حقایق پشت پرده‌ی فیلم اسپنسر و زندگی پرنسس دایانا

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۶ دقیقه
فیلم اسپنسر

فیلم اسپنسر به کارگردانی پابلو لارائین تصویری کمتردیده‌شده از چند روز مهم زندگی پرنسس دایانا را به ما نشان می‌دهد، تصویری که اتفاق‌های واقعی و داستانی را کنار هم آورده و در ابتدایش هم به ما گوشزد می‌کند که «این حکایتی است از یک تراژدی واقعی». تراژدی مورد اشاره‌ی این جمله، ماجرای تلخ و ناراحت‌کننده‌ی زندگی این پرنسس فقید است. زندگی پر فراز و نشیبی که با ازدواج با پرنس چارلز و فشارهای روحی روانی زندگی در یک خانواده‌ی سلطنتی وارد مسیر آزاردهنده‌ای شد و حریم شخصی او را به کل از بین برد، تا جایی که تک‌تک رفتارها و اعمال و حرکاتش زیر ذره‌بین رسانه‌ها قرار گرفت و شایعه‌ها و گمانه‌زنی‌های پرشمار تمام دقایق روزهایش را احاطه کردند.

در فیلم اسپنسر، کریستن استوارت نقش دایانا را بازی می‌کند. پابلو لارائین از مراسم کریسمس استفاده کرده تا نگاهی بیندازد به کشمکش‌های درونی دایانا پیش از جدایی‌اش از پرنس چارلز، اتفاقی که سال ۱۹۹۲ رخ داد. داستان در طول سه روز از تعطیلات کریسمس ۱۹۹۱ می‌گذرد و ما همه چیز را از زاویه‌ی نگاه دایانا می‌بینیم و با افکار و احساسات پیچیده و به‌هم‌ریخته‌ی او آشنا می‌شویم و می‌بینیم که تحت چه فشارهایی بوده و زندگی‌اش چطور تحت تأثیر حضور در خاندان سلطنتی دگرگون شده.

با اینکه فیلم اسپنسر با الهام از شخصیت‌ها و اتفاق‌های واقعی و برخی شایعه‌ها ساخته شده، ولی بیشتر از هرچیزی یک فیلم داستانی است با هدایت و نگاه تجربی پابلو لارائین. او تمرکز بیشترش را روی افکار و حالات درونی دایانا گذاشته و داستانی درگیرکننده و غم‌انگیز روایت کرده از  زنی که می‌خواهد از قیدوبندهای خفقان‌آور این کاخ‌های بزرگ خلاص شود و بدون اینکه مدام کسی پشت سرش نگاهش کند، به زندگی‌اش برسد.

در ادامه نگاهی انداخته‌ایم به حقایق ناگفته‌ی پشت پرده‌ی فیلم اسپنسر و زندگی پرنسس دایانا، تا ببینید چه بخش‌هایی از فیلم با واقعیت سازگار بوده‌اند و چه بخش‌هایی را تخیل لارائین شکل داده.

جدایی پرنسس دایانا از پرنس چارلز

پرنسس دایانا

داستان فیلم سال ۱۹۹۱ می‌گذرد، یعنی درست یک سال پیش از طلاق دایانا و پرنس چارلز که دسامبر سال ۱۹۹۲ رخ داد. این اتفاق یازده سال بعد از ازدواجشان (۱۹۸۱) به وقوع پیوست. در این مقطع از زندگی مشترک این دو، مدت‌ها بود که شایعه‌هایی مبنی بر مشکلات زناشویی بین دایانا و چارلز بین مردم پخش می‌شد و خیلی‌ها می‌دانستند پرنس چارلز رابطه‌ای مخفیانه و طولانی‌مدت با کمیلا پارکر باولز دارد.

