۷ سریال که با رها کردن داستان اولیه بهتر شدند
سریالهای تلویزیونی زیادی وجود دارند که در روند خود دچار اشتباه شدند و با گذشت زمان از آن کیفیت اولیه فاصله گرفتند و افت کردند اما نمونههای برعکس آنها هم وجود دارد، سریالهایی که با گذشت زمان بهتر شدند.
همه از بحران فصل دوم آثار تلویزیونی آگاهی دارند اما بیابید این بار درباره سریالهایی صحبت کنیم که بد شروع شدند اما به زمان بیشتری نیاز داشتند. تأثیرگذاری اولیه مهم است اما باید قبول کنیم که کار در تلویزیون، سخت و دشوار است.
- بازیگران و شخصیتهای چرخ زمان؛ سریال فانتزی-حماسی آمازون
- ۷ سریال شبیه «نارکوها: مکزیک» که داستانی جنایی و تلخ دارند
- سریال آرکین؛ ۱۲ حقیقت ناگفته دربارهی تازهترین پدیدهی نتفلیکس
گاهی اوقات سریالها نیاز به یک فرصت دوباره دارند تا بفهمند چه چیزی مؤثر و کارآمد است و چه چیزی نیست. پس با هم هفت سریال را بررسی میکنیم که دقیقا همین روند را طی کردند و پس از کنار گذاشتن خط داستانی اصلی خود پیشرفت نمودند.
۷. ریوردیل (Riverdale)
- خالق: روبرتو آگیره
- بازیگران: لیلی رینهارت، کولو اسپروز، کامیلا مندز
- سال انتشار: ۲۰۱۷
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به سریال: ۶٫۷ از ۱۰
ریوردیل با مجموعهای از دانشآموزان کلیشهای دبیرستانی و داستانی پیرامون یک نوجوان کشتهشده، بهعنوان اقتباسی تلختر و سنگینتر از کمیکهای آرچی شروع شد. این سریال تمام تلاش خود را کرد تا این کمیکهای محبوب را به طور کامل و به شکلی متفاوت بازسازی کند اما فصل ۱ ریوردیل نقدهای متفاوتی دریافت کرد. شروع سریال سرگرم کننده بود اما تنها نکته مثبت آن، همین بود. ریوردیل در میان دریایی از دیگر سریالهای سیدابلیو با مضمون نوجوانانه، گم شد.
در ادامه، این مجموعه از خاستگاه معمایی خود فاصله گرفت و درام دبیرستانی و شهری کوچک خود را به یک مضمون فرقهای درباره هجوم موتمنها تغییر داد. روند سریال به طرزی عجیب و سریع، تغییر کرد. آیا تغییر لحن یک سریال، درست است؟ این مسأله جای بحث بیشتر دارد اما با اطمینان میتوان گفت که این تغییر حداقل در ریوردیل باعث سرگرمکنندهتر بودن آن شده است.
۶. از مردگان متحرک بترسید (Fear The Walking Dead)
- خالقان: رابرت کرکمن، دیو اریکسون
- بازیگران: آلیشیا دبنم، فرانک دیلان، مگی گریس
- سال انتشار: ۲۰۱۵
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به سریال: ۶٫۹ از ۱۰
سریال نگاهی اجمالی به ریشه آخرالزمان زامبیمحور مردگان متحرک دارد. فصل اول از مردگان متحرک بترسید نگاهی سطحی به خانوادهای ناکارآمد داشت. ترکیب مباحث خانوادگی با موضوعات زامبیمحور چندان به نفع سریال نبود. طرفداران طبق وعدهها، انتظار داشتند که این سریال پیشدرآمد مردگان متحرک باشد اما اینگونه نبود و به همین دلیل، آن را نقد کردندد و منتقدان، داستان کلیشهای مجموعه را بد دانستند. این سریال در نهایت، روند خود را بهبود بخشید، درام خانوادگی را کنار گذاشت و خود را به یک شبه وسترن با حضور زامبیها تبدیل کرد. این مضمون، یک ترکیب عجیب و غریب است اما به هر حال، بسیار بهتر از آن مسیری است که سریال، قبل از آن، در پیش گرفته بود.
این مجموعه اخیرا به ریشههای خود میپردازد و به مکان اصلی حضور شخصیتهای قدیمی سریال اصلی تبدیل شده است و بازیگران اصلی مردگان متحرک مانند مورگان (لنی جیمز) و دوایت (آستین آملیو) جزو هنرپیشگان آن هستند.
۵. تورچوود (Torchwood)
- خالق: راسل دیویس
- بازیگران: جان بارومن، ایو مایلز، برن گورمن
- سال انتشار: ۲۰۰۶
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به سریال: ۷٫۷ از ۱۰
دو فصل اول تورچوود که مانند دکتر هو مناسب طرفداران بزرگسال بود، از قالبی کمهزینه و هیولامحور پیروی میکرد و داستان تیمی از ماموران ویژه در جستوجوی بیگانگان را روایت مینمود. سریال این آزادی را داشت تا عناصر مناسب مخاطبان بالغ را در خود بگنجاند و زمینهای برای بررسی ریشه افسانه دکتر هو و پتانسیلی بینهایت داشت اما در واقعیت، فصلهای اولیه تورچوود مانند یک آشفتگی کثیف و شلوغ از مسائل جنسی، بیگانگان خشمگین و دیالوگهای ترسناک بود.
همه چیز در طول فصل سوم سریال، فرزندان زمین، تغییر کرد. این فصل متشکل از شش قسمت بود و در شش شب متوالی پخش شد و معضل اخلاقی بیگانهای را که با یک اولتیماتوم به زمین آمده بود دنبال میکرد: او یا باید نیمی از فرزندان زمین را قربانی میکرد یا اجازه میداد تا کل جمعیت زمین بمیرند. این اولتیماتوم موجب آفرینش یک اثر مهیج سیاسی ویرانگر و یکی از با کیفیتترین خطوط داستانی تلویزیونی مدرن در بریتانیا شد.
۴. مسائل خانوادگی (Family Matters)
- خالقان: ویلیام بیکلی، مایکل وارن
- بازیگران: جلیل وایلد، رجینالد ولجانسون، جوماری پایتون
- سال انتشار: ۱۹۸۹
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به سریال: ۶٫۶ از ۱۰
اسپینآف سریال غریبههای کامل، مسائل خانوادگی، متعلق به اواخر دهه ۸۰ میلادی، در اصل زندگی روزمره خانواده وینسلو، یک خانواده آفریقایی-آمریکایی کارمند را که در حومهی شیکاگو، ایلینویز زندگی میکنند، روایت میکند. مسائل خانوادگی پس از کنار گذاشتن خط داستانی اصلی خود (درامی درباره یک خانواده طبقه متوسط) لزوما بهتر نشد اما قطعا تبدیل به یک مجموعه نمادینتر گردید.
اورکل (جلیل وایت) که بهعنوان یک شخصیت منحصربهفرد معرفی شد، قلب نه تنها مخاطبان، بلکه نویسندگان را هم تسخیر کرد. این شخصیت پس از معرفی اولیه خود، بارها در این مجموعه ظاهر شد و در ادامه، به یک بازیگر اصلی تبدیل شد. در این شرایط جدید، مسائل خانوادگی دیگر مجموعهای درباره یک خانواده نبود، بلکه سریالی درباره اورکل بود. همه این تغییر را دوست نداشتند اما قطعا این همان چیزی بود که بیشتر مردم، این سریال را به خاطر آن به یاد دارند.
۳. شهر زنان یاغی (Cougar Town)
- خالقان: بیل لارنس، کوین بایگل
- بازیگران: کریستا میلر، کورتنی کاکس، دن بایرد
- سال انتشار: ۲۰۰۹
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به سریال: ۷ از ۱۰
احتمالا مخاطبان هم دقیقا نمیدانند که طرح اصلی داستان شهر زنان یاغی درباره چه بود. همانطور که از عنوان پیداست، سریال درباره یک زن یاغی بود. کورتنی کاکس (بازیگر سریال دوستان) در این مجموعه بهعنوان همین زن یاغی ظاهر شد. او زنی است که به تازگی طلاق گرفته و در جستوجوی مرد جوانتری برای گذراندن وقتش با اوست. شهر زنان یاغی، سریال بدی نبود و صادقانه بگوییم، دیدن یک زن مسنتر که در تلاش است تا به تمایلات خود برسد، جالب بود اما این سریال در ابتدا به غیر از اینها، چیز خاص دیگری را به نمایش نمیگذارد.
با این حال، خیلی زود، شخصیت اصلی سریال وارد رابطهای طولانیمدت شد و خط داستانی اصلی با داستانی معمولی و یک گروه ۴۰ نفره از دوستان، جایگزین شد. در کل، این مجموعه، خندهدار و قابل درک بود و روند طنزآمیز خوبی داشت و همین تغییر، یک پیشرفت عالی برای طرح اصلی و ابتدایی شهر زنان یاغی محسوب میشد.
۲. افسانههای فردا (Legends of Tomorrow)
- خالقان: گرگ برلانتی، اندرو کرایزبرگ، مارک گوگنهایم
- بازیگران: کیتی لوتز، نیک زانو، ویکتور گاربر
- سال انتشار: ۲۰۱۶
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به سریال: ۶٫۸ از ۱۰
افسانههای فردا در ابتدا برای پیدا کردن مسیر خود با مشکلات زیادی روبهرو بود. این سریال با گروهی از شخصیتهای دنیای کمیکهای DC که قبلا معرفی شده بودند و با تماشاگرانی از قبل آماده، سعی کرد چندین ژانر مختلف برای خود بسازد؛ علمی تخیلی، درام، ابرقهرمانی و عاشقانه. مسأله اصلی این بود که این مجموعه واقعا در هیچ یک از این بخشها گسترش پیدا نمیکرد. افسانههای فردا سعی میکرد با لحن دارک و تلخ سریالهای مشابه خود رقابت کند اما پیشفرض آن (گروهی از قهرمانان که در زمان سفر میکردند) چندان با جدیت همراه نبود.
خوشبختانه فصلهای بعدی هر نوع اعتدال و سکون را کنار گذاشتند و خود را وقف جالبترین جنبههای افسانهها کردند. افسانههای فردای کنونی، از نجات جان جورج لوکاس گرفته تا پرستش یک حیوان عروسکی به نام بیبو، هر کاری انجام میدهد تا جذاب به نظر برسد. این سریال جنبههای عجیب و غریب خود را پذیرفت و جایگاهش را در قلمرو بیپایان داستانهای ابرقهرمانی تثبیت کرد.
۱. فرینج (Fringe)
- خالقان: جیجی آبرامز، الکس کورتزمن، روبرتو اورکی
- بازیگران: آنا تورف، جاشوا جکسون، جان نوبل
- سال انتشار: ۲۰۰۸
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به سریال: ۸٫۴ از ۱۰
فرینج با حضور ماموران فدرال، بیگانگان جورواجور و یک رابطه عاشقانه بین شخصیتهای اصلی داستان، اساسا بهعنوان یک سریال مشابه پروندههای ایکس اما بسیار نامطلوب، شروع به پخش کرد. این مجموعه کمی سرگرم کننده بود اما صادقانه بگوییم که هیچ کس نمیخواست نسخه بدتر یک سریال تلویزیونی کلاسیک را تماشا کند. در نهایت فرینج از قالب ساده رمزآلود خود دست کشید و یک خط داستانی جامع و پیچیده را مطرح کرد. سریالی که زمانی ضعیف و نامحبوب بود، با ارائه ایدههای پیچیدهای مانند جهانهای موازی و جداول زمانی متناوب، بهسرعت به یک مجموعه محبوب تأثیرگذار تبدیل شد. داستان ارتقایافته فرینج، به نوعی از سریال جامع و رقیب خود، گمشده، ریشه میگیرد.
منبع: collider