۵ نکتهی ظریف در فیلم رستاخیزهای ماتریکس که کسی متوجه آنها نمیشود
قسمت چهارم ماتریکس سرشار از نکات و جزئیات پنهانی و ریز است، چیزی که با توجه به سابقهی این فیلمها و ساختار فکری واچوفسکیها (که این بار یکیشان حاضر نیست) انتظار داشتیم. با اینکه کلیت داستان و نیمهی دوم رستاخیزهای ماتریکس خیلی از هواداران این مجموعه را سرخورده کرد و پایینتر از انتظارات ظاهر شد، ولی هنوز هم لایههای متعددی در موقعیتهای آن حضور دارد و با رمزگشایی از ابعاد گوناگون آن میتوانیم به درک بهتری از ماجراهایش برسیم. لایهها و جزئیاتی که ممکن است از دست خیلیها در برود و متوجهشان نشوند.
- موشکافی تریلر ماتریکس رستاخیزها؛ ۳۹ رمز و نکتهی پنهان
- نظریهای از فیلم «رستاخیزهای ماتریکس» دربارهی قرصهای آبی جدید
- ۸ تئوری جذاب دربارهی ماتریکس ۴؛ زنده بودن نئو چطور توجیه میشود؟
در این مقاله تعدادی از همین نکات و جزئیات پنهانی فیلم چهارم ماتریکس را کنار هم آوردهایم که احتمالا در بار اول تماشا متوجهشان نشدهاید. بعضی از این نکات چیزهایی هستند که تمام مدت جلوی چشمانتان بودهاند، اما در همان لحظه متوجه اهمیتشان نشدهاید. بعضیها هم به قدری نامحسوس و پنهانی هستند که اگر لحظهای چشمتان را از فیلم برداشته باشید، آن را ندیدهاید. خیلیها هم ارجاعات و اشارههایی به فیلمهای قبلی ماتریکس هستند، ارجاعاتی که غالبا ظریف و غیرشفاف گنجانده شدهاند و مثل فلاشبکهایی که در طول فیلم میبینیم رو و مشخص به نظر نمیرسند.
هشدار: در این مقاله داستان فیلم ماتریکس ۴ لو میرود
۱. نودلهای واقعا خوشمزه
در نیمهی اول فیلم و جایی که طی یک فصل مونتاژی با زندگی روزمرهی توماس اندرسون آشنا میشویم، او را میبینیم که بارها و بارها در یک رستوران مشغول خوردن نودل است. احتمالا بین ذات دایرهوار و تکراری زندگی توماس اندرسون و شکلوشمایل نودلها ارتباطی بصری وجود دارد و از این طریق خواستهاند روی حلقهی تکراری که توماس را در خودش اسیر کرده تأکید کنند، اما نکتهی پنهانی مورد اشارهی ما این نیست.
این اتفاق اشارهی مستقیمی به یکی از دیالوگهای فیلم اول دارد، و سرنخی به ما میدهد دربارهی اینکه نئو دوباره در دنیای مجازی ماتریکس گرفتار شده و خودش خبر ندارد. در فیلم اول، وقتی نئو بعد از تمام تمرینها و آموزشهایش برای اولین بار و این دفعه بهعنوان مردی آزاد به ماتریکس بر میگردد تا با اوراکل ملاقات کند، سوار بر ماشینی به همراه ترینیتی و مورفیوس از یک خیابان آشنا میگذرد. در اینجا او به بیرون ماشین اشاره میکند و میگوید: «من قبلا اونجا غذا میخوردم. نودلهای واقعا خوبی داشت.» بعد به فکر میرود و از اینکه چطور تمام این اتفاقها واقعی نبودند و هیچکدام از این خاطراتش هم واقعی نیست، غمگین میشود. حالا و بیست سال بعد (یا آنطور که در دنیای فیلم گذشته بیش از ۶۰ سال بعد) نئو دوباره در شبیهسازی ماتریکس اسیر شده و همان نودلها را میخورد.
۲. نسخهی پیرشدهی نئو را در اوایل فیلم میبینیم
بعد از اینکه نئو با باگز و مورفیوس جدید ملاقات میکند، به او میگویند تصویری که نئو از خودش میبیند با تصویری که دیگران میبینند متفاوت است. او را مقابل یک آینه میگذارند و اینجا متوجه میشویم که اکثر آدمهای درون ماتریکس، او را به شکل یک پیرمرد با مو و ریش سفید میبینند. این لحظه برای مخاطب تکاندهنده و غافلگیرکننده است، البته اگر اشارههای پیش از این را ندیده باشد.
تا قبل از این صحنه، حداقل یک بار دیگر هم به ظاهر متفاوت نئو اشاره میشود. باگز به یاد میآورد که مردی را دیده بدون هیچگونه شباهت با نئو، که در واقع نئو بوده. اما به جز این، یک اشارهی غیرملموس و گذرا هم داریم که ممکن است از چشم بعضیها پنهان مانده باشد چون دقت بیشتری لازم دارد. در صحنههایی که تام اندرسون در دستشویی است، بهویژه وقتی به آینه نگاه نمیکند، اگر با دقت نگاه کنید متوجه میشوید که یکی از انعکاسهای او همین پیرمردی است که بعدا میبینیم. خیلی گذراست ولی اگر دقت کنید دیده میشود.
۳. بخشهایی از داستان فیلم به بازی آنلاین ماتریکس ربط دارد
یکی از افشاگریهای بزرگ رستاخیزهای ماتریکس این است که ماشینها هیچوقت بدن نئو را بعد از فداکاری او رها نکردند. اتفاقی که بخش کنجکاویبرانگیزی از داستان است و مخاطب را غافلگیر میکند، ولی کسانی که از قبل با ماجراهای بازی ماتریکس آنلاین آشنا بودند، انتظار آن را داشتند.
این بازی بهعنوان دنبالهای برای سهگانهی اصلی ساخته شد، چون واچوفسکیها در آن مقطع قصدی برای ساخت فیلم چهارم نداشتند. واچوفسکیها طی مصاحبهای که سال ۲۰۰۵ با IGN داشتند گفتند که این بازی را ساختند چون دلشان میخواست مخاطبهای ماتریکس در آن نقش فعالی داشته باشند و صرفا تماشاگرهای منفعل نباشند. «این مردم کسانی بودند که دربارهی دنیای فیلم فکر کردند، دربارهی آن نظریههای گوناگون دادند و با آن زندگی کردند. کسانی که ما فیلمها را برایشان ساختیم. برای همین خیلی منطقی و طبیعی بود که ادامهی داستان را به ارث ببرند.»
پس احتمالا باید به این نتیجه برسیم که ماجراهای بازی ماتریکس آنلاین رسمیت دارند و در خط داستانی اصلی فیلمها میگنجند، ولی اینطور نیست. بن چمبرلین یکی از آخرین سازندگانی که تماموقت روی این بازی کار میکرد، سال ۲۰۲۱ گفت که «هیچوقت به این فکر نمیکردیم که داستان بازی ما قرار است به شکل رسمی بهعنوان ادامهی ماتریکس معرفی شود یا نه. به نظرم هیچکدام از کسانی که روی بازی کار میکردند، داستان آن را بخشی از خط ماجراهای رسمی فیلم نمیدانستند.»
پس یعنی داستانی که در بازی ماتریکس آنلاین وجود داشت، دنبالهی رسمی ماتریکس نبود. در این بازی، مورفیوس را ترور میکردند، اما در فیلم ماتریکس ۴ متوجه میشویم که مورفیوس رهبر شورا بوده و به شیوهی دیگری کشته شده است.
اما یکی از جنبههای بازی ماتریکس آنلاین به فیلم چهارم راه پیدا کرده؛ اینکه ماشینها بدن نئو را نگه داشتند و عدهای میخواهند آن را پس بگیرند. چیزی که موتور محرک قصه است و اتفاقهای مهم آن را رقم میزند.
۴. پرواز پرندهها هم مثل حرکت گربه نشانهای از خطای دژا وو در ماتریکس است
در فیلم اول ماتریکس، با قضیهی خطای دژا وو و گربهای که حرکتی تکراری را اجرا میکند آشنا میشدیم. بعد از اینکه نئو گربهای سیاه را میبیند که با حرکتی کاملا مشابه از جلوی چشمان او میگذرد، به او توضیح میدهند که این نشانهی یک تغییر در دنیای ماتریکس است. با تماشای رستاخیزهای ماتریکس، مخاطب هم دچار دژاوو میشود، چون به هر حال هم از نظر مضمونی و هم از نظر بصری اشارههای بسیاری به فیلمهای قبلی دارد و حتی بخشی از داستانش دربارهی ساخت یک ماتریکس دیگر است. در دفتر روانپزشک نئو (نیل پاتریک هریس) هم گربهای سیاه میبینیم که اسمش هم دژا وو است، گربهای که نئو دل خوشی از آن ندارد.
اما در ماتریکس چهارم یک لحظهی دژا ووی دیگر هم حضور دارد که شاید به آن توجه نکرده باشید. در همان فصل مونتاژی که زندگی روزمره و تکراری توماس اندرسون را نشان میدهد، چندین بار دستهای از پرندگان را میبینیم که در آسمانی آبی پرواز میکنند. این پرندهها اول به جلو پرواز میکنند، بعد سمت عقب میروند. چیزی که شاید متوجهش نشویم این است که دقیقا همین پرندهها دوباره دقیقا همین حرکت را بیرون پنجرهای دقیقا مشابه تکرار میکنند، پس یعنی خطا یا گلیچی در ماتریکس هستند.
۵. عینکهای آبی
از همان ابتدا میشد حدس زد که آنالیست/روانپزشک کسی است که نئو را در دنیای ماتریکس اسیر نگه داشته و نمیگذارد واقعیت را بفهمد. هر چه نباشد، او کسی بود که مدام قرصهای آبی برای نئو تجویز میکرد. یک نکتهی پنهانی دیگر هم در مورد این شخصیت وجود دارد، نکتهای که جلوی چشمان ماست ولی شاید حواسمان به آن نباشد؛ فریم آبیرنگ عینک او.
در نیمهی دوم فیلم و نزدیک فصل آخر آن، متوجه میشویم که آنالیست طراح و مرد پشت پردهی نسخهی جدید ماتریکس است و به نوعی جای معمار قبلی را گرفته. از لحظهای که این را میفهمیم، آنالیست این عینک آبیرنگ را برای مدت زیادی از فیلم به چشم نمیزند.
عینک آنالیست به نحوی نقش قرص آبی خودش را ایفا میکند، انگار با آن میتواند دنیایی مصنوعی که ساخته را ببیند. وقتهایی که میخواهد خشن و تهدیدآمیز باشد، آن را برمیدارد، گویی میخواهد نشان دهد که دیگر قرار نیست پنهان شود. یک بار دیگر هم او را با عینک آبیرنگش میبینیم؛ در صحنهی پایانی فیلم وقتی که نئو و ترینیتی به دفترش هجوم میآورند و به او میگویند که کنترل ماتریکس را بر عهده گرفتهاند.
منبع: Looper
قراره یه ریمیک از بازی مماتریکس برای PS4 بسازن که قراره ازنظر من، بترکونه. چرا??
اگه نسخه سونی ۲ رو بازی کرده باشید متوجه موتور و هوش مصنوعی قوی بازی به همراه جذابیت، کیفیت و قدرت فراتر از حد انتظار میشید. شاید ماتریکس۴ نتوسنست اونقدر نظر مخاطبان رو جلب کنه اما برای چند بار دیدنش اصلا ضرر نداره،
نکته ی دیگه علامتیه که کنار سر یکی از شخصیتهای زن داستان با موهاش شکل گرفته، علامت بینهایت؛ که داره میگه این داستان تا ابد ادامه داره و فراری از ماتریکس نیست.