در فیلم اشاره‌هایی به این رابطه‌ی مخفیانه می‌شود. دایانا متوجه می‌شود گردنبند مرواریدی که چارلز به او هدیه داده، دقیقا شبیه همان گردنبندی است که به کمیلا داده بود. این اتفاق در واقعیت هم رخ داده، منتهی در زمان دیگری و درباره‌ی جواهر زینتی دیگری. در صحنه‌ی دیگری از اسپنسر، چارلز و دایانا را می‌بینیم که بعد از مراسم کریسمس، با فاصله‌ی زیادی از هم راه می‌روند و پیداست رابطه‌ی سردی بینشان جریان دارد. این اتفاق هم در واقعیت رخ داده و باعث شده گمانه‌زنی‌ها درباره‌ی اختلافات بین این دو بیشتر شود.

تعطیلات با خانواده‌ی سلطنتی

فیلم اسپنسر

در فیلم اسپنسر، وقتی دایانا به کاخ ساندرینگهام می‌رسد، او را به محض ورود وزن می‌کنند و به مخالفت‌ و نارضایتی‌اش هم توجهی نمی‌کنند. ناخوشی و ناراحتی حسی است که گریبان دایانا را در کل مدت زمان اقامتش در این کاخ می‌گیرد.

اما وزن کردن افراد پیش و پس از شام کریسمس، سنتی واقعی در بین خانواده‌ی سلطنتی و مهمان‌هایشان است. رسمی که گویا قدمتش به سال ۱۹۰۰ می‌رسد، وقتی شاه ادوارد هفتم می‌خواست مطمئن شود مهمان‌هایش در طول تعطیلات به اندازه‌ی کافی غذا خورده‌اند یا نه.

احساس نارضایتی و ناراحتی دایانا حین تعطیلات هم چیزی است که ریشه در واقعیت دارد. در مستندی که سال ۲۰۲۰ درباره‌ی تعطیلات با خاندان سلطنتی ساخته شد، پل بورل از مستخدم‌های سابق دایانا می‌گوید او همیشه می‌گفته در انتهای این مراسم کسل‌بار کریسمس دلش می‌خواسته «سرش را از حرص به دیوار بکوبد» و «بی‌صبرانه منتظر بوده تا از آنجا فرار کند».

دایانا از کاخ ساندرینگهام خاطرات تلخ و بدی هم داشته. طبق کتاب زندگی‌نامه‌ای «دایانا: داستان واقعی او» (Diana: Her True Story) نوشته‌ی اندرو مورتون، طی کریسمس سال ۱۹۸۲ دایانا که از رابطه‌ی مخفیانه‌ی  و ادامه‌دار چارلز با کمیلا به ستوه آمده بوده، اقدام به خودکشی کرده و خودش را از پله‌های کاخ ساردینگهام به پایین پرت کرده.

دایانا همچنین از دست پروتکل‌های سخت‌گیرانه‌ی سلطنتی که باید حتما در مراسم تعطیلات رعایت می‌شد عاصی بود. پروتکل‌های نخ‌نمای اعصاب‌خرد‌کنی مثل تغییر چندباره‌ی لباس‌ها برای هر مراسم. چیزی که در فیلم هم نقش پررنگی ایفا می‌کند. با وجود ناراحتی مدامش در این مراسم سلطنتی، دایانا باز هم در آن‌ها شرکت می‌کرد و حتی بعد از جدایی از چارلز هم به خاطر بچه‌هایش به حضور در مراسم هر ساله ادامه می‌داد و تنها تعطیلاتی که شرکت نکرد، کریسمس ۱۹۹۵ بود.

دایانا و اختلال غذا خوردن

کریستن استوارت

در فیلم اسپنسر صحنه‌های متعددی وجود دارد که به اختلال دایانا در غذا خوردن اشاره می‌کند. او که تحت فشار روانی زیادی است، نمی‌تواند از وعده‌های غذایی لذت ببرد ولی جایی در خفا و سکوت، موقعیتی برای خودش فراهم می‌کند و با حالتی عصبی شروع به خوردن می‌کند.

طبق گفته‌های مورتون، این اختلال دایانا هفته‌ی بعد از نامزدی‌اش شروع شد و نزدیک یک دهه ادامه یافت. در کتاب مورتون، نقل قولی از دایانا هست که در آن می‌گوید این اختلال او به خاطر دو چیز اتفاق افتاد. یکی حرف‌هایی بود که چارلز می‌زد، و دیگری خبردار شدنش از رابطه‌ی مخفیانه‌ی او.

«همسرم دستش را گذاشت دور کمرم و گفت: «اوه، کمی چربی جمع کردی اینجا نه؟» و این حرفش چیزی درون مغزم فعال کرد. و بعدش هم که جریان کمیلا پیش آمد و وضعم بدتر شد.»

در فیلم، چارلز طعنه‌های زیادی به دایانا می‌زند و او را به خاطر هدر دادن غذا ملامت می‌کند. دایانا در واقعیت هم با این طعنه‌ها سروکار داشته و آدم‌های دور و برش مدام او را با این حرف‌ها آزار می‌دادند. طی مصاحبه‌ی معروفی که سال ۱۹۹۵ داشت می‌گوید: «وقتی آدم اختلال خوردن و پرخوری عصبی دارد، مدام از خودش خجالت می‌کشد و نفرت بی‌اندازه‌ای نسبت به خودش حس می‌کند. مردم هم مدام فکر می‌کنند شما دارید غذا و خوراکی‌ها را هدر می‌دهید. برای همین ترجیح می‌دهید با کسی در موردش حرف نزنید.»

خانه‌ی کودکی‌های دایانا در ساندرینگهام

فیلم اسپنسر

در فیلم می‌بینیم که دایانا با حضور در محوطه‌ی کاخ ساندرینگهام، به یاد خاطرات خوش کودکی‌هایش و رابطه‌ی صمیمانه‌ای که با پدرش داشت می‌افتد. حتی در جایی از فیلم، او به پارک هاوس، خانه‌ی قدیمشان می‌رود که حالا متروک و خرابه شده. در واقعیت هم، دایانا در همین خانه متولد شد و تا چهارده سالگی در همانجا زندگی کرد.

رابطه‌ی دایانا با کارکنان کاخ

در طول فیلم اسپنسر می‌بینیم که دایانا با کارکنان کاخ تعامل دارد و توجهی به مقررات معمول نمی‌کند. در موقعیت‌های متعددی از فیلم، متوجه رابطه‌ی صمیمی بین او و بعضی از کارکنان می‌شویم و می‌بینیم که با آن‌ها وارد گفت‌وگوهایی می‌شود. این رابطه به‌ویژه با سرآشپز مخصوص سلطنتی به چشم می‌آید که بر اساس شخصیتی واقعی به نام دارن مک‌گریدی ساخته شده. یکی دیگر از کارکنان که دایانا با او احساس نزدیکی می‌کند، مگی مسؤول لباس‌هایش است. شخصیتی که در واقعیت وجود خارجی نداشته.

در فیلم می‌بینیم که مگی اعتراف می‌کند نسبت به دایانا احساسات عاشقانه دارد. با اینکه دایانا در واقعیت مسؤول‌های لباس متعددی داشته، هیچ شواهدی مبنی بر وجود رابطه‌ای رمانتیک بین او و یکی از آن‌ها در دسترس نیست و این اعتراف ناگهانی مگی هم هیچ‌جوره به دنیای فیلم نمی‌چسبد. به نظر می‌رسد این ماجرا صرفا در راستای پروتکل‌های جدید هالیوود بوده که می‌خواهند به هر قیمتی هست، شخصیت‌های همجنس‌گرا یا تراجنسیتی را به زور در تمام فیلم‌ها بگنجانند.

اما رابطه‌ی صمیمانه‌ و به دور از سخت‌گیری‌های سلطنتی دایانا با کارکنان، ریشه در واقعیت دارد. مک‌گریدی، آشپز سلطنتی، در مصاحبه‌هایی گفته که دایانا «همیشه برای گپ‌وگفت با ما می‌آمد و در آشپزخانه قدم می‌زد تا ببیند چه خبر است و چه می‌کنیم.»

منبع: time



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما