چگونه با هدفگذاری واقعگرایانه به موفقیت برسیم؟
گاهی اوقات در زندگی تصمیم میگیریم تا برای خودمان اهدافی تعیین کنیم و یک بازهی زمانی برای رسیدن به آن تعیین میکنیم. اما در بسیاری از مواقع به این اهداف نمیرسیم یا اضطراب رسیدن به آنها، باعث ایجاد فشار روانی روی ما میشود. یکی از دلایل نرسیدن به اهداف، در نظر نگرفتن اهداف واقعگرایانه است. چطور میتوانید اهداف واقعگرایانه تنظیم کنیم و به آنها برسیم؟
اهداف واقعگرایانه چیست؟
گاهی اوقات اهدافی که در زندگی برای خودمان در نظر میگیریم فراتر از تواناییهای ما است یا آن قدر مبهم است که نمیتوانیم بهدرستی برای آن برنامهریزی کنیم. این اهداف به جای اینکه باعث رشد و تعالی ما شوند، برعکس، بر استرس و فشارهای روانی زندگی اضافه میکنند.
در نظر گرفتن هدف برای زندگی میتواند بسیار چالشبرانگیز باشد و گاهی برای برخی از افراد، دستیابی به اهداف، غیرممکن به نظر میرسد. اما حتی در سختترین شرایط میتوانید با در نظر گرفتن اهداف واقعگرایانه به زندگیاتان نظم و هدف بدهید.
اهداف واقعگرایانه یعنی اهدافی که توانایی رسیدن به آن در شما وجود دارد و بازهی زمانی مناسبی برای رسیدن به آنها در نظر دارید. برای تغییر نگرش خود دربارهی تنظیم اهداف واقعگرایانه، این بار که میخواهید هدفی برای خودتان در نظر بگیرید، سؤالات زیر را از خودتان بپرسید؛
- این بار چه فرقی با دفعات دیگر دارد؟
- این بار باید چه تغییراتی در نوع زندگی خودم ایجاد کنم؟
- آیا قبلا این هدف را بدون رسیدن به موفقیت دنبال کردهام؟
- آیا برای رسیدن به این هدف بهدرستی برنامهریزی کردهام؟
- آیا برنامهای که ریختهام من را به هدفم میرساند؟
- اگر مشکلی در راه رسیدن به هدفم ایجاد شود چه واکنشی خواهم داشت؟
- آیا توانایی رسیدن به این هدف در من وجود دارد؟
ممکن است شما نتوانید تمام دنیای اطراف خود را کنترل کنید اما کنترل افکارتان دست خودتان است. به جای ناکامیهایی که ممکن است در طول مسیر با آن مواجه شوید، روی نتیجهی نهایی کار تمرکز کنید.
چطور اهداف واقعگرایانه تنظیم کنیم؟
برای اینکه اهدافتان واقعیتر و دستیافتنیتر باشند، نکات زیر را در نظر بگیرید.
به جای اهداف جزئی، یک هدف کلی در نظر بگیرید
در نظر گرفتن اهداف جدید دو جنبهی متفاوت دارد؛ یکی اینکه باعث ایجاد انگیزه میشود تا بیشتر تلاش کنید یا اینکه باعث افزایش استرس و نگرانیهای شما در زندگی میشود. تأثیر تجربههای تلخ گذشته که مانع از رسیدن شما به هدف شده در کنار فاکتورهای دیگر باعث میشود که نتوانید عادتها و روتینهای جدیدی برای زندگی خود ایجاد کنید. به همین دلیل است که به جای در نظر گرفتن اهداف جزئی با بازهی زمانی دقیق، بهتر است که کلیت اهداف خود را مشخص کنید.
مثلا فرض کنید که تصمیم دارید بیشتر از قبل فعالیت بدنی داشته باشید و وزن کم کنید. به جای اینکه مقدار مشخصی برای کاهش وزن در نظر بگیرید، هدف کلی خود را سلامتی و فعالیت بیشتر در نظر بگیرید. در این صورت با انجام ندادن تمرینات روزانهای که برنامهریزی کردهاید، دچار اضطراب نمی شوید. اگر هدف شما فعالیت بدنی بیشتر باشد، پیادهروی هم بهاندازهی ورزش روزانه مفید است.
بعضی از اهدافی که برای خودمان در نظر میگیریم، از همان ابتدا شکستخورده هستند. چون بدون در نظر گرفتن شرایط آنها را مینویسیم. مجموعهای از آمار و ارقام را کنار هم میگذاریم و بازههای زمانی خاصی برای رسیدن به هدف خاصی در نظر میگیریم. شاید بعضی از این اهداف روی کاغذ کاملا قابل دستیابی هم باشند اما روال زندگی همیشه آنطور که دوست داریم پیش نمیرود. تغییر در برنامه نباید باعث ناامیدی و اضطراب شود. نباید خودتان را به اعداد محدود کنید. اهداف گستردهتری در نظر بگیرید و پیشرفت خود را در یک بازهی زمانی وسیعتر اندازهگیری کنید.
اهداف کلی برخلاف اهداف جزیی، انعطافپذیرتر هستند. با توجه به تغییر شرایط، میتوانید راههای رسیدن به هدف را هم تغییر دهید. با در نظر گرفتن اهداف کلی، بدون اینکه هیچ فشاری روی روح و روان خود احساس کنید به سمت هدف قدم برمیدارید. اهداف کلی معمولا واقعگرایانهتر هستند و احتمال رسیدن به آنها بیشتر است.
استراتژیهای هدفگذاری را بشناسید
با در نظر گرفتن اهداف کلی، شما زندگی آیندهی خود را ترسیم میکنید. با داشتن هدف، مسیرتان مشخص میشود. اما این هدف باید با توجه به شرایط و واقعبینانه باشد. در نظر گرفتن یک هدف خوب، به تنهایی کافی نیست وقتی برنامه و زمان کافی و حتی شرایط رسیدن به آن را ندارید.
تحقیقات متعددی نشان داده است که در نظر گرفتن اهداف ساده، بسیار تأثیرگذارتر از تنظیم اهداف پیچیده است. مثلا فرض کنید که قصد دارید برنامهنویسی یاد بگیرید. به جای اینکه این هدف بزرگ را مد نظر داشته باشید آن را به چند مرحله تقسیم کنید و هر مرحله را بهعنوان یک هدف جداگانه در نظر بگیرید. برای شروع ثبت نام در یک کلاس آموزشی و گذراندن آموزشهای پایه کافی است.
در موقع هدفگذاری از روش اسمارت (SMART) استفاده کنید. این کلمه به معنای هوشمندانه است و از کنار هم گذاشتن حروف ابتدای چند کلمه تشکیل شده است. هر کدام از این کلمات یکی از ویژگیهای مهم اهداف هوشمندانه را مشخص میکند. این ویژگیها به شرح زیر هستند؛
- مشخص
- قابل اندازهگیری و ارزیابی
- قابل دستیابی
- مرتبط
- محدود به زمان
فرض کنید هدف شما این است که در زندگی مقداری پول پسانداز کنید. یکی از اهداف هوشمندانهای که در این راه میتوانید برای خودتان مشخص کنید این است که به مدت ۶ ماه، هفتهای ۵۰ هزار تومان کنار بگذارید.
این یک هدف مشخص و قابل اندازهگیری است. اگر یک هفته را فراموش کنید در انتهای این شش ماه ۵۰ هزار تومان کم میآورید و باید یک هفتهی دیگر ادامه دهید. ممکن است متوجه شوید که کنار گذاشتن هفتهای ۵۰ هزار تومن برای شما واقعبینانه نیست و امکانش را ندارید. میتوانید دفعهی بعد آن را به ۲۵ هزار تومان کاهش دهید. در انتهای ۶ ماه هم میتوانید نتیجه را مشاهده کنید.
یکی دیگر از روشهای هدفگذاری استفاده از روش BSQ است. در این روش باید مراحل زیر را برای هدفگذاری دنبال کنید؛
- بزرگ فکر کنید (اهداف کلی در نظر بگیرید).
- کوچک عمل کنید (آن را به اهداف کوچکتر تقسیم کنید).
- سریع اقدام کنید.
اهداف بزرگ دستنیافتنی به نظر میرسند اما وقتی آنها را به اهداف کوچکتر تقسیم کنید، نزدیکتر و نزدیکتر میشوند و میتوانید قدم به قدم به آنها برسید. مثلا اگر میخواهید رژیم غذایی سالمتری داشته باشید با اضافه کردن سبزیجات به رژیم غذایی خود شروع کنید. کم کم غذاهای مضر را حذف کنید و قدم به قدم به هدف نهایی برسید. به این ترتیب میتوانید میزان پیشرفت خود را بررسی کنید.
چند نکته دربارهی هدفگذاری و رسیدن به اهداف واقعگرایانه
روشی که برای یک نفر جواب میدهد ممکن است برای یک نفر دیگر مناسب نباشد. همین طور که در مسیر رسیدن به اهداف خود قدم برمیدارید بررسی کنید که چه روشهایی برای شما مفید بوده و کدام روشها مناسب شما نیست. مثلا شاید نوشتن یک برنامهریزی هفتگی، به شما کمک کند که انگیزهی خود را حفظ کنید و در جهت هدفتان قدم بردارید. شاید گزارش دادن دربارهی فعالیتهایتان به یک دوست یا آشنا، برایتان ایجاد انگیزه کند و باعث شود که در مسیر رسیدن به هدف باقی بمانید. در هر صورت با در نظر گرفتن نکاتی که در ادامه عنوان میکنیم، میتوانید انگیزهی خود را حفظ کنید و به اهدافی که در نظر گرفتید برسید.
اهداف خود را محدود کنید
بسیاری از ما فکرهای زیادی در سر داریم و اهداف زیادی داریم که دوست داریم زودتر به آنها برسیم. ولی هر بار بهتر است یک یا دو هدف را انتخاب کنید و روی آنها تمرکز کنید. داشتن اهداف متعدد باعث میشود که تمرکز لازم برای رسیدن به آنها را از دست بدهید و حتی ممکن است به هیچکدام از آنها نرسید.
البته این نکته به این معنا نیست که نمیتوانید اهداف خود را به هدفهای کوچکتر تقسیم کنید. برعکس، تقسیم کردن یک هدف بزرگتر به چند هدف کوچکتر شما را به موفقیت نزدیکتر میکند. ولی منظورمان این است که اهدافی که همزمان دنبال میکنید در یک جهت و راستا باشند. داشتن اهداف مختلف در زمینههای متفاوت، تمرکز شما را کم میکند و نظارت بر روند پیشرفت را هم سختتر میکند.
دفتر ثبت وقایع روزانه داشته باشید
نوشتن اهداف واقعگرایانه و کارهایی که برای رسیدن به آنها انجام میدهید فواید زیادی برای سلامت ذهن و روح دارد. از دفترچههای ثبت وقایع روزانه میتوانید برای نوشتن مسیر و پیگیری کردن پیشرفت خود استفاده کنید. میتوانید برنامههای یک هفتهای یا ماهانه بنویسید و طبق آنها پیش بروید. میتوانید چالشهای مختلفی برای خودتان طراحی کنید و آنها را به انجام برسانید.
یکی دیگر از کاربردهای این تکنیک این است که میتوانید مشکلات و موانع را هم روی کاغذ بیاورید. با نوشتن این مشکلات و فکر کردن به روشهای حل آن، مهارت حل مسأله را یاد میگیرید و از قبل برای بسیاری از مشکلاتی که ممکن است ایجاد شود، برنامهریزی میکنید. در نهایت وقتی چندین سال گذشت و به اهداف و رویاهای خود رسیدید، این دفتر مثل یک یادگاری ارزشمند، فراز و نشیبهای زندگی را به یادتان میآورد و باعث میشود قدر چیزهایی که دارید بیشتر بدانید.
«نه» گفتن را یاد بگیرید
یکی از موانعی که بر سر راه بسیاری از ما ایجاد میشود، دردسرهایی است که خودمان ایجاد میکنیم. اگر نه گفتن را بلد نباشیم ممکن است در موقعیتهای ناخوشایندی قرار بگیریم که حرکت ما را کند میکنند و بیهوده وقت و انرژی ما را هدر میدهند. اگر دائما در فکر جلب رضایت دیگران باشید و به هر پیشنهادی جواب مثبت بدهید، راه را برای خودتان دشوارتر میکنید.
به هم ریختن برنامهی روزانه میتواند روح و روان شما را آشفته کند. هر چند بار که به خاطر پذیرفتن پیشنهاد دیگران، از برنامهریزی خود عقب بمانید، استرس و فشار روانی روی شما بیشتر میشود. حتی اگر استرس هم نداشته باشید، از مسیر دور میشوید. مثلا فرض کنید که تصمیم دارید ورزش کنید و رژیم غذایی سالمی را دنبال کنید. اگر هر بار به پیشنهاد دوستان خود برای خوردن فست فود جواب مثبت بدهید، از مسیر اصلی منحرف میشوید.
گوشی را خاموش کنید
گوشیهای هوشمند قابلیتهای زیادی دارند و این روزها کار چندین وسیلهی مختلف را برای ما انجام میدهند؛ هم رادیو و تلویزیون هستند، هم کتابخانه، تلفن، نقشه، پخشکنندهی موسیقی، کلاس آموزشی و… تصور کردن زندگی بدون گوشیهای هوشمند برای ما کار سختی شده اما همین گوشیها در کنار هزاران فایدهای که دارند، یکی از اصلیترین دلایل از دست دادن تمرکز و ایجاد اضطراب هستند. اگر استفادهی شما از رسانه بیش از اندازه باشد، تمرکز شما را برای عادیترین کارهای زندگی از بین میبرد.
