از آرمی همر تا جانی دپ؛ استودیوها و بحران رسوایی ستارهها
رسواییهایی که طی چند سال گذشته برای ستارههای هالیوود مثل کوین اسپیسی، جانی دپ و آرمی همر رخ داد آثار سینمایی این هنرمندان را هم بهشدت تحت تأثیر قرار داد. اما استودیوهای فیلمسازی چطور با این بحران کنار آمدند و پس از حذف ستاره اصلی فیلمشان برای بقای فیلم چه کردند؟
سقوط ستارهها
از آرمی همر شروع کنیم. زمانی بدترین چیزی که انتظار او را میکشید نداشتن محبوبیت بود. اواخر نوامبر سال ۲۰۱۷ مقالهای تحت عنوان «۱۰ سال طولانی تلاش برای تحقق آرمی همر» در بازفید منتشر شد. مقالهای نسبتا مفصل، با تیتری قاطعانه و البته تا حدی ظالمانه که میپرسید یک ستاره سفیدپوست ثروتمند باید چندبار شکست بخورد تا از آثار مطرح هالیوود کنار گذاشته شود؟ مقاله نشان میداد که چطور همر ۱۰ سال پیاپی موفق نشده اما تیم بازاریابی و مشاورانش هنوز تلاش میکنند از او یک ستاره بسازند. همر در توییتی این مقاله را بینهایت تلخ توصیف کرد، حساب کاربریاش را حذف و سپس دوباره خیلی بیسروصدا آن را بازراهاندازی کرد. این وقایع احتمالا امروز برای او خاطرات شیرین به حساب میآید.
سقوط اصلی حدود یک سال پیش آغاز شد. پیامهایی از همر منتشر شد که گویا آنها را برای بعضی شرکای عاطفی خارج از چارچوب ازدواجش ارسال کرده بود؛ پیامهایی حاکی از علاقه شهوانی به آدمخواری. در مرحله بعد چندین زن اتهامات تجاوز جنسی را علیه او مطرح کردند و تحقیقات پلیس لس آنجلس آغاز شد. هالیوود نشان داده تمایل دارد هنگام رسیدگی به پرونده یک رسوایی آن هم در عصر شبکههای اجتماعی و جنبش «منهم» (MeToo) سریع واکنش نشان دهد.
در یک چشمبرهمزدن نمایندگان و نیروهایی که برای او کار میکردند (وابسته به گروه رسانهای اندیور) ترکش کردند. از پروژههای مختلف از جمله کمدی رمانتیک «عروسی شاتگان» (Shotgun Wedding) با بازی جنیفر لوپز، تریلر جاسوسی «جاسوس میلیارد دلاری» (Billion Dollar Spy) ساخته اما آسانته و سریال کوتاه «پیشنهاد» (The Offer) که درامی زندگینامهای درباره ساختن فیلم «پدرخوانده» (The Godfather) بود، کنار گذاشته شد. صحنههای حضور او در کمدی ورزشی «هدف بعدی پیروزی است» (Next Goal Wins) به کارگردانی تایکا وایتیتی دوباره فیلمبرداری شد و به جای او در این ضبط مجدد از ویل آرنت استفاده کردند. با این حال برای دیزنی دیگر دیر شده بود تا واکنشی نشان دهد و همر را از اقتباس جدید و پرزرقوبرق خود از رمان آگاتا کریستی یعنی «مرگ بر روی نیل» (Death on the Nile) حذف کند. فیلم قبل از شروع دنیاگیری کرونا فیلمبرداری شده بود و حالا اگر نگوییم به کلی نابود شده با مشکلات متعددی همراه است. دورنمای وضعیت این اثر سینمایی با بحثهای اخیری که درباره یکی دیگر از بازیگرانش ایجاد شده حتی بیشتر هم وخیم شده است. بهتازگی لتیشیا رایت از ستارههای فیلم «پلنگ سیاه» (Black Panther) که در این اثر سینمایی هم حضور دارد ویدیویی علیه واکسیناسیون را بازنشر کرده است. ویدیویی که همکار دیگرش در جهان سینمایی مارول دان چیدل آن را زباله توصیف کرده بود.
