فیلم شیشلیک مهدویان؛ بوی دود می‌آید ولی خبری از کباب نیست

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۵ دقیقه
نقد فیلم شیشلیک

«شیشلیک» بی تعارف بدترین فیلم کارنامه‌ی محمدحسین مهدویان است. کارنامه‌ی پربار فیلمساز جوانی که به جز یک فیلمش تا امروز بقیه آثاری جالب توجه و بالاتر از استاندارد سینمای ایران محسوب می‌شدند. «شیشلیک» حتی عقب‌تر از «لاتاری» است که هر چند به لحاظ فیلمنامه شبیه فیلمفارسی‌ها بود و منطق اشتباهی را دنبال می‌کرد و در انتخاب بازیگرانش هم مشکلاتی وجود داشت اما لااقل ظرفیت‌هایی داشت که مهدویان قدرت کارگردانی‌اش را به رخ بکشد. حس و حالی که باعث می‌شد تا پایان فیلم را دنبال کنیم.

در نقد فیلم شیشلیک خطر لو رفتن داستان وجود دارد.

جزییات قصه را که کنار بزنید (جزییاتی که خیلی هم ظریف و مهم نیستند) اصل فیلم «شیشلیک» خواسته‌ی فرزندی از پدرش است که موجب می‌شود که او پا روی ساختارهای ذهنی و زندگی‌اش بگذرد. حالا ممکن است تصور کنید فیلم مهدویان سیاه‌تر و مهیب‌تر از این توصیف است و تم اصلی‌اش تصویری از کلیت جامعه‌ی ایران از بالادستی‌ها تا مردم ارائه می‌دهد که جلوتر که برویم می‌بینید که این‌طور نیست یا بهتر بگوییم قرار بوده این‌طور باشد ولی نتیجه‌اش اثری اخته از کار درآمده است.

مردم احتمالا از «شیشلیک» استقبال می‌کنند. شاید حتی به آن بخندند. شاید در شبکه‌های اجتماعی بپیچد که فلان شوخی فیلم را دیدید؟ فلان کاراکتر فیلم یادآور بهمانی نیست؟ اما این وسط نباید یادشان برود که اتفاقا تیغ تیز «شیشلیک» نه به سمت مسئولان که به سمت حماقت مردم است. فیلمی که این ایده را نتوانسته درست روایت کند.

مشکل بزرگ فیلم «شیشلیک» از فیلمنامه‌اش می‌آید و اینکه مهدویان خودش را تمام و کمال در خدمت فیلمنامه‌ی ژوله گذاشته است. مهدویان فیلمسازی است که از سریالش درباره‌ی شهید باقری تا اولین فیلمش «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز»ها تحقیقات مفصلی در زمینه‌ی فیلمنامه کرده. هر چند در بعضی کاراکترهای فیلم‌هایش یک‌جور شوخ‌طبعی خیلی ظریف توام با هیجان و عصبیت (مثلا در مورد کاراکتر هادی حجازی‌فر در «ماجرای نیمروز») وجود دارد اما او اساسا فیلمسازی است که داستان‌های مهیب و جدی می‌سازد از «ایستاده در غبار» بگیرید تا «درخت گردو».

حالا طبیعی است که وقتی این فیلمساز جدی کنار فیلمنامه‌نویسی قرار بگیرد که اساس نوشته‌هایش شوخی‌های اجتماعی برآمده از زندگی روزمره‌ی مردم و اخبار و اتفاقات است و اتفاقا سابقه‌ی سینمایی ندارد بلکه به عنوان آیتم‌نویس کمدی شهرت دارد نتیجه‌اش فیلمی می‌شود که نه جدی است، نه کمدی. شترگاوپلنگ بی‌سر و تهی است که سعی دارد شوخی‌هایش مثلا گوشه‌دار و تند و تیز باشد به سبک کارهای ژوله و در عین حال فضایش سیاه و تلخ باشد به سبک کارهای مهدویان و دست آخر چیز ابتری از کار درآمده که نه مخاطبش را می‌خنداند و نه احساساتی می‌کند.

با مصداق و شواهد اگر بخواهیم حرف بزنیم از همان ابتدا فیلم شروع نمی‌شود. ۲۵ دقیقه‌ی اول فیلم برگرفته از آن ویدیوی دست به دست شده‌ی معروف پیرمردی است که از نداشتن «دوشواری» در یک خرابه‌ی حومه‌ی شهر صحبت می‌کند. ایده‌ای که به وضوح ژوله آن را نوشته. وسطش فلاش‌بک‌هایی داریم به زندگی سخت مردمی که در فیلم در کارخانه‌ی «پشم ایران» کار می‌کنند. یک شوخی گل‌درشت دیگر که باز هم مشخص است کار فیلمنامه‌نویس است.

فیلم شیشلیک

این وسط تنها چیزی که به نظر می‌رسد از سینمای مهدویان در فیلم باقی مانده آن تم کلی است که می‌تواند ترسناک باشد. این ایده که چطور دست بالا‌یی‌ها مردمی می‌سازند گوش به فرمان و احمق که مثل سگ پاولف شرطی شده‌اند و در برابر هر شعاری به به و چه چه سر می‌دهند و بابت زندگی فلاکت‌بارشان شکر می‌کنند و خودشان را با هر بدبختی تطبیق می‌دهند. این درونمایه‌ی کلی می‌توانست یک «۱۹۸۴» ارولی رقم بزند. اما مهدویان و ژوله به جای ساختن یک ضدآرمانشهر به شوخی‌های دم دستی برآمده از شبکه‌های اجتماعی اکتفا کرده‌اند.

تمرکز روی ساختن ضدآرمانشهر محله‌ی پشم ایران می‌توانست آن بخش از استعداد کارگردانی مهدویان را به رخ بکشد اما در حال حاضر به جز استاندارد فیلمبرداری همیشه خوب هادی بهروز و تدوین سجاد پهلوان‌زاده و موسیقی حبیب خزایی‌فر‌ (البته فقط در نیمه‌ی اول و روی صحنه‌های کمیک نه جایی که سانتی‌مانتال می‌شود) چیز زیادی از آن تیم درجه یک مهدویان و همکارانش به چشم نمی‌آید. حتی فیلمبرداری و تدوین هم در یک نمای میکروسکوپی جزو نقاط مثبت فیلم می‌شوند وگرنه در نگاه کلی «شیشلیک» آن‌قدر هدر رفته است که جزییات فنی را هم پوچ می‌کند.

فیلمنامه‌ی بد و بدون نقطه عطف درست باعث شده که آن درونمایه‌ی کلی که می‌توانست اعتراضی تند و تیز باشد حالا در حد گله‌گذاری‌های کانال‌های تلگرامی خبرگزاری‌ها پایین بیاید. الان دیگر «شیشلیک» حتی فیلم تند و حساسی هم نیست. همه‌ی اعتراضاتی که می‌کند همان چیزهایی است که رسانه‌های رسمی هم ابراز می‌کنند. اینکه مسئولان فساد مالی دارند و مردم در گرسنگی و فقر هستند حرفی است که به جز صدا و سیما بقیه‌ی خبرگزاری‌های رسمی هر روز گزارشی از آن دارند.

اصلا ترکیب محمدحسین مهدویان و امیرمهدی ژوله ترکیب غلطی بوده است. کارنامه‌ی این دو نفر نشان می‌دهد که بدترین گزینه‌ها برای همکاری با یکدیگر هستند و عجیب نیست که نتیجه فیلمی بی‌حس و حال و ابتر شده که بیست دقیقه اولش شبیه یک آیتم کش آمده است. جهان فکری کارگردان و فیلمنامه‌نویس به حکم کارهای قبلی‌شان با هم فرق دارد. به همین دلیل هم «شیشلیک» نه چهارچوب زیبایی‌شناختی فیلم‌های قبلی مهدویان را دارد و نه به اندازه‌ی شوخی‌های معمول ژوله بامزه است. فیلم بی‌اثری است که در بهترین حالت ایده‌ای دارد که در جهان موازی و اگر خوب ساخته می‌شد می‌توانست به لحاظ اجرایی و تماتیک اثری باشد که برای روایت یک دوران به آن ارجاع داده شود. حالا اما نقطه‌ی اوج دوم فیلم به همان بی‌اثری است که در رستوران پژمان جمشیدی، عطاران را صدا بزند که بیا و ببین که چطور فریب خورده‌ای و شاهد آن سکانس واقعا بد و آزاردهنده باشیم.

این جزو معدود یادداشت‌های فیلمی است که فقط برای مخاطب فیلم نمی‌نویسم. یکی از مخاطبانش فیلمساز است. فکر می‌کنم بخشی از مسیر غلطی که مهدویان برای ساخت «شیشلیک» طی کرده ناشی از حملاتی است که سر فیلم‌های قبلی‌اش به او شده. آمده ثابت کند که فیلمساز سفارشی نیست و فیلم معترض بسازد. وارد جهانی شده که به او ربطی ندارد. ممکن است مهدویان یک روز کمدی خوبی بسازد اما کمدی از جنس سینمای مهدویان باید به معنای واقعی کمدی سیاه و مهیبی باشد که اتفاقا رضا عطاران نمی‌تواند نقش اول آن فیلم را بازی کند.

مردم احتمالا از «شیشلیک» استقبال می‌کنند. شاید حتی به آن بخندند. شاید در شبکه‌های اجتماعی بپیچد که فلان شوخی فیلم را دیدید؟ فلان کاراکتر فیلم یادآور بهمانی نیست؟ اما این وسط نباید یادشان برود که اتفاقا تیغ تیز «شیشلیک» نه به سمت مسئولان که به سمت حماقت مردم است و اینکه چطور مسئولان مردم را احمق و بله قربان‌گو بار آورده‌اند. ایده‌ی مهیبی که در پاس‌کاری‌های مهدویان و ژوله هدر رفت و الان در حد همان انتقادهای شبکه‌های اجتماعی مانده است.

نقد فیلم شیشلیک دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوما نظر دیجی‌کالا مگ نیست.


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۳ دیدگاه
  1. چارلی

    با سلام خدمت شما و همکاران خوبتون
    خانم نصرالهی که این فیلمو نقد کردید چند انتقاد از خودتون دارم
    ۱ اگر منتقد با انصاف باشید باید فیلم رو از نظر سینمایی و دید یه منتقد : نقد کنید برای ما طرف داران سایتتون نه این که نظر شخصی خودتون از فیلمنامه نویس رو بنویسید و دوست داشتید که این فیلم جور دیگه ای باشه یا از کارگردان
    ۲ هر کسی سلیقه خودش رو داره و شما به عنوان یه منتقد نباید سلیه شخصی رو مد نظر قرار بدید باید اصول سینمایی فیلم و ابعاد اون رو نقد کنید ن فقط انتقاد از کارگردان و بازیگر شما باید پلان های رو مورد بررسی قرار بدی که جای بحث داشته و در خودش موردی نهفته داره و اگر این فیلم انقد بد بوده شما نباید به خودتون زحمت بدید انقد ازش نقد کنید چون یه منتقد ارزش خودش و جوهره نقدش رو برای هر فیلمی هدر نمیده
    با تشکر از سایت

  2. مهدی کرمی

    سلام
    این “حرفه ای بودن” مهدویان و این که می خواهد در هر گونه ای فیلم بسازد، آدم را یاد ریدلی اسکات و بهروز افخمی می اندازد که به شدت جذاب است. ممکن است جاهایی شکست بخورد ولی نفس این تجربه گری و جسارت در کنار استانداردهای حرفه ای نشان می دهد که می شود به این فیلمساز امیدوار بود.
    “شیشلیک” را ندیده ام اما فکر می کنم این فیلم بیشتر حاصل این نوع روحیه ی تجربه گر باشد تا تاثیر حاشیه ها و فشارهای پیرامون فیلم های قبلی. همان طور که از متریال آشنای سینمای دهه ی ۶۰، فیلم هایی تحویل مان داد که قبل از هر چیز “غیر منتظره” بودند.

  3. سروش سروش

    روزی که مهدویان خودش رو به پول فروخت باید فکر دیدن چنین فیلمی را می کردیم…. قرارداد ۵ ساله با اول مارکت و دستمزد میلیاردی کم از فساد مدیران نداره آقای مهدویان…حتی دیگه شبیه فیلم هات هم نیستی…. پول خوب زیر زبونت مزه کرده… کاش به خودت بیای

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما