چرا جنبش فمینیسم باید تمرکز خود را بیشتر معطوف به حقوق مردان کند؟
فمینیسم (Feminism) در شکل ماهوی خود بر اساس این اعتقاد بنا شده است که تبعیض علیه زنان باید از بین برود و با حقوق و فرصتهای برابر برای هر دو جنس جایگزین شود. در واقع به لحاظ نظری یک فمینیست کسی است که چنین اعتقادی دارد. اما در عمل، به نظر میرسد که دفاع از مسائل مربوط به مردان، برای فمینیستها چون نفعی به همراه ندارد، کاملاً نادیده گرفته میشود و بحث برابری حقوق زن و مرد به دفاع صرف از حقوق زنان تبدیل میشود.
البته ذکر این نکته نیز مهم است که صرفاً به خاطر اینکه یک فرد دارای عقاید فمینیستی است، لزوماً وظیفهای بر دوش او نیست که وقت خود را صرف حمایت فعالانه از برابری بین جنسیتها کند. در واقع اینکه مردم چگونه باید عمل کنند، مسألهای است که بیشتر در حوزهی بررسی فلسفه اخلاق است نه مطالعات جنسیتی.
اما در این مقاله از دیجیکالا مگ، ما به این مسأله پرداختهایم که آیا مفهوم «برابری حقوق زن و مرد» که هدف بنیادین جنبش فمینیسم است، شامل دفاع بهموقع و بهجا از حقوق مردان هم میشود یا نه؟ مسالهی بعدی که به آن پرداختهایم این است که آیا اساساً امکان ادغام جنبشهای حامی حقوق مردان با جنبش فمینیسم وجود دارد یا نه؟ و در نهایت هم مزایا و معایب پرداختن به حقوق مردان را توسط جنبشهای حامی حقوق زنان بررسی کردهایم. با ما همراه باشید.
لزوم پرداختن به حقوق مردان توسط جنبش فمینیسم
یکی از مشکلاتی که باید مدنظر داشت این است که بسیاری از ما معمولاً در مورد چندین حوزه مختلف از بیعدالتیهای اجتماعی احساس نگرانی میکنیم، در نتیجه ایجاد تعادل بین زمانی که داریم و رسیدگی به این مسائل مختلف، به نظر میرسد بسیار چالشبرانگیز است.
به عنوان مثال، ایلان ماسک ممکن است یک فمینیست باشد، اما در عمل، تمرکز بر ساخت خودروهای الکتریکی برای مبارزه با تغییرات آب و هوایی برای او میتواند اقدامی بسیار موثرتر باشد و ما هم به عنوان یک فمینیستِ برابریطلبِ آنارشیستِ گیاهخوارِ مخالف نژادپرستیِ صلحطلب که مخالف تغییرات اقلیمی نیز است، چگونه باید وقت خود را بین این مسائل تقسیم کنیم؟
شاید خیلیها استدلال کنند که هر فردی باید زمان و تمرکز خود را معطوف به موضوعاتی کند که نسبت به آنها علاقه دارد. فمینیستهایی که به شدت نسبت به مسائل زنان احساس مسئولیت و نگرانی میکنند، باید آن را نسبت به مسائل دیگر در اولویت بیشتری قرار دهند، از جمله مسائل مردان. با این حال، به نظر میرسد این رویکرد به طور مهلکی از میزان تأثیرگذاری اقدامات فعالان حوزههای مختلف میکاهد.
فرض کنید فردی پس از از دست دادن یکی از اعضای خانوادهاش در اثر حملهی کوسه، ممکن است یک کمپین اجتماعی برای جلوگیری از مرگهای مشابه راهاندازی کند. با این حال، به دلیل نادر بودن چنین رویدادهایی، فعالیت آنها احتمالاً دستاوردهای بسیار کمی خواهد داشت، بنابراین برخی ممکن است چنین نتیجهگیری کنند که نباید زمانی را صرف کمپین جلوگیری از حملات کوسه کرد.
به همین طریق، به نظر نمیرسد که علاقهی زیاد نسبت به فمینیسم و مسائل زنان، باید باعث شود که تمام وقت خود را برای مبارزه در راستای مسائل فمینیستی صرف کنید و هیچ توجهی به مسائل دیگر اجتماع از جمله مسائل مربوط به مردان، نداشته باشیم. در واقع، زمانی که در مورد چگونگی رفتار و عملکردمان تصمیمگیری میکنیم، باید میزان تأثیری را که اعمال ما به دنبال خواهد داشت را نیز در نظر بگیریم.
کارکردهای حاصل از پرداختن به حقوق مردان توسط جنبش فمینیسم
توجه به فمینیسم به عنوان جنبشی که صرفاً بر حقوق زنان تمرکز دارد، نگرشی ساده و فراگیر است، اما بحث در مورد حقوق مردان توسط فمینیستها میتواند با ایجاد وحدت و تعادل بین هر دو جنس، پیروان مردِ این مکتب را نیز افزایش داده و اهداف فمینیسم را در سطحی گستردهتر به پیش ببرد.
تمرکز بیشتر بر حقوق مردان میتواند اولین گام مهم در پر کردن شکاف بین جنبش دفاع از حقوق مردان و فمینیسم باشد. دو جنبشی که عموماً در تضاد با یکدیگر در نظر گرفته میشوند. برای مثال، در موضوع طلاق و بحث حضانت فرزندان، در بسیاری از کشورهای اروپایی و ایالات متحده قوانین ممکن است رویکردی تبعیضآمیز نسبت به پدران داشته باشد که جنبش فمینیسم میتواند در این خصوص رویکردی مبتنی بر برابری حقوق زن و مرد اتخاذ کند.
اما در قالب موارد در چنین مواردی یا از حقوق زن دفاع میکند یا در بهترین حالت موضعی بیطرفانه از خود نشان میدهد. از آنجایی که درجات مختلفی از رفتارها و دیدگاههای رادیکالسازی شده در جنبش فمینیستی وجود دارد، این شکل از اجماع و برابریخواهی میتواند به کاهش شکاف جنسیتی و مشروعیت بخشیدن به مطالبات فمینیستی کمک زیادی کند.
به همان اندازه درک این موضوع نیز مهم است که حمایت از برخی جنبشهای مردانه میتواند به نفع جریان فمینیسم نیز باشد. به عنوان مثال در سال ۱۹۶۱، نیروهای نظامی و انتظامی ایالات متحده با طرح یک دعوی قضایی ادعا کردند که صرف امکان حضور در ساختار نیروهای نظامی و جنگها فقط برای مردان، برابری حقوق زن و مرد را نقض میکند. هم گروههای حامی حقوق مردان و هم گروههای فمینیستی (مانند سازمان ملی زنان) از این شکایت زمانی که به دادگاه عالی ایالات متحده رسید، حمایت کردند.
در حالی که اغلب اوقات مسأله حقوق مردان از سوی حامیان حقوق زنان در تضاد با آرمانهای فمینیستی در نظر گرفته میشود، اما در مواردی که هدف جنبشهای مردانه، برابری خواهی و عدالت جنسیتی است، در واقع حمایت از حقوق مردان فرصتی را برای افزایش سهم حضور زنان در حرفههایی فراهم میکند که به طور تاریخی تحت سلطه مردان بودهاند.
دیدگاههای موجود در رابطه با ادغام فمینیسم با جنبش حمایت از حقوق مردان
در حقیقت، تمرکز فمینیسم بر حقوق مردان برای اکثریت حامیان حقوق زنان به نظر غیرعقلانی میرسد، به خصوص در حالتی که این گونه افراد ما به جنبش حمایت از حقوق مردان صرفاً به عنوان یک جنبش کاملاً زن ستیزانه نگاه میکنند.
اما در وهله اول پذیرش رویکرد برابریخواهانهی جنبش حمایت از حقوق مردان از یک سو و سپس پذیرش مفهوم وحدت جنسیتی و عدم وجود تمایز بین جایگاه زن و مرد در اجتماع، در بسیاری از موارد نه تنها میتواند جنبش فمینیستی را تقویت کند، بلکه به پذیرفتن بیشتر آن از سوی منتقدانش نیز کمک زیادی کمک میکند.
سازمانهای مدافع حقوق مردان از مدتها قبل وجود داشتهاند. برخی از پیروان جنبش فمینیستی، چنین سازمانهایی را مورد تمسخر قرار میدهند و استدلال میکنند که لفاظیهای ضد فمینیستی آنها به زنان آسیب میرساند و اقدامات آنها مشروع نیست. اما در مقابل برخی چنین استدلال میکنند که گنجاندن سازمانهای دفاع حقوق مردان در ساختار فمینیسم میتواند این جنبش را فراگیرتر و موثرتر کند.
این حقیقت نیز درست است که مردان به شدت تحت تأثیر نظام مردسالاری قرار دارند. در واقع تصویر سنتی مردان به عنوان نانآور خانواده که ظاهر و شخصیتی درشت و عاری از لطافت دارد، مشکلات متعددی را برای آنها ایجاد میکند. آمارها نشان میدهد که میزان خودکشی در میان مردان به طور غمانگیزی سه تا چهار برابر بیشتر از زنان است، زیرا بر خلاف زنان آنها غالباً به سلامت روان خود اهمیت چندانی نمیدهند.
موارد مربوط به خشونت خانگی و تجاوز جنسی علیه مردان نیز اغلب گزارش نمیشود زیرا چنین رویدادهایی از نگاه جامعه نماد از دست دادن مردانگی است و برای مرد نوعی تحقیر محسوب میشود. حتی زمانی که چنین مواردی گزارش میشوند، با جدیت بسیار کمتری نسبت موارد مربوط به زنان پیگیری و درمان میشوند.
همهی اینها مسائل مهمی هستند که قربانیان واقعی را به وجود آوردهاند و همهی آنها محصول کلیشههای مضر برخاسته از نظام مردسالاری هستند. اما صرفاً به این دلیل که مردان از این نظام آسیب میبینند، به این معنی نیست که راه حل برچیدن آن در گنجاندن مسائل مردانه در جنبش فمینیسم است.
فمینیستها در این رابطه چه فکر میکنند؟
بسیاری استدلال میکنند که مشکلات بزرگی که زنان با آن مواجه هستند باید بر مسائل مردان اولویت داشته باشد. مطالعات نشان میدهد که ۹۷ درصد از موارد تجاوز جنسی توسط مردان علیه زنان انجام میشود.
در کشورهای توسعه یافته، بسیاری از زنان در مقایسه با مردان هنوز دستمزد کمتری برای موقعیت شغلی یکسان دریافت میکنند. بر سر مرخصی زایمان و حقوق زنان در این بازه هنوز در کشورهای پیشرفته بحث و جدل وجود دارد و آزارهای کلامی در اجتماع و محل کار هنوز باعث آزار زنان میشود.
بحث دیگر مربوط به هدف جنبش فمینیستی است. غلبه بر نظام مردسالاری و ایجاد تغییرات قانونی و بینشی در سطح جامعه قطعاً جزو اهداف راهبردی مهم فمینیسم است، اما یکی دیگر از اهداف حیاتی این جنبش فراهم آوردن فضای امن برای گرد هم آمدن زنان است. در حقیقت بسیاری از زنانی که در حضور مردان احساس ناامنی میکنند به جنبش فمینیستی پناه میبرند و ورود مردان به این جنبش، به این کارکرد مهم جنبش فمینیسم مهم لطمه میزند.
مسلماً، چنین زنانی که آسیبهای ناشی از تجاوز جنسی یا خشونت خانگی را پشت سر گذاشتهاند، همانهایی هستند که جنبش فمینیستی باید آنها را در اولویت خود قرار دهد و از آنها محافظت کند.
در نهایت باید گفت که نظام مردسالاری بر مردان و زنان تأثیر میگذارد، اما به درجات متفاوت. اگرچه گنجاندن مسائل مردان در جنبش فمینیسم مشکلات بسیار زیادی را که باید به آن پرداخته شود مرتفع میکند و میتواند دامنهی حمایت از این جنبش را افزایش دهد، اما این کار معایب خاص خود را هم دارد که همین مسأله ما را مستلزم میکند تا با دقت بسیار و بر اساس شرایط فرهنگی هر منطقه بهطور جداگانه در مورد آن تصمیم گیری کنیم.
نکتهی پایانی
از یک سو باید در نظر داشت که هدف جنبش فمینیسم حمله به حقوق مردان و نقض آنها نیست. در واقع آن چیزی که نهضت فمینیسم سعی در مبارزه با آن را دارد، نظام مردسالاری حاکم بر جامعه است؛ یعنی ساختار قدرتی که مسئول ایجاد انتظارات اشتباه و غلط از مردان و زنان است.
با این حال، نباید از یاد برد که برخی از فعالان حقوق مردان هم خواهان برابری نیستند، بلکه به دنبال برتری جایگاه مردان نسبت به زنان هستند. اما نکتهی مهم در این بین این است که دیدگاههای رادیکال چه در دفاع از حقوق زنان و چه در حمایت از مردان، نباید به عنوان مبنایی برای تصمیمگیریهای کلان این جنبشهای عدالتخواهانه قرار بگیرند و فرصت همگرایی و اتحاد بین آنها را از بین ببرند.
علاوه بر این، باید به خاطر داشت که جنبش فمینیسم در ذات خود از بسیاری جهات طرفدار حقوق مردان است.
فمینیستها اولین گروهی بودند که این باور را به چالش کشیدند که مردان قادر به کنترل تمایلات جنسی خود نیستند. آنها همچنین رویکرد قالب نسبت به مردان مبنی بر منطقی و بیاحساس بودن آنها را نیز به چالش کشیدند و برای اصلاح آن تلاش زیادی کردند. آنها همچنین برای آگاهسازی و اصلاح این دیدگاه که مردها یکدیگر را به دلیل داشتن ویژگیها و علایق «زنانه» تحقیر میکنند، اقدامات چشمگیر زیادی انجام دادند.
آفرین ادمین کامنت ما رو تایید نکن ولی کسایی که به مرد ها فحش میدن رو کامنتشون رو تایید کن نیلا به همه مرد ها فحش داده بعد کامنتش رو تایید کردی ما جوابش رو میدیم تایید نمیکنی
کامنت نیلا کامنت های rancher و مهدی رو اثبات میکنه فمنیست ها همشون از مرد ها متنفرن واقعا متنفرن و حتی یه فمنیست هم تو دنیا وجود نداره که از مرد ها متنفر نباشه چون جنبش فمنیسم ضد مرده و معلومه که فمنیست ها هم ضد مرد میشن نیلا هم همون طور که میبینید به مرد ها توهین کرده (البته بماند که پدری که اون رو به وجود اورده و ۳۰ سال خرجش رو داده و بزرگش کرده و براش زحمت کشیده هم مرده بگذریم) دفاع کردن از فمنیسم یعنی دشمنی با مرد ها اگه کسی از فمنیسم حمایت کنه باید خودش رو آماده برای هیت شدن توسط مرد ها کنه چون مرد ها در برابر فمنیسم واکنش نشون میدن همون طور که زن ها در برابر زن ستیزی واکنش نشون میدن
کامنت نیلا رو که خوندم فهمیدم چرا همه مرد ها ضد فمنیسمن خب حق دارن وقتی فمنیست ها یه ذره احترام به مرد ها نمیزارن این همه بهشون توهین میکنن هم اینجا و هم اینستاگرام مرد ها رو انسان نمیدونن همین میشه. خب معلومه مرد ها واکنش نشون میدن خودمم به خاطره برادرم ضد فمنیسم شدم چون همه فمنیست ها مثل نیلا هستن به مرد ها توهین میکنن واقعا انتظار دارین فمنیست ها از صبح تا شب به مرد ها توهین کنن بعد مرد ها فمنیست بشن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
عجب
از کامنت نیلا به این نتیجه رسیدم که همه زن های ایرانی مردستیز هستن بدون استثنا
تو هم که کامنتش رو تایید کردی ثابت کردی مردستیزی
فمنیسم قبل از سال ۱۹۷۰ برابری میخواست اما الان زن سالاری مطلق رو میخواد فمنیسم باید تو کل جهان از بین بره
فمنیسم چیزی بجز مردستیزی نیست
هیچ فمنیستی تو دنیا وجود نداره که مردستیز نباشه فمنیست ها بدترین توهین ها رو به مرد ها میکنن و فعال های حقوق مرد ها رو زن ستیز خطاب میکنن و تا جایی که میتونن خشونت علیه مرد ها رو تقشویق میکنن
تو درمورد پدرت هم همین نظر رو داری؟
پدرت هم مرده این رو میدونی؟
در مورد پدر و برادرت هم همین نظر رو داری؟
از اون ها هم متنفری؟
این که جواب این رو ندادی بهترین کار دنیا رو کردی