۱۰ پایان سیاه برتر فیلم‌های علمی-تخیلی و ترسناک

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۸ دقیقه
پایان سیاه فیلم های علمی تخیلی و ترسناک

داستان علمی-تخیلی اغلب می‌تواند به عنوان یک نگاه فرضی جذاب به امکانات فوق‌العاده تکنولوژی در نظر گرفته شود. در حالی که بسیاری از این داستان‌ها می‌توانند هیجان‌انگیز باشند و حس شگفتی را القا کنند، برخی دیگر آن روی تیره‌تر این احتمالات را نشان می‌دهند.

برخی از برجسته‌ترین دستاوردهای سینمای علمی-تخیلی به عنوان داستان‌هایی هشداردهنده دوچندان می‌شوند و پیامدهایی منفی را به ما نشان می‌دهند که اگر انسان‌ها مسیر خاصی را ادامه دهند، ممکن است رخ دهد. لیست زیر شامل برخی از ترسناک‌ترین و ناراحت‌کننده‌ترین لحظات فیلم‌های علمی-تخیلی است که ما را تا مدت‌ها پس از تماشا به تأمل وا می‌دارد.

۱۰) ارتقا (Upgrade)

فیلم ارتقا

  • کارگردان: لی ونل
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
  • محصول: ۲۰۱۸

هنگامی که او و همسرش مورد تعرض قرار می‌گیرند، گری تریس (لوگان مارشال-گرین) با بیدار شدن از خواب متوجه می‌شود که فلج است و همسرش هم کشته شده است. در حالی که در بیمارستان بستری است، توسط غول فناوری ارون کین (هاریسون گیلبرتسون) ملاقات می‌شود. کین به او پیشنهاد می‌‌دهد تا یک عمل جراحی انقلابی کند که شامل نصب یک تراشه خاص به بدن او است. این تراشه باعث می‌شود تا او بتواند از ظرفیت کامل بدنش استفاده کند.

مدت زیادی نمی گذرد که این تراشه از نظر ذهنی با گری ارتباط برقرار می‌کند و او را مجبور می‌کند تا از متعرضان انتقام بگیرد. با این حال، این انتقام بدون بها به دست نمی‌آید، و پس از شکست مجرمان، گری به این فکر می‌افتد که این‌ها همه توهم بوده و همسرش هنوز زنده است. در حقیقت، تراشه کنترل کامل بدن او را به دست گرفته و هوشیاری گری در مغز خودش به دام افتاده است و برای همیشه از حقیقت تلخ و جاری دور و در امان خواهد بود.

۹) متصرف (Possessor)

فیلم متصرف

  • کارگردان: برندون کراننبرگ
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
  • محصول: ۲۰۲۰

تاسیا ووس (آندره‌آ ریسبرو) یک قاتل است که از فناوری خاصی برای کنترل بدن فردی دیگر برای ترور اهدافش استفاده می‌کند. اگرچه کار او منجر به فرسودگی ذهنی می‌شود، اما با این وجود او تصمیم می‌گیرد تا بزرگ‌ترین کار خود را بپذیرد، یعنی ترور یک مدیرعامل ثروتمند با در اختیار گرفتن کنترل نامزد دخترش، کالین تیت (کریستوفر ابوت).

وقتی کار به هم می‌ریزد، تیت و ووس زندگی‌شان را درهم‌تنیده می‌بینند که در نهایت منجر به قتل گیج‌کننده خانواده ووس می‌شود. آیا این نتیجه قطع ارتباط ووس با واقعیت بود یا عمل ناخودآگاه او؟ امتناع فیلم از پاسخ دادن به این سوال، این نقطه اوج را بیش از پیش آزاردهنده و قابل‌تأمل می‌کند.

۸) دوازده میمون‌ (Twelve Monkeys)

فیلم ۱۲ میمون

  • کارگردان: تری گیلیام
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
  • محصول: ۱۹۹۵

در سال ۲۰۳۵، ۴۰ سال پس از آنکه یک ویروس بیشتر جمعیت زمین را از بین برد، جیمز کول (بروس ویلیس) در یک مرکز زیرزمینی زندانی است و گرفتار کابوس‌هایی مبنی بر تیراندازی در فرودگاه شده است. او در نهایت برای رفتن به یک مأموریت در گذشته جهت کمک به توسعه درمانی برای ویروس انتخاب می‌شود.

پس از چندین اشتباه، کول سرانجام مردی را پیدا می‌کند که در دهه ۹۰ در شرف انتشار ویروس است و سعی می‌کند از سوار شدن او به هواپیما جلوگیری کند. او در فرودگاه در حال کشیدن اسلحه توسط پلیس دیده و به ضرب گلوله کشته می‌شود. وقتی بدنش به زمین می‌افتد، کول جوان را می‌بینیم که در حال تماشای مرگ خودش در آینده ‌است؛ تصویری که تا همیشه و برای یک عمر با او باقی می‌ماند.

۷) پرتقال کوکی (A Clockwork Orange)

فیلم پرتقال کوکی

  • کارگردان: استنلی کوبریک
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
  • محصول: ۱۹۷۱

در بریتانیای دیستوپیایی آینده‌، رهبر یک باند، الکس دلارج (مالکوم مک‌داول) و گروهش در خیابان‌های شهر پرسه می‌زنند و اعمال شنیع خشونت‌باری را در قبال افراد بی‌گناه گوناگونی مرتکب می‌شوند. هنگامی که الکس در نهایت به جرم قتل مجرم شناخته می‌شود و محکوم به گذراندن ۱۴ سال زندان، به او فرصتی داده می شود تا سوژه آزمایشی برای سنجش شکل تازه‌ای از درمان ناسازگاری اجتماعی باشد.

پس از آزادی، عواقب جنایات الکس به شکل ضرب و شتم از سوی قربانیان سابق به او باز می‌گردد و او در نهایت اقدام به خودکشی می‌کند. در بیمارستان، او مورد آزمایش قرار می‌گیرد و پزشکان به این نتیجه می‌رسند که درمان موفقیت‌آمیز بوده و الکس ظاهرا از تمایل جنسی و خشونت رها شده است. با این حال، درست قبل از پخش تیتراژ، الکس یک رویاپردازی منحرف و آشفته دارد که نشان می‌دهد او واقعا درمان نشده است. حتی برای کارگردانی بدبین مانند استنلی کوبریک، این پایان به مثابه یک یادداشت ناراحت‌کننده برای یک داستان عمیقا آزاردهنده است.

۶) هوش مصنوعی (A.I. Artificial Intelligence)

فیلم هوش مصنوعی

  • کارگردان: استیون اسپیلبرگ
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
  • محصول: ۲۰۰۱

فیلم داستان دیوید (هیلی جوئل اوسمنت)، پسر روباتیکی را روایت می‌کند که به عنوان بخشی از آزمایشی برای این فناوری توسط خانواده‌ای به فرزندی پذیرفته می‌شود. طولی نمی‌کشد که او را برای سبک زندگی خانواده نامناسب شناخته می‌شود و او‌ را تنها در جنگل رها می‌کنند. پس از این واقعه، دیوید برای یافتن جایگاه خود در جهان سفری را آغاز می کند.

پس از پایان ماجراجویی‌اش  و هنگامی که خود را در کف اقیانوس در میان ویرانه‌های غرق شده بشریت به قدمت دو هزار سال می‌یابد، دیوید توسط یک