گرچه بسیاری بازنشر ویدیوی مذکور را فقط نوعی بیمسؤولیتی نامیدهاند اما اتهامی که علیه همر مطرح شده و البته او به قوت تکذیبش میکند بار جنایی دارد و با مشکلات همکار دیگرش اساسا متفاوت است. او یکی از چهرههای شاخص فیلم مرگ بر روی نیل است و فیلمبرداری مجدد صحنههای او با حضور یک بازیگر جدید برای دیزنی به شدت پیچیده و پرهزینه خواهد بود. دیزنی در واکنش به این شرایط اکران فیلم را که یکبار به دلیل شیوع کرونا با تأخیر مواجه شده بود، مجددا به تاخیر انداخت.
گاهی اوقات استودیوها و شرکتهای فیلمسازی چاره دیگری ندارند. برای مثال آخرین اقدامی که سونی مجبور شد در واکنش به اتهامات علیه کوین اسپیسی انجام دهد را به یاد بیاورید. سال ۲۰۱۷ تاریخ اکران فیلم سینمایی «همه پولهای جهان» (All the Money in the World) همزمان شده بود با اتهاماتی که علیه اسپیسی مطرح شدند.
اولین اتهام که بهسرعت اسپیسی را از عرش به فرش رساند در مصاحبه آنتونی رپ هنرپیشه و خواننده آمریکایی علیه اسپیسی مطرح شد. انتشار این مصاحبه باعث شد کسان دیگری هم اتهامات جدیدی علیه این بازیگر مطرح کنند. از میان اتهاماتی که متوجه اسپیسی شد یک مورد از نظر قانونی جدیتر از باقی بود و پای او را به دادگاه بازکرد. او همزمان که درگیر فرایندهایی قضایی شده بود از پروژهها و آثار سینمایی هم کنار گذاشته میشد.
در نتیجه این اتهامات علاوه بر آنکه او از سریال «خانه پوشالی» (House of Cards) حذف شد، صحنههای فیلم همه پولهای جهان با حضور او در نقش جی. پال گتی میلیاردر با حضور کریستوفر پلامر دوباره ضبط شدند؛ البته این ماجرا دست کم برای پلامر آنقدرها هم بد از کار در نیامد و یک نامزدی اسکار را برای این بازیگر در پی داشت. در نهایت البته پروندهای که به دلیل تعرض جنسی علیه کوین اسپیسی در شهرستان نانتاکت تشکیل شده بود به نفع او خاتمه یافت و این بازیگر مشهور هالیوود از اتهاماتش تبرئه شد.
پیش از مشخصشدن نتیجه دادگاه وقتی اتهامات علیه اسپیسی داغ شده بود و تمام نشریات و شبکههای اجتماعی را پرکرده بود عوامل سازنده فیلم سینمایی «بیبی راننده» (Baby Driver) آهی از سر آسودگی کشیدند چرا که فیلمشان با حضور اسپیسی درست چند ماهی پیش از شروع جنجالها اکران شده بود.
الگوی خاموشی رسانهای برای پرهیز از جنجال
در شرایطی که فیلمبرداری مجدد اثر یکی از گزینههای روی میز نباشد مهمترین امیدی که استودیو میتواند داشته باشد، امید به محدودکردن خسارتها است؛ هدفی که از طریق پنهانکردن و بیسروصدا برگزارکردن همه بخشهایی از ماجرا که میتوانند در افکار عمومی و رسانهها جنجال بیشتری به پا کنند، محقق میشود. در مورد فیلم مرگ بر روی نیل میتوانید این رویکرد را بهتر بررسی کنید. در حالی که همر به هر حال حضور کوتاهی در تریلر فیلم دارد اما برخلاف سایر ستارههای فیلم همچون کنت برانا، آنت بنینگ و حتی لتیشیا رایت، یک پوستر انفرادی تبلیغ فیلم برای شخصیتی که نقشش را ایفا کرده ندارد. برای دیزنی گنجاندن او در مصاحبههای تبلیغاتی هم احتمالا بسیار خطرناک و غیرضروری خواهد بود تا وقتی که چهرههای مشهور دیگری برای تبلیغات حضور دارند و از این طریق جنجالها هم احتمالا بیشتر قابل مدیریت خواهد بود.
دیزنی بهتازگی مشکل دیگری هم با اکران یکی دیگر از آثار جدیدش داشت. فیلم موزیکال استیون اسپیلبرگ یعنی «داستان وست ساید» (West Side Story) که به دلیل شیوع کرونا با تأخیرهای طولانی و مکرر تاریخ اکران روبرو شد و نهایتا بهعنوان فیلمی که با بودجه ۱۰۰ میلیون دلاری ساخته شده بود کمتر از ۶۰ میلیون دلار فروخت. انسل الگورت که او را بیشتر بابت ایفای نقش اصلی فیلم بیبی راننده میشناسیم و یکی از ستارههای فیلم اسپیلبرگ است هم پیش از اکران فیلم به تعرض جنسی متهم شد.
الگورت در واکنش به این اتهام رابطهای که بابتش به تعرض متهم شده بود را «کوتاه، قانونی و کاملا توافقی» توصیف کرد. اما دیزنی تقریبا الگورت را وارد نوعی حصر خانگی کرد تا کمترین صدمه به فیلم وارد شود. حضور او در مصاحبههای مطبوعاتی به شکلی بود که کمترین تمرکز روی او و بیشترین تمرکز همواره روی فیلم باشد. در آن دوران چند حضور تلویزیونی و مصاحبه هم اتفاق افتاد اما پیشبینی شده بود که شانس مطرحشدن هر نوع سوال پرالتهاب و مسالهدار در این حضورهای تلویزیونی مطلقا صفر باشد.
یک نکتهی جالب و طعنهآمیز درباره فیلم اسپیلبرگ این است که او و تونی کوشنر فیلمنامهنویس به شخصیت الگورت در این فیلم ویژگیهای منفی دادهاند که در منبع اصلی یعنی نمایش سال ۱۹۶۱ برادوی اساسا وجود نداشته است. در نسخه آنها، تونی، یک کلاهبردار سابق است که بابت کتکزدن تا سر حد مرگ یکی از اعضای باند رقیب حدود یکسالی را در زندان گذرانده. شاید چهره الگورت اساسا زیباتر و مثبتتر از آن باشد که این داستان پیشزمینهای فیلم آنچنان قانعکننده به نظر برسد اما با در نظر گرفتن اتهامی که علیه او مطرح شده احتمالا برای بعضی از مخاطبان این ویژگیهای منفی بیشتر باورپذیر بود. به هر حال گذشته از این نکته طعنهآمیز و کمتر جدی، به سختی میشود تأثیر این اتهام را در عملکرد تجاری ضعیف فیلم بررسی کرد. نمیتوان گفت لزوما این مساله روی شکست تجاری فیلم اثر گذاشته و در صورت پذیرش این تأثیرگذاری هم نمیتوانیم با ابزار بخصوصی شدت تأثیرات منفی را بسنجیم اما قطعا میتوان با اطمینان گفت وضعیتی که برای الگورت پیش آمد باعث شد حضور این ستاره نتواند در فرایند تبلیغات و فروش، دست فیلم را بگیرد و به آن کمک کند.
شاید امنترین راه برای استودیوها در مواجهه با این شرایط پیچیده و رسوایی ستارهها استفاده از نوعی الگوی خاموشی رسانهای باشد که مشابهش را هنگام اکران فیلم «تکههای یک زن» (Pieces of a Woman) برای مدیریت رسوایی شایا لباف دیدیم. یک موزیسین و بازیگر طی ماه ژانویه سال گذشته به اتهام آزار عاطفی، جسمی و جنسی شکایتی علیه این بازیگر ثبت کرد. نتفلیکس برای پرهیز از وخیمشدن شرایط، اسم لباف را از هر تبلیغ مربوط به فیلم حذف کرد. این شبکه برای ونسا کربی همبازی او یک کمپین فصل جوایز برگزار کرد که منجر به نامزدی اسکار این بازیگر شد اما لباف از چنین تبلیغاتی به کل محروم ماند. او البته در ادامه قسمتی از اتهامات را تکذیب کرد.
ابعاد گسترده بحران تبلیغاتی
این شیوههای تبلیغاتی و تلاش برای مدیریت بحران گاهی حتی ابعادی فراتر از کنترل امور مربوط به شخص بازیگر مورد اتهام دارد. گاهی حتی ممکن است لازم باشد بازیگران که در ماجرای رسوایی یک ستاره درگیر شده یا حضور داشتهاند برای مدتی تا آبها از آسیاب بیفتد کنار گذاشته شوند یا دست کم شاهد هر نوع تمرکز رویشان نباشیم.
اینجا باید به ماجرای جانی دپ و پل بتانی اشاره کنیم. مدتی پیش جانی دپ ستاره مشهور ۵۸ ساله هالیوود در دعوای حقوقی با روزنامهی «سان» (The Sun) بازنده شد و تحت فشاری بیشتر از گذشته، مجبور به کنارهگیری از پروژههای سینمایی شد.
پرونده شکایت دپ از روزنامه سان مربوط به ادعایی میشد که در این روزنامه علیه رفتار دپ با همسر سابقش امبر هرد به چاپ رسیده بود. دپ معتقد بود که این ادعا در واقع یک افترا است و به همین دلیل هم علیه روزنامه شکایتی تنظیم کرد.
البته ماجرای طولانی دادگاههای دپ و همسر سابقش ابتدا با درخواست طلاق امبر هرد و اتهام بدرفتاری و سوءاستفاده فیزیکی و کلامی شروع شد. گرچه این اختلافات در مرحلهای به نظر حل شده میرسید، شکایتهای متقابل و متعدد این زوج علیه یکدیگر کار را به مراحل پیچیدهتری رساند. در نهایت دپ شکایتی علیه همسر سابقش تنظیم کرد و خواستار غرامت سنگین ۵۰ میلیون دلاری شد؛ دپ ادعا کرد برعکس آنچه گفته شده امبر هرد او را کتک زده و ادعاهایش دروغ است. دپ همچنین شکایتی علیه روزنامه سان تنظیم کرد؛ این پرونده به شکست او انجامید و همین شکست باعث شد هالیوود که در حال تجدید نظر بود و قصد داشت دوباره به جانی دپ روی خوش نشان دهد، تک به تک پروژههای او را لغو کند و این بازیگر پرآوازه را به انزوا بکشاند.
دپ پس از شکست در دادگاه ابتدا نقشش در مجموعه «جانوران شگفتانگیز» (Fantastic Beasts) را از دست داد و قرار شد مدس میکلسن به جای او به ایفای نقش در این مجموعه بپردازد. این بازیگر پیش از نتیجه نهایی دادگاه هم نقش مشهور کاپیتان جک اسپارو را بهعنوان شخصیت مرکزی مجموعه «دزدان دریایی کارائیب» (Pirates of the Caribbean) از دست داده بود اما با تلاشهایی که در جهت اثبات بیگناهیاش انجام میداد به نظر میرسید شانس بازگشت به این مجموعه سینمایی را داشته باشد. با این وجود شکست نهایی در دادگاه گویا کار این بازیگر را یکسره کرد.
ماجرای دپ حاشیههای عجیبی داشت. بهعنوان یکی از این حواشی میشود به بعضی مصاحبههای مطبوعاتی پل بتانی که قرار بود اواخر سال ۲۰۲۰ انجام شوند اشاره کرد. قرار بود این بازیگر در این مصاحبهها درام «عمو فرانک» (Uncle Frank) از محصولات استودیوی آمازون را تبلیغ کند. اما مصاحبهها تقریبا در لحظات آخر لغو شدند چرا که گفته شده بود پیامهای مشکوکی میان بتانی و دوستش جانی دپ طی تلاش ناموفق دپ برای طرح شکایت از روزنامه بریتانیایی سان ردوبدل شده است. مصاحبههای مطبوعاتی بتانی لغو شدند چون ممکن بود در این مصاحبهها از او درباره پیامها سؤالاتی پرسیده شود و طرح این سؤالات از نظر تبلیغاتی عواقب خوبی برای فیلم نداشتند.
البته علاوه بر همه هزینههای قبلی استودیو مترو گلدوین مایر هم قید توزیع فیلم جدیدتر «میناماتا» (Minamata) که دپ را در نقش اصلی به خدمت گرفته بود زد و توزیع فیلم را به شرکت دیگری سپرد. اما به نظر میرسد با توجه به تحسین سریال «وانداویژن» (WandaVision) شهرت پل بتانی دوباره به وضعیت عادی بازگشته. او حتی بهتازگی دوباره برای تبلیغات استفاده شد، جایزه مجله مد و پوشاک جیکیو را دریافت کرد و در گفتوگویی با یکی از روزنامهها از این شکایت کرد که خواندهشدن مکاتبات خصوصیاش در دادگاه با صدای بلند به او «احساس ناخوشایندی» داده است. در نتیجه ممکن است او دفعه بعد در خیالپردازیهای دوستش درباره کشتن همسر سابقش هیچ مشارکتی نکند؛ حتی در حد چند پیام.
سرنوشت مبهم مرگ بر روی نیل
این سؤال که مجادلات اینچنینی تا چه مرزهایی خواهند رسید حقیقتا پرسش موجهی به نظر میرسد. در هر حال تبلیغات منفی برای آثار سینمایی میتواند بسیار خطرناک باشد و سرمایههای عظیمی که در صنعت هزینه میشوند را هدر دهد. در واقع احتمالا هالیوود یا شبکههای تلویزیونی به خودی خود حساسیت زیادی در به کارگیری بازیگران یا هنرمندان جنجالبرانگیز ندارند اما وقتی این جنجالها سرمایه را با خطر مواجه کند سرعت واکنش شرکتها و استودیوهای فعال در صنعت از آنچه فکر میکنید بسیار سریعتر خواهد بود.
در نهایت برگردیم به یکی از جدیدترین بخش این رسواییها یعنی فیلم مرگ بر روی نیل. شاید بتوان درباره نتیجه کار جدیدترین پروژه دیزنی تا حدی خوشبین بود. کنت برانا سال ۲۰۱۷ «قتل در قطار سریعالسیر شرق» (Murder on the Orient Express) را جلوی دوربین برد که اقتباس دیگری از آثار آگاتا کریستی بود. فیلم با بودجه ۵۵ میلیون دلاری ساخته شده بود اما موفق شد حدود ۳۵۳ میلیون دلار بفروشد که عملکردی موفقیتآمیز بود. به هر حال دیزنی قید فیلمبرداری مجدد را زده و روی چند نکته خاص حساب میکند. یکی از اینها موفقیت اقتباس قبلی برانا است. دیزنی حدس میزند این بار هم ترکیب داستانی کارآگاهی از آگاتا کریستی، ترکیبی از چهرههای شناختهشده میان بازیگران و البته سبک نسبتا قدیمی و چشمنواز اثر به قدر کافی برای تماشاگران انگیزه حضور در سالنهای سینما را ایجاد کند.
یکی از نکات مهم مجموعه بازیگران شناخته شده این است که به هر حال برای هر سلیقهای یک چهره باب میل پیدا خواهد شد و از این نظر احتمال موفقیت تجاری اثر را بالا میبرد. در کنار اینها البته نباید از یاد برد که آرمی همر، کوین اسپیسی نیست.
هیچکس قصد ندارد وانمود کند که اتهاماتی که علیه این بازیگر طرح شده بیاهمیت است. اما از نظر شناخت مخاطب، اعتبار و جوایز، همر چهرهای به شهرت اسپیسی یا جانی دپ نیست. فراتر از روزنامهنگاران سینمایی و البته فعالان فضای شبکههای اجتماعی احتمالا بعضی مخاطبان مسنتر حتی به دقت او را نمیشناسند چه رسد به اینکه بدانند ادعا شده این بازیگر چه کرده است. البته این نکته هم جای ذکر دارد که همان گروه جمعیتی برای بازگشت به سینما پس از دوران کرونا محتاطتر خواهند بود و در نتیجه اکران فیلم مرگ بر روی نیل به طور کلی ساده و خالی از نکات بحرانبرانگیز نخواهد بود. به هر حال اگر فیلم شکست بخورد احتمالا ترکیبی از عوامل باعث چنین نتیجهای میشوند و ماجرا فراتر از اتهامات یک بازیگر خاص خواهد بود.