۶ عنصر روایی سینمای اصغر فرهادی که فیلم‌هایش را جذاب‌تر می‌کنند

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۶ دقیقه

با پایان یافتن دولت اصلاحات، سینمای اجتماعی ایران هم وارد مسیر تازه‌ای شد و سوژه‌های جدیدی مدنظر فیلم‌سازان قرار گرفت. تا پیش از این کارگردانان نگاهی گذرا به زندگی مردم در طبقه‌ی متوسط داشتند و خیلی ریزبینامه و موشکافانه به دل اعضای این طبقه‌ی اجتماعی نمی‌رفتند.

فیلم چهارشنبه سوری اصغر فرهادی در سال ۱۳۸۴ یک اتفاق مهم و ویژه در سینمای ایران بود. فرهادی در این فیلم زندگی اعضای طبقه‌ی متوسط را زیر ذره‌بین قرار داد و با نگاهی جزئی‌نگر دغدغه‌ها و چالش‌های پیش‌روی اعضای‌ این طبقه را به تصویر کشید. نگاه واقع‌نگر و بازنمایی بحران‌ها و چالش‌های اجتماعی به شکلی حقیقی و درست، با استقبال فیلم‌سازان و تماشاگران روبه‌رو شد و جریانی تازه را در سینمای ایران به راه انداخت.

در آن سال‌ها طبقه‌ی متوسط به‌عنوان تأثیرگذارین عنصر اجتماعی کشور شناخته می‌شد و نشان دادن مشکلات و معضلات این طبقه در سینما برای مردم جذابیت زیادی داشت. فرهادی با با چهارشنبه سوری سنگ بنای تازه‌ای را در سینمای اجتماعی بعد از انقلاب بنا نهاد و نشان می‌داد غیر از سوژه‌های تکراری فقیر و غنی، یا داستان‌هایی با مضامین عاشقانه، می‌توان نگاهی عمیق‌تر به مسائل جامعه داشت.

فرهادی در ادامه‌ی روند فیلم‌سازی‌اش، همین مسیر را ادامه داد و با پختگی و بلوغ بیشتری فیلم‌هایش را کارگردانی کرد. با بررسی فیلم‌هایی که فرهادی پس از چهارشنبه سوری در ایران ساخته، به چند نشانه در فیلم‌هایش رسیدیم که نشان می‌دهد این کارگردان صاحب سبک بیشتر بر روی این موضوعات تمرکز و توجه دارد. در ادامه با بررسی چهار فیلم «چهارشنبه سوری»، «درباره الی»، «جدایی نادر از سیمین» و «فروشنده» به نشانه‌هایی که بیشترین تکرار را در فیلم‌های فرهادی داشته‌اند می‌پردازیم.

۱. پنهانکاری، دروغ

  • فیلم‌های: چهارشنبه سوری، درباره الی، جدایی نادر از سیمین

مفهوم پنهانکاری و دروغ از همان چهارشنبه سوری به یکی از موضوعات اصلی فیلم‌های فرهادی تبدیل شد. فرهادی به‌خوبی تأثیرات سوء و تبعات این معضل اخلاقی را در فیلم‌هایش نشان داد و این رذیلت اخلاقی را یکی از آسیب‌های جدی در زندگی خانواده‌ها در طبقه متوسط دانست.

ریختن قبح دروغ و دروغگویی پایه‌های اخلاقی یک جامعه را لرزان و سست می‌کند. فرهادی به‌خوبی متوجه این معضل اخلاقی شد و آن را در فیلم‌هایش نشان داد. فرهادی در فیلم‌هایش تبعات دروغگویی و پنهانکاری را بازنمایی کرد و آسیب‌هایش را پیش چشم مخاطب گذاشت.

تم اصلی فیلم چهارشنبه سوری پنهانکاری، خیانت و دروغ است. در این فیلم زاویه‌های تاریک پنهانکاری و خیانت بر زندگی یک خانواده سایه افکنده و راهی برای خلاصی از آن وجود ندارد. مرتضی با بازی حمید فرخ‌نژاد، خسته و دلزده از زندگی مشترکش، با یکی از همسایگانش ارتباطی پنهانی دارد و با توسل به هر دروغ و کلکی به دنبال مخفی نگه داشتن این رابطه است. مرتضی با داشتن یک فرزند نمی‌خواهد از همسرش طلاق بگیرد و از طرفی دیگر دلش جای دیگری گیر است و سودای زنی دیگر را در سر دارد.

همین زندگی دوگانه،‌ زندگی را برای مرتضی و همسرش تلخ کرده است. مرتضی می‌خواهد کمبودهای عاطفی و احساسی‌اش در خانواده را با سفر و پول جبران کند، ولی رابطه‌ی پنهانی او، وضعیت را برای همه سخت کرده است. مرتضی در زندگی‌اش به خط پایان رسیده ولی توان و جرات جدا شدن را ندارد. همین بی‌علاقگی عاطفی، او را به سمت یک رابطه‌ی پنهانی سوق داده است.

الی با بازی ترانه علیدوستی در فیلم «درباره الی» بدون اینکه کلامی درباره‌ی نامزدش بگوید با دوستانش راهی سفری به شمال می‌شود. در این سفر سپیده با بازی گلشیفته فراهانی به دنبال آشنایی الی با احمد با بازی شهاب حسینی برای ازدواج است. الی با وجود داشتن نامزد،‌ هیچ حرفی این باره نمی‌زند و در ادامه‌ی فیلم این پنهانکاری‌اش به یک معضل بزرگ تبدیل می‌شود. پس از گم شدن الی و آمدن نامزدش، تازه دوستانش متوجه می‌شوند او نامزد داشته است.

در جدایی نادر از سیمین راضیه دلیل اصلی سقط شدن جنینش را از همه پنهان می‌کند. او در خیابان تصادف کرده و هیچ چیزی از این تصادف به کسی نمی‌گوید. با پنهانکاری راضیه، نادر مقصر سقط شدن جنین شناخته می‌شود و کار به جاهای باریک کشیده می‌شود. پنهانکاری راضیه، باعث به وجود آمدن اتفاقات تلخی می‌شود که فرجام خوشی برای هیچ کدام از شخصیت‌ها ندارد.

۲. مهاجرت

  • فیلم‌های: درباره الی، جدایی نادر از سیمین

با افزایش مهاجرت در سال‌های اخیر، فرهادی هم به این مسأله توجه نشان داد. مهاجرت درون‌مایه و سوژه‌ی اصلی فیلم جدایی نادر از سیمین است. مهم‌ترین دلیل برای جدایی نادر و سیمین همین فکر مهاجرت و رفتن به یک جای بهتر برای زندگی است. سیمین با اصرار خواهان مهاجرت است و و نادر به خاطر پدرش قید رفتن را زده است.

همین اختلاف نظر، منجر به بالا گرفتن بحث میان این زوج ‌می‌شود و کارشان را به دادگاه می‌کشاند. رفتن به یک جای بهتر یا ماندن در موقعیت کنونی یکی از چالش‌های اصلی در این فیلم است. چالشی که بسیاری از مردم جامعه در طول این سال‌ها با آن دست به گریبان بوده‌اند.

در فیلم درباره الی هم احمد از خارج به ایران آمده و دوستش سپیده می‌خواهد در مدتی که او در ایران است برای احمد همسری پیدا کند. احمد در این فیلم، نقش مسافری را دارد که پس از سال‌ها برای چند روز به ایران آمده و دوباره به آلمان برخواهد گشت. در این فیلم، احمد را ناراضی از مهاجرتش نمی‌بینیم و او هیچ‌گاه با بدی از مهاجرت و رفتن صحبت نمی‌کند. شاید یکی از دلایلی که الی داشتن نامزدش را از دیگران پنهان کرده، همین فرصت رفتن به خارج و مهاجرت بوده باشد!

