کدام شخصیتهای تاریخی در سریال «شوگون» حضور پیدا کردهاند؟
رمان تحسینشده جیمز کلاول با مینیسریال جدید شبکه FX، «شوگون» (Shōgun)، بازگشتی پیروزمندانه داشته است. این کتاب یک اثر تخیلی-تاریخی است که ماجراهای جان بلکثورن (کازمو جارویس)، ملوانی انگلیسی را به تصویر میکشد که به امید شکستن انحصار تجاری پرتغال در خاور دور و گشودن یک بازار تجاری کاملاً جدید برای کشورهای اروپایی، راهی ژاپن میشود. اما برخلاف رمان منبع اقتباس، سریال «شوگون»، به جز جان بلکثورن، دو شخصیت محوری دیگر را در کانون توجه قرار میدهد: لرد توراناگا و ماریکو. این شخصیتهای سریال «شوگون» براساس چهرههای تاریخی ساخته شدهاند که اندکی در جزئیات تفاوت دارند. اما شباهتهای بین این سه شخصیت و سه چهره تاریخی آنقدر زیاد است که تماشای سریال «شوگون» برای هر کسی که به تاریخ ژاپن علاقهمند است، واجب شده.
لرد توراناگا در سریال «شوگون» براساس یکی از بزرگترین متحدکنندگان تاریخ ژاپن ساخته شده است
لرد توراناگا یکی از قدرتمندترین شخصیتهای سریال «شوگون» است که میتوان او را مرموزترین شخصیت نیز خطاب کرد. او هم در عرصه نظامی و هم در عرصه سیاسی یک استراتژیست ماهر است و همیشه برنامههایش را به خوبی در ذهن خود پنهان نگه میدارد. به علاوه این شخصیت بخشی از شورای نایبالسلطنهها است که به دست تایکو ناکامورا هیدتوشی (با بازی یوکیجیرو هوتارو) در بستر مرگش ایجاد شد. این شورا راهحلی بود تا تاج و تخت از وارثان ناکامورا گرفته نشود. با این حال چهار نایبالسلطنه دیگر، به رهبری لرد ایشیدو کازوناری از ترس قدرت نظامی و تواناییهای سیاسی توراناگا، به سرعت شروع به توطئه علیه او میکنند.
تا این مرحله از داستان، روایت لرد توراناگا سریال «شوگون» به شدت شبیه روایت توکوگاوا ایه یاسو است که یکی از سه متحدکننده بزرگ و از شخصیتهای تاریخی مهم ژاپن به شمار میآید. هر دو این شخصیتها متعلق به دودمانهایی هستند که گفته میشود به شوگونهای قدرتمند باستانی بازمیگردد و هر دو پس از شکست خانوادههای خود در جنگ به عنوان گروگان نزد طرف دیگر جنگ بزرگ شدند. مانند لرد توراناگا، توکوگاوا میدانست چگونه مسیر سیاسی خود را ترسیم کند و دشمنان خود را شکست دهد. او متحد کلیدی یکی دیگر از متحدکنندگان بزرگ ژاپن، اودا نوبوناگا بود. وقتی مشخص شد که پسر توکوگاوا در حال توطئه چینی با یکی از رقبا است، او فرزند خود را مجبور کرد سپوکو (نوعی هاراکیری) کند. اتفاقی که ممکن است برای یوشی ناگاکادو (با بازی یوکی کورا) در سریال «شوگون» نیز رخ بدهد.
زمانی که به اودا خیانت شد و در پی همین امر مرتکب سپوکو شد، یکی دیگر از متحدان او، تویوتومی هیدیوشی، انتقام او را گرفت و قدرت را به دست گرفت و توکوگاوا را مجبور کرد تا با سناریوی جدید سازگار شود. در «شوگون»، معادل هیدیوشی، تایکو ناکامورا است. با این حال، اتحاد توکوگاوا با هیدیوشی براساس وفاداری محض بود، چرا که توکوگاوا دایمیو (والی یا حاکم) منطقه کانتو شد و شهر قلعهای ادو (توکیو فعلی) برایش ساخته شد؛ در «شوگون» نیز توراناگا پایگاه خود را در همین شهر بنا نهاده. زمانی که هیدیوشی درگذشت، توکوگاوا دقیقاً در موقعیتی مشابه توراناگا قرار گرفت: او قدرتمندترین عضو شورای نایبالسلطنهها بود و به وضوح میدید جنگ در راه است.
هنوز یک سال از مرگ هیدیوشی نگذشته است که شورای نایبالسلطنهها منحل میشود و به دنبالش یکی از اعضای شورا نیز میمیرد. سپس توکوگاوا برای تصرف اوزاکا حرکت کرد و ژاپن به زودی خود را بین نیروهای توکوگاوا و نیروهای ایشیدا میتسوناری، دومین نایبالسلطنه قدرتمند شورا، تقسیم کرد. لرد ایشیدو در سریال «شوگون» از روی ایشیدا میتسوناری نوشته شده است.
درنهایت میستسوناری شکست خورد و توکوگاوا تبدیل به شوگون شد؛ امری که به معنای شروع دوره ادو در تاریخ ژاپن بود، دورهای که ۲۶۵ سال به طول انجامید. در زمان توکوگاوا روابط با کشورهای کاتولیک بدتر شد، چرا که او نگران چشم داشتن پرتغال و اسپانیا به سرزمین ژاپن بود و در نتیجه مسیحیت ممنوع شد. یکی از مؤثرترین مشاوران او یک تاجر پروتستان انگلیسی به نام ویلیام آدامز بود.
جان بلکثورن در سریال «شوگون» براساس یک تاجر انگلیسی که سامورایی شد ساخته شده است
ماند لرد توراناگا و توکوگاوا ایه یاسو، داستان جان بلکثورن در سریال «شوگون» تقریباً مشابه داستان همتای تاریخی او، یعنی ویلیام آدامز است. همزمان با تلاش اسپانیا برای سرنگون کردن ملکه الیزابت و جایگزین کردن او با یک پادشاه کاتولیک، آدامز که از کاتولیکها بیزار بود تصمیم گرفت به ناوگان انگلیس بپیوندد و در این رویارویی نقش خود را ایفا کند. او تجارت کشتیسازی را آموخت و ناخدا شد. آدامز پس از درگیری انگلیس و اسپانیا تحت خدمت یک شرکت تجاری هلندی درآمد. در آن زمان انگلستان و هلند به عنوان کشورهای پروتستان شریک یکدیگر بودند و رقبای دو کشور کاتولیک، یعنی پرتغال و اسپانیا به شمار میآمدند. پیشاپیش دو کشتی جنگی خصوصی انگلیسی، فرانسیس دریک و توماس کاوندیش، موفق شده بودند دور جهان بچرخند و به سلامت بازگردند.
آدامز پس از یک سفر فاجعهبار وارد ژاپن شد که در آن تنها یکی از پنج کشتی و همچنین ۲۶ نفر از ۵۰۰ خدمه جان سالم به در بردند. ژاپن در آن زمان در آستانه جنگ داخلی قرار داشت و وقتی آدامز وارد کشور شد، او و خدمهاش تحت دستور دایمیو توکوگاوا ایه یاسو به عنوان زندانی در قلعه اوزاکا نگهداری شدند. کشیشان یسوعی پرتغالی که در ژاپن به وفور پیدا میشدند، سعی کردند توکوگاوا را متقاعد کنند که آدامز را به عنوان دزد دریایی بکشد، اما دایمیو ژاپنی حرف آنها را نپذیرفت و به آنها گفت هرگونه درگیری بین کشورهای آنها به او مربوط نمیشود. درعوض، حتی پس از تبدیل شدن توکوگاوا به شوگون، آدامز مشاور او باقی ماند. آدامز ساخت اولین ناوگان (به سبک) غربی ژاپن را رهبری کرد. این ملوان انگلیسی به سرعت زبان ژاپنی را یاد گرفت و با آن، در هر زمان و به طور مستقیم به توکوگاوا دسترسی پیدا کرد. توکوگاوا نیز به او دو شمشیر هدیه داد و جایگاه آدامز را همرده یک سامورایی واقعی قرار داد.
آدامز در انگلستان صاحب یک همسر، دختر و پسر بود اما توکوگاوا او را از بازگشت به وطنش منع کرد، بنابراین تماس آنها به مکاتبات پستی محدود شد. برای مقابله با این موضوع، توکوگاوا فرمان کشتن ویلیام آدامز و ایجاد میورا آنجین (به معنای ناخدای میورا، منطقهای در ژاپن) را صادر کرد؛ به این ترتیب همسر انگلیسی آدامز بیوه شد و او به یک هاتاموتو بدل گشت. نفوذ آدامز تأسیس کارخانههای تجاری هلندی و انگلیسی را در ژاپن تسهیل کرد و عملاً انحصار پرتغال را در هم شکست. آدامز دوباره در ژاپن ازدواج کرد و خانواده جدیدی تشکیل داد، اگرچه او هرگز همتای تاریخی تودا ماریکو (چهرهای تاریخی به نام هوسوکاوا گراسیا) را ملاقات نکرد.
گذشته دشوار لیدی ماریکو در سریال «شوگون» با همتای تاریخی خود مشترک است
در آخرین قسمت پخش شده سریال «شوگون»، به اسم «حصار هشتگانه»، سرانجام داستان سرگذشت تودا ماریکو فاش شد. قبل از ازدواج ماریکو با تودا بونتارو (با بازی شینوسوکه آبه) خانوادهاش به شکلی ناشناخته در شرمساری بزرگی قرار گرفتند و او را تنها گذاشتند. ماریکو برای کنار آمدن با این فقدان و ازدواج پرتلاطم خود، به مذهب کاتولیک روی آورد و به سرعت عقاید آن را آموخت و به زبانهای پرتغالی و لاتین مسلط شد. این امر لرد توراناگا را بر آن داشت تا او را به حلقه درونی خود بیاورد تا از طریق ترجمههای او با جان بلکثورن در تماس باشد. همتای واقعی ماریکو، هوسوکاوا گراسیا است، کسی که به همان اندازه در زندگی با چالشهای زیادی روبهرو بود. یکی از عوامل کلیدی تبدیل شدن توکوگاوا ایه یاسو به شوگون، هوسوکاوا گراسیا بوده است.
هوسوکاوا گراسیا به عنوان آکچی تاما به دنیا آمد و در مقام یک فرد سلطنتی بزرگ شد، او برای سامورایی شدن نیز تمرینهایی دید و با هوسوکاوا تادائوکی، همتای تاریخی بونتارو ازدواج کرد. او به جای یک فرزند، حداقل چهار فرزند به دنیا آورد. قبیله آکچی در زمانی به اودا نوبوناگا وفادار بود که او در اوج قدرت خود با توکوگاوا ایه یاسو متحد بود، اما رهبر آنها، آکچی میتسوهید، به نوبوناگا خیانت کرد. امری که منجر به مرتکب شدن سپوکو به دست فرمانده جنگ شد. میتسوهید به زودی کشته شد و قبیله او به رسوایی افتاد. تحت حکومت تویوتومی هیدیوشی، هوسوکاواها به اوزاکا نقل مکان کردند، جایی که تاما قرار بود محصور بماند. او از طریق خدمتکاران خود با مسیحیت ارتباط برقرار کرد، شروع به مطالعه زبان پرتغالی و لاتین کرد و با نام جدید، گراسیا، تعمید یافت. در همین زمان بود که ازدواج او به دلیل اختلافات مذهبی متلاطم شد.
هنگامی که توکوگاوا با ارتش خود به شرق ژاپن رفت، اوزاکا به دست ایشیدا میتسوناری، یکی از متحدان تویوتومی و بعدها دشمن خونی توکوگاوا، فتح شد. ایشیدا، هوسوکاوا گراسیا را به عنوان یک گروگان سیاسی به اسارت گرفت، اما یکی از خدمتکاران خانوادگی گراسیا را کشت تا از شرافت او محافظت کند و پس از آن مرتکب سپوکو شد. مرگ گراسیا در هر دو جبهه جنگ باعث خشم زیادی شد و درنهایت سقوط ایشیدا را رقم زد. چرا که گراسیا از حمایت بسیاری از مسیحیان ژاپن برخوردار بود. درنهایت این اتفاق منجر به شکست ایشیدا در نبرد سکیگاهارا علیه توکوگاوا شد.
منبع: collider