تمام سریالهایی که سعی کردند از سیمپسونها تقلید کنند (و نتوانستند)
هنگامی که سیمپسونها در اوج خود بودند، بسیاری از برنامهها ناگزیر در تلاش برای بازسازی جذابیت این انیمیشن بودند اما این تلاشها خیلی موفقیتآمیز نبود.
سیمپسونها در سال ۱۹۸۹ شروع به کار کردند و این سریال، خیلی زود، توجه دنیا را به خود جلب کرد. اگرچه چند سالی طول کشید تا سیمپسونها وارد عصر طلایی خود شوند اما این سریال از همان اولین دوره خود، یک موفقیت تجاری بزرگ محسوب میشد.
- ۱۰ فیلم تماشایی که بر اساس سریالهای تلویزیونی ساخته شدهاند
- دیزنی تایید کرد: دنبالهی رالف خرابکار ساخته میشود
- چرا این همه سریال انیمیشن مخصوص بزرگسالان وجود دارد؟
تماشاگران آمریکایی، خانواده اسپرینگفیلد را دوست داشتند و نوع طنز این کمدی خانوادگی، باعث محبوبیت این سریال در خارج از کشور هم بود. در سالهای پس از شروع سریال، سیمپسونها روی همه کمدیهای انیمیشنی بزرگسالان، تإثیر گذاشتند و سبک این برنامه توسط این کمدیها و لایواکشنها تقلید شد. با این حال، آنچه هر طرفداری نمیداند این است که در اوایل زندگی سیمپسونها، شبکههای بزرگ آمریکایی برای ساخت سریالهای انیمیشن کمدی دیگر که بتوانند با این سریال رقابت کنند، تلاش میکردند و نتایج تلاش آنها، خیلی جالب نبود.
پس از موفقیت سیمپسونها و قبل از این که سریالهایی مانند فمیلی گای و ساوت پارک مانند سیمپسونها به موفقیت و شهرت برسند، تعدادی سریال دیگر هم سعی کردند در این بین، حضور خود را اعلام کنند. نگاهی به این سریالها و دلیل شکست هر کدام، نشاندهنده این مسأله است که گویا این عوامل نمیدانستند عامل جذابیت سیمپسونها چه بوده است. شهروندان اسپرینگفیلد بهعنوان بازیگران مکمل سیمپسونها، خندهدار و جالب بودند اما این پویایی خود خانواده بود که حتی لحظات تلختر و غمناکتر را نه تنها قابل تحمل، بلکه به طرز شگفتانگیزی جذابتر و سرگرمکننده میکرد. اگر این خانواده معروف، خیلی به هم علاقه نداشتند، فقط به نظر میرسید که فقط بدون روحیه و اخلاقی خاص در مجموعه حضور دارند و این موضوعی است که بسیاری از رقبای احتمالی آنها با آن روبهرو بودند. در همین حال، اعتقاد بر این است که حیوانات متکلم، به طور خودکار، یکی از نقاط قوت این کمدی هستند اما نویسندگان سیمپسونها خیلی به این موضوع باور ندارند. به هر حال، یکی از دلایل برتری سریال نسبت به باقی رقبا، همین امتیاز ویژه بود.
سگ خانواده (Family Dog)
واضحترین نسخهی کپی سیمپسونها از نظر خیلی از افراد پس از موفقیت سریال سیمپسونها منتشر شد اما اولین قسمت سگ خانواده پیش از اولین قسمت سیمپسونها که به مناسبت کریسمس شروع به پخش کرد، آغاز شده بود. سگ خانواده دارای استعدادهای خلاقی مانند برد برد بود که در ۸ فصل ابتدایی سیمپسونها، مشاور این سریال بود (که جزء بهترین قسمتهای سیمپسونها به حساب میآید). با این حال، برد، پروژه سگ خانواده را زود ترک کرد، جون احساس میکرد با وجود استقبال مثبت منتقدان از قسمت ابتدایی، این سریال آینده روشنی ندارد. تیم برتون شخصیتهای این سریال را طراحی کرد و استیون اسپیلبرگ بهعنوان تهیهکننده، در این مجموعه درگیر بود. پس چرا سگ خانواده تا این حد بد بود؟
سگ خانواده آنقدر بد بود که فقط پس از ده قسمت لغو شد که اکثر آنها فقط پس از آمادهسازی سریال، پخش شدند. این سریال نقدهای بیرحمانهای دریافت کرد و مهربانانهترین آنها برای مجله تایم بود که گویا این سریال غیرقابل قبول را بیاهمیت دانست، در حالی که بیشتر نوشتهها و نقدها به ارزیابی نیویورک تایمز که این سریال را بد، افتضاح و مزخرف خطاب کرده بود، نزدیکتر بودند. سیمپسونها گاه به گاه، طنزی زننده و با روحیه تیره دارد اما لحن سریال معمولا گرم است و خود طرفداران هم از این روند رضایت دارند. در مقابل، بسیاری از منتقدان سگ خانواده، این مجموعه را غرق در تاریکی و طنز تلخ میدیدند. علاوه بر این، خود سریال لحن پخته و مشخصی برای جذاب کردن این طنز تلخ نداشت، کاری که فمیلی گای و ساوت پارک بهخوبی از پس آن برآمدند. بودجه زیاد، تیم تولید حرفهای و هیاهوی گسترده پیرامون سریال هم به تلاشهای کوتاهمدت سگ خانواده برای رقابت با سیمپسونها کمک نکرد.
پلیس ماهی (Fish Police)
این سریال احتمالا عجیبترین تلاش برای تقلید از سیمپسونها بود که سعی داشت چیزی فراتر از مضمون انیمیشنهای بزرگسالان را ارائه دهد. این سریال دارای صداپیشگان خوبی مانند جان ریتر و تیم اصلی پنی وایز بود اما موفق نشد، زیرا پلیس ماهی آن جذابیت عجیب و غیرقابل طبقهبندی کمیک پلیس ماهی که این سریال بر اساس آن ساخته شده بود را نداشت. کمیکهای پلیس ماهی، خندهدار بودند و رمز و رازهای سبک نوآر را با حواشی تاریک خود پررنگتر میکردند که باعث میشد تمام جوانب این ژانر برجستهتر شود اما این مجموعه تلویزیونی، بین طنز استاندارد و کودکانه هانا باربرا و تقلید از سیمپسونها باقی ماند و بدون اینکه لحن و ریتم مناسب خود را پیدا کند، از دور کنار رفت. پلیس ماهی بهعنوان یک اقدام ناموفق، فقط شش قسمت دوام آورد و در سال ۱۹۹۲ لغو شد و سه قسمت دیگر آن، حتی پخش نشدند.
موجودات عمارت (Capitol Critters)
موجودات عمارت بزرگترین مجموعهای است که سعی میکرد موفقیت سیمپسونها را کپی کند اما مشکلی داشت و این بود که بدون مخاطب هدف بود. با حضور تعداد زیادی از رؤسای جمهور آمریکا در سیمپسونها، به سختی میتوان انکار کرد که این برنامه هر از گاهی به طنز سیاسی گریز زده است و بسیاری از بهترین قسمتهای طلایی این سریال، سیاستمداران و رسانههایی را که به طور یکسان آنها را پوشش میدهند، مورد هدف قرار گرفته است، دقیقا مانند قسمت باب رابرتز که بسیار جالب بود (فصل ۶، قسمت ۵). با این حال، سیمپسونها در آخر، یک سریال دربارهی یک خانواده در شهری کوچک بود و هیچکس، مایل و مشتاق به تماشای بیش از حد طنز سیاسی در آن نبود. در مقابل، طنز سیاسی موجودات عمارت نشان میداد که این سریال برای بچهها جالب نیست و حتی با وجود تلاش برای خندهدار بودن، آنچنان که باید و شاید، جذاب به نظر نمیرسید.
نامحبوبترین قسمتهای اخیر سیمپسونها هم انتقادات خاصی را یدک کشیده است، چرا که در آنها از تعدادی از بازیگران مشهور برای صداپیشگی شخصیتها استفاده شد اما انگار بیشتر برای جلب توجه بود و سریال فقط سعی داشت بدون شوخی خندهداری، داستان خود را با استفاده از این بازیگران و افراد معروف، جذاب جلوه دهد. در یک قسمت سیمپسونها طعنه و طنز انتقادی و جالبی نسبت به جورج بوش ارائه شد و جالب اینجاست که تصاویر و دیالوگهای سریال، بعدها به شکلی سورئال و عجیب در دنیای واقعی تکرار شد. با این اوصاف، در طنز روایی سیمپسونها هرگز نیازی نبود تا بینندگان برای مثال، شخصی مانند دن کیویل را بشناسند، در حالی که یکی از دلایل ناموفقیت موجودات عمارت این بود که اگر کسی از شرایط سیاسی اوایل دهه ۹۰ آمریکا اطلاعی نداشت، از سریال لذتی نمیبرد. با وجود بازی نیل پاتریک هریس (ستاره سریال آشنایی با مادر)، موجودات عمارت تنها پس از سیزده قسمت به جمع کمدیهای لغوشده اضافه شد. مانند بقیه رقبا، این سربال هم هرگز آن قدرت ماندگاری خانواده سیمپسونها را به دست نیاورد.
منبع: Screenrant