۳. جدایی و طلاق عاطفی

  • فیلم‌های: چهارشنبه سوری، درباره الی، جدایی نادر از سیمین، فروشنده

جدایی و طلاق یکی از معضلات اصلی جامعه است که در سال‌های اخیر رو به فزونی گذاشته و در حال بیشتر شدن است. این معضل از چشم‌های فرهادی به‌عنوان یک فیلم‌ساز اجتماعی دور نمانده و او سعی کرده با فیلم‌هایش نشانی از این مسأله را نشان دهد.

در کنار کسانی که از همدیگر جدا می‌شوند، افراد بسیاری در زندگی مشترک دچار طلاق عاطفی می‌شوند. آن‌ها بدون اینکه در دادگاه از همدیگر طلاق بگیرند، ادامه‌ی زندگی‌ مشترکشان را بدون احساس فقط زیر یک سقف می‌گذرانند. فرهادی به این موضوع هم توجه زیادی نشان داده و در فیلم‌هایش نشانه‌هایی از وجود چنین مسأله‌ای را شاهد هستیم.

زندگی مشترک مرتضی و مژده در چهارشنبه سوری به آخر خط رسیده و رابطه‌ی آن‌ها گرمی و صمیمیت لازم را ندارد. مژده، ویژگی‌های مدنظر مرتضی را ندارد و مرتضی هم به دنبال معیارهای مدنظرش در زن دیگری می‌گردد. مژده و مرتضی از همدیگر طلاق نگرفته‌اند ولی زندگی‌اشان را سرد، بی‌رمق و بدون عشق ادامه می‌دهند.

رابطه الی و نامزدش در درباره الی هم گرم و خوب پیش می‌رود و قطعا اگر رابطه‌اشان خوب بود، الی حرفی از بودن یک نفر در زندگی‌اش می‌گفت. تا زمان آمدن نامزد الی، همه از وجود او بی‌خبر بودند و آمدنش شوک بزرگی را به همه داد.

جدایی نادر از سیمین در دادگاه و بحث بر سر جدایی زوج‌های فیلم شروع می‌شود. آن‌ها بهترین راه برای ادامه‌ی زندگی‌اشان را در جدایی دیده‌اند و دیگر نمی‌خواند با همدیگر زیر یک سقف زندگی کنند. در بیشتر مواقع فیلم، نادر و سیمین را جدا و دور از هم می‌بینیم و در این میان دخترشان،‌ سرگشته میان این دو است. آن‌ها در ظاهر می‌خواهند بهترین کار را برای دخترشان کنند اما همین تصمیمشان برای جدایی، در حال سوزاندن فرزندشان است.

صنم با بازی مینا ساداتی در فروشنده زنی مطلقه است که با پسرش سر صحنه تیاتر حاضر می‌شود و بازیگری می‌کند. او به‌عنوان زنی تنها، هم باید بچه‌داری کند و هم به کارهای خودش برسد. پسر او هم کارگردان در کنار داستان اصلی، نیم نگاهی به سختی‌های زندگی صنم و پسرش دارد. فرهادی در فروشنده خیلی هوشمندانه نشان می‌دهد یک زن مطلقه با چه مشکلاتی در جامعه روبه‌روست.

همچنین مرد متجاوز در فروشنده به خاطر سرد شدن روابط عاطفی‌اش به دنبال ارتباط با زنان دیگر می‌گردد. قطعا اگر زندگی مشترک او پر از عشق و صمیمیت بود، او هیچ‌گاه ریسک رفتن به خانه یک زن فاحشه را قبول نمی‌کرد و تن به چنین کاری نمی‌داد.

۴. اعتراض و سرخوردگی زنان

  • فیلم‌های: چهارشنبه سوری، جدایی نادر از سیمین، فروشنده

زنان در این سال‌ها نقش مهمی در جامعه داشته‌اند و برای رسیدن به حقوقشان تلاش بسیاری کرده‌اند. دیگر همچون گذشته نمی‌توان تأثیر زنان در جامعه را نادیده گرفت و آن‌ها را حذف کرد. فرهادی هم با توجه به همین نقش مهم و تأثیرگذار، از رنج‌ها و سختی‌های زنان در یک جامعه مردسالار سخن گفته است. در فیلم‌های فرهادی، زنان بیشتر در معرض آسیب و تهدید هستند و بیشتر مورد آسیب قرار می‌گیرند.

خیانت مرتضی به مژده در چهارشنبه سوری سبب فروپاشی عصبی مژده شده است. مژده به رابطه‌ی شوهرش با یکی از همسایگان شک کرده، اما نمی‌تواند چیزی را ثابت کند و همین شک مثل خوره در حال خوردن روحش است. مژده برای گرفتن مچ شوهرش او را تا محل کارش تعقیب می‌کند و حتی پای کانال کولر فالگوش می‌ایستد تا سرنخی از رابطه‌ی مرتضی پیدا کند. مژده را در طول فیلم زنی عصبی، رنجور و شکاک می‌بینیم که زندگی‌اش از حالت طبیعی خارج شده و هیچ راهی هم برای بیرون رفتن از این موقعیت ندارد.

در چهارشنبه سوری مژده تنها زن قربانی فیلم نیست. سیمین با بازی پانته‌آ بهرام، شاید در نگاه اول زنی خوشحال و سرخوش به نظر برسد ولی او هم از روی نیاز و تنهایی به سمت مرتضی کشیده است. در یکی از صحنه‌ها وقتی سیمین از ماشین مرتضی پیاده می‌شود، او را تک و تنها در کوچه‌ می‌بینیم که بدون سرپناه به دنبال یک حاشیه امنیت می‌گردد. وقتی ترقه‌ای زیر پای زن می‌ترکد، او به سمت ماشین مرتضی حرکت می‌کند ولی مرد رفته و سیمین تنها مانده است. همین صحنه نشان می‌دهد یکی از دلایل سیمین برای داشتن چنین رابطه‌ای، بودن یک پناه و تکیه‌گاه است و مرتضی با وجود داشتن زن و فرزند این خلا را برای او پر کرده بود.

در جدایی نادر از سیمین خانم قهرایی به‌عنوان مدیر مدرسه‌ی دختر نادر، مورد تهدید حجت با بازی شهاب حسینی قرار می‌گیرد. حجت به خاطر زن بودن مدیر مدرسه، خیلی راحت به خودش اجازه می‌دهد تا وارد مدرسه شود و خانم مدیر را تهدید کند.

معمولا زنان بیشتر از مردان مقید به رعایت اخلاق هستند و به خاطر روحیه‌ی احساسی‌اشان زودتر تحت تأثیر قرار می‌گیرند. از طرفی دیگر وقتی نادر متوجه می‌شود خانم قهرایی به صحت حرف‌هایش شک ‌کرده، خانم مدیر را تحت فشار قرار می‌دهد تا به سود او در دادگاه سوگند یاد کند.

در فیلم فروشنده چندین بار سرخوردگی زنان را می‌بینیم. یک بار وقتی صنم در حال ایفای نقش زنی فاحشه در تیاتر است، به خاطر خنده‌ی یکی از بازیگران از کوره در می‌رود و می‌گوید چون چنین نقشی را بازی می‌کنم به من می‌خندی و به حالت قهر صحنه را ترک می‌کند. صنم به خاطر طلاق و جدایی که در زندگی‌اش اتفاق افتاده احساس خرد شدن می‌کند و از اعتماد به نفس لازم برخوردار نیست.

وقتی رعنا با بازی ترانه علیدوستی بدون دلیل مورد تعرض مردی ناشناس قرار می‌گیرد، تا پایان فیلم دیگر به زندگی عادی و طبیعی‌اش برنمی‌گردد. پس از این حادثه‌ی تلخ، سایه‌ی شوم ترس و وحشت بر روی او سایه می‌افکند و باعث رنج و آزارش می‌شود.

رعنا پس از این اتفاق و آسیبی که می‌بیند،‌ بسیار شکننده می‌شود و زندگی‌اش دیگر حالت طبیعی گذشته را پیدا نمی‌کند. درباره‌ی وضعیت پیچیده‌ی زنان در جامعه‌‌ای مثل ایران همین بس که رعنا حتی از بازگو این اتفاق نزد پلیس شرم دارد و نمی‌خواهد گوش شخص دیگری آنچه بر او گذشته را بشنود. شرم و حیای زنانه باعث پنهان ماندن بسیاری از رنج‌ها و اتفاقات می‌شود.

رعنا همچنین از اینکه همسایگان او را در حمام دیده‌اند احساس شرم خجالت می‌کند. او با اینکه قربانی شده اما نگاه سنگین دیگران از بابت این اتفاق آزارش می‌دهد. تبعات اتفاقی که برای رعنا افتاده بسیار سنگین است و او از بابتش احساس شرمسازی می‌کند. در جامعه‌ای سنتی مثل ایران، اگر زنان مقصر هم نباشند، اما نگاه جامعه و آدم‌هایش به آنان باز چندان مثبت و خوب نخواهد بود و آن‌ها این سنگینی نگاه‌ها را تا مدت‌ها تحمل خواهند کرد.

۵. تقابل طبقات اجتماعی

  • فیلم‌های: چهارشنبه سوری، جدایی نادر از سیمین، فروشنده

اگرچه فرهادی درباره‌ی طبقه‌ی متوسط فیلم می‌سازد اما نیم نگاهی هم به طبقات پایینی جامعه و برخورد آن‌ها با دیگر طبقات جامعه دارد. در بیشتر فیلم‌های فرهادی این برخورد و تقابل میان طبقات پایینی اجتماع و طبقه‌ی متوسط وجود دارد و معمولا این برخورد‌ها نتایج خوبی را به دنبال ندارد.

روح‌انگیز در چهارشنبه سوری به‌عنوان خدمتکار به خانه‌ی مژده و مرتضی می‌رود. او خیلی زود متوجه وضعیت نابسامان خانه و اختلاف زن و شوهر می‌شود. روح‌انگیز که از طبقات پایینی جامعه است با رفت‌و‌آمد در ساختمان و آشنایی با همسایگان متوجه جریان اختلاف مرتضی و مژده می‌شود.

او با رفتن به خانه زن آرایشگر و گذاشتن حرف‌ها کنار هم به مرتضی سوءظن پیدا می‌کند و در آخر وقتی فندک سیمین را در دست مرد می‌بیند شکش به یقین تبدیل می‌شود. او با اینکه چند بار تصمیم می‌گیرد مژده را از واقعیت باخبر کند اما در آخر موفق به گفتن واقعیت نمی‌شود.

همچنین در جایی از فیلم وقتی که روح‌انگیز تصمیم به اصلاح و آرایش کردن می‌گیرد، می‌خواهد نامزدش را از این موضوع باخبر کند که حرف او با مخالفت مژده و خواهرش مواجه می‌شود. خواهر مژده به روح‌انگیز می‌گوید که از حالا یاد بگیر که همه چیز را به شوهرت نگویی. همین صحنه به‌خوبی نمایانگر تفاوت‌های دو طرز فکر و دو سبک زندگی است.

 در پایان مرتضی، رو‌ح‌انگیز و نامزدش را در حالی که خوشحال و راضی سوار بر موتوری کهنه هستند می‌بیند و این سادگی برایش جای تعجب دارد. مرتضی که می‌خواهد برای خوشحالی زنش او را چند روزی به دوبی ببرد، تماشای سادگی و دلخوشی کوچک روح‌انگیز و نامزدش عجیب می‌آید.

در جدایی نادر از سیمین هم دعوا و بحث و مرافعه‌ی نادر به‌عنوان نماینده‌ی طبقه‌ی متوسط و حجت نماینده‌ای از طبقات فرودست جامعه یکی از پیرنگ‌های اصلی فیلم است. راضیه به‌عنوان پرستار پدر نادر به خانه‌اشان می‌رود و وقتی در انجام وظایفش کوتاهی می‌کند، با نادر درگیر می‌شود. درگیری با نادر تبعات بدی را برای هر دو خانواده دارد و آن‌ها را به طور مستقیم رودرروی هم قرار می‌دهد.

