بهترین کتاب‌های شمیم بهار؛ نویسنده‌ی گوشه‌گیری که سکوت طولانی‌اش را شکست

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۵ دقیقه
بهترین کتاب‌های شمیم بهار

ادبیات مدرن ایران در دهه‌ی چهل، شاهد ظهور نسل تازه‌ای از داستان‌نویسان بود که به بلوغی بی‌سابقه رسیده بودند. تا پیش از آن‌ها، عمده‌ی نویسندگان در تلاش برای ترجمه و همچنین پیاده‌سازی آن چیزهایی بودند که در سنت داستان‌نویسی غرب رخ داده بود. همچنین فضای سیاسی‌اجتماعی آن روزهای ایران، به ادبیات روسیه معطوف بود و به همین دلیل، وابستگی زیادی به رئالیسم داشت. تا اینکه در دهه‌ی چهل، نسل جدیدی سر در بر آورد که به خوبی با ادبیات جهان آشنا شده بود. و حالا در صدد خلق داستان خودش بود؛ داستانی تماماً ایرانی. از میان نویسندگان این نسل، نام‌هایی آشنا مانند هوشنگ گلشیری، بهرام صادقی و غلامحسین ساعدی را در ذهن داریم. اما در کنار این نویسندگان نام‌آشنا، استعدادهای شگرف دیگری هم بودند که به دلایلی گوناگون، نامشان را کمتر شنیده‌ایم. یکی از آن‌ها شمیم بهار و آثار مهجورش است که اینجا بهترین کتاب‌های او را معرفی کرده‌ایم.

شمیم بهار متولد سال ۱۳۱۷ است. او پس از پایان دوره‌ی متوسطه‌اش به انگلستان رفت و در رشته‌ی سینما تحصیل کرد. او در حدود سن ۲۵ سالگی به ایران برگشت و توانست ضمن جلب اعتماد ناصر وثوقی، بخش ادبیات و هنر مجله‌ی «اندیشه و هنر» را در دست بگیرد و آن را تبدیل به بستری برای فعالیت جوان‌هایی هم‌سن‌وسال خود بکند که میل به نوگرایی در هنر داشتند. مخاطبان آن مجله و به طور کل، اهالی دنیای فرهنگ و هنر بیشتر او را با نقدهای تند و تیزی که به فیلم‌های سینمایی روز جهان و ایران می‌نوشت می‌شناسند و همچنان هم از او یاد می‌کنند. اما آثار شمیم بهار به  این نقدها محدود نمی‌شد. او در همان دوران، شروع به نگارش داستان‌هایی کوتاه و انتشارشان در مجله کرد. هم‌زمان با این فعالیت‌ها، بهرام بیضایی از او دعوت کرد تا به دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران بیاید و تدریس کند. بهار که حالا جاگیرتر شده بود، موسسه‌ی انتشارات «پنجاه‌ویک» را راه‌اندازی کرد و آثاری از مهم‌ترین نویسندگان دهه‌ی چهل و پنجاه در آن به انتشار رساند.

انتشارات «پنجاه‌ویک» در اواسط دهه‌ی پنجاه و به دست ساواک تعطیل شد. این تعطیلی با آغاز گوشه‌گیری شمیم بهار مصادف شد. او پس از دهه‌ی پنجاه دیگر چیزی ننوشت و جز دوستان نزدیکش، کسی از او خبری نداشت. تا این‌که در سال ۱۳۹۸ و پس از یک گوشه‌گیری چهل‌ساله، دوباره شروع به انتشار نوشته‌هایش کرد. نوشته‌هایی که عمدتاً در همین سال‌های اخیر نوشته شده اند. داستان‌های بهار عمدتاً شخصیت‌هایی ملموس دارند. شخصیت‌های او جوانانی تحصیل‌کرده هستند که احساساتی مدرن دارند. مهاجرت و دوری از وطن در داستان‌های او نقشی پررنگ دارند و شهرها و خصوصاً تهران، به شکلی دقیق و پراهمیت در داستان‌ها توصیف می‌شوند.

بهترین کتاب‌های شمیم بهار که باید بخوانید

نکته‌ی دیگری که شمیم بهار و آثار او را متمایز می‌کند، رسم‌الخط ویژه‌ی اوست. او حساسیت ویژه‌ای در استفاده از علائم نگارشی دارد، به‌طوری که تنها با نگاه به آهنگ کلمات و فرم نوشتار یک متن، می‌توان تشخیص داد که احتمالاً بهار آن را نوشته. در ادامه و با سرزدن به بخش‌هایی از متن داستان‌های او، متوجه این خصلتش خواهیم شد.

انتشارات بیدگل تا به حال ۴ کتاب از نوشته‌های او چاپ کرده.

۱- دهه‌ی ۴۰ و مشق‌های دیگر

این کتاب، دربرگیرنده‌ی آثاری‌ست که شمیم بهار آن‌ها را در دهه‌ی چهل و اوایل دهه‌ی پنجاه نوشته. این کتاب از سه دفتر تشکیل شده. دفتر اول، تعدادی از داستان‌های بهار است. دفتر دوم نقدهای سینمایی او را شامل می‌شود و دفتر سوم، یک فیلمنامه است که از میان همه‌ی فیلمنامه‌های او باقی مانده.

در تهران میشد خوش گشت اما نمیشد عاشق شد، نمیشد عاشق بود، نمیشد عاشق ماند. در‌‌ تهران تنها میشد غم تهران را داشت، و پس نشست، چرا که هیچ‌چیز کامل نمیماند، همه‌چیز میشکست.

کتاب دهه‌ی 40 و مشق‌های دیگر اثر شمیم بهار انتشارات بیدگل

۲- قرن‌ها بگذشت

«قرن‌ها بگذشت» اولین داستانی‌ست که پس از سکوت طولانی‌مدت بهار نوشته شده. کتاب قبلی بهار یعنی «دهه‌ی ۴۰ و مشق‌های دیگر» دربرگیرنده‌ی نوشته‌های قدیمی او بود. اما در «قرن‌ها بگذشت» نه تنها با یک داستان جدید روبه‌روییم، بلکه با داستانی روبه‌روییم که روایت‌گر زمان حال است. این داستان بلند، روایتگر زوجی‌ست که در واپسین ایام قرن شمسی و پس از «همه‌گیری»، تهران را ترک می‌کنند تا به شهری دیگر بروند و در این میان، خاطراتی را با هم مرور می‌کنند و گفتگوهایی می‌کنند که ما را به شناخت عمیق‌تری از آن‌ها می‌رساند.

لبخند می‌زنیم بی‌اختیار / خیره‌ی بشقابهای همدیگر، و قرصهای همدیگر / صبحانه‌های ماه عسل یادت هست؟ / یادم هست که سرجمع سه شبانه‌روز نبود ماه عسل / امروز که بعد هرگز / قبل یا بعد بازنشستگیها / باهمیم این وقت روز و تنهاییم / پشت میز گوشه‌ی آشپزخانه‌ی نیم‌خالی، با طنینی نیم‌بند / «گوارا بادت این— » / میشنوی؟ / میشنوم /

کتاب قرنها بگذشت اثر شمیم بهار نشر بیدگل

۳- ۱۴

«۱۴» در سال ۱۴۰۰ نگاشته شد و داستان دو دختر دهه‌شصتی‌ست که هر دو از کادر درمان هستند؛ یکی‌شان ماماست و آن‌یکی پزشک. این دو دختر تهران را ترک می‌کنند و به مکانی دورافتاده به نام گلشن مهاجرت می‌کنند تا آنجا مشغول به کار شوند. این رمان، روایتگر چالش‌هایی‌ست که این دو دختر در زندگی‌شان با آن‌ها مواجه می‌شوند.

بعدها، بعدترها/ که سال آمده که سال رفته/ دهه‌ها رفته حتا/ که آب افتاده از آسیاب/ که آسیاب افتاده از دور/ وقتی آب و رنگ رفته، وقتی میان‌داری میان‌سالی رفته/ چی تعریف میکنیم؟/ عمده‌تر، بگو چرا تعریف میکنیم؟/ وقتی از سنگ نشان نیمه‌راه قرن گذشته‌ایم/ که یعنی زندگیهای دراز داریم؟/ بی اگر و مگر، دلت قرص و سرت سلامت/ چرا اینهمه دلگرمی؟/ چرا اینهمه دلسردی؟

کتاب  14 اثر شمیم بهار نشر بیدگل

۴- سرمای گل زرد

«سرمای گل زرد» از آخرین و بهترین کتاب‌های چاپ‌شده‌ی شمیم بهار است. داستان این کتاب که در سال ۱۴۰۲ چاپ شد، به‌دنبال آگهی‌شدن یک باغ قدیمی در روزنامه شکل می‌گیرد. ۲ جوان به سبب این آگهی به هم می‌رسند که گذشته‌ای با هم دارند. آن‌ها گفتگویی پیرامون گذشته می‌کنند. هر دوی آن‌ها با تئاتر درگیرند و به همین سبب، گفتگویشان را به بحثی تئاتری آغشته می‌کنند و از خلل این بحث، داستانشان را برای مخاطب بازگو می‌کنند.

– ذهن اگه آزاد بمونه؟
– درد هیچ دردی دیگه آزارت نمیده
– وقتی درد درد جسمه، قبول / اگه جانمه که زخم خورده چی؟
– بلد میشی، پایه‌های بالاتر که میرسی
– خرمای اون بالاهای نخیل
– سوای زخمی که میخوری، واقعی یا خیالی
– باطنی روحی معنوی همه؟
– گفتم که، هر دردی
– میگی تمرین میخواد؟
– میگم تمرکز میخواد

کتاب سرمای گل زرد اثر شمیم بهار نشر بیدگل

منبع: دیجی‌کالا مگ



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما