «فهرست شیندلر» و بهترین کارگردانی برای فیلمهای «فهرست شیندلر» و «نجات سرباز رایان»
بفتا
نامزدی:
- «آروارهها» و «برخورد نزدیک از نوع سوم»: بهترین کارگردانی
- «برخورد نزدیک از نوع سوم»: بهترین فیلمنامه
- «ئی. تی. موجود فرازمینی»: بهترین فیلم و بهترین کارگردانی
- «نجات سرباز رایان»: بهترین فیلم و بهترین کارگردانی
- «ماجراهای تنتن: راز اسب شاخدار» (The Adventures of Tintin: The Secret of the Unicorn): بهترین انیمیشن
- «لینکلن»: بهترین فیلم
- «پل جاسوسها»: بهترین فیلم و بهترین کارگردانی
- «خانوادهی فیبلمن»: بهترین فیلمنامهی غیراقتباسی
برندهی بفتای بهترین فیلم و بهترین کارگردانی برای فیلم «فهرست شیندلر»
گلدن گلوب
نامزدی:
- «آروارهها»: بهترین فیلم درام و بهترین کارگردانی
- «برخورد نزدیک از نوع سوم»: بهترین فیلم درام، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه
- «مهاجمان صندوق گمشده»: بهترین کارگردانی
- «ئی. تی. موجود فرازمینی»: بهترین کارگردانی
- «رنگ ارغوانی»: بهترین فیلم و بهترین کارگردانی
- «آمیستاد» (Amistad): بهترین فیلم و بهترین کارگردانی
- «هوش مصنوعی» ، «مونیخ»: بهترین کارگردانی
- «لینکلن»: بهترین فیلم، بهترین کارگردانی
- «پست» ، «داستان وست ساید»: بهترین کارگردانی
- «خانوادهی فیبلمن»: بهترین فیلمنامه
برندهی بهترین فیلم برای فیلمهای «ئی. تی. موجود فرازمینی»، «فهرست شیندلر»، «نجات سرباز رایان»، «داستان وست ساید» و «خانوادهی فیبلمن»، برندهی بهترین کارگردانی برای فیلمهای «فهرست شیندلر»، «نجات سرباز رایان»، «داستان وست ساید» و «خانوادهی فیبلمن» و برندهی گلدن گلوب بهترین انیمیشن برای فیلم «ماجراهای تنتن: راز اسب شاخدار»
جوایز انجمن کارگردانهای فیلم
نامزدی:
- «آروارهها»، «برخورد نزدیک از نوع سوم»، «مهاجمان صندوق گمشده»، «ئی. تی. موجود فرازمینی»، «امپراتوری خورشید» (Empire of the Sun)، «آمیستاد»، «مونیخ»، «لینکلن»، «داستان وست ساید» و «خانوادهی فیبلمن»: بهترین کارگردانی
برندهی جایزهی بهترین کارگردانی برای فیلمهای «رنگ ارغوانی»، «فهرست شیندلر» و «نجات سرباز رایان»
مارتین اسکورسیزی
اسکار
نامزدی:
- «گاو خشمگین»، «آخرین وسوسهی مسیح» (The Last Temptation of Christ)، «رفقای خوب»: بهترین کارگردانی
- «رفقای خوب»، «عصر معصومیت» (The Age of Innocence): بهترین فیلمنامهی اقتباسی
- «دارودستههای نیویورکی» (Gangs of New York) ، «رفتگان»: بهترین کارگردانی
- «هوگو» (Hugo): بهترین کارگردانی و بهترین فیلم
- «گرگ وال استریت»: بهترین کارگردانی و بهترین فیلم
- «مرد ایرلندی»: بهترین کارگردانی و بهترین فیلم
برندهی اسکار بهترین کارگردانی برای فیلم «رفتگان»
بفتا
نامزدی:
- «آلیس دیگر اینجا زندگی نمیکند» (Alice Doesn’t Live Here Anymore)، «راننده تاکسی»، «سلطان کمدی»، «دارودستههای نیویورکی»، «هوانورد»، «رفتگان»: بهترین کارگردانی
- «جرج هریسون: زندگی در دنیای مادی» (George Harrison: Living in the Material World): بهترین مستند
- «هوگو»، «گرگ وال استریت»: بهترین کارگردانی
- «مرد ایرلندی»: بهترین کارگردانی و بهترین فیلم
برندهی بفتای بهترین فیلم برای فیلم «آلیس دیگر اینجا زندگی نمیکند» و برندهی بفتای بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامهی اقتباسی برای فیلم «رفقای خوب»
گلدن گلوب
نامزدی:
- «گاو خشمگین»، «رفقای خوب»: بهترین کارگردانی
- «رفقای خوب»: بهترین فیلمنامه
- «عصر معصومیت»، «کازینو»، «هوانورد»، «مرد ایرلندی»، «قاتلان ماه کامل»: بهترین کارگردانی
- «قاتلان ماه کامل»: بهترین فیلمنامه
برندهی گلدن گلوب بهترین کارگردانی برای فیلمهای «دارودستههای نیویورکی»، «رفتگان»، «هوگو» و البته باید منتظر مراسم گلدن گلوب امسال بمانیم تا ببینیم «قاتلان ماه کامل» چه عملکردی از خودش به نمایش میگذارد.
جوایز انجمن کارگردانهای فیلم
نامزدی:
- «راننده تاکسی»، «گاو خشمگین»، «رفقای خوب»، «عصر معصومیت»، «دارودستههای نیویورکی»، «هوانورد»: بهترین کارگردانی
- «جرج هریسون: زندگی در دنیای مادی»: بهترین کارگردانی مستند
- «هوگو»، «گرگ وال استریت»، «مرد ایرلندی»: بهترین کارگردانی
برندهی جایزهی بهترین کارگردانی برای فیلم «رفتگان» و سریال «امپراتوری بوردواک» (Boardwalk Empire) ، قسمت «امپراتوری بوردواک»
در این زمینه، باید برتری را به اسپیلبرگ داد، او از آنجایی که آثار بیشتری خلق کردهاست و همچنین علاوه بر کارگردانی در زمینهی تهیهکنندگی هم سابقهی درخشانی دارد، در ارتباط با جشنوارهها و جوایز سینمایی، کارنامهی پربارتری نسبت به اسکورسیزی دارد که البته این فاصله آنقدر نزدیک است که با هر فیلمی که اسکورسیزی میسازد، شاید بتواند در این زمینه از اسپیلبرگ پیشی بگیرد.
گیشه
استیون اسپیلبرگ
- «ئی. تی. موجود فرازمینی»: ۷۹۲.۹ میلیون دلار
- «ایندیانا جونز و قلمرو جمجهی بلورین» (Indiana Jones and the Kingdom of the Crystal Skull): ۷۹۰.۷ میلیون دلار
- «جهان گمشده: پارک ژوراسیک» (the lost world: jurassic park): ۶۱۸.۶ میلیون دلار
- «آروارهها»: ۴۷۶.۵ میلیون دلار
- «ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی» (Indiana Jones and the Last Crusade): ۴۷۴.۲ میلیون دلار
میانگین: ۶۳۰ میلیون و ۵۸۰ هزار دلار
مارتین اسکورسیزی
- «گرگ وال استریت»: ۴۰۶.۹ میلیون دلار
- «جزیرهی شاتر» (Shutter Island): ۲۹۴.۸ میلیون دلار
- «رفتگان»: ۲۹۱.۵ میلیون دلار
- «هوانورد»: ۲۱۳.۷ میلیون دلار
- «دارودستههای نیویورکی»: ۱۹۳.۸ میلیون دلار
میانگین: ۲۸۰ میلیون و ۱۴۰ هزار دلار
نهتنها مارتین اسکورسیزی، بلکه بسیاری دیگر از کارگردانهای نامآشنا و شناخته شدهی تاریخ سینما هم نخواهند توانست، در گیشه، با بلاکباسترهای درخشان استیون اسپیلبرگ، رقابت کنند. نتیجهی این قسمت، پیش از آغاز هم مشخص بود. گیشه برای استیون اسپیلبرگ است.
عملکرد استیون اسپیلبرگ و مارتین اسکورسیزی از نگاه منتقدان
در این قسمت از مقاله، میخواهیم نگاهی بیاندازیم به سایتهای معتبر امتیازدهی به فیلمها و آثار برتر دو کارگردان یادشده را، بررسی کنیم. کدام یک امتیازات بهتری از منتقدان گرفتهاند؛ استیون اسپیلبرگ یا مارتین اسکورسیزی؟
استیون اسپیلبرگ
راتن تومیتوز
فیلمهایی که امتیاز ۸۰ از ۱۰۰ یا بیش از آن گرفتهاند:
- «ئی. تی. موجود فرازمینی»: ۹۹ از ۱۰۰
- «فهرست شیندلر»: ۹۸ از ۱۰۰
- «آروارهها»: ۹۷ از ۱۰۰
- «اگه میتونی منو بگیر» (Catch Me if You Can): ۹۶ از ۱۰۰
- «نجات سرباز رایان»: ۹۴ از ۱۰۰
- «برخورد نزدیک از نوع سوم»: ۹۴ از ۱۰۰
- «مهاجمان صندوق گمشده»: ۹۳ از ۱۰۰
- «خانوادهی فیبلمن»: ۹۲ از ۱۰۰
- «داستان وست ساید»: ۹۲ از ۱۰۰
- «پل جاسوسها»: ۹۱ از ۱۰۰
- «لینکلن»: ۹۰ از ۱۰۰
- «پارک ژوراسیک»: ۹۱ از ۱۰۰
- «گزارش اقلیت» (Minority Report): ۸۹ از ۱۰۰
- «دوئل»: ۸۹ از ۱۰۰
- «پست»: ۸۸ از ۱۰۰
- «شوگرلند اکسپرس» (The Sugarland Express): ۸۷ از ۱۰۰
- «ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی»: ۸۴ از ۱۰۰
آیامدیبی
فیلمهایی که امتیاز ۸ از ۱۰ یا بیش از آن گرفتهاند:
- «فهرست شیندلر»: ۹ از ۱۰
- «نجات سرباز رایان»: ۸.۶ از ۱۰
- «مهاجمان صندوق گمشده»: ۸.۴ از ۱۰
- «پارک ژوراسیک»: ۸.۲ از ۱۰
- «ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی»: ۸.۲ از ۱۰
- «اگه میتونی منو بگیر»: ۸.۱ از ۱۰
- «آروارهها»: ۸.۱ از ۱۰
مارتین اسکورسیزی
راتن تومیتوز
فیلمهایی که امتیاز ۹۰ از ۱۰۰ یا بیش از آن گرفتهاند:
- مستند «آخرین والس» (The Last Waltz): ۹۸ از ۱۰۰
- «مرد ایرلندی»: ۹۵ از ۱۰۰
- «رفقای خوب»: ۹۴ از ۱۰۰
- «قاتلان ماه کامل»: ۹۳ از ۱۰۰
- «خیابانهای پایین شهر»: ۹۳ از ۱۰۰
- «هوگو»: ۹۳ از ۱۰۰
- مستند «سخنرانی عمومی» (Public Speaking): ۹۲ از ۱۰۰
- «گاو خشمگین»: ۹۲ از ۱۰۰
- «آلیس دیگر اینجا زندگی نمیکند»: ۹۲ از ۱۰۰
- «رفتگان»: ۹۱ از ۱۰۰
- «سلطان کمدی»: ۸۹ از ۱۰۰
- «راننده تاکسی»: ۸۹ از ۱۰۰
- «پس از ساعات اداری»: ۸۹ از ۱۰۰
- «رنگ پول» (The Color of Money): ۸۸ از ۱۰۰
- «عصر معصومیت»: ۸۸ از ۱۰۰
- «جرج هریسون: زندگی در دنیای مادی»: ۸۷ از ۱۰۰
- «هوانورد»: ۸۶ از ۱۰۰
- «سکوت» (Silence): ۸۳ از ۱۰۰
- «آخرین وسوسهی مسیح»: ۸۲ از ۱۰۰
- «گرگ وال استریت»: ۸۰ از ۱۰۰
آیامدیبی
فیلمهایی که امتیاز ۸ از ۱۰ یا بیش از آن گرفتهاند:
- «رفقای خوب»: ۸.۷ از ۱۰
- «رفتگان»: ۸.۵ از ۱۰
- «کازینو»: ۸.۲ از ۱۰
- «جزیرهی شاتر»: ۸.۲ از ۱۰
- «راننده تاکسی»: ۸.۲ از ۱۰
- «گرگ وال استریت»: ۸.۲ از ۱۰
- « جرج هریسون: زندگی در دنیای مادی»: ۸.۱ از ۱۰
- «گاو خشمگین»: ۸.۱ از ۱۰
- «آخرین والس»: ۸.۱ از ۱۰
در این قسمت، همانطور که از اعداد و ارقام برمیآید، مارتین اسکورسیزی، توانسته است بیشتر از استیون اسپیلبرگ، منتقدان را راضی نگهدارد و البته که باز هم فاصله بسیار نزدیک است و شاید اگه قرار باشد دو سال دیگر دوباره چنین لیستی تهیه شود، اینبار اسپیلبرگ آمار بهتری از اسکورسیزی در این زمینه داشته باشد.
در پایان همهچیز به نظر و سلیقهی مخاطب برمیگردد. نظر شما چیست؛ اسنیون اسپیلبرگ یا مارتین اسکورسیزی؟
منبع: دیجیکالامگ
قطعا اسکورسیزی از لحاظ هنری سرتره ولی فیلمای اسپیلبرگ عامه پسندترن.انتخاب خودم اسکورسیزیه.