گاهی اوقات برای یک روز کامل گوشی را خاموش کنید و زندگی غیردیجیتال را تجربه کنید. دنیای اطراف را تجربه کنید و تفریحات و فعالیتهایی را که مدتهاست کنار گذاشتهاید دوباره انجام دهید. سایر روزها هم برای استفاده از گوشی، یک محدودهی زمانی و مکانی مشخص در نظر بگیرید. گوشی را در اتاق خواب نبرید و از ساعتی به بعد به صفحه آن نگاه نکنید. این روش کمک میکند که تمرکز بیشتری روی اهداف و حتی زندگی روزمرهی خود داشته باشید.
منتظر اتفاقات پیشبینینشده باشید
اجازه ندهید که اتفاقات پیشبینینشده، شما را از هدفتان دور کنند. بسیاری از مشکلات را میتوانید از قبل پیشبینی کنید و برای آنها راههای جایگزین پیدا کنید. اگر راهحلی نبود، این اتفاقات نباید شما را از مسیر دور کنند. به جای ناامید و تسلیم شدن، زمانی برای خودتان در نظر بگیرید تا دربارهی شرایط فکر کنید، کمی استراحت کنید و دوباره مسیرتان را از سر بگیرید.
فراموش نکنید که هدفگذاری کردن و انجام کارها طبق برنامه، بسیار مهم است اما زندگی همیشه آن طور که دوست داریم و انتظار داریم، پیش نمیرود. کاری کنید که مسیر رسیدن به هدف، برایتان جذاب و دوستداشتنی باشد. اگر در میانهی راه با مشکلی مواجه شدید، دوباره شروع کنید و به راهتان ادامه دهید. موفقیتهای کوچک خود را جشن بگیرید تا برای موفقیت بزرگتر، انگیزه داشته باشید.
یک همراه پیدا کنید
یکی از مشکلات رایج بسیاری از آدمها این است که اهداف خوبی برای خود در نظر میگیرند و برای آنها برنامهریزی میکنند اما ثبات قدم ندارند و خیلی زود تسلیم میشوند. برای اینکه همیشه انگیزه داشته باشید، یک همراه برای خودتان انتخاب کنید و هر بار گزارشی از پیشرفت خود را به او ارائه کنید. از دوست و همراهتان بخواهید تا از شما دربارهی کارهایی که انجام میدهید سؤال کند. این همراه میتواند در شرایط سخت که به هدف نرسیدهاید یا موانعی در راهتان وجود دارد، حامی شما باشد.
اطلاع دادن به دیگران دربارهی اهدافتان و در واقع علنی کردن اهداف، احتمال موفقیت شما را بیشتر میکند. چون خودتان را در برابر حرفی که زدید، مسؤول میدانید. میتوانید با کسی که اهداف مشابهی با شما دارد، همراه شوید و این مسیر را در کنار هم طی کنید.
حرف آخر
در مسیر رسیدن به هدف، تمام چیزهایی که تمرکز شما را به هم میزنند یا انرژی شما را هدر میدهند یادداشت کنید؛ مثلا دور زدن در شبکههای اجتماعی، تماشای اخبار و برنامههای شبانهی تلویزیون، گذراندن وقت با یک فرد خاص یا کار کردن بدون استراحت. این عادتهای مخرب میتوانند شما را از هدفهایتان دور کنند و حتی باعث استرس شوند. هر زمان که خواستید دنبال این حواسپرتیها بروید، به خودتان یادآوری کنید که هدفی مهمتر و ارزشمندتر دارید. هر دقیقهای که برای هدف خود تلاش کنید، از آن نتیجه میگیرید و مطمئن باشید هیچ تلاشی بینتیجه نمیماند.
با در نظر گرفتن اهداف واقعگرایانه یعنی هدفهایی که متناسب با توانایی و شرایط شما تنظیم شده باشند، میتوانید استرس را از خودتان دور کنید. وقتی هدفی دستنیافتنی در نظر میگیرید، بعد از مدتی احساس میکنید که تلاشهایتان بینتیجه است. اما اشکال از تلاش کردن شما نیست، بلکه در هدفگذاری اشتباه کردهاید. با هدفگذاری صحیح احتمال موفقیت شما بیشتر میشود.
منبع: Verywellmind