۱۳ نشانهای که به شما میگوید بیش از اندازه خوب هستید!
خوب بودن چیزی است که هر انسانی از بدو تولد به آن فکر میکند. در بزرگسالی و در سنین بالای بیست سال، خوب بودن بیش از حد میتواند فرد را دچار مشکل کند. به عنوان مثال ممکن است مانع از کسب درآمد بالا، پیدا کردن عشق واقعی یا ابداع چیزی که به آن باور دارد شود. این روند در نهایت منجر به انجام دادن کاری که فرد دوست ندارد میشود. این مسئله ممکن است به دلیل اینکه فرد نمیخواهد کسی که دوستش دارد را از دست دهد، نگران این موضوع است که دیگران دربارهی او چگونه فکر میکنند یا اینکه این کار سادهتر به نظر میرسد رخ دهد. در این مطلب به بررسی نشانههای بیش از حد خوب بودن و راهکارهای تبدیل آنها به عادتهای سالم پرداختهایم.
مشکل بیش از حد خوب بودن چیست؟
دلایل بسیاری برای خوب بودن وجود دارند. اما تاکنون به این نکته توجه کردهاید که آدمهای خیلی خوب پول کمتری به دست میآورند؟ آیا میدانید آدمهای خیلی خوب استرس بیشتری دارند، ترفیع کمتری میگیرند، بیشتر خسته میشوند، بیماریهای ذهنی و جسمی بیشتری را تجربه میکنند؟
نشانههایی که به شما میگویند بیش از حد خوب هستید!
در ابتدا باید این نکته را بگوییم که خوب بودن هیچ مشکلی ندارد؛ کمک کردن به دوستان، حمایت کردن از خانواده و پیدا کردن راههای مشارکت با افراد دیگر در کارهای خوب هیچ اشکالی ندارد. اما در این میان ممکن است خوب بودن به خوب بودن بیش از حد تبدیل شده و اثرات منفی بسیاری را به همراه داشته باشد.
دکتر رابین باکلی (Robin Buckley)، مربی شناختی رفتاری میگوید: «خوب بودن بیش از حد یکی از دیگر از روشهایی است که میگوید افراد در ناامید کردن دیگران و نه گفتن به آنها موفق و راحت نیستند. این ناراحتی ممکن است از تجربهی طرد شدن در گذشته، زمانی که نظرش را بیان کرده مورد توجه قرار نگرفته یا حتی تاریخچهی خانوادگی سمیای که داشته است ناشی شود. هرچیزی که اتفاق افتاده است به فرد یاد داده که همیشه باید بله بگوید، موافق باشد و برای مهربان بودن کوتاه بیاید.»
مشکل این است که اگر همهی زندگی فرد در خیلی خوب بودن و انجام کارهای فداکارانه به دلیل ترس از نه گفتن تعریف شود در نهایت احساس خستگی بیش از حد و خشم در او بروز پیدا میکند. دکتر رابین دی آنجلو (Robyn D’Angelo)، درمانگر ازدواج و خانواده میگوید: «بیش از حد خوب بودن یا نگفتن حقیقت در نهایت منجر به رنجش عمیق میشود. هنگامی که همواره در حال سازگاری و موافقت با دیگران باشیم در نهایت احساس نادیده گرفته شدن، مهم نبودن و متصل نبودن پیدا میکنیم.»
علاوه بر این، بیش از حد خوب بودن همچنین میتواند منجر به بحران هویت شود. دی آنجلو میگوید هنگامی که همیشه در دسترس دیگران قرار دارید فراموش میکنید چه کسی هستید و چه احساسی دارید. همین موضوع باعث میشود نتوانید روابط صادق و آسیبپذیر که بهترین نوع روابط است را داشته باشید. در ادامه لیستی از نشانههای خوب بودن بیش از حد و راهکارهای ایجاد تعادل بیشتر در زندگی آورده شدهاند.
۱. همیشه در حال عذرخواهی کردن هستید
در صورتی که همیشه در حال فکر کردن به این موضوع هستید که آیا فرد خوبی هستید یا نه، به احتمال زیاد به صورت مداوم و بیش از حد در حال عذرخواهی کردن هستید. افراد بیش از حد خوب برای همه چیز و در همه حال عذرخواهی میکنند. حتی اگر هدف مودب بودن هم باشد عذرخواهی همیشگی لازم نیست و انجام مداوم آن باعث میشود کلمهی ببخشید معنی خود را از دست دهد.
در صورتی که چیزی خارج از حوزهی ادب و احترام بگویید یا کار اشتباهی انجام دهید، باید عذرخواهی کنید. باکلی میگوید در غیر این صورت عذرخواهی کردن باعث میشود اینگونه به نظر برسد که کار اشتباهی انجام دادهاید در حالی که اینگونه نبوده است.
- راهکار
سعی کنید یک روز کامل از عذرخواهی کردن اجتناب کنید. بدان معنا که حتی اگر با کسی برخورد کردید هم عذرخواهی نکنید. با کنترل کردن خود در لحظه مشخص میشود چقدر بیش از حد عذرخواهی میکنید و کمک میکند این کار را به اندازه انجام دهید. علاوه بر این رویکردهای قاطعتری هم در این موقعیتها وجود دارند. باکلی میگوید به عنوان مثال به جای عذرخواهی کردن از دوستتان به جای دیر رسیدن به قرار نهار، از او به خاطر صبور بودن و منظر شما ماندن تشکر کنید.
۲. نیازهایتان هیچگاه برآورده نمیشود
افراد بیش از حد خوب اغلب افرادی مانند شرکایی که تنبل هستند، دوستانی که همیشه نیاز به کمک دارند و اعضای خانوادهای که همیشه درخواست کمک دارند را جذب کنند. اشکالی ندارد که به دیگران کمک کنیم، اما هنگامی که خود فرد در شرایط مشابه قرار دارد آن افراد به او کمک نمیکنند. بنابراین نشانهای است که نیازهایتان هیچگاه برآورده نمیشوند. به این معنا که هیچگاه زمانی برای دستیابی به اهدافتان ندارید یا افرادی که در زندگیتان هستند به ندرت برای کمک کردن به شما گام بر میدارند. بر اساس گفتهی باکلی، بیش از حد خوب بودن انرژی فرد را برای انجام کارهایش کاهش میدهد. علاوه بر این به افراد یاد میدهد شما را ناامید کنند؛ زیرا میدانند که هیچگاه از آنها انتقاد نخواهید کرد.
- راهکار
سعی کنید در رابطه با نیازهایتان رو راست باشید. به دوستان، همسر یا والدین خود اجازه دهید بدانند که توصیه و حمایت آنها را دوست دارید. باکلی میگوید مادامی که در این شرایط هستید شروع به اولویتبندی خوشحالی خودتان کنید. هنگامی که در حال تلاش برای کمک کردن به دیگران هستید، نیازهای خودتان را فراموش نکنید. با این کار به تعادل بهتری خواهید رسید و حال بهتری خواهید داشت.
۳. پس از بله گفتن به دیگران احساس رنجش و ناراحتی خواهید داشت
در صورتی که بیش از حد خوب باشید، پس از بله گفتن به دیگران احساس ناراحتی خواهید داشت. اگر پس از بله گفتن به دیگران احساس رنجش پیدا کردید باید بدانید که کمی بیش از اندازه خوب هستید و خودتان را تحت فشار گذاشتهاید. در صورتی که به شکل پیوسته به دلیل اینکه میخواهید دوست داشته شوید و نه به دلیل اینکه وقت یا انرژی دارید با انجام کارهای دیگران موافقت میکنید، دچار احساس رنجش و خشم خواهید شد.
- راهکار
با وجود اینکه این کار دشوار است، اما سعی کنید «نه گفتن» را تمرین کنید. باکلی میگوید این بلهها را به برای افراد و کارهایی که واقعا برایتان مهم هستند بگویید. در این صورت متوجه خواهید شد که احساس خستگی کمتری خواهید داشت. در صورتی که نگران هستید با پیام دادن و گفتن اینکه نه، من نمیتوانم این کار را انجام دهم، پاسخ دهید. سپس قبل از اینکه برای توضیح دادن یا توجیه بیشتر اقدامی انجام دهید، گوشی خود را در گوشهای از اتاق قرار دهید. توجیه و توضیح فقط فضا را برای مذاکره و احساس گناه فراهم میکند. به کارهای خودتان توجه کنید و به وقتتان احترام بگذارید.
۴. نگران دوست داشته شدن هستید
آلیسون جرویس (Allison Gervais)، میگوید فکر کردن به اینکه افراد فقط هنگامی که برای آنها مفید باشم مرا دوست خواهند داشت، روشی برای کاهش اضطراب در افرادی که به دنبال جلب رضایت دیگران هستند به شمار میرود.
- راهکار
جرویس میگوید به موقعیتهایی که در آنها همیشه بله میگویید توجه کنید سپس تصور کنید در صورتی که نه بگویم چه اتفاقی میافتد. به احتمال زیاد این کار را به صورت خودکار انجام میدهید بنابراین به دنبال راهی باشید که قبل از تصمیمگیری به شما کمک میکند کنترل داشته باشید. سپس به دنبال موقعیتهای کوچکی باشید که میتوانید در آنها نه گفتن را تمرین کنید. جرویس میگوید اگر این کار برایتان دشوار است فردی را برای تمرین کردن این کار پیدا کنید. به آنها اجازه دهید وارد برنامهی زندگیتان شوند و کمی سرگرمی با آنها داشته باشید. برای یک روز کامل از آنها بخواهید از شما تقاضا داشته باشند و تمرین نه گفتن را با آنها انجام دهید.
۵. همیشه در کارتان غرق میشوید
از پذیرفتن انجام شیفت کاری دیگران تا پذیرفتن پروژههایی که فرصت انجام آنها را ندارید؛ ممکن است همواره خستگی بیش از حد در محل کار را تجربه کنید. شاید پذیرفتن یک شیفت یا یک پروژه در میان یک میلیون خوب به نظر برسد، اما تنها چیزی که برایتان به ارمغان میآورد برنامهی کاری فشرده، نداشتن روزهای تعطیل، تا دیر وقت کار کردن و فرسودگی است. حتی اگر این کار منجر به پیشرفت در کار شود بازهم میتواند منجر به ادامهی سوء استفادهی افراد از شما شود.
- راهکار
جرویس میگوید پیش از اینکه به انجام کارهای دیگران فکر کنید به خودتان اجازه دهید کارها و اهداف خودتان را تکمیل کنید. هنگامی که سرتان خیلی شلوغ است نه گفتن نه تنها اشکالی ندارد بلکه لازم است.
۶. اغلب به سمت کارهایی میروید که دوست ندارید انجام دهید
سینتیا هالو (Cynthia Halow) میگوید به گروه دوستان خود فکر کنید. آیا اغلب از کاری که دوست ندارید به کار دیگری که مورد علاقهتان نیست منتقل میشوید؟ در صورتی که چنین است شاید دلیل آن ترس از مطرح کردن نظرتان باشد. افراد بیش از حد خوب اغلب بیان نظرشان و اینکه چه چیزی دوست دارند برایشان دشوار است.
- راهکار
هالو میگوید: «سعی کنید رویکرد قاطعانهای داشته باشید حتی اگر خارج از چارچوب شخصیتتان باشد. به خودتان اجازهی ابراز نظر بدهید حتی اگر نظراتتان مناسب نباشند. نمیتوانید انتظار داشته باشید همهی انسانهای روی کرهی زمین با شما موافق باشند. بنابراین از بیان آنچه در ذهنتان میگذرد نترسید.».
۷. ایدههای خودتان را رد میکنید
در صورتی که به صورت پیوسته ایدههای خودتان را رد میکنید، جز انسانهای بیش از حد خوب هستید. آیا تا به حال متوجه شدهاید که در حال رد کردن ایدههای خود یا تحقیر گفتههایتان هستید؟ هالو میگوید افراد بیش از حد خوب این کار را انجام میدهند. آنها باور دارند کافی نیستند و افراد دیگر از آنها برتر و بالاتر هستند. به همین دلیل است که ایدهها و نظراتشان را دست کم گرفته و رد میکنند. خندیدن به نظر خود یکی از راههای دوست داشته شدن به شمار میرود.
- راهکار
دفعهی بعدی که یکی دیگر از این نظرات تحقیرآمیز به ذهنتان آمد آن را قورت دهید. تحقیر کردن و رد کردن خود یک عادت است و تنها راه قطع آن انجام کار برعکس آن است.
۸. اغلب برنامههای خود را به صورت ناگهانی تغییر میدهید
در تلاش برای خوب بودن ممکن است همچنین متوجه شوید که به سرعت و بدون بررسی کردن برنامهی خود با دیگران موفقت میکنید. همان دلایل قبلی برای این مسئله هم صادق هستند؛ یعنی ترس از نه گفتن، داشتن احساس گناه و تمایل به دوست داشته شدن. اما اثر منفی آن این است که برنامههای خود را در لحظههای آخر تغییر میدهید.
- راهکار
دی آنجلو میگوید: «در صورتی که تمایل به بله گفتن سریع دارید سعی کنید آهستهتر پاسخ دهید. در آن لحظه از جملاتی مانند اینکه به من فرصت بدهید پس از یک ساعت پاسخ میدهم. میخواهم مطمئن شوم که که تداخلی با برنامهام وجود ندارد و اینکه وقت کافی برای انجام کار دارم استفاده کنید. در این صورت به احساسات خودتان و احساسات و زمان فردی که از شما درخواست داشته احترام میگذارید. به خاطر داشته باشید شنیدن جواب ردی که صادقانه باشد از شنیدن جواب مثبتی که از روی اجبار و عدم صداقت باشد خوشایندتر است.»
۹. افراد دیگر رفتار غیرمودبانهای با شما دارند
اگر دیگران اغلب اوقات رفتاری خارج از حوزهی ادب با شما دارند به احتمال زیاد شما جزو افراد بیش از حد خوب هستید. کیشا پرودن (Keischa Pruden)، درمانگر متخصص میگوید در صورتی که خانواده و دوستانتان هرچیزی که میخواهند بدون توجه به اینکه چه احساسی در شما ایجاد میکنند میگویند به این دلیل است که جزو افراد بیش از حد خوب هستید. با وجود اینکه ممکن است فکر کنید افراد با انسانهای خوب رفتار خوبی دارند اما طبیعت بیشتر انسانها اینگونه است که از آدمهای خوب سوء استفاده میکنند. هنگامی که بیش از حد خوب هستید نظرات بد و قضاوتهای بد دیگران را دریافت میکنید. آنها به جز شما جرآت نمیکنند این نظرات را به فرد دیگری بگویند.
راهکار
پرودن میگوید مرزهای مناسبی را با افراد دیگر تنظیم کنید. هر کسی که برای تحقیر شما یا از بین بردن مرزهایی که در رابطه با آنها ایجاد کردهاید تلاش میکند را اصلاح کنید. این کار ممکن است طول بکشد اما در طول فرایند محکم و ثابتقدم باشید.
۱۰. ظاهر و باطن شما یکسان نیست
آیا چیزهایی که میگویید با احساس درونیتان همخوانی ندارد؟ ملیسا فولگیری (Melissa Fulgieri) میگوید: «گاهی اوقات هنگامی که احساسات ناخوشایندی مانند خشم یا حسادت پیدا میکنیم تمایل داریم رفتاری دقیقا عکس آن را نشان دهیم به عنوان مثال بیش از حد خوب باشیم.». این یک مکانیسم دفاعی است که انسانهای بیش از حد خوب برای اینکه هیچ چیزی به هم نریزد به کار میگیرند.
- راهکار
بدانید که هیچ چیز بد یا اشتباهی در رابطه با به اشتراک گذاشتن آنچه در ذهنتان میگذرد وجود ندارد. در حقیقت اگر دربارهی احساساتتان صادق و رو راست باشید، افراد دیگر احساس نزدیکی بیشتری به شما خواهند داشت. بنابراین دفعهی بعدی که عصبانی هستید با وجود خشم درونی از بیرون لبخند نزنید؛ در عوض بگویید من با این موضوع موافق نیستم. این موضوع حتی زمان صحبت کردن با درمانگر هم مفید است. فولگیری میگوید در صورتی که والدینتان به شما یاد دادهاند که نباید دربارهی احساساتتان حرف بزنید، اما میتوانید واکنش صحیح یا دوباره یاد بگیرید. با دریافت راهنمایی متوجه خواهید شد که خوب بودن تنها احساس قابل قبول نیست.
۱۱. همیشه خسته هستید
دلیل خستگی همیشگی شما تلاش برای بیش از حد خوب بودن با دیگران است. راشل رنی (Rachel Rennie)، درمانگر میگوید: «اگر همواره در حال تلاش برای انجام کار برای دیگران هستید، بدرفتاریها را تحمل میکنید و سعی دارید بهترین آدم روی کرهی زمین باشید؛ به همین دلایل همیشه خسته هستید.». سبک زندگی انسان خیلی خوب بودن فقط پوستهای از فرم قبلیتان را به جا میگذارد و حتی ممکن است علاقهی خود به چیزهایی که قبلا دوست داشتید را هم از دست بدهید.
- راهکار
به خاطر داشته باشید تفاوت بسیار زیادی بین خوب بودن و مهربان بودن تفاوت بسیار زیادی وجود دارد. رنی میگوید: «در مواردی که خوب بودن تردید در نه گفتن یا به تعویق انداختن کارهای دیگران است، مهربانی به منزلهی رویارویی دوستانه و اجازه دادن به دیگران برای دانستن نتایج کارهایی است که میتواند به شما آسیب بزند.». هر چقدر راحتتر صحبت کرده و از خودتان مراقبت کنید احساس خستگی کمتری خواهید داشت.
۱۲. از رویارویی به هر قیمتی اجتناب میکنید
علاقه نداشتن به مقابله و رویارویی کاملا طبیعی است؛ اما مسئلهی غیرطبیعی این است که به دلیل ترس زیاد از ابراز نظر یا به دلیل نگرانی از اینکه صحبتتان نظر دیگران را دربارهی شما تغییر دهد، اجازه بدهید اتفاقات بدی برایتان رخ دهند.
- راهکار
قاطع بودن را تمرین کنید. این موضوع آنگونه که به نظر میرسد دشوار نیست؛ به ویژه به دلیل اینکه قاطعیت همراه با مهربانی به این معنا نیست که باید بی ادب و گستاخ باشید. برای قاطع بودن فقط لازم است از خودتان دفاع کنید. این کار را میتوانید کم کم در زندگی خود تمرین کنید یا از یک درمانگر کمک بگیرید.
۱۳. افرادی که نیاز به کمک دارند را جذب میکنید
هنگامی که جز افراد بیش از حد خوب باشید به دیگران یاد میدهید که هیچ حد و مرزی ندارید و پس از این موضوع همیشه میانجی گرفتاریهای دیگران به شمار میروید. باکلی میگوید حتی ممکن است افرادی که به کمک نیاز دارند مانند دوستان یا اعضای خانوادهتان را جذب خود کنید که انرژی بسیاری را از شما میگیرند و انتظارهای زیادی دارند.
- راهکار
دفعهی بعدی که شخصی تلاش برای مداخلهی شما در غم خود داشت از خودتان بپرسید آیا زمان و انرژی برای کمک کردن را دارم؟ در صورتی که پاسختان به این سوال منفی بود مرزهای خود را با قاطعیت حفظ کنید. به عنوان مثال بگویید: «اعتماد شما به من بسیار ارزشمند است اما در حال حاضر نمیتوانم دربارهی این موضوع صحبت کنم.».
در پایان
اگر عادت کردهاید که همیشه فرد بسیار خوبی باشید باید بدانید که جایگزین کردن این عادت و تمام اضطرابهای ناشی از آن با عادتهای سالمتر طول میکشد اما قابل انجام است. به خاطر داشته باشید خوب بودن با مهربان بودن متفاوت است. به جای خوب بودن بیش از حد به دنبال مهربان بودن باشید.
منبع: Bustle
در انتظار مطالب بعدی هستیم . ممنون از ارایه مطالب پند اموز….. ارادت
ممنون از مطالب ارایه شده عالی بود .
خیلی از ماها به این دلیل که مدت زمان طولانی غایب همیشه حاضر هستیم تصمیم می گیریم زیاده روی کنیم تا دیده بشیم، حتی در نوشتن نظراتمون در اینجا هم صد در صد حقیقت رو نمی گیم، منم جزء بیش از اندازه خوب ها هستم از کودکی اینطور بودم و رفتار اشتباه آشنایان و خانواده منو بیشتر به این سمت سوق داده، حتی با گفتن این جملات من بیشتر در خودم غرق شدم: به خاطر این اخلاقته که هیچ دوستی نداری، یا از تقسیم وظایف مادر فرزندی شانه خالی کردن و وقتی صدای من درآمد محکوم هم شدم و باز بیشتر به سمت عذرخواهی کشیده شدم. از این ۱۳ مورد، ۱۰ تاشو دارم، و ۳ تای دیگه رو کمرنگ کردم، قبلا سختم بودم نه بگم، الان به راحتی نه میگم و هرچه بیشتر اصرار می کنند هم کمتر نتیجه می گیرند. شدنیه اما پروسه ای است طولانی و زمان بر.
همه اینایی که میگن که این مواردو داریم و خوبیم و فلان پاش بیفته کله آدمو میکنن تو حرف زدن ثابت نمیشه تو عمل باید دید چون اونایی که واقعا خوبن درونگرای مطلقن و کمتر حرف میزنن وبیشتر تو خودشونن و میخوان با اینکار به بقیه کمتر آسیب بزنن و هر کاری که از دستشون بر بیاد و نیاد رو برای چه دوست و چه دشمن انجام میدن
#حق
یک ISFJ اینو تایید میکنه 🙂
هر چیزی یه اندازه ای داره حتی خوب بودن اما من اعتقاد دارم اگه اندازه اش نگه داشته شود خوبی دوباره به خود فرد برمیگرده احساس همراه با منطق
دریغ از یدونه 😝یعنی من اینقد بدم😁😁😁
خوب بودن لذتی داره وصف نا شدنی
خنده دیگران میشه خنده تو
خوشحالی بقیه باعث خوشحالیته
حس مفید بودن داره
حس عشق
اما اگه اونی که کنارته نبینه این خوبیتو تبدیل میشه به وظیفه و باید همیشه براش خوب باشی اینجاست که خودتو یادت میره میشی اون
و از اینجا مرگ خودت رو هر لحظه جلو چشمات میبینی
بسیار مفید بود ومن درمورد خودم این مشکلات را دارم واز طرح این مسیله بسیار خوشحال شدم. وممنون هستم که به چنین افرادی هم راه کار نشان دادید .بسیار دقیق بود وحقایقی را درمورد افرادی که اینگونه آن مطرح کرد و اینکه چقدر از این خوب بودن خود خسته و خشمگین وناراحتند اما نمی توانند خود را عوض کنند.منتظر ارسال مطالب بیشتری از شما هستم
مطالب آموزنده و مفید بود ،لطفا در اینگونه مطالب و مشکلات راهکارهای بیشتری در اختیار بگذارید.
خوب بودن گند زده به شخصیتم