در طول فیلم می‌بینیم که هر دو خانواده که از دو طبقه متفاوت جامعه هستند دو سبک زندگی متفاوت دارند. حجت و راضیه باورهای مذهبی پررنگ‌تری دارند و آدم‌های معتقدتری هستند و به همین خاطر انگ بی‌دینی به نادر می‌زنند. هر چقدر نادر می‌خواهد مسائل را با بحث و منطق پیش ببرد حجت بیشتر به دنبال حل مشکلات با دعوا و کتک کاری است.

هر چقدر از خانواده نادر به سمت خانواده حجت ریز می‌شویم، می‌بینیم زندگی حجت و راضیه پیچیدگی‌های زندگی نادر و سیمین را ندارد. درگیری و مشکلات آن‌ها به گونه‌ای است که اصلا مجال زیستن به شکل نادر و سیمین را به آن‌ها نمی‌دهد. هرچند جنس دغدغه‌های نادر و سیمین بسیار متفاوت‌تر از حجت و راضیه است و آن‌ها در زندگی‌اشان به چیزهایی فکر می‌کنند و می‌اندیشند که اصلا به ذهن حجت و راضیه خطور نمی‌کند.

در فیلم فروشنده هم این تقابل را به شکل دیگری می‌بینیم. فرهادی این نکته را متوجه شده که هر چه زمان می‌گذرد تعارض و تقابل طبقاتی در ایران شدیدتر می‌شود. فرد متجاوز در فروشنده از قشرهای پایینی جامعه است که سن و سالی از او گذشته و با اینکه زن و بچه و حتی داماد دارد باز به دنبال داشتن ارتباطی خارج از زندگی زناشویی است. درگیری عماد با فرد متعرض پس از اتفاق تلخی که برای رعنا می‌افتد، به اصلی‌ترین چالش شخصیت اصلی فیلم تبدیل می‌شود.

این بار فرهادی طبقه‌ی متوسط جامعه را اخلاق‌مدارتر از آدمِ طبقه‌ی فرودست نشان می‌دهد. مرد متجاوز فیلم را فردی ضعیف‌النفس می‌بینیم که به دنبال ارضای لذت‌های آنی به بدترین شکل ممکن است و حتی در جایی که می‌فهمد اشتباهی صورت گرفته باز نمی‌تواند جلوی خودش را بگیرد.

از آن سمت عماد و رعنا را می‌بینیم که با وجود زخم‌های عمیقی که بر روح و جانشان نقش بسته، در آخرین لحظه از فکر انتقام بیرون می‌آیند و مرد را پیش خانواده‌اش رسوا نمی‌کنند. در جایی از فیلم،‌ هنگامی که عماد،‌ مرد متجاوز را زندانی کرده و رعنا با اینکه هنوز به حالت طبیعی بازنگشته، می‌گوید که نباید از او انتقام گرفت و باید او را رها کرد. نگاهی انسانی و اخلاقی رعنا، حتی در سخت‌ترین لحظات هم در زندگی‌اش جاری است و نمی‌خواهد لحظه‌ای از آن دور شود.

۶. تقابل سنت و مدرنیته

  • فیلم‌های: درباره الی، جدایی نادر از سیمین، فروشنده

تقابل سنت و مدرنیته یکی از مسائل جدی و حل نشدنی در جامعه‌ی ایران و به ویژه در میان اعضای طبقه‌‌ی متوسط است. این تقابل در سال‌های دهه‌ی نود به یکی از سوژه‌های اصلی در فیلم‌های اجتماعی ایران تبدیل شد و فیلم‌سازان با توجه به این موضوع چندین فیلم سینمایی ساختند.

این موضوع از نگاه فرهادی هم دور نماند و او در فیلم‌هایش نگاهی به این مسأله دارد. زندگی مردمانی که به مدرنیته علاقه دارند ولی همچنان درگیر سنت‌ها مانده‌اند، می‌تواند کشش زیادی برای خلق درام‌های جذاب داشته باشد.

در فیلم درباره الی جمع دوستان قدیمی از دانشکده‌ی حقوق را افرادی می‌بینیم که می‌خواهند خودشان را به سبک زندگی مدرن نزدیک کنند. آن‌ها به رأی‌گیری اعتقاد دارند و علاقه به خرد جمعی و احترام به جمع و نوعی دموکراسی‌خواهی در میانشان وجود دارد.

این دوستان بازی‌ها و کارهایشان را به شکل جمعی انجام می‌دهند و خیلی معتقد به جداسازی و تفکیک زن و مرد نیستند. حتی احمد برای خواستگاری کردن از الی، نظر اکثریت را می‌پرسد. او که برای نشان دادن علاقه به الی مردد و دو دل است نظر دوستانش درباره‌ی خواستگاری کردن را می‌پرسد که با نظر مثبت آن‌ها روبه‌رو می‌شود. کسی خودرای و دیکتاتور نیست و تصمیمات بر اساس نظر اکثریت پیش می‌رود. موضوعی که برای طبقه‌ی متوسط خیلی اهمیت دارد و احترام به نظر اکثریت یکی از مهمترین دغدغه‌های طبقه متوسط بوده است.

اما فرجام مسافرت و دورهم بودن این دوستان در نهایت خوش نیست. با گمشدن الی که انگار وصله‌ای ناجور در جمعشان است، پای پلیس به جمع باز می‌شود و خوشی‌های گذشته رنگ می‌بازد و چیزی از آن دورهمی‌ باقی نمی‌ماند.

در جدایی نادر از سیمین سیمین در ظاهر حاضر به دل کندن و رفتن است ولی در موقعیت‌هایی برای رفتن مردد می‌شود. او وقتی چمدان‌هایش را به حالت قهر می‌بندد، پدر نادر دستش را می‌گیرد و او را در یک موقعیت بغرنج و سخت قرار می‌دهد. پدر نادر در نقش سنت و وابستگی‌های عاطفی بر دست و بال سیمین می‌پیچد و اجازه رهایی نمی‌دهد. پدر پیر و بیمار که با آلزایمر و عکس‌العمل‌های گاه‌ به گاه خود در حال افول است، نمادی است از سنت‌ها و برجامانده‌هایی از گذشته.

نادر هم به‌سختی و با زنجیرهای مدرنیته بر دست و پا، سعی در مراقبت از سنتی دارد که یارای فراموش کردنش نیست. نادر در آونگ سنت و مدرنیته، گاهی دل در سنت‌ها دارد و گاهی دیگر تفکراتش رنگ و بوی مدرنیته می‌گیرد. نادر و سیمین، هر دو در بزرخ سنت و مدرنیته گیر افتاده‌اند و نمی‌دانند درست کدام است و باید چه کار کنند. سرنوشت هر دو مانند دخترشان در پایان فیلم است که قدرت تصمیم‌گیری ندارند و نمی‌دانند به کدام سو باید بروند.

در فروشنده عماد معلم و بازیگر تیاتر است و شخصیتی فرهنگی و روشن‌فکر دارد. او برای شاگردانش کتاب‌های غلامحسین ساعدی را می‌خواند و فیلم گاو را پخش می‌کند ولی در مواجهه با بحران، رگه‌هایی از تفکر سنتی‌اش بروز پیدا می‌کند. برای مثال وقتی عماد می‌فهمد همسرش وسایل شام را با پول مرد متجاوز خریده، ناگهان حالش خراب می‌شود و می‌گوید که شام را دور بریزند.

عماد همچون نادر در برزخ حادثه‌ای که برایش پیش آمده گیر افتاده است. او میان بخشش و انتقام نمی‌تواند بهترین تصمیم را بگیرد و گاهی تعصب و غیرت مردانه‌اش، اجازه کار دیگری به عماد نمی‌دهد. او سرگشته و کلاقه نمی‌داند راه درست کدام است و در پایان هم مرد را همان‌طور به حال خودش رها می‌کند و می‌رود. در فیلم‌های فرهادی تعارض میان سنت و مدرنیته به‌سادگی قابل حل شدن نیست و تا پایان بدون پیدا شدن راه‌حلی باقی می‌ماند.



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما