۱۰ سریال برتر دههی ۲۰۰۰ که ارزش تماشای مجدد را دارند
سریالهای تلویزیونی بسیاری وجود دارند که مخاطبینشان هرگاه نیاز به وقتگذرانی دارند، به آنها برمیگردند و به تماشای مجددشان مینشینند و از مواجهه با روایتهای تکراری و صحنههای خندهدار آشنای آنها، به آرامش میرسند. در جهان امروز که امکانات تکنولوژیک باعث میشود هرموقع که خواستیم بتوانیم هر اثری را تماشا کنیم، بازگشت دوباره به اینجور آثار چندان دشوار نیست. دههی ۲۰۰۰ هم مملو بود از سریال، و بسیاری از این سریالها ارزش این را دارند که برگردیم و به تماشای مجدد آنها بنشینیم.
برخی از سریالهایی که در ادامهی این مطلب معرفی میشوند، جزو همان آثارند که تماشای مجددشان به ما آرامش میدهد. اما برخی دیگر، دلایل دیگری دارند که آنها را شایستهی تماشای مجدد، بعد از گذشت بیش از یک دهه میکند. برخی از آنها جوکها و لطایف پیچیدهای دارند و یا داستانشان مملو از جزئیاتیست که ممکن است در همان تماشای اول، متوجه آنها نشده باشیم. لیستی که در ادامه میآید، شامل کمدیهای دلپذیر و سریالهای درام پیچیذه و جذاب است که حداقل نیمی از قسمتهایشان در دههی ۲۰۰۰ میلادی منتشر شده (برای همین هم هست که سریال شاهکار برکینگ بد را در لیستمان نداریم. چون بیشتر قسمتهایش در دههی ۲۰۱۰ منتشر شده).
۱۰- پرورش شکستخورده (Arrested Development)
- محصول: ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۹
- سازنده: میشل هورویتز
- امتیاز IMDb به سریال: ۸.۷
گرچه فصل پنجم و ششم «پرورش شکستخورده» در دههی ۲۰۱۰ منتشر شد، اما در قلب هوادارانش همان سریالی خواهد بود که سه فصل ابتداییاش -که بهترین فصلهای سریال هم بودند- در حد فاصل سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۶ منتشر شده است. سریال «پرورش شکستخورده» در ظاهر داستانی تکراری دارد؛ یک خانوادهی ثرورتمند اما ناکارآمد که اعضایش تلاش میکنند به زندگی پرآشوبشان ادامه دهند. اما این سریال در حقیقت خیلی ارزشمندتر از اینهاست.
«پرورش شکستخورده» بابت داستانهای خندهداری که در طول سریال ادامه مییابند و همچنین بازگشتهای فراوانی که هر قسمت به قسمتهای قبلی خود دارد، محبوب هوادارانش بود. در برخی نقاط، معنی اصلی پنهانشده در پشت یک جوک تا چندین قسمت بعد هم مشخص نمیشد. حتی یک بار تماشای این سریال هم تجربهای دلچسب و دوستداشتنیست اما اگر تماشایش را تکرار کنیم، بسیاری نکتهی جدید کشف خواهیم کرد و متوجه جوکهایی خواهیم شد که در سری اول تماشا هیچ ایدهای از آنها نداشتهایم.
۹- شنود (The Wire)
- محصول: ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۸
- سازنده: دیوید سایمون
- امتیاز IMDb به سریال: ۹.۳
همین ابتدا مشخص کنیم که گرچه «شنود» طنز جالبی دارد، اما از آن سریالهایی نیست که برای کسب آرامش به تماشای مجددشان بنشینیم. این سریال که مخاطب را از نظر احساسی بهشدت با خود درگیر میکند، طی پنج فصلی که دارد به گروههای تبهکار، سیستم قضایی، سیاسی و آموزشی شهر بالتیمور میپردازد و در نهایت به یک پایانبندی درخشان ختم میشود.
این سریال اثری گیرا و در برخی نقاط، بامزه است اما به شکلی دردناک هم واقعیست و کاراکترهای بسیار کمی هستند که در انتهای سریال، وضعیتی بهتر از وضعیت نخستشان دارند. سریال مشکلات واقعی را عیان میکند که جامعهی آمریکا و بقیهی جوامع بشری را در بر گرفته اما یکی از آن سریالهایی است که به دلیل تعدد بسیار زیاد کاراکترهای خوشساخت، ارزش آن را دارد که بیش از یک بار تماشا شود. چرا که در تماشای اول نمیتوان همهی ظرایف آن را متوجه شد.
۸- آفیس (The Office)
- محصول: ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۳
- سازنده: گریگ دنیلز، ریکی گراویس و استفن مرچنت
- امتیاز IMDb به سریال: ۹
در مقابل سریال پرتنشی چون «شنود»، نسخهی آمریکایی سریال «آفیس» میآید که بر اساس نسخهی بریتانیایی ساخته شده. «آفیس» بدون شک یکی از آن سریالهاییست که برای بهآرامش رسیدن آن را میبینیم. حتی شاید بتوان آن را به عنوان سردمدار اینشکل از سریالها در دههی ۲۰۰۰ در نظر گرفت. چرا که مثل «پرورش شکستخورده»، محبوبترین قسمتهای این سریال هم در دههی ۲۰۰۰ منتشر شده.
این سریال درست مانند اسمش، یک سناریوی ساده دارد و روایتگر داستان تعدادی کارمند است که حین کارکردن در ادارهشان، ماجراهایی میسازند. همینطور شکل فیلمبرداری این سریال به ما کمک میکند که هر کدام از این کارمندها را در زندگی شخصیشان و بیرون از محل کار، بهتر بشناسیم. این سریال بسیار سرگرمکننده است و توجه زیادی از مخاطب نمیطلبد. به همین دلیل میتوانید در حالی که لم دادهاید به تماشایش بنشینید و احوالاتتان را بهتر کنید و همهی اینها، اگر در حال تکرار تماشای سریال باشید، بهتر هم میشوند.
۷- سوپرانوز (The Sopranos)
- محصول: ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۷
- سازنده: دیوید چیس
- امتیاز IMDb به سریال: ۹.۲
مهم نیست تونی سوپرانو و دستیارانش در طول سریال چند کار خبیثانه و وحشتناک انجام دادهاند، چرا که این سریال در تمام مدت پخشش توانست رضایت مخاطبینش را جلب کند و بیتردید یکی از بهترین سریالهای قرن ۲۱ است. این مجموعه به مدت ۶ فصل ادامه داشت و در تمام این فصلها موفق شده بود که قسمتهایی با درجهی بالایی از کیفیت دراماتیک، کمدی، هیجانانگیزی و تراژیک بودن ارائه کند و برخی مواقع همهی این ویژگیها را یکجا عرضه میکرد.
این سریال دربارهی زندگی یک سردستهی اوباش بود که همزمان، مرد خانواده هم بود و تلاش میکرد تعادل میان این دو نقشش را حفظ کند و از یک جا، شروع به شرکت در جلسات رواندرمانی هم میکرد تا با حملههای اضطرابش مقابله کند. فصل اول این سریال محصول سال ۱۹۹۹ است اما مابقیاش در دههی ۲۰۰۰ منتشر شد و به همین دلیل میتوان آن را محصول دههی ۲۰۰۰ دانست و در لیست قرار داد.
۶- کد گیاس (Code Geass: Lelouch of the Rebellion)
- محصول: ۲۰۰۶ الی ۲۰۰۸
- سازنده: گورو تانیگوچی و ایکیرو اوکوچی
- امتیاز IMDb به سریال: ۸.۷
فیلمهای سینمایی انیمهای محبوبیت بسیاری دارند. اما بهنظر میرسد که سریالهای انیمهای هواداران پروپاقرصتری دارند و همچنین، دههی ۲۰۰۰ دههی بسیار موفق و مهمی برای این شکل از آثار بوده. یکی از پرطرفدارترین این انیمهها، «کد گیاس» بود که ترکیبی هیجانانگیز بود از اکشن، درام و علمیتخیلی که حول محور یک پرنس شورشی میگشت که میتوانست ذهنها را به کنترل خود در آورد.
ضدقهرمانها در آن دهه خیلی روی بورس بودند و «کد گیاس» نشان داد که مدیوم انیمه هم امکانات فراوانی برای جایدادن به این قبیل داستانها دارد. این سریال مملو بود از پلاتتوییستها و لحظات شوکهکننده و تماشایش مخاطب را به خود معتاد میکرد. این اثر روایتی چنان سریع داشت و تماشای مجددش میتواند باعث کشف چیزهایی شود که متوجهشان نبودهایم.
۵- بافی قاتل خونآشامها (Buffy the Vampire Slayer)
- محصول: ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۳
- سازنده: جاس ودون
- امتیاز IMDb به سریال: ۸.۳
تعیین دههی «بافی قاتل خونآشامها» نیاز به محاسبات ریاضی دارد. اگر دقیق باشیم، ۶۶ قسمت از این سریال در دههی ۱۹۹۰ و ۷۸ قسمت آن در دههی ۲۰۰۰ منتشر شده. در نتیجه طبق دستهبندی ما، باید در گروه سریالهای دههی ۲۰۰۰ قرار بگیرد. جدای از همهی اینها و جزو هر دههای که باشد، این سریال ارزش بودن در لیستمان را دارد.
این سریال دربارهی دختر نوجوانیست که قدرتهای ماورایی دارد و سرنوشتش او را وادار کرده که با خونآشامها، شیاطین و دیگر نیروهای اهریمنی بجنگد و همهی اینها در حالیست که دوستانش مشغول تحصیل در دبیرستانند. از فصل ۴ به بعد، سریال از نظر محتوایی تیرهتر و واقعیتر میشود و به چالشهایی که جوانان در زندگیشان با آنها مواجهند میپردازد و به موضوعات سنگینی اشاره میکند. فصلهای آخر لحظات سرگرمکنندهی بسیاری دارند و این سریال را لایق آن میکنند که دوباره و بعد از گذشت سالها از انتشارش، تماشا شود.
۴- لاست (Lost)
- محصول: ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰
- سازنده: مایکل گاچینو
- امتیاز IMDb به سریال: ۸.۳
به دلایل متعددی، سریال «لاست» از آن سریالهاییست که تحمل فضایش انرژی زیادی میطلبد. این سریال شروع سادهای دارد و روایتگر داستان مسافرین یک پرواز است که هواپیمایشان در یک جزیرهی رازآمیز سقوط میکند و مجبورند بقایشان را در این جزیره حفظ کنند. هرچه سریال جلوتر میرود، ابعاد اسرارآمیز جزیره بیشتر میشود و در فصلهای بعدی، کاراکترهای جدیدتر و عناصر علمیتخیلی بیشتری به سریال اضافه میشوند و مفاهیمی را پیش میکشند که هضمشان برای مخاطب دشوار است و نیازمند انرژی و تمرکز بسیار است.
برخی بر این باورند که «لاست» نمیتواند جذابیتش را در طول سریال حفظ کند. اما تا جایی که با بهپاسخنرسیدن همهی پرسشهایی که سریال به وجود میآورد مشکلی نداشته باشید، این سریال گزینهی خوبی برای تماشاست و بدون ذرهای شک، در دستهی بهترین سریالهای درام دههی خودش قرار میگیرد. تماشای مجدد سریال به احتمال زیاد قرار نیست پاسخ همهی سوالها را بدهد، اما با این وجود میتواند برخی ابعادی که در تماشای نخست گنگ بودند را روشنتر کند و میتواند باعث شود برای بار دوم، درگیر گرههای داستانی شوید.
۳- فایرفلای (Firefly)
- محصول: ۲۰۰۲
- سازنده: جاس ودون
- امتیاز IMDb به سریال: ۹
یکی از بهترین سریالهای علمی-تخیلی تاریخ، «فایرفلای» از آن دسته مجموعههایی است که تنها دلیل برای تماشای مجددش این است که اگر این کار را نکنید، تنها میتوانید از اینکه فقط یک فصل (و البته یک فیلم سینمایی) داشته غمگین شوید. این سریال متاسفانه پیش از آن که بتواند به فصلهای بیشتری برسد، تمام شد و مثال خوبی از سریالهاییست که در اوج به پایان رسیدهاند.
«فایرفلای» داستان گروهی از مسافرین به سیارهی «سرنتی» را دنبال میکند که گرچه نقصهایی دارند، اما دوستداشتنیاند و با گذشتهها و اهداف متفاوتی که دارند، تلاش میکنند در کنار هم زندگی کنند و در مواقع نیاز از کمکهای هم استفاده کنند. در نهایت این سریال یک جهان جذاب دارد که با وجود کوتاهبودنش، به خوبی مورد کاوش قرار میگیرد و ترکبی از اکشن، علمیتخیلی، کمدی و درام باارزش را به مخاطب ارائه میکند و همهی اینها، اثر را دارای ارزش بازگشت و تماشا میکند.
۲- دفترچهی مرگ (Death Note)
- محصول: ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۷
- سازنده: تتزورو آراکی
- امتیاز IMDb به سریال: ۸.۹
در حالی که باید به هر قیمتی از نسخهی ۲۰۱۷ سینمایی «دفترچهی مرگ» اجتناب کنید، اما نسخهی سریال انیمهای آن، یکی از بهترین سریالهای دههی ۲۰۰۰ است و تا به امروز هم محبوبیتش را حفظ کرده. موقعیت ابتدایی سریال به حدی جذاب است که از همان اول مخاطب را میخکوب میکند و تا انتها با خود میکشد. این انیمه دربارهی یک دانشآموز دبیرستانیست که به کتابی دست پیدا میکند که قادر است هر کسی را در لحظه به قتل برساند و تنها کاری که برای انجام آن لازم است، نوشتن نام شخصیست که او قصد کشتنش را دارد.
او در ابتدا شروع به کشتن جنایتکارانی میکند که به نظرش آنطور که شایستهاش هستند مجازات نشدهاند. اما وقتی خودش هم تحت تعقیب دشمنانی قرار میگیرد، شروع به کشتن برای حفظ بقایش میکند. «دفترچهی مرگ» یک قهرمان پیچیده، دارای نقص و خیرهکننده دارد که در موقعیتی جذاب قرار گرفته و اضطراب مواجهه با گرههای داستانی برای بار دوم هم میتواند به اندازهی همان بار اول جذاب و تماشایی باشد.
۱- اسکرابز (Scrubs)
- محصول: ۲۰۰۱ تا۲۰۱۰
- سازنده: بیل لارنس
- امتیاز IMDb به سریال: ۸.۴
سریال «اسکرابز» ترکیب خوبی از کمدی و درام است که داستان گروهی از کادر درمان یک بیمارستان را روایت میکند و هشت فصل بسیار دیدنی دارد که حد فاصل سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹ منتشر شد و بعد، یک فصل پایانی عجیب و غریب داشت که نیمی از آن در ۲۰۰۹ و نیمی دیگر در ۲۰۱۰ منتشر شد.
در نتیجه، اکثر قسمتهای «اسکرابز» در دههی ۲۰۰۰ منتشر شد و این قسمتها، قسمتهای باکیفیتی هستند که تا حد خوبی از تمام امکانات سیتکامهای آن دوره استفاده میکنند. این سریال حالا به حدی قدیمی شده که قسمتهای اولی آن، میتوانند نوستالژیک باشند و حالا بعد از دو دهه، طنز و ملاطفت آن همچنان گیرا و تماشایی باشد.
منبع: Collider