۶ کتاب خواندنی از نشر بیدگل؛ از «زیر تیغ ستاره جبار» تا «برای عشق به میهن»
بیشتر خوانندگان، نشر بیدگل را با صفحهآراییهای جذابش میشناسند. نام این نشر به علاقهمندان ادبیات نمایشی و دوستداران تئاتر و فیلم، گره خورده است. در حال حاضر نیز بسیاری از نمایشنامهها و فیلمنامههای تالیفی یا ترجمه شده، توسط نشر بیدگل به چاپ میرسند. شاید ارتباط این نشر با علاقهمندان به هنرهای نمایشی سبب شده است که طراحی جلد کتابهای آن بسیار زیبا و خاص باشد. اما در این یادداشت قصد داریم از نمایشنامههای نشر بیدگل فاصله بگیریم و کتابهایی را که در حوزه ادبیات داستانی، فلسفه کاربردی و فلسفه سیاسی که توسط این نشر منتشر شدهاند، معرفی کنیم.
۱. کتاب «انجمن زیر شیروانی»
کتاب «انجمن زیرشیروانی» توسط «ارنست کرویدر» نوشته شده است. این نویسنده آلمانی، نثری نامتعارف و مرموز دارد و از پایهگذاران سبک مدرن ادبیات آلمانی است. او در ۲۹ آگوست سال ۱۹۰۳ در شهری به نام افنباخ به دنیا آمد. دوره دبیرستان و کارآموزی بانک او در همان شهر زادگاهش گذشت و سپس در دانشگاه فرانکفورت، فلسفه خواند. ارنست دوست داشت تا کارهای مختلفی را امتحان کند برای همین در معدن، کوره آجرپزی و حتی گورستان کار کرد. این تجربیات برای او یک منبع الهام شدند. او در ۲۱ سالگی به هیات خریریه یک روزنامه پیوست. در فاصله سالهای ۱۹۲۶-۱۹۲۷ بود که این تحریریه او را به سفری زمینی فرستاد.ارنست جوان به یوگوسلاوی، آلبانی و یونان سفر کرد و درباره این سرزمینها، یادداشتهایی نوشت.
تصنیفهای این نویسنده با استقبال روبرو میشدند و نشریات خوشنام آنها را منتشر میکردند. با روی کارآمدن نازیها و افزایش فشار بر مطبوعات، «ارنست کرویدر» تحریریه را رها کرد و به عنوان یک نویسنده مستقل فعالیتش را ادامه داد اما امکان چاپ آثارش را در آن دوره نداشت. با تشدید جنگ و پیشرفت متفقین، ارنست نیز به خدمت فراخوانده شد. البته او به اسارت آمریکاییها در آمد. یک سال پس از پایان جنگ جهانی بود که کتاب «انجمن زیرشیروانی» به چاپ رسید.
«انجمن زیرشیروانی» داستان چند نفر است که انسانهایی لاقید به حساب میآیند. آنها عاشق متافیزیک و خیالبافی هستند و از واقعیات جهان فاصله میگیرند تا بتوانند نسبت به سنگینی زندگی روزمره انسانها مقاومت کنند. انجمن آنها مقداری سری است زیرا به بسیاری از افراد اعتماد ندارند. این داستان پر از رویابافی است و نثری شاعرانه دارد. در حقیقت کتاب «انجمن زیرشیروانی» تلاقی روانشناسی، شعر و سرزندگی است.
وقتی این اثر به چاپ رسید با استقبال زیادی روبرو شد زیرا در فضای آلمان پس از جنگ جهانی دوم، بارقهای از امید در آن دیده میشد. این رمان، اولین کتابی است که در آلمان پساجنگ، به انگلیسی ترجمه شده است. «انجمن زیرشیروانی» را میتوان نوعی رویابافی نامتعارف آلمانی دانست که اثری از خوشبینی در آن وجود دارد.
نشر بیدگل این کتاب را به وسیله «اژدر انگشتری» به فارسی ترجمه کرده است.
در بخشی از کتاب «انجمن زیرشیروانی» میخوانیم:
رویشان نوشته بود: «با احتیاط حمل شود! شکستنی!» روی تشکهای کمد مردی خوابیده بود. پشتش به ما بود. ویلهلم گلچین را روی نیمکت گذاشت. سرش را به دو دست تکیه داد و سرگرم خواندن شد. من دفترچه یادداشت را جلوی خودم گذاشتم و مشغول نوشتن شدم. پنجره سقفی بالای سرمان باز بود. سکوت مطلق بود. بعد از مدتی ویلهلم گلچین را بست و گذاشت داخل کشوی نیمکت. دفتری آبی و مدادی قرمز درآورد و چیزی نوشت. نگاهی به دفتر انداختم» داشت شعر مینوشت.
دفترچه را گذاشتم توی جیبم و رمان پلیسیام را به دست گرفتم. خیلی ازمدافتاده و مهیج بود. طولی نکشید که غرق خواندن شدم. طوری که نفهمیدم مرد توی کمد کی بهسمت ما برگشته. حتماً تمام مدت مرا زیر نظر گرفته بود. بیمقدمه گفت: «نثر چکش خورده» و من با تعجب زل زدم به صورت چاق و گرد و بزرگش. بدون اینکه از جایش جنب بخورد. لبخندی بزرگوارانه و بلندنظرانه و سخاوتمندانه تحویلم داد. تکرار کرد: «نثر چکش خورده… این چیزیه که این روزها دنبالشن. ولی مزاحمتون نمیشم.»
۲. کتاب «ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیوفورویچ»
کتاب «ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیوفورویچ» یکی از شاهکارهای ادبی »نیکلای گوگول» نویسنده برجسته اهل روسیه است. بسیاری از نویسندگان بزرگ روسیه، خود را مدیون آثار، قلم و سبک نوشتن گوگول میدانند. خود گوگول از همعصران «الکساندر پوشکین» بود و پوشکین در ابتدا استعدادهای نویسندگی وی را کشف کرد و مورد تحسین قرار داد. به همین دلیل گوگول توانست استعدادهای خود را بروز دهد و در روسیه شهرت پیدا کند. در نثر «نیکلای گوگول» نوعی طنز انتقادی در جریان است. این طنز را میتوان در کتاب «ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیوفورویچ» به خوبی مشاهده کرد. در این اثر قرار است تا جامعه سنتی روسیه مورد سرزنش و شماتت قرار بگیرد و حرض و طمع زمینداران خرد نقد شود.
آقایان ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیوفورویچ دوست و همسایه یکدیگر هستند. بسیاری به رفاقت این دو در روستا حسادت میکنند. اما آنها سر مالکیت بر یک وسیله پیش پاافتاده با یکدیگر دچار اختلاف و دعوا میشوند. درگیریها بالا میگیرد و آنها به یکدیگر اتهامات سنگینی میزنند. کار به دادگاه محلی میکشد و آنجا هم نتیجهای حاصل نمیشود. هر دو طرف منازعه حتی به شخص تزار عریضه مینویسند. تلاش روستاییان نیز برای حل اختلاف میان این دو ارباب، به جایی نمیرسد.
در این داستان با فرهنگ دهقانی جامعه روسیه آشنا میشویم. راوی داستان نیز دانای کل است اما به زبان چابلوسی این دو دهقان را توصیف میکند که به طنز داستان افزوده است و در عین حال به ما یادآوری میکند بخش بزرگی از جامعه روسیه، وامدار همین اربابهای روستایی هستند.
نشر بیدگل این اثر را به کمک «بابک شهاب» به فارسی ترجمه کرده است.
در بخشی از کتاب «ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیوفورویچ» میخوانیم:
.«هرچه به بزرگواری خودتان بدهید. راضیام.»
«هوم! یعنی میخواهی بگویی گوشت از نان بهتر است؟»
«آدم گرسنه که خوب و بد نمیشناسد. هرچه لطف کنید خوب است.»
در این هنگام پیرزن معمولاً دستش را دراز میکند و ایوان ایوانویچ هم میگوید: «خب. برو، برو به امان خدا. ببینم. چرا ایستادهای؟ دعوایی که باهم نداریم!»
و بعد از اینکه ازیکیدو نفر دیگر هم به همین شکل پرس وجو میکند. سرانجام به خانه برمی گردد یا میرود پیش همسایهاش ایوان نیکیفورویج تا گیلاسی بزند. یا اینکه سری به آقای قاضی یا رئیسپلیس میرسند.
ایوان ایوانویچ خیلی دوست دارد کسی برایش هدیه یا سوغاتی بیاورد. ازاین کار خیلی خوشش میآید.
ایوان نیکیفورویچ هم انسان بسیار خوبی است. خانهاش نزدیک خانه ایوان ایوانویچ است. این دو از آن دوستانیاند که نظیرشان در کل دنیا پیدا نمیشود. آنتون پراکوفیویچ پوپاپوز، که هنوز هم فراک قهوهای با آستینهای آبی روشن تن میکند و روزهای یکشنبه در خانه قاضی ناهار میخورد. معمولاً میگوید که ایوان نیکیفورویج و ایوان ایوانویچ را انگار اجنه با ریسمان بههم بستهاند. هرجا اینیکی میرود آنیکی هم دنبالش راه میافتد
۳. کتاب «زیر تیغ ستاره جبار»
کتاب «زیر تیغ ستاره جبار» داستانی از زندگی یک فرد یهودی اهل پراگ است که به اردوگاه کار نازیها میرود. منتهی این داستان پس از نجات او از اردوگاه آشویتس به پایان نمیرسد. زندگی شخص اول داستان پستی و بلندیهای بسیاری دارد. همسر او که از نجاتیافتگان اردوگاه است به اردوگاه سوسیالیستها میپیوند. با الحاق چکسلواکی به شوروی نیز به سمت وزارت اقتصاد میرسد. اما او از تسویههای استالینی در امان نیست و جانش را به حکم یک دادگاه فرمایشی از دست میدهد. در نتیجه همسر او آواره میشود و نمیتواند کار مناسبی پیدا کند. او فشارهای زیادی را تحمل میکند تا اینکه کمکم دوران بهار پراگ آغاز میشود. در این داستان، با زندگی زنی آشنا خواهیم شد که یک دوره تقریبا بیست ساله از پایان جنگ جهانی دوم تا پایان بهار پراک در سال ۱۹۶۸ را تجربه کرده است و سعی دارد برای حفظ خانوادهاش بجنگد و نگذارد تا از همسر سابقش به بدی یاد کنند. او در ابتدای امر جهتگیری سیاسی خاصی ندارد. اما مسیر زندگی سبب میشود که او هم نگرش انتقادیای نسبت به کمونیسم پیدا کند. در این کتاب با صحنههای نمادین و جذاب زیادی روبرو میشویم. مقاومت مردم عادی در برابر تانکهای شوروی، یکی از شکوهمندترین توصیفات در «زیر تیغ ستاره جبار» است. اثر فوق بر آزادی وجدان و حفظ کرامت- صرفنظر از ملاحظات ایدئولوژیک- تاکید میکند و خوانندگانش را نیز به دفاع از آزادی فرامیخواند.
کتاب «زیر تیغ ستاره جبار» توسط «هدا مارگولیوس کووالی» نوشته شده است. این کتاب در حقیقت زندگینامه خودنوشت اوست.
اثر فوق توسط بخش ادبیات داستانی مشر بیدگل . به همت «علیرضا کیوانینژاد» به فارسی برگردانده شده است.
در بخشی از کتاب «زیر تیغ ستاره جبار» میخوانیم:
برای اکثر دخترها چیزی مشقتبارتر از سفر با آن ترن نبود. در طول راه بهقدری سردمان میشد که وقتی بالاخره به مقصد میرسیدیم. به جای اینکه درست از قطار پیاده شویم, تقریباً کلهپا میشدیم. نصف روز طول میکشید تا گرم شویم. ولی من آن سفرها را دوست داشتم. ریلها از میان منطقهای میگذشت که مجموعهای صنعتی در آن ساخته شده بود. ابرهایی از بخار از زمین بلند شده بود؛ سازههای اسرارآمیز آهنی و لولههایی مارپیچ و عجیب وغریب که از دل زمین خزهپوش جنگل بیرون زده بودند. از آنجاکه همیشه مهی غلیظ اطراف را گرفته بود. پرتوهای خورشید موقع طلوع از خلال آن میگذشت و مه را بهرنگ صورتی پررنگ, نارنجی. طلایی یا آبی درمیآورد. از میان این بخار درخشان و براق، طرح مبهم درختان و بوتهزار پدیدار میشد, بهسمتمان میآمد و دوباره ناپدید میشد. انبوه شاخههای درختان انگار فقط بهچشم من آنطور زیبا میآمدند و همیشه چشمم پی آنها بود. حتی حالا هم بهیاد میآوردم که درخت صنوبر کوچکی از ریشه درآمده و روی تپهای افتاده بود و صنوبر زیبای دیگری کنارش محکم و استوار قد کشیده بود. تو گویی بر سر نعش همرزمش بهنگهبانی ایستاده بود.
یکشنبهها به کار دراردوگاه اختصاص داشت, ولی اغلب اوقات ما بدون غذا کار میکردیم چون با حساب و کتاب فرماندهمان حتی ارزانترین چیزها هم مثل شلغم. وقتی ضربدر هزار شوند. در بازارسیاه قیمتشان سربه فلک میزند. بنابراین ما یکشنبهها اغلب روزه بودیم تا اینکه مدیریت بخشی که در آنجا کار میکردیم شکایت کرد که نیروی کار دوشنبهها دیگر جان کار کردن ندارد و ازحال میرود و این دیگر مقرون به صرفه نیست.
۴. کتاب «ذهن و بازار»
کتاب «ذهن و بازار» یک اثر فلسفی مهم است که به ما درباره نگرش اقتصادی تعدادی از مهمترین اندیشمندان اروپایی میگوید. امروزه علم اقتصاد، تاثیرات فراوانی از ریاضیات و آمار پذیرفته است اما در زمان گذشته اینگونه نبود. این کتاب بیشتر بر روی اندیشمندان دوران مدرن و عصر روشنگری تمرکز میکند. نوع نگاه به بازار در دوران رم و یونان باستان نیز مهم بوده و متالههای قرون وسطی نیز نظریات بااهمیت درباره آن دادهاند. به همین دلیل در فصل اول کتاب، به صورت مفصل با سیر تطور مسئله بازار در ذهن اندیشمندان اروپایی در دوره کلاسیک و قرون وسطی میشویم. علاوه بر این میآموزیم که جمهوریخواهان اولیه چه نگاهی نسیت به بازار داشتهاند. در کتاب «ذهن و بازار» با افکار اندیشمندانی نظیر «ولتر»،«ادموند برک»،«جان استوارت میل»،«هگل»،«مارکس»،«لوکاچ»،«هابرماس»،«وبر» و«هایک »درباره بازار آشنا میشویم.
نویسنده این کتاب تاکید دارد که آشنایی با اندیشه این نویسندگان، جز شناخت بستر زیست اجتماعی آنها ممکن نیست. به همین خاطر هنگام خواندن این کتاب، به صورت مختصر با دوره و زمانه زندگی آن شخصیتها آشنا میشویم و یک بیوگرافی از خود نویسندگان نیز داریم.
این کتاب توسط «جری مولر» نوشته شده است. نویسنده بابت نوشتن این اثر توانست جایزه دانلد کاگن انجمن تاریخ را از آن خود کند و به عنوان یکی از برترین کتابهای تاریخی شناخته شود.
«جری مولر» ۷ ژوئن ۱۹۵۴ به دنیا آمد. او در دانشگاههای برندایس و کلمبیا تا مقطع دکترا تحصیل کرد و در حال حاضر در استاد دانشگاه کاتولیک آمریکا تاریخ تدریس میکند. این نویسنده تا به حال پنج کتاب نوشته است. «ذهن و بازار» یکی از برجستهترین آثار اوست. مقالات مولر در نشریات فارین افرز، نیو ریپابلیک، والاستریت ژورنال و… منتشر میشود و خوانندگان زیادی دارد.
کتاب «ذهن و بازار» این نویسنده توسط «مهدی نصرالهزاده» ترجمه شده است و جزئی از مجموعه فلسفه سیاسی نشر بیدگل است.
در بخشی از کتاب «ذهن و بازار» میخوانیم:
آزمندی و معصیت اشباحی بودند که روح نظریهپردازان مسیحی راء به هنگام نظر کردن در تجارت, میآزردند. اما اشباحی که دلبستگان به سنت مدنی را میترساندند فساد و نفع شخصی بودند. فساد عاملی بود که به زوال جمهوری میانجامید. خواه از طریق تشتت و آشفتگی درونی، خواه از طریق غلبه نیروی خارجی. فساد چه هنگامی پدید میآمد؟ وقتی افرادی که میبایست دلسپرده فضیلت عمومی باشند به اختیار خود یا به دلیل جبر موقعیت به جستجوی منافع خصوصی و مادی برمیآمدند. فساد موجب تضعیف یگانگی شهروندان با خیر مشترک میشد و در نهایت به اضمحلال نهادهای سیاسی میانجامید. در قرن هفدهم جیمز هرینگتن انگلیسی. سخنگوی ایدئولوژی جمهوریخواهی مدنی, این سوءظن به تجارت را تکرار نمود و اظهار داشت که فرهنگ «فروش» که نامش را «طبع یهودی» گذاشته بود عامل سرنگونی جمپوریهاست. در همین زمان. بیتردید, برخی از معاصران انگلیسی و هلندی هرینگتن (مانند برخی از اومانیستهای مدنی اولیه در شهر تجارتپیشه فلورانس) داشتند به نتیجه کاملاً متفاوتی میرسیدند که بر اساس آن ثروت و رفاه ناشی از تجارت موجب تقویت جمهوری میشد نه تضعیف آن. با این حال سنت مدنی، با تأکیدش بر لزوم سرسپردگی شهروندان به نهادهای سیاسی، زرادخانهای بلاغی فراهم آورده است که از مهماتش بارها و بارها در مخالفت با تجارت استفاده کردهاند.
۵. کتاب «برای عشق به میهن»
معمولا ما ملیگرایی و وطنپرستی را دو مفهوم یکسان در نظر میگیریم. اما کتاب برای عشق به میهن به ما نشان میدهد که میان این دو مفهوم، تفاوتهای بسیاری وجود دارد. کتاب فوق یک اثر خواندنی و روان درباره تاریخ ملیگرایی و وطنپرستی در اندیشه فلاسفه و دانشمندان علم سیاست است. کتاب «برای عشق به میهن»، در فصل اول خود نگاهی به مسئله ملت در نگرش نویسندگان کلاسیک یونان و رم و قرون وسطی انداخته است و پس از آن این باور را در اندیشه جمهوریخواهان ایتالیایی و انگلیسی بررسی میکند. مفهوم ملیگرایی و وطنپرستی در گذر زمان تغییر کرده است و اندیشمندان آلمانی نظیر هگل و فیشته در این تغییر نگرش نقش بسیار زیادی داشتهاند. در حقیقت ما مدلهای مختلفی از ملیگرایی و وطنپرستی داریم که تعدادی از این مدلها بر جمهوریخواهی استوار هستند.
فصل پایانی این کتاب که حالت جمعبندی دارد و نگاهش معطوف به زمان معاصر است؛ به ما میگوید که چه نوع باور وطنپرستانه میتواند به استقرار دموکراسی بیانجامد.
«مائوریتسیو ویرولی» این کتاب را تالیف کرده و آقای «مهدی نصرالهزاده»آن را به فارسی ترجمه کرده است.
در بخشی از کتاب «برای عشق به میهن » میخوانیم:
خصیصههای قومی و زبانی مشترک. عشق به تصوری مشترک از زندگی نیک. یا عشق به بینشی درخصوص یک سرنوشت ملی مشترک باشد. چنین عشقی بیشک تعهد و پایبندی به خیر مشترک را استحکام میبخشد. بااین حال, این عشق مشوق تحقیر و ناشکیبایی در قبال گونهگونی فرهنگی، نژادی و سیاسی هم در خانه، در داخل و هم در خارج نیز هست. مثالها درباره شهروندان برخوردار از تفکر و ذهنیت شهروندانهای که آمادهاند خونشان را در راه کشورشان نثار کنند فراوان است. اما همین شهروندان آمادهاند که آزادی مذهبی، حقوق اقلیتها و کثرت گرایی فرهنگی را نیز انکار نمایند؛ و وطنپرستی تنگ و بسته آنها نمایانگر منش حصرگرای عشق آنان به میهن است.
از این رو باید گفت که فضیلت شهروندانه امری است که یا دستنیافتنی به نظر میرسد یا خطرناک، این فضیلت نمیتواند و نباید به مفهومی مهم در زبان سیاسی ما و اررشی مشترک در بین شهروندان امروزی تبدیل شود. بااین حال، هر جمهوری پیراستهای نیازمند شهروندانی است که افزون بر علاقه مندی کلی. استطاعت عشق و دلبستگیها را نیز داشته باشند؛ و عشق و دلبستگیها با مردمان و شیوههای زندگی عجین هستند. آدمی باید راههای برانگیختن و حفظعا تقویت عشق و هیجانات از نوع شایسته و بایستهشان را پیدا کند؛ آدمی باید وارد جهان خطرناک خاصبودگی شود و با خطرات عشقهای حصرگرا و ناشکیبا رودررو گردد. فضیلت شهروندانه برای ممکن بودن باید خاصانگارانه باشد و بااینحال ما نمیخواهیم که چنین فضیلتی خطرناک یا موهن و دلآزار باشد.
۶. کتاب «سوگ»
سوگ یکی از مراحل زندگی است که همه ما آن را تجربه میکنیم. هنگامیکه یک فرد نزدیک به خودمان از اعضای خانواده یا دوستان را از دست میدهیم؛ در وضعیت سوگ قرار میگیریم. روانشناسان برای گذر از این وضعیت، توصیههایی به ما میکنند. اما کتاب «سوگ» قرار است به ما بگوید که این مسئله، صرفا روانشناختی نیست و ابعاد دیگری نیز دارد. نویسنده این کتاب آقای مایکل چلبی تلاش کرده است تا سوگ را از منظر فلسفی مورد بررسی قرار دهد. البته در این راه از علوم اجتماعی، روانشناسی و ادبیات نیز کمک میگیرد. در این کتاب، موضوع هویت از اهمیت بالایی برخوردار است. در ضمن خواندن کتاب «سوگ» میآموزیم که از بروز این حس و تجربه اجتناب نکنیم. سرکوب سوگ کاری نادرست و آسیبرسان است.
اثر فوق را میتوان در ردیف فلسفه کاربردی طبقهبندی کرد. افرادی نیز که با مسئله سوگ دست به گریبان هستند از این کتاب میتوانند به عنوان یک خودآموز مکمل درمان استفاده کنند. آقای «نصراله مرادیانی» این اثر را به فارسی ترجمه کرده است و کتاب فوق به بخش فلسفه نشر بیدگل تعلق دارد.
در بخشی از کتاب «سوگ» میخوانیم:
در کتاب جمهوری افلاطون. سقراط اذعان دارد که مردمان پاکنهاد سوگوار رفتگانشان میشوند ولی تأکید میکند که باا ینحال باید ازسوگ خود شرمشان شود و بکوشند بروز و تجلی سوگواریشان را مهار کنند. او سوگ را «بیماری»ای میداند که نه محتاج «مرثیه خوانی» بلکه نیازمند «درمان» است.
سقراط بر آن است که رهبران سیاسی بلندپرواز نباید اشعاری که «ناله و زاری و سوگواری مردان خوشنام» را به تصویر میکشد مواجه شوند. بنابراین هر شعری که مردان بزرگ را در حال سوگواری نشان دهد باید تقبیح شود و سوگ به زنان و «مردان دونپایه» نیبت داده شود. فایدون در ادامه در صحنه منقلبکننده مرگ در رساله فایدون، اعتراف میکند که او و باقی دوستان سقراط تا وقتی سقراط جام شوکران را بهسمت لبش برد از عهده مهار اندوهشان برآمده بودند ولی در آن لحظه مهار احساساتشان را از دست دادند. صدای شیون و زاری به پا خاست.
«صورتم را با ردایم پوشاندم و برای خود اشک ریختم؛ چه برای او اشک نمیریختم. بلکه به خاطر شوربختیام در محروم شدن از همچو دوستی.» سقراط ملامتشان میکند: «این چه رفتاری است ای مردان غریب! زنها را گفتم بروند به همین دلیل، که چنین رفتار مهملی ازشان سر نزند.»