۷ کارگردان ایرانی که بازیهای کوتاه اما دیدنی در فیلم همکاران خود داشتند
در دنیای سینما، بازیگران زیادی بودهاند که پس از مدتی بازی در جلوی دوربین، تصمیم گرفتهاند خود هدایت یک فیلم را تجربه کنند و به سمت کارگردانی رفتهاند. اما معمولا تعداد کارگردانهایی که به سمت بازیگری میروند، بسیار کم است. در این میان عدهای از کارگردانها هم هستند که در بیشتر آثار خود نقشی را بر عهده میگیرند. اما برخی کارگردانها در نقشهایی بسیار کوتاه اما اثرگذار از آثار دیگر همکاران خود حضور پیدا میکنند که تصویر ماندگاری از آنها در ذهن مخاطب به جا میگذارد. این اتفاق معمولا در سینمای جهان رایج است و در ایران هم پس از دهه هشتاد، چندباری اتفاق افتاده که نتایج مثبت و منفی هم داشته. به بهانه حضور بهمنفرمانآرا در فیلم «مجبوریم» که این روزها، روی پرده است، در اینجا نگاهی داشتهایم به کارگردانهای مطرح ایرانی که در آثار فیلمسازان دیگر، حضوری کوتاه اما پررنگ داشتهاند.
۱. مانی حقیقی/ درباره الی
سال ۱۳۸۱، مانی حقیقی پس از سالها تحصیل در رشتههای جامعهشناسی و فلسفه در آمریکا به ایران بازگشت. او راه پدربزرگ و پدرش ابراهیم گلستان و نعمت حقیقی را در سینما پیشگرفت و در همان سال اول ورودش فیلمی به نام «آبادان» را ساخت که البته هیچگاه اجازه پخش پیدا نکرد. مانی حقیقی تا ۷ سال بعد فقط مشغول نویسندگی و کارگردانی در سینما بود. اما سال ۸۷، اصغر فرهادی که پیش ازآن در دو فیلم «چهارشنبه سوری» و «کنعان» با هم در سمت کارگردان و نویسنده، همکار بودند، از او دعوت کرد برای اولینبار بازیگری را تجربه کند. حقیقی در نقش شوهر سپیده به عنوان بازیگر مکمل در فیلم «درباره الی» حضور پیدا کرد. بازی او پر تنش و برونگرا بود و نشان داد او بدون هیچ آموزش یا تحصیلات مرتبطی، استعداد بازیگری قابل توجهی دارد. این فیلم سرآغاز حضور مانی حقیقی به عنوان بازیگر در سینمای ایران شد که تا امروز در کنار کارگردانی، بازیگری را هم به صورت موازی ادامه داده است.
۲. ابراهیم حاتمیکیا/ زندگی خصوصی آقا و خانم میم
«زندگی خصوصی آقا و خانم میم»، یک درام خانوادگی به کارگردانی روحالله حجازی بود. فیلمی که با فضای کاری کارگردانی مانند ابراهیمحاتمیکیا فرسنگها فاصله داشت. اما سال ۹۰، زمانی که گروه بازیگران فیلم «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» رسانهای شد، نام حاتمیکیا در میان بازیگران این فیلم، به یکی از خبرهای مهم سینمای ایران تبدیل شد. پیش از آن تنها یکبار حاتمیکیا را جلوی دوربین دیده بودیم و آن حضور در یک سکانس از فیلم «بوی پیراهن یوسف» به کارگردانی خودش بود. حضوری که تنها برای زدن حرفهایی اعتراضی درباره وضعیت آزادگان جنگ بود. اما اینبار قرار بود، حاتمیکیا در فیلمی خانوادگی آن هم به کارگردانی یک چهره تازه وارد سینما حضور پیدا کند. این فیلم داستان زن و شوهر شهرستانی را روایت میکند که برای ماموریت کاری مرد به تهران سفر میکنند. مرد مدرن است و زن سنتی، منزوی و منفعل، اما این سفر کمکم جای این دو را عوض میکند. در این میان مردی میان سال، با نزدیک شدن به زن جوان، حساسیتهایی را برای همسر او به وجود میآورد. نقش این مرد میانسال که به نوعی قاپ زن را میدزد و راه جدید را به او نشان میدهد، بر عهده حاتمیکیا است. فیلم «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» چندان در گیشه موفق نبود و منتقدان هم نظرات منفی زیادی درباره آن داشتند. نقش ابراهیم حاتمیکیا هم احتیاج به بازی ویژه و دیالوگ گفتنهای سختی نداشت و تنها بر مبنای نگاههای بازیگران به هم و فضاسازی شکلگرفت بود. اما دیدن کارگردان سینمای جنگ با تفکر متفاوتی که نسبت به فضاهای خانوادگی دارد، در این فیلم، از اتفاقات نادر سینمای پس از انقلاب بود که در ابتدای دهه ۹۰ اتفاق افتاد. البته حاتمیکیا پس از این فیلم دیگر هیچوقت دوباره بازیگری را تجربه نکرد.
۳. امیرشهاب رضویان/ استراحت مطلق
«مینای شهر خاموش» مهمترین اثر امیرشهاب رضویان است که بیشتر این کارگردان را با این فیلم به یاد میآوریم. رضویان فارغالتحصیل کارگردانی است و در این سالها کمکار بوده و بیشتر وقتش صرف آموزش و فعالیتهای اداری در زمینه سینما است. سال ۹۳ او با ظاهر متفاوتش، با اینکه بیان خوبی ندارد، از سوی عبدالرضا کاهانی برای بازی در نقش مرد هوسبازی به نام خسروی در فیلم «استراحت مطلق» انتخاب شد. فیلم دربارهی زنی است که از دامغان به تهران میآید تا شاید کار قبلی خود را پس بگیرد و در پایتخت بماند. همسر سابق او عصبی و بیکار است و میداند صاحبکار قبلی زنش، هوسباز است و نمیخواهد همسر سابقش پیش او کار کند. امیرشهاب رضویان تنها در دو سکانس در این فیلم حضور دارد، اما از پس نقش خوب برآمده و بازیاش با دیگر بازیهای رئال فیلم کاملا همخوانی دارد. این فیلم اولین و آخرین تجربه بازیگری این کارگردان بود.
۴. محمدهادی کریمی/ ساکن طبقه وسط
شهاب حسینی پس از سالها فعالیت در زمینه بازیگری و اجرا، سال ۹۳ تصمیم گرفت خود را در عرصه کارگردانی هم محک بزند. او براساس فیلمنامهای نوشته محمدهادی کریمی، فیلم «ساکن طبقه وسط» را که سیر و سلوک یک آدم را در سنین مختلف نشان میدهد، کارگردانی کرد. کریمی که رشته تحصیلیاش دکترای روانشناسی است، در این فیلم در نقش شخصیت واقعی خود یعنی یک دکتر روانکاو برای اولین بار به عنوان بازیگر جلوی دوربین رفت. او آرام و بیحاشیه است و بیان و بدن مناسب یک بازیگر را هم ندارد، اما در فیلم «ساکن طبقه وسط» تلاش کرده بود از قالب همیشگی خود بیرون بیاید و با اینکه تنها در چند سکانس کوتاه حضور داشت، یکی از بازیگران اصلی این فیلم کم بازیگر محسوب میشد. محمدهادی کریمی، پیش از این فیلم سالها به عنوان منتقد سینمایی، فیلمنامه نویس و کارگردان در سینما حضور داشت، اما «ساکن طبقه وسط» اولین و آخرین نقشآفرینی او بود.
۵. کیومرث پوراحمد/ جمشیدیه
پوراحمد از آن دست سینماگرانی است که از اول حضور در کسوت کارگردان در سینما، به عنوان بازیگر در بخشهای کوتاهی از فیلمها و سریالهای خود بازی کرده است. حتی در قسمتی از سریال محبوب «قصههای محید» در نقش خودش، یعنی کارگردان این مجموعه حضور داشت. اما در سال ۹۷، پس از چهاردهه حضور در سینما به عنوان کارگردان و نویسنده، در فیلم «جمشیدیه» به کارگردانی یلدا جبلی، به عنوان بازیگر حاضر شد. پوراحمد، در این فیلم نقش پدر امیر، شخصیت اصلی را برعهده داشت که تنها در چند سکانس بازی کرد. او تنها با حفظ همان شخصیت همیشگی و نحوه بیان خودش، با خونسردی تمام دیالوگ میگفت. این اولین بازی این کارگردان در فیلمی غیر از آثار خودش بود و شاید همین شیوه رئال او در بازیگری، باعث شد در سالهای بعد، بازهم کارگردانها سراغش بروند. پوراحمد چندسالی است از دنیای کارگردانی فاصله گرفته و به گفته خودش مشغول تکمیل فیلمنامه است. در جشنواره سال گذشته او بازهم در یک نقش کوتاه در فیلم «نگهبان شب» ساخته رضا میرکریمی حضور یافت.
۶. علیرضا داودنژاد/ شنای پروانه
یکی از خانوادههای سینمایی مشهور ایران، افراد خانواده داودنژاد هستند. اما بنیان اصلی بازیگری و تمایل به سمت سینما از سوی پسر بزرگ این خانواده یعنی علیرضا گذاشته شده. او که کار حرفهای را با فیلمنامهنویسی در دهه پنجاه آغاز کرد، اولین فیلمبلند سینمایی خود را هم در همین دهه جلوی دوربین برد. داودنژاد از سال ۵۱ تا امروز به صورت مستمر مشغول فیلمسازی بوده و تنها یکبار در فیلمی از خودش با نام «کلاس هنرپیشگی» به عنوان بازیگر حضور داشت. او یکبار هم در سال ۸۵ در فیلمی به نام «سینه سرخ» به کارگردانی پرویز شیخطادی بازی کرد که البته فیلم اصلا دیده نشد. اما در سال ۹۸، داودنژاد با حضور در نقش کوتاه اما بسیار ماندگار در فیلم «شنای پروانه» قدرت بازیگری خود را به همه نشان داد. «شنای پروانه» داستان دختری به نام پروانه است که شوهر لاتی دارد و برای بدنام کردن او، فیلم برهنه همسرش در شبکههای مجازی منتشر میشود. مرد، پروانه را میکشد و برادر خود را مامور میکند تا به دنبال مسبب این اتفاق باشد. داودنژاد نقش پدر پروانه را برعهده دارد. او داغدیده و مستاصل است و داودنژاد مانند یک بازیگر حرفهای از پس این نقش برآمده. این کارگردان در سن ۶۵ سالگی با بازی خود، بسیار مورد توجه منتقدان و مخاطبان سینما قرار گرفت.
۷. بهمن فرمانآرا / مجبوریم
فیلم «مجبوریم» این روزها بر پرده اکران است. این فیلم داستان دختر کارتن خوابی را روایت میکند که به یک مشکل حقوقی میخورد و یک وکیل زن، دنبال راه حلی برای مشکل این دختر است. در «مجبوریم» بیشتر شخصیتها ما به ازای بیرونی دارند و گریم و ظاهر افراد یادآور آدمهای واقعی است. مثلا نگار جواهریان شبیه نسرین ستوده وکیل دعاوی مشهور لباس میپوشد و رفتار میکند. بهمنفرمانآرا هم مانند سایر بازیگران در نقش یک آدم واقعی است که خود او هم در مصاحبهای اعلام کرده، نقشش در این فیلم شبیه بهمن کشاورز، وکیل قدیمی و مشهور است که پس از پروندههای سیاسی دهه هفتاد، خانه نشینی را انتخاب کرده. فرمانآرا در برخی از فیلمهایی که کارگردانی کرده، بازیگر هم بوده، از جمله «بوی کافور عطر یاس» و «حکایت دریا». اما سال ۹۷ او به پیشنهاد رضا درمیشیان پاسخ مثبت داد و در نقشی کوتاه اما مهم از فیلم «مجبوریم» جلوی دوربین رفت. نقشی که فرمانآرا بر عهده دارد، یک شخصیت سرد و گرم چشیده و در انزوا نشسته است که خطرات را به وکیل جوان گوشزد میکند اما مانع او نمیشود. این نقش بازی سختی طلب نمیکرد و فرمانآرا در فضای سرد و سنگین فیلم، دیالوگها را آرام و شعاری مقابل سارا، شخصیت اصلی فیلم ادا میکند.