استارفیلد باید انقلابی در بازیهای بتسدا روی ایکسباکس باشد
بازی مورد انتظار استارفیلد (Starfield) باید خیلی فراتر از “اسکایریم در فضا” باشد، نه به این خاطر که اسکایریم بازی بدی است – زیرا اگر بد بود، بتسدا نمیتوانست طی سه نسل، انواع و اقسام نسخهها از آن را راهی بازار کند – بلکه بهخاطر ورود به نسل جدید و تعریف استانداردهای کاملا متفاوت با کنسولهای نسل نهم. حتی در همان سال ۲۰۱۱، اسکایریم بازی آنچنان مدرنی محسوب نمیشد. کمی جلوتر، بتسدا در سال ۲۰۱۴ فالاوت ۴ را تقدیم هواداران کرد؛ این بازی علیرغم داستانپردازی ناب و وسعت شگفتانگیز، از لحاظ نقشآفرینی خیلی از زمان خود عقب بود. در این نقطه مخاطبان از خود سوال میپرسیدند “اگر عمق نقشآفرینی در بازی نمیتواند مشکلات و عملکرد فنی ضعیف آن را جبران کند، پس هدف بتسدا چیست”.
شایستهی توجه است که آخرین بازی بتسدا یعنی فالاوت ۷۶ در زمان عرضه با انتقادات شدیدی مواجه گردید. جنجالهای مرتبط با این بازی چنان گسترش یافت که نهایتا تاد هاوارد و تیم بتسدا طی رویداد E3 رسما از هواداران عذرخواهی کردند. در نتیجه، میتوان گفت بتسدا از سال ۲۰۱۵ تاکنون هیچ عنوانی راهی بازار نکرده که – حداقل در زمان انتشار – مورد استقبال مخاطبان یا منتقدان قرار گیرد. این حس اضطراب و تنش در بتسدا آنقدر زیاد بود که آنها تصمیم گرفتند طی حرکتی عجیب و نهچندان معقول، بازی The Elder Scrolls VI معرفی کنند؛ عنوانی که طبق صحبتهای تاد هاوارد، حتی وارد مراحل اولیهی تولید هم نشده است. هاوارد اعلام کرده دلیل این تصمیم بتسدا، درخواستهای متعدد هواداران بوده و آنها تنها میخواستند وجود بازی را تایید کنند. با این حال، همین تصمیم فشار زیادی روی تیم و مخصوصا فرانچایز جدید آنها یعنی استارفیلد وارد آورده است.
عملکرد استارفیلد از لحاظ فنی و تاثیر آن روی هواداران میتواند مستقیما روی توسعهی بازی The Elder Scrolls VI اثر بگذارد. مهمتر از آن، هرکس استارفیلد را تجربه کند قطعا به این فکر خواهد کرد که این سیستمها و مکانیکهای جدید چگونه در بازی بعدی بتسدا پیادهسازی خواهد شد. با وجود تفاوتهای فاحش از لحاظ هنری، شما به خوبی متوجه اشتراک DNA و بنیان دو بازی فالاوت ۳ و اسکایریم میشوید. در حالی که چنین مسئلهای در رابطه با فالاوت ۴ صدق نمیکند، استارفیلد میتواند سنگ بنای قسمت بعدی Elder Scrolls و سپس فالاوت ۵ را بچیند.
بتسدا تاکنون نسبت به نمایشها و انتشار جزئیات استارفیلد حسابی محتاط بوده است. در حالی که همین سیاست برای فالاوت ۷۶ شبیه یک پنهانکاری برای پوشاندن نقصهای بازی بود، استارفیلد حسابی توانسته حس کنجکاوی ما را برانگیزد. غیر از اکتشاف بخشی از سفینهی بازیکن، نگاهی کوتاه به یک اسلحه و اشاراتی به دنیای عظیم بازی، ما تقریبا هیچ اطلاعات دیگری از Starfield نداریم. طبق سنت همیشگی بتسدا، بازیکنان میتوانند این عنوان را به صورت اول شخص یا سوم شخص تجربه کنند. با این حال، هاوارد گفته احساس میکند تجربهی استارفیلد در حالت اول شخص خیلی بهتر خواهد بود.
اما ورای تمام این مسائل، هیجان و اشتیاق خالصی در میان مخاطبان ایجاد شده و همه دوست داریم دنیای استارفیلد را برای خود کشف کنیم. حس آزادی همان چیزی است که مردم را به سمت بازیهای بتسدا جذب میکند. بعید نیست شما همراه دوست خود شروع به تجربهی بازی کنید و پس از دو ساعت، کنار یکدیگر بنشینید و ماجراجوییهایتان بگویید. اینجاست که متوجه میشوید هرکدام یک تجربه و ماجراجویی کاملا متفاوت داشته و کارهای منحصربهفردی انجام داده است. تاکنون با چند نفر مواجه شدهاید که بازیهای بتسدا را تنها با خط داستان اصلی دنبال کرده باشد؟ شگفتی بازیها در همین نقطه متمرکز شده است؛ ساعاتی که ما مشغول اکتشاف کوهستانهای سرد و مرموز اسکایریم بودیم، یا زمانی که والت ۸۸ را در فالاوت ۴ پیدا کردیم و آن را از یک مخروبهی پرخطر، به بهشتی زیبا و امن تبدیل نمودیم. بتسدا همیشه موفق شده تجاربی غرقکننده و شگفتانگیز به ما هدیه دهد.
در مورد استارفیلد نیز ما چنین انتظاراتی داریم – بلکه بیشتر. بهعنوان مثال، اینکه سفر بین سیارهها و کهکشانهای احتمالی بازی چگونه خواهد بود، یک سوال بزرگ در ذهن ماست. آیا سیارات و ایستگاههای فضایی بازی شبیه The Outer Worlds کوچک و متمرکز بر مراحل خواهد بود، یا مانند فالاوت میتوانیم منتظر مناطقی عظیم و شگفتانگیز برای اکتشاف آزاد باشیم؟ مورد دوم در برخی مناطق فالاوت ۳ به خوبی پیاده شده، اما در بقیه مناطق ما مشغول پیادهروی بیهدفی بودیم که خالی از هرگونه گیمپلی درگیرکننده یا داستانهای جذاب بود.
در تریلر کوتاه رونمایی از بازی، با یک ایستگاه کوچک را میبینیم که در سیارهای سنگی و دور افتاده قرار دارد. در نتیجه، میتوان فرض کرد در حالی که سیارههای استارفیلد بزرگ خواهند بود، قرار نیست با چیزی شبیه No Man’s Sky مواجه باشیم. و فکر میکنم چنین چیزی برای یک بازی مثل استارفیلد خوب باشد. تاد هاوارد یک بار گفت قصد دارد انتظارات مردم را بیش از حد بالا نبرد و اینکه بتسدا شهرها را مثل عناوین دیگرش طراحی کرده است؛ حال اینکه چنین مسئلهای در مقیاس سیارات و فضا چگونه عمل میکند، احتمالا بزرگترین سوال مخاطبان است.
اگر بخواهیم تنوع مراحل فرعی و داستانهایی که در گوشه و کنارهای اسکایریم و فالاوت دیدهایم را در نظر بگیریم، استارفیلد میتواند یکی از هیجانانگیزترین بازیهای زندگیمان باشد. بازیهای گذشتهی بتسدا محدودیتهای بسیاری روی پلتفرمهای نسل ششم، هفتم و هشتم داشتند و اکنون با ورود به نسل نهم، بسیاری از محدودیتها برداشته شده. تفکر به تنوع احتمالی سیارات در استارفیلد و تمام ماجراجوییهایی که احتمالا در آن خواهیم داشت، بدون شک اشتیاق زیاد به ما میدهد. با آزادی سفر از سیارهای به سیارهی دیگر، تنها محدودیت ممکن در ذهن و کار نویسندگان بازی خواهد بود. گرچه میدانیم بتسدا از ۲۵ سال پیش در این زمینه تبحر ویژهای داشته و خیالمان از این بابت راحت است.
من اعتقاد دارم استارفیلد میتواند تعیینکنندهی روند بتسدا طی ۲۵ سال بعدی باشد. چه از لحاظ داستانسرایی و چه از لحاظ گیمپلی، بتسدا اکنون قصد دارد تصویر جدیدی به مخاطبان ارائه کند. بازیهای پر از باگ و مشکل بتسدا باید بخشی از گذشته باشند، در حالی که استودیو نگاهی روبه جلو دارد. استارفیلد اولین قدم در این مسیر جدید خواهد بود. اینکه بتسدا تا چه حد میتواند اوضاع را تغییر دهد، مشخص نیست و باید منتظر بمانیم. اما بهخاطر The Elder Scrolls VI و سایهی پنهان فالاوت ۵ – که مایکروسافت علاقهی زیادی به ساخت هرچه زودتر آن دارد – بتسدا باید تغییراتی گسترده در نحوهی توسعه بازیهایش ایجاد کند.
در حالی که دنیای استارفیلد قابلیت بیپایان بودن را ندارد، اما داستانهایی که در آن روایت میشود باید بیشمار و پر از شگفتی باشد. همین حس اکتشاف بود که Obvilion را به پدیدهای فراموشنشدنی تبدیل نمود. همین حس اکتشاف بود که کمک کرد بتسدا اسکایریم را بارها و بارها و بارها روانهی بازار کند و همچنان با استقبال مخاطبان روبهرو شود. بازیکن به این حس نیاز دارند، به شرطی که دیگر در بند فرمولهای قدیمی، مشکلات فنی و جلوههای بصری نامناسب نباشد.
بازی Starfield در تاریخ ۱۱ نوامبر ۲۰۲۲ یا ۲۰ آبان ۱۴۰۱ برای ایکس باکس سری ایکس / اس و کامپیوتر عرضه میشود و و از روز اول در سرویس گیم پس در دسترس قرار خواهد گرفت. نمایش بعدی از بازی برای تابستان ۲۰۲۲ برنامه ریزی شده که به احتمال زیاد طی رویداد E3 و یا گیمزکام خواهد بود.
منبع: Video Games Chronicle