چرا انیمیشن «روح» به پای «درون و بیرون» و «بالا» نمیرسد؟
گفته میشود داستان انیمیشن «روح» که آخرین محصول تحسین شدهی کمپانی پیکسار در سال ۲۰۲۰ است، به کیفیت دو اثر مهم دیگر در ۲۰ سال گذشته، یعنی «بالا» (Up 2009) و «درون و بیرون» (۲۰۱۵ Inside Out) نزدیک نیست. بد نیست دلایل این فرضیه را با هم بررسی کنیم.
انیمیشن چشمنواز «روح» با یک پیشفرض جذاب و بازیگران با استعداد همراه است، اما داستان آن نمیتواند با کیفیت دو محصول موفق و بزرگ پیکسار یعنی «بالا» و «درون و بیرون» مقایسه شود. در طول ۲۰ سال گذشته، این دو انیمیشن تحسین منتقدان را به همراه داشتند و مخاطبان را تحت تأثیرات عمیقی قرار دادند که نمایانگر اوج عملکرد این استودیو است. مانند بهترین فیلمهای پیکسار، این فیلمها هم کودکان و هم بزرگسالان را مجذوب خود و بینندگان را درگیر پیام عمیقتری کردند. اگرچه «روح» هم سعی دارد همان کار را انجام دهد، اما روایت آن از ساختار خوبی برخوردار نیست و تأثیر احساسی لازم را ارائه نمیدهد.
انیمیشن «روح»، جو گاردنر (با صدای جیمی فاکس)، استاد گروه جاز را در حالی که سعی در تحقق آرزوی دیرینهی خود برای تبدیل شدن به یک نوازندهی ماهر بر روی صحنه دارد، دنبال میکند. به محض اینکه جو فرصت بزرگ خود را پیدا میکند، دچار حادثهای میشود که بدنش روی زمین مانده و روحش در مسیر عالم ماورا به پرواز درمیآید. با ترس و ملتمسانه، جو اعلام کرد که اکنون نمیتواند بمیرد و قبل از جدا شدن کامل روح از بدنش فرار میکند، جایی که با روح دیگری به نام ۲۲ (با صدای تینا فی) دیدار میکند و برای برگشتن وظیفه دارد ابتدا ۲۲ را تشویق به بازگشت و در او انگیزهی زندگی ایجاد کند. این دو با هم به زمین سفر میکنند، جایی که جو شروع به درک این مسأله میکند که رویای او برای تبدیل شدن به یک موسیقیدان جاز، هدف منحصر به فرد زندگیاش نیست. با تامل در رویکرد ۲۲ به زندگی، جو درمییابد که درخشش روح میتواند از لحظات شاد روزمره ناشی شود. جو دوباره باز میگردد و به ۲۲ پیشنهاد فرصت زندگی در زمین را میدهد و همین تلاش او الهامبخش نگهبانان میشود تا به جو دوباره فرصت زندگی بدهند.
سفر جو در «روح» به سنت دیرینهی پیکسار دربارهی بررسی ماهیت زندگی و معنای مرگ ادامه میدهد، اما فاقد وضوح مشخصی است که در انیمیشنهای «بالا» و «درون و بیرون» دیده میشود. در حالی که این دو فیلم به یک اوج منحصربهفرد در عمل میرسند و بینندگان را با درک چگونگی تغییر شخصیتها روبهرو میکنند، «روح» همچنان در چند دقیقهی آخر فیلم به کشف اتفاقات پیچیده میپردازد. فیلم چندین بار به جو فرصت بازگشت میدهد و مخاطبان را دربارهی زمان پایان داستان و درسی که آموختهاند، دچار تردید میکند. این فیلم ایدههای قدرتمندی دارد، هدف آن بررسی روح انسان و به نمایش گذاشتن بازیگران عمدتا سیاه پوست است، اما اجرای آن ناکام از آب در آمده است.
شاید، «بالا» ، «درون و بیرون» و «روح» سهگانهی مکمل هم باشند. هر سه معنای زندگی را در مراحل مختلف کشف میکنند. «بالا» بر روی تلاش کارل فردریکسن، شهروند سالخورده برای تحقق آرزوی مرگ همسرش متمرکز است، «درون و بیرون» به آشفتگی زندگی شخصی رایلی ۱۱ ساله در دوران پیش از نوجوانی توجه دارد، «روح» هم حول یک دورهی تغییر در زندگی شخصیت اصلی میچرخد، این بار با مردی احتمالا ۳۰ یا ۴۰ ساله، که در تلاش است تا آرزوهای خود را دنبال کند، داستانی که برای بسیاری از ما آشنا است.
مشکل «روح» این است که سعی میکند کارهای زیادی را همزمان انجام دهد.
برخلاف «بالا» و «درون بیرون» که کاملا روی شخصیتهای اصلی متمرکز هستند، «روح» کاراکتر ۲۲ را معرفی میکند که درگیریها و داستان خودش را دارد. ۲۲ یک کاراکتر جذاب است، اما مخاطبان آن اشتیاق برای زندگی جو را در او ندارند و وضوح سفر زیبای او در داستان اصلی نمیگنجد. در آخر، «روح» با معامله بین ۲۲ و جو پایان مییابد؛ جو درست همانطور که معنای واقعی زندگی را درک میکند، جای خود را بر روی زمین فدا کرده، تا بعدا آخرین لحظهی نجات از عالم ماورا را تجربه کند و شانس دوبارهای را بهدست آورد. وجود کاراکترهای اصلی در فیلم مانند یک شمشیر دو لبه عمل میکند، شخصیتها عمیق هستند اما از روایت اصلی داستان فاصله میگیرند.
«روح» دارای ساختار روایی آزادتری نسبت به «بالا» یا «درون و بیرون» است، که ناگهان از دنیای واقعی و دنیای ماورا فراتر میرود و صحنههایی را خلق میکند که همیشه هم ربطی به داستان ندارند و یک کل منسجم را جدا از خط اصلی تشکیل میدهند. انیمیشن «درون و بیرون» از مفاهیم مبهمی مانند احساسات برای تأکید بر مبارزات رایلی، موازی با زندگی در واقعیت استفاده کرد. از طرف دیگر، «روح» قسمت اعظم داستان جو را در قلمرو دنیوی قرار داده و داستان را بیش از حد مفهومی کرده تا اینکه بتواند بهسادگی در مخاطب تأثیر ایجاد کند. یکی از بزرگترین نقاط قوت پیکسار اتصال نمادهایی مانند نشان لیاقت الی (در انیمیشن بالا) یا ترکیب شادی و غم (در انیمیشن درون بیرون) به احساسات و تغییر شخصیتها است. «روح» با بیش از حد وارد شدن به دنیای ناشناخته، تعادل را برهم میزند.
منبع: Screenant
سلام . به نظر من از بین ۳ انیمیشن ، اول بالا(up) بعد روح و بعد درون و بیرون قرار می گیرند. هرچه ۲ انیمیشن اول خوب هستند درون و بیرون فقط یک فضای غم بار و محدود درباره احساسات است . اما بالا و روح چه از لحاظ شخصیت پردازی فضای طنز داستان و مفهوم و…از درون و بیرون بالاترند
با احترام به نظرات دیگران، اما اگر من شخصاً بخوام سه انیمیشن بالا،درون و بیرون و روح رو با هم مقایسه کنم، باید بگم که انیمیشن بالا(up) از همه قشنگ تره و معنا و مفهوم بسیار عمیق تری نسبت به روح و درون و بیرون داره،انیمیشن بالا درس ها و مفاهیم بسیار زیبایی درباره زندگی به من داد و یکی از اونها اینه که زندگی ادامه داره و همیشه در جریانه و از نکات مهم و قابل توجه انیمیشن بالا،به تصویر کشیدن عشق،دوستی،صمیمیت،سادگی و انگیزه برای ادامه زندگی رو نشون میده
اما انیمیشن روح همونطور که از اسمش پیداست بر خلاف انیمیشن بالا موضوعش درباره روح و زندگی پس از مرگ هست که باید اعتراف کنم واقعا زیبا بود
اما انیمیشن درون و بیرون رو اصلا دوست نداشتم،بیشتر حالت بچه بازی داشت تا اینکه یه پیام مهم رو به آدم بده،تنها پیام و مفهومی که از انیمیشن درون و بیرون دریافت کردم این بود که همه ما انسان ها به همگی حواس نیازمندیم،در این انیمیشن شادی همش میخواد که رایلی رو شاد نگه داره ولی در نهایت غم همه چیز رو به هم میزنه و…
تنها پیامی که از انیمیشن درون و بیرون فهمیدم این بود که احساسات انسان در کنار یکدیگرند که خودشون رو نشون میدن،غم توأم با شادی هست که احساس میشه،اگر احساس غم نبود طبیعتاً شادی هم نبود
من امتیازم اینه
۱بالا ۲روح ۳درون و بیرون
اره خیلی خوب نبود اما دو تایی قبلی هم زیاد دوست ندارم.به نظرم درون و برون نسبت به انیمیشن های دهه قبل ضعیف بود.انیمیشن های دهه قبل داستان فوق العاده ای نداشتن اما کاملا خاطره انگیز ساخته شده بودن.بچه بودم پدر مادرم می دیدن و خیلی بیشتر از من لذت می بردند(در واقع من اصلا نمی بردم)و حالا که بزرگ شدم می فهمم اونا چی می گفتن.درون و برون فضای رنگی رنگی و دارم بدی داشت و کل روایت خسته کننده و غم انگیز بود.اصلا احساسی نبود فقط حالت عزاداری داشت.صحنه ها اصلا موندگار نبودن و شخصیت شادی هم بسیار منفور بود با شخصیت پردازی خیلی بد.جوک ها هم به فضای غم الود داستان اصلا نمی خوردن و ربطی هم بهش نداشتن.می گفتن شاهکاره منم شخصیتها و داستانم دیدم واقعا خوشم اومد ولی باید بگم بعد دیدنش واقعا نا امید شدم.این زشت تر از همه و بالا هم خیلی بد.من بیشتر انیمیشن نمو۱ و وال ای از پیکسارو دوست داشتم.داستانا واقعاً نسبت به کارتونی دیگه خلاقانه ولی صحنه اش واقعا بد.
دوست عزیز اگر کاربر ها میتونستن دیسلایک ثبت کنن قطعا رکورد بیشترین دیسلایک پیام شما تو گینس ثبت میشد.
اگر بخوام این سه تارو رو رتبه بندی کنم برای کسایی که ندیدن ۱. روح – ۲. درون بیرون – ۳.بالا
هر سه کارتون برای من بسیار زیبا ساخته شده بود از والت دیزنی و پیکسار تشکر می کنم که همچین کارتون های بسیارررررر زیبایی را ساخته است
شاید باورش براتون سخت باشه ولی من نمیدونم چرا از انیمشین آپ بدم میاد
عاشقه هر ۳ تا انیمیشنم هر ۳ تارو هم کارگردان و نویسندش(❤پیت داکتر❤) هست.
ولی خدایی Soul از Up با اختلاف بهتره ولی ب نظرم با inside out برابره
به نظر من هم روح هم بالا و هم درون و بیرون
هر سه عالی بودن. هر سه تا بسیار جذاب و
آموزنده بودن. هر سه هم اسکار گرفتن.
اما من بیشتر درون و بیرون رو دوست دارم.
اما هر سه عالی هستن.
هنوز اسکار ۲۰۲۱ برگزار نشده تو چجوری میگی Soul هم اسکار گرفته؟