۹ علت و نشانهی احساس تنفر از خود و ۷ توصیهی فوقالعاده موثر برای مقابله با آن
اجتناب از مقایسهی خود با دیگران کار دشواری است. همهی ما در محیط کار، محیط آموزشی، فضای مجازی و…، خودمان را با دیگران مقایسه میکنیم. این کار میتواند بر روی سلامت ذهن ما و دیدگاهی که از خودمان داریم، تاثیر منفی زیادی بگذارد. احتمالا برای شما هم پیش آمده که با خودتان گفتهاید: «من هیچوقت به خوبی فلانی نمیشوم.» همین جملهی به ظاهر ساده و کماهمیت باعث میشود به خودتان تلقین کنید که هیچوقت به اندازهی دیگران خوب نخواهید بود. این موضوع خیلی زود باعث میشوند احساس تنفر از خود در شما ریشه کند.
احساس تنفر از خود بهویژه اگر از قبل دچار مشکلات ذهنی مثل اضطراب یا افسردگی باشید، میتواند باعث فشار و تنش روانی شود. در این مقاله قصد داریم علت، نشانهها و روشهای مقابله با احساس تنفر از خود را به شما معرفی کنیم. در ادامه با دیجیکالا مگ همراه باشید.
علت احساس تنفر از خود چیست؟
زمانی که دچار احساس تنفر از خود میشوید، شناسایی علت و اینکه چطور به اینجا رسیدهاید، برایتان دشوار میشود. ممکن است از زمانی که یادتان میآید، این احساس را داشتهاید، یا ممکن است این احساس به مرور زمان در شما تقویت شده باشد. در ادامه به بعضی از علل نفرت از خود میپردازیم.
انتقاد از خود دو دلیل دارد. ممکن است از چهره، نادان بودن یا سایر ویژگیهای خود نفرت داشته باشید یا ممکن است این موضوع به این دلیل باشد که کسی به شما حرفهای منفی زده است.
۱. طرز فکرتان دربارهی خودتان به شدت منتقدانه است
ممکن است علت اینکه از خودتان متنفر هستید این باشد که تمام جنبهها و ویژگیهای خود را نقد میکنید. شما از خودتان متنفر هستید، پس بدیهی است که مدام خودتان را نقد کنید. انتقاد از خود دو دلیل دارد. ممکن است از چهره، نادان بودن یا سایر ویژگیهای خود نفرت داشته باشید یا ممکن است این موضوع علت بیرونی داشته باشد. یعنی کسی به شما حرفهای منفی زده باشد.
ممکن است پیش خودتان فکر کنید که زشت هستید، بنابراین احساس کنید که دیگران شما را دوست ندارند. به همین دلیل آرزو کنید ای کاش زیباتر بودید. هر بار که این آرزو را میکنید، این ایده که شما زشت هستید، در ذهنتان تقویت میشود. در نهایت دیگر نمیتوانید خود واقعیتان را قبول کنید و در نتیجه مدام خودتان را از هر لحاظ نقد میکنید.
۲. در گذشته کسی برای شما قلدری کرده است
فردی که در دوران کودکی خود مورد زورگویی و قلدری قرار گرفته است، در بزرگسالی دچار مشکلات ذهنی میشود. البته مشخص است که قلدری کردن فقط در دوران کودکی و در مدرسه اتفاق نمیفتد و در محل کار، روابط دوستانه، در میان اعضای خانواده و… هم رخ میدهد. حتی بعد از گذشت زمان از دورهای که مورد قلدری قرار گرفتید، تاثیرات منفی این موضوع همچنان باقی میماند و باور و اعتماد به نفستان را تحت تاثیر قرار میدهد.
۳. در گذشته یک حادثهی ناخوشایند را تجربه کردهاید
گاهی اوقات در طول زندگی با وقایع وحشتناکی مواجه میشویم که باعث میشوند برای همیشه تغییر کنیم. تصادف با ماشین، حوادث طبیعی مثل سیل و زلزله، از دست دادن شغل، مورد تجاوز قرار گرفتن و مواردی از این دست فقط چند نمونه از این وقایع دلخراش هستند. بعد از این وقایع دیگر به آدم سابق بر نمیگردید و از فردی که در آینه میبینید، خوشتان نمیآید.
ممکن است از خودتان بپرسید: «چرا من؟ من چه اشتباهی کردم که مستحق این مشکلات هستم؟» احتمالا با خودتان فکر میکنید که حتما اشتباهی کردهاید و از این طریق دارید مجازات میشوید. این موضوع احساس تنفر از خود را در شما تقویت میکند.
۴. قبلا کار اشتباهی انجام دادهاید و الان از آن پشیمان شدهاید
همهی ما این تجربه را داشتهایم که کاری را انجام دادهایم و بعدا از آن پشیمان شدهایم. اما اگر قبلا کار اشتباهی انجام دادهاید و الان پشیمان هستید و با خجالت و نفرت به کار خود نگاه میکنید، دچار احساس تنفر از خود میشوید. آیا از دیگران سوءاستفاده کردهاید؟ به کسی آسیب رساندهاید؟ آیا دروغ گفتهاید و تقلب کردهاید؟ تمام اینها باعث میشوند از خودتان بابت انجام چنین کارهای شرمآوری متنفر شوید.
نشانههای احساس تنفر از خود چیست؟
اگر مطمئن نیستید که این احساس را دارید یا نه، به دنبال وجود علائم رایج زیر در خود باشید:
بسیاری از افرادی که دچار تنفر از خود هستند، خودشان را با غذا تنبیه میکنند و یا به اندازهی کافی غذا نمیخورند و یا بیش از حد.
۱. کمخوری یا پرخوری
بسیاری از افرادی که دچار تنفر از خود هستند، خودشان را با غذا تنبیه میکنند و یا به اندازهی کافی غذا نمیخورند و یا بیش از حد. افرادی که به اندازهی کافی غذا نمیخورند، معمولا احساس میکنند که لیاقت غذا خوردن ندارند. این افراد خودشان را از همه چیز به غیر از غذاهایی که از آنها بدشان میآید محروم میکنند تا به نوعی خودشان را حتی برای زنده بودن هم تنبیه کنند.
افرادی که پرخوری میکنند هم برای اینکه بعدا احساس شرم و خجالت بکنند، این کار را میکنند. در واقع پرخوری برای این افراد، دلیلی برای تحقیر کردن خود است.
۲. کمتوجهی به وضعیت جسمی
افرادی که دچار تنفر از خود هستند ممکن است کارهایی مانند استحمام، مسواک زدن یا شانه کردن مو، تعویض لباس و مواردی از این دست را دیگر انجام ندهند. این افراد به ظاهر فیزیکی خود توجهی نمیکنند و حتی از اهمیت دادن به بهداشت شخصی خود هم غافل میشوند.
آنها این کار را نه به خاطر اینکه واقعا به ظاهر خود اهمیت نمیدهند، بلکه به این خاطر انجام میدهند که فکر میکنند لیاقت این را ندارند که خوب به نظر بیایند و احساس خوبی پیدا کنند.
۳. شکستگرایی
«چرا تلاش کنم؟ من که آخرش شکست میخورم! من در این کار شکست میخورم. من موفق نمیشوم.» اینها جملاتی هستند که افرادی که احساس تنفر از خود دارند، مدام با خود تکرار میکنند. این جملات احساس خجالت و تنفر از خود را تقویت میکنند.
چنین جملات منفیای همچنین باعث میشوند این افراد در فعالیتهایی که ممکن است باعث موفقیت آنها شود، شرکت نکنند، چون از قبل خودشان را متقاعد کردهاند که در هر کاری شکست میخورند.
افرادی که دچار نفرت از خود هستند، برای تنبیه کردن خود یا برای ارزش پیدا کردن در نگاه دیگران، معمولا خودشان را به روشهای مختلف قربانی میکنند.
۴. قربانی کردن خود
افرادی که دچار نفرت از خود هستند، یا برای تنبیه کردن خود به دلایل مختلف یا برای ارزش پیدا کردن در نگاه دیگران، معمولا خودشان را به روشهای مختلف قربانی میکنند. از آنجایی که این افراد نمیتوانند احساس غرور و افتخار را تحمل کنند، سعی میکنند کارهایی بکنند تا دیگران به آنها ترحم کنند و برای این کار، خودشان را قربانی میکنند، حتی اگر آسیب ببینند.
۵. خرج کردن غیرضروری و بیش از حد
زمانی که از خودتان به دلایل مختلفی متنفر هستید، سعی میکنید شادی را از طریق به دست آوردن چیزهای مادی کسب کنید. ممکن است بیش از حد خرید کنید، فقط و فقط به این امید که وسایل جدید باعث شوند به جای احساس خجالت و تنفر از خود، احساس رضایت و شادی کنید. بعضی از افراد هم ممکن است بخش زیادی از پول خود را خرج دیگران کنند تا به آنها ثابت کنند ارزش دوست داشته شدن را دارند.
توصیههای موثر برای مقابله با احساس تنفر از خود
اگر شما هم دچار احساس تنفر از خود هستید، میتوانید توصیههای زیر را به کار بگیرید تا با این احساس مبارزه کنید و کم کم به خودتان علاقه بورزید.
۱. به محرکها توجه کنید
اولین قدم برای شناسایی هر نوع مشکلی پی بردن به ریشهی آن است. تحمل احساس تنفر از خود خیلی سخت است، بنابراین باید سعی کنید علت این احساس را شناسایی کنید. شاید خیلی ساده و کلیشهای باشد، اما یادداشت کردن وقایع روزانه میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد. در پایان روز یک گوشه بنشینید و از لحاظ ذهنی حالات و احساسات خود را مرور کنید. سعی کنید دربارهی موارد زیر یادداشتبرداری کنید:
- در طول روز چه کار کردید؟
- طی انجام فعالیتهای مختلف چه احساسی داشتید؟
- در طول روز با چه کسانی معاشرت کردید؟
اگر به هر دلیلی نمیتوانید یادداشت کنید، میتوانید از وقایع روزانه فیلمهای کوتاه بگیرید یا با یک ویس، اتفاقاتی که گذشته را ثبت کنید. با هر روشی که وقایع را ثبت میکنید، سعی کنید به عواملی که به شما در شناسایی محرکهای افکار منفی کمک میکنند، توجه کنید.
زمانی که بعضی از محرکها را شناختید، میتوانید به فکر روشهایی برای اجتناب یا به حداقل رسیدن آنها باشید. ممکن است نتوانید از بعضی از این محرکها اجتناب کنید، در چنین مواردی میتوانید با بعضی راهکارها آنها را کنترل کنید.
۲. افکار منفی خود را مدیریت کنید
اگر احساس تنفر از خود دارید، باید با خودتان سوال و جواب کنید. اگر پیش خود میگویید من از خودم متنفر هستم، از خودتان علت را بپرسید. اگر جوابتان این است که من زشت به نظر میرسم یا در جلسهی کاری اصلا خوب عمل نکردم، سعی کنید این افکار را به چالش بکشید. با خودتان تکرار کنید: این درست نیست. سپس به دنبال دلایلی برای اثبات نادرست بودن طرز فکر خود باشید.
مقابله کردن با افکار منفی خود میتواند دشوار باشد، اما باید سعی کنید آرام آرام با آنها مبارزه کنید. به چالش کشیدن افکار منفی میتواند این تصور را تقویت کند که احساس تنفر از خود یک واقعیت غیرقابل انکار نیست و فقط یک احساس است.
ممکن است فکر کنید محروم کردن خود از بودن در کنار دیگران بهترین کاری است که میتوانید انجام دهید، اما مطالعات برعکس این موضوع را نشان میدهند.
۳. با افرادی که شما را شاد میکنند، وقت بگذرانید
احساس تنفر از خود باعث میشود دلتان بخواهد همیشه تنها باشید. ممکن است احساس کنید لیاقت اینکه کنار دوستان و خانوادهی خود باشید را ندارید. یا ممکن است فکر کنید هیچکس نمیخواهد کنار شما باشد. ممکن است فکر کنید محروم کردن خود از بودن در کنار دیگران بهترین کاری است که میتوانید انجام دهید، اما مطالعات برعکس این موضوع را نشان میدهند.
ارتباط با دیگران بخش بزرگی از سلامت ذهنی ما را تشکیل میدهد، چون ارتباط اجتماعی به ما کمک میکند دربارهی خودمان احساس بهتری داشته باشیم. ارتباط برقرار کردن با دیگران محیط و زمینهای را فراهم میکند تا احساس کنیم ارزشمندیم و دیگران به فکر ما هستند.
بهترین روش برای مبارزه با افکار منفی این است که با افرادی که دوستشان دارید، مثل دوستان و خانواده وقت بگذرانید. با آنها بیرون بروید، فیلم تماشا کنید، پیاده روی کنید و با یکدیگر صحبت کنید.
۴. یاد بگیرید تعریف و تمجیدهای دیگران دربارهی خودتان را بپذیرید
زمانی که از خودتان متنفر هستید، به سختی میتوانید تعریف و تجمیدهای دیگران را قبول کنید. حتی ممکن است زمانی که دیگران از شما تعریف میکنند، احساس خوبی نداشته باشید.
یاد گرفتن پذیرفتن تعریفهای دیگران فرآیند زمانبر اما امکان پذیری است. این فرآیند به تمرین نیاز دارد. برای شروع سعی کنید دفعهی بعد که کسی از شما تعریف کرد، فقط تشکر کنید و دیگر چیزی نگویید. جلوی خودتان را بگیرید، جواب منفی ندهید و تعریف دیگران را رد نکنید.
۵. برای خودتان دلسوزی کنید
افرادی که دچار تنفر از خود هستند، معمولا هیچ علاقه و محبتی نسبت به خودشان ندارند و به هیچوجه دلسوز خود نیستند. در حقیقت علاقه ورزیدن و محبت کردن به خود برای این افراد عجیب و غیرممکن به نظر میرسد.
یک روش عالی برای ایجاد حس دلسوزی در خود این است که فکر کنید با افرادی که دوستشان دارید چطور رفتار میکنید؟ آیا زمانی که اشتباه میکنند، حسابی آنها را سرزنش میکنید یا به آنها یادآوری میکنید که هیچکس بیعیب و نقص نیست؟ به جای اینکه بدون هیچ دلسوزی و شقفت خودتان را به خاطر نواقص و ایراداتتان قضاوت و نقد کنید، با خودتان مهربان باشید و با شکستهای خود کنار بیایید.
۶. خودتان را ببخشید
احساس تنفر از خود معمولا ناشی از یک اتفاق یا احساس ناخوشایند در گذشته مانند احساس شرم، عصبانیت، عذاب وجدان یا بیقدرتی است. در چنین مواقعی محال است که خودتان را ببخشید یا خود واقعیتان را بپذیرید.
تمام تلاشتان را بکنید تا در حال زندگی کنید و به میزان پیشرفتتان از گذشته تا امروز فکر کنید. این کار ممکن است برایتان عجیب و متفاوت باشد، اما به مرور زمان به شما کمک میکند نفرت از خود را کاهش دهید و نسبت به خودتان حس دلسوزی و مهربانی پیدا کنید.
۷. در صورت نیاز از متخصص کمک بگیرید
همیشه به یاد داشته باشید که شما تنها فردی نیستید که با این احساس سر و کار دارید. افراد مختلف مشکلات ذهنی متفاوتی دارند. بهتر است ایدههایی را که در این مقاله برای مبارزه با احساس تنفر از خود معرفی کردیم، زیر نظر یک متخصص حرفهای و قابل اعتماد به کار بگیرید.
از کمک گرفتن از فرد متخصص خجالت نکشید. در حقیقت این کار بهترین روش برای این است که یاد بگیرید چطور نفرت از خود و افکار منفیتان را مدیریت کنید. قبل از اینکه به متخصص مراجعه کنید، به سوالات زیر پاسخ دهید:
- چه مشکلاتی را میخواهید با متخصص در میان بگذارید؟ پاسخ این سوال ممکن است واضح یا نامشخص باشد.
- آیا به دنبال ویژگی خاصی در متخصص هستید؟ برای مثال، آیا با فردی که همجنس خودتان است، راحتتر هستید؟
- به طور واقعگرایانه چقدر میتوانید برای هر جلسهی درمانی هزینه کنید؟
- آیا جلسات درمانی با برنامهی کاریتان تداخل ندارد؟ آیا به متخصصی نیاز دارید که شما را در روز مشخصی ببیند؟
بعد از پاسخ دادن به این سوالات، لیستی از متخصصان حاذق تهیه کنید که ترجیحا مطبشان به محل زندگی شما نزدیک است. متخصص مد نظرتان را انتخاب کنید. سپس به طور مرتب به جلسات درمانی خود بروید و توصیههای متخصص را دنبال کنید.
نکتهی پایانی
احساس تنفر از خود یکی از بدترین احساساتی است که هر فردی میتواند داشته باشد. به جای اینکه هر روز و هر لحظه با خودتان تکرار کنید از خودتان متنفر هستید، به خودتان بگویید: «تمام تلاشم را میکنم تا فردا بهتر عمل کنم.» آیا شما هم دچار تنفر از خود هستید؟ برای مقابله با این احساس چه میکنید؟ نظرات ارزشمند خود را با ما و سایر مخاطبان در میان بگذارید.
من دخترم ۲۰ سالمه
چندین سال میشه ک از خودم بدم میاد و از خودم متنفرم ، از اینکه اصلن وجود دارم متنفرم:)
حس میکنم لایق هیچ خوبی و عشقی نیستم
تو عمرم اجازه ندادم کسی بهم نزدیک بشه چون حس میکنم همه از من بدشون میاد
هیچ جوره نمیتونم با خودم کنار بیام و واقن در حد مرگ از خودم تنفر دارم :))
هزار دفه سعی کردم درستش کنم ولی حتی الان نمیتونم تو آیینه ب خودم نگاه کنم …..
من از اینکه کسی بهم بیش از حد محبت یا تعریف کنه بدم میاد و دلیلشو نمیدونستم الان بعد از خوندن این مقاله فهمیدم مشکلمو.
چند تامورد داخل این مقاله خود من بودن
از اینکه اعتماد به نفس پایینی دارم بدم میاد گاهی اوقات میرم جلوی آینه میگم من بهترینم چند دقیقه بعد نظرم یه چیز دیگست…… 🥲
امیدوارم حال هممون خوب شه و بتونیم خودمونو دوس داشته باشیم 🥺🌷
من مدت زیادیه که با این موضوع درگیرم..از خودم متنفرم..هر کاری میکنم یک مشکل و نکته منفی توش وجود داره که آزارم میده..از تصمیمات..حتی کوچک ترین تصمیماتی که تو گذشته گرفتم پشیمون میشم…ناراحت میشم..حس میکنم به دیگران ظلم کردم حس میکنم اونا هم به من ظلم کردن و یا شاید حتی لطف..حس میکنم اگه همین الان بمیرم هیچ مشکلی نیست…چون فقط باعث ناراحتی اطرافیان میشم..تو سنی هستم که شاید بشه در آینده این موضوع رو درست کرد…اما هر روزم…با فکر اینکه بد..بی اهمیت..رک و کم شعورم میگذره…ناراحت کنندست.
من ۱۸ سالمه قبلا آدم پرتلاش بودم و فوق العاده با استعدادم طوری که به راحتی میتونم راه صد شبه رو یه شبه برم اما دقیقا تو همین سالای حساس دچار بیماری بیتفاوتی شدم و نسبت به هیچ چیز حسی ندارم اراده و تلاشم رو از دست دادم و به خاطر اینکه اجازه دادم این اتفاق برام بیافته از خودم متنفرم و حالم از خودم بهم میخوره وقتی فکرشو میکنم و میبینم اگر حرکت کنم به کجاها میتونم برسم و به دلیل بیتفاوتی حرکتی نمیزنم حالم از خودم بهم میخوره احساس میکنم فقط دارم اکسیژن حروم میکنم 💔
سلام.
همه اینها ناشی از کمبود عزت نفس و اعتماد بنفسه بنا به دلایل مختلف.
برای خلق زندگی دلخواه
داشتن شادی،آرامش،دوستی
صمیمیت،تحسین خود و دیگران
بجای حسادت و خودتخریبی
باید آگاهانه تلاش کرد و ذهن رو کنترل کرد
با دیدن فیلمهای خوب صحبت های خوب برنامه های کاربردی و انگیزه بخش وهدف تعیین کرد و با قدم های کوچک شروع کرد و ادامه داد تا آخر عمر…
من هم شرایطی مشابه شرایط شمارو داشتم و گاهی هنوز هم این احساس تنفر ممکنه شعله ور بشه
ولی راهش ۴رار از مشکلات و خود نیست
شروع،سرگرمی های فرح بخش و اهمیت قایل شدن برای خود از کوچک ترین کار ممکن مثلا شستن دست و صورت تا تیپ زدن و کم کم تا عطر خوب زدن و همینجور ادامه دادن تا مرحله عاشق شدن به خود
این روندیه که بااااااید طی بشه
به امید روح و روانی رو به عرامش برای شما من و همه….
شاد و پیروز باشید در پناه خدا
خیلی ناراحتم نمیدونم چرا کاری میکنم که خودم هم پیشمون میشم هعییی😔💔💔
من صبح تا شب چیزی جز نفرت و خشم تو ذهنم نمیگذره و هیچکسو بیشتر از پنج دقیقه نمیتونم تحمل کنم . حدود دوساله دوستان و آشنایان که به موبایلم زنگ میزنند جواب نمیدم و زمانی که جواب میدم با شنیدن صداشون اعصابم خورد میشه و میخوام بگیرم طرفو کتک بزنم . هرجایی میرم کار کنم بیشتر از یک یا دو روز دوام نمیارم چون رفتار و صدا و چهره و حتی نحوه ی راه رفتن افراد دور وبرم میره رو مغزم و اعصابم خورد میشه. هرجور قرصی بگید خوردم که شاید درست شه ولی نشد . دیگه کم کم دارم دیوونه میشم خدا کنه هرچی زودتر زندگیم به پایان برسه و خلاص شم.
انشاءالله که آمین !
من ۳۴سالمه و مجردم بخاطر همین موضوع هم از خودم و هم از دیگران حس نفرت و کینه دارم.عزت نفس -x خونه نشین شدم و حتی از عهده خرج و مخارج خودم هم برنمیام. حتی از خونه بیرون نمیرم.
فکر نمیکنم راهی باشه چون فکر میکنم خیلی واسه رفع این موضوع تلاش کردم و نتیجه ای نداشته.افسردگی و اضطراب خوره روحو بدنم شده و روز به روز بدتر میشه.. فکر میکنم اگر جایی جز این پایین شهر خراب شده میبودم وضعیتم بهتر بود. هر چیزی که میخونم منو به این باور نزدیکتر میکنه که واقعا راهی نیست.امید واهی بیش نیست
تو تنها نیستی منم مث تو ام راهکاری پیدا کردی؟
سلام من یه دختر ۱۲ سالم تو خانواده هیچ کس به من اهمیت نمیده من دوست دارم اختیارم دست خودم باشه اما مامانم و بابام فقط میگن چون ما پدر و مادرت هستیم باید به حرف ما گوش کنی چیزایی که من دوست دارم رو اونا دوست ندارن و چیزایی که اونا دوست دارن رو من دوست ندارم نمیدونم چیکار کنم لطفاً کمکم کنید 😭😭😭😭😭😭😭
سلام تو باید بدونی که پدر و مادرت همواره برای تو نقش محافظتی دارن و شاید میترسن که علاقه های تو خطرآفرین باشه!!
به هر حال “تیپ های شخصیتی” ،متفاوت هستن،اما سعی کن نقطه ی مشترک بین والدین و خونوادت رو بسنجی و از این طریق بتونی ارتباط بهتری باهاشون برقرار کنی🌻
البته اینم اضافه کنم که نسل امروز جهان به طور عمده ای متفاوت و بروز بار اومده دوست خوبم!
مثلاََ توی خونواده ی ما خواهرم آهنگ های اون گروه پسرهای کره ای و… رو گوش میده، ولی بابام آهنگ های زیر خاکی😂 و منم هیچ خواننده ای رو نمیشناسم!😅😅برادرم خیلی نق نقو و گریه کنونه! خواهر کوچیکم شر!😂ولی نقطه ی مشترکمون اینه که درس خونیم و روی این توافق داریم💯!!
در آخر هم بگم که به نظرم توی فضای مجازی و…نمیشه راهکار واقعی زندگی رو یافت؛ پس بهتره روی ویژگی های مثبتت کار بکنی!
حتی اگه به ظاهر حس کنی که چیزی برای از دست دادن نداری!…این کیهان همیشه ی راهی برای اوج شکوفایی یک انسان داره… فقط باید پیداش کنی و از تفاوت های خودت بابقیه نترسی و حتی ازشون بهره ببری/موفق باشی!