نقد انیمیشن «آواز ۲»؛ سرزنده و سرگرمکننده برای مخاطبان خردسال
معمولا موزیکالهایی که دربارهی نمایش موزیکال، بهگونهای فیلم در فیلم، هستند محبوبتر از موزیکالهای دیگر است. چرا که منطق استفاده از ترانه در طول فیلم به این شکل توجیه میشود. اگرچه در وادی فیلمهای انیمیشنی که فقط برای مخاطب کودک ساخته میشوند و نیازی به توجیه حضور ترانه نیست، انیمیشن بلند موزیکالی که دربارهی نمایش موزیکال است، یک امتیاز محسوب میشود. امتیازی که انیمیشن «آواز ۲» (Sing 2) بهخوبی از آن بهره میبرد و شاید بتوان ادعا کرد از این نظر از انیمیشن بلند مهم دیگر امسال «افسون» (Encanto) محصول دیزنی یک پله جلوتر است. جز این، «آواز ۲» یک موزیکال جوکباکس به حساب میآید که این هم میتواند عنصری جذاب برای خردسالان (و بعضی بزرگسالان) باشد. (موزیکال جوکباکس به نوعی از نمایش/ فیلم موزیکال گفته میشود که ترانههایش از پیش ساخته و شناخته شده متعلق به خوانندگان نامآشنا باشد.) آواز ۲ از این ویژگی هم با انتخاب ترانههای پرطرفدار خوانندههای بهروز و چند ترانه از آرتیستها و گروههای قدیمی همچون پرینس و یوتو استفادهی بهینه میکند؛ بسیاری از این ترانهها چه زمانی که در خلال وقایع گنجانده شدهاند و چه زمانی که فقط صحنهها را همراهی میکنند، خط روایی قصه را پیش میبرند و این عامل دیگری در جذب مخاطب خردسال است.
آواز ۲ انیمیشن کامپیوتری بلند کمپانی ایلومینیشن، که به شخصیت مینیونهای دوستداشتنیاش و سری فیلمهای «منِ نفرتانگیز» (Despicable Me) معروف است، قسمت دوم (احتمالا سهگانه) انیمیشن بلند محصول ۲۰۱۶ این کمپانی، «آواز» (Sing)، است. در قسمت اول ما با قصهی باستر مون (با صدای متیو مککانهی) کوالای خوشبین و جنگندهای که صاحب یک سالن نمایش در آستانهی ورشکستگی در شهری کوچک است، به همراه شخصیتهای خوک، گوریل، جوجهتیغی، فیل و ایگوانای انسانصفت دوستداشتنیاش همراه و همدل میشویم و میبینیم که چطور یک فراخوان تصادفا اشتباهی آزمون خوانندگی و اجرا برای جان دوباره بخشیدن به این سالن نمایش، آقای مون را با کمک پرسنل و دوستان جدیدش از لبهی پرتگاه نجات میدهد.
هشدار – در نقد فیلم آواز ۲ خطر لو رفتن داستان وجود دارد.
قسمت دوم انیمیشن آواز همچون اولی دربارهی تلاش، بلندپروازی، از دست ندادن امید، مهر و دوستی است که این بار برخلاف قسمت اول نقش منفی واقعی دارد. بنابراین به جای آنکه مفهوم امید و پیروزی در برابر ناامیدی و شکست از دست روزگار قرار بگیرد، باید در برابر منفعتطلبی و تکبر یک گرگ شارلاتان قد علم کند و از سد آن بگذرد و خوشبختانه میگذرد. ماجرا از این قرار است که گروه نمایشی آقای مون با همان شخصیتها، به جز شخصیت جوجهتیغی، اَش (با صدای اسکارلت جوهانسون) در سالن نمایش دوباره زندهشدهی «نیو مون» (New Moon) به لطف نانا نودلمن، گوسفند و خوانندهی مشهور قدیمی که در قسمت اول بهعنوان مادربزرگ دوست صمیمی مون به ما معرفی میشود و با مشاهدهی تلاشهای او تصمیم میگیرد روی سالن نمایشاش سرمایهگذاری و آن را از زمین بلند کند، نسخهی مدرن و موزیکال «آلیس در سرزمین عجایب» را روی صحنه دارند و هر شب با اقبال عمومی خوبی مواجهند.
آقای مون که حالا به آرزوی روشن نگه داشتن چراغ سالن ارثیهی پدریاش رسیده است، میخواهد با گروه نمایشیاش قدمهای بزرگتری بردارد و در سالنهای شهر بزرگی به نام رِدشور، که یادآور تگزاس امریکاست، همین نمایش را اجرا کند. به همین خاطر یک استعدادیاب زن به نام سوکی را (با صدای چلسی پرتی) که سگی مغرور و دستیار یک غول رسانهای به نام جیمی کریستال (با صدای بابی کاناوله) در شهر آرزوهاست، برای تماشای نمایش دعوت کرده است. سوکی فقط پردهی اول نمایش را میبیند و موقع ترک سالن، به آقای مون که در پی نظر او جلویش را میگیرد، میگوید که او به اندازهی کافی خوب نیست.
همین دستکم گرفتن میشود تلنگری برای مون که با تشویق دوبارهی نانا تصمیم میگیرد یکشبه تمام یارانش از جمله اش را جمع کند و با خود به ردشور و نزد جیمی کریستال، این گرگ سختگیر و نان به نرخ روز خور، ببرد. از اینجا مون و یارانش در یک سری صحنهها و وقایع تصادفی شتابزده و بامزه که به بار طنز فیلم میافزاید، با همراهی آهنگهای سرزنده، خودشان را به محضر جیمی کریستال میرسانند و با ایدهی بداههی گونتر (با صدای نیک کرول) خوک رقصنده و پرشور گروه نمایشی نیو مون دربارهی ساخت و اجرای یک نمایش موزیکال علمی تخیلی به نام «بیرون این جهان» و آوردن اسم یک خوانندهی راک قدیمی به نام کلی کالووی میتوانند نظر کریستال را برای اجرای نمایش در سالن پرطرفدارش به خود جلب کنند. (گونتر بدون برنامه اسم کالووی را به زبان میآورد و کریستال فکر میکند که مون به کالووی دسترسی دارد و میتواند او را در نمایشاش بیاورد.)
کریستال به مون و گروهش دو هفته وقت میدهد و بهترین اتاقها در هتلش و همینطور تمام امکانات و نیروهای حرفهای لازم برای ساخت نمایش از جمله طراح رقص، طراح صحنه و … را در اختیارشان قرار میدهد و مون را تهدید میکند که اگر او را ناامید کند، سرنوشتش مساوی با پرت شدن از ساختمان بلند دفتر کار کریستال خواهد بود. مون باز هم به کمک یاران وفادارش از جمله خانم کرالی، منشی و دستیار بامزهی مون، که یک چشم شیشهایاش در هر دو قسمت موقعیتهای کمیک خوبی به وجود میآورد (تلاش اولیهی او برای پیدا و متقاعد کردن کالووی که به شکست منجر میشود و همچنین قالب جدی و تازهای که در صحنههای تمرین گروه، زمانی که مون وظیفهی ادارهی گروه و تمرینها را به او میسپرد، در آن فرو میرود، از لحظات خندهآور و بهیاد ماندنی فیلم است) و از مخاطبان خردسال فیلم احتمالا خنده میگیرد، تلاش میکنند که در این مدت کم هم نمایشی تازه را از نو خلق کنند.
از سویی، باید کالووی، شیر پیر یالسفید (با صدای بونو، خوانندهی گروه یوتو) که زمانی اسطورهی موسیقی راک بوده و حالا به خاطر از دست دادن همسرش چند سالی است در خانهی خود تنها زندگی میکند و علاقهای به کار کردن دوباره ندارد، راضی کنند که در نمایش گروه ناشناسشان حضور افتخاری داشته باشد. اما راضی کردن کالووی کار آسانی است و وظیفهاش به اَش سپرده میشود که به این خاطر که خود یک خواننده و موزیسین پانک راک است، احتمالا در نزدیک شدن به کالووی و درک و برانگیختن احساسات او میتواند از مون موفقتر عمل کند. این یکی از گرههای داستان است که هم احساسات مخاطب را تحریک میکند و هم فرصتی را برای شناساندن یک ستارهی قدیمی موسیقی به نسل جوان و به جا آوردن سنت شایستهی احترام به یک پیشکسوت به وجود میآورد.
گره دیگر داستان زمانی ایجاد میشود که کریستال، پورشا (با صدای هالزی) دختر نازپرورده و بیاستعداد به لحاظ بازیگری اما توانمند در انجام حرکات آکروباتیکش و بااستعداد در خوانندگی (به طور کلی اجرای حرکات آکروباتیک شخصیتها در طول فیلم بسیار تمیز و زیبا از آب درآمده است) را با خودش میآورد سر تمرین گروه و مون را وادار میکند نقش اصلی نمایش را که پیش از این به رزیتا (با صدای ریس ویترسپون)، خوکی که رویای خوانندگی نوجوانی خود را رها کرد تا تبدیل به یک زن خانهدار فداکار و مادر بیست و پنج خوکچه شود، تعلق داشت، به او بدهد. دلیلش هم این است که شخصیتی که رزیتا باید در نمایش بازی کند، نیاز به پرواز در فضا دارد و رزیتا به دلیل ترس از ارتفاع قادر به انجام این کار نیست اما پورشا با بدن نرم و انعطافپذیرش بهراحتی هم میتواند در سالن به پرواز درآید و هم آواز بخواند. اختلال روانی رزیتا و دیگر اختلالاتی که هر یک از شخصیتهای فیلم به آن دچارند، از دیگر گرههای قصه است که بار دراماتیک فیلم را به دوش میکشد و هم برای مخاطب خردسال آموزنده است و هم درگیرکننده.
مثلا شخصیت مینا، فیل خجالتی گروه که صداپیشهاش توری کلی خواننده است و به همین خاطر، یکی از بهترین خوانندههای فیلم است، باید در نمایش جدید با یک پارتنر، غژگاوی خودبزرگبین به نام داریوش (با صدای اریک آندره) دوئتی عاشقانه داشته باشد و به این دلیل که هنوز تجربهای عاشقانه در زندگیاش نداشته و خجالتی است، توانایی برقراری ارتباط عاطفی با بازیگر مقابل خود را ندارد. یا جانی (با صدای تارون اجرتون)، گوریل پیانیست و خوشقلبی که در قسمت اول باند پدر بزهکارش را ترک کرد تا به دنبال رویای موسیقاییاش برود (لهجهی بریتانیایی جانی یکی از نکات جذاب این شخصیت و فیلم است)، تواناییهای اجرایی لازم در رقصندگی را برای نمایش جدید ندارد و در مقابل استاد متکبر سختگیرش احساس حقارت میکند.
تمام این شخصیتها به کمک یک شخصیت فرعی دوستداشتنی دیگر (که یکیشان را فارل ویلیامز، همکار دیرینهی ایلومینیشن، در نقش فیل بستنیفروش مجموعهی تفریحی کریستال صداپیشگی میکند) بر مشکلات خود غلبه میکنند. و هر طور که شده با هزار و یک جور ترفند نمایشی، از تمام موانع و مشکلات از جمله تعویض دوبارهی نقش دختر کریستال با رزیتا و قهر او از صحنه، رسانهای شدن این موضوع و تحریک خشم پدرش نسبت به مون و تهدیدی که حالا مون با آن مواجه است، عبور میکنند و نمایش را به رغم مخالفت کریستال که تنها به فکر حفظ شهرت و قدرت خود به هر طریق ممکن است، و دور از چشمان او، شبهنگام، با تماشاچیانی که مون آنها را دعوت میکند بدون فروش بلیت و رایگان به سالن بیایند، برگزار میکنند.
آواز ۲ یک قصهی پریان مدرن است؛ قصهای که در نبرد میان خیر و شر، خیر پیروز میشود و شر به سزای اعمالش میرسد. درست است که هم به لحاظ ترکیببندی رنگی و طراحی صحنه و تعدد شخصیتها و قصههای فرعی بسیار شلوغ جلوه میکند اما توانایی حفظ انسجام قصه و درام را دارد و در نهایت مخاطب را راضی نگه میدارد. حتی همان شخصیتهای رنگاوارنگ از جانورهای متنوع که بسیاریشان در قالب هنرمند نمایشی معرفی میشوند با اجراهای متنوع و مدرن و بعضا نامتعارفشان فیلم را سرگرمکنندهتر و جالبتر میکند. به جز اشاره به اختلالات روانی شخصیتی، مطرح کردن وجه غیرانسانی صاحبان خبیث صنعت سرگرمی (با انتخاب هوشمندانهی گرگ و گربه بهعنوان رییس و پادو، نقش منفیهای داستان) که با سیاستهای خودمحورانهی خود میتوانند سد راه استعدادهای حقیقی شوند و تنها راه مبارزه با آنها تلاش و ادامهی مسیر از سوی استعدادهاست، از جمله نکات مثبت انیمیشن آواز ۲ است. همچنین معرفی شخصیتهایی کارگری که یادآور مینیونها هستند و به اصطلاح به یقهآبیها معروفاند (اشاره به رنگ آبی لباس پرسنل خدماتی شرکتهای بزرگ که شبانه در ساختمانهای بزرگ این شرکتها کار میکنند و کسی حتی از وجودشان خبر ندارد) و استفاده از آنها در نمایش انتهایی فیلم.
نمایش و اجرای وجه و حالات انسانی شخصیتهای فیلم به لحاظ فنی بسیار خوب از آب درآمده است. جایی تعجبی ندارد که صداپیشگی تمام شخصیتها بینقص است. متیو مککانهی ما را به شخصیت باستر مون نزدیک میکند. اسکارلت جوهانسون نقش دختر راکر بلندپرواز اما متواضع را خوب درک کرده است و در خوانندگی هم نسبتا خوب عمل میکند. ریس ویترسپون به عنوان خوک مادر خوشقلب و مصمم کاملا باورپذیر است و در خوانندگی هم از آنجا که باتجربه است، عملکرد خوبی دارد. گونتر، مینا و جانی همه به لطف صداپیشگانی که خوانندههای حرفهای هم هستند، در قلب ما جا باز میکنند. و در پایان حضور بونو همچون خود نقش کلی کالووی و اجرای دونفرهاش با اسکارلت جوهانسون در نمایش پایانی جایزهی فیلم است. برای برقراری ارتباط بهتر با فیلم باید قسمت اول را حتما دید؛ شاید بدون تماشای قسمت اول، قصهی کلی و شخصیتها در ذهن مخاطب ناقص بماند. و کلام آخر اینکه، آواز ۲ و شخصیتهایش لایق یک قسمت دیگر هستند.
شناسنامهی انیمیشن آواز ۲
نویسنده و کارگردان: گارت جنینگز
بازیگران: متیو مککانهی، ریس ویترسپون، اسکارلت جوهانسون، تارون اجرتون، بابی کاناوله، توری کلی، نیک کرول، فارل ویلیامز، هالزی، چلسی پرتی، لتیشیا رایت، اریک آندره، گارت جنینگز، جنیفر ساندرز، نیک آفرمن و بونو
خلاصه داستان: گروه نمایش «نیو مون» به سرپرستی باستر مون بعد از موفقیت در شهر خودشان قصد دارند وارد شهری بزرگتر شوند تا فرصتهای بزرگتری داشته باشند. اما غول رسانهای صنعت سرگرمی آن شهر به این سادگی حاضر نیست این فرصت را در اختیار آنها قرار دهد.
امتیاز IMDb به فیلم: 7٫۶ از ۱۰
امتیاز راتن تومیتوز: 70 از ۱۰۰
امتیاز نویسنده: 4 از ۵
آواز ۱ که عالی بود
و ما خانوادگی از خیلی وقت پیش منتظر قسمت ۲ بودیم
واقعا بی نظیر بود اگر به عوامل سازنده اش دسترسی داشتم دست تک تک شان را میبوسیدم واقعا هنرمندند از نویسنگی و کارگردانی و تدوین ..
و بهترین تاثیر این انیمیشن برای ایرانی ها دوبله بسیار زیبای آن است..
دست مریزاد
هتل ترانسیلوانیا ۱تا۴ که سهله حتی از زوتوپیا هم زیباتر بود
اوکی فقط اونجا که جری میگه (صبر کنید اون بی گناهه اقای کریستال خواهش میکنم من عاشقتونم)وای من غشش کردم خیلی خوب و جالب بود
هعی جری منم عاشق جیمی کریستالم
در هر صورت از هر نظر عالی بود
انیمیشن ،اهنگ ها،شخصیت های جدید،امید بخشی،هیجان
عالییی بود این بهترین انیمیشن سال ۲۰۲۱ بود
به قدری عالی بود و بهم انگیزه داد که میخوام گریه کنم🥺😂
واقعا فوق العاده بود
از بهترین انیمیشنایی که دیدم محسوب میشه
وقتی میدیدم از شدت هیجان قلبم تند تند میزد و دستام سرد شده بود…آخرین باری که اینجوری ذوق کرده بودم رو یادم نمیومد…
بنظرم حتی از هتل ترانسیلوانیا ۴ هم بهتر بود. البته نظر شخصی خودمه. خیلی عالی بود. حتی از یکش هم بهتر!
من واقعا به نظرم این بهترین فیلم توی دهه ی ۲۰ هست چون واقعا همه چیزش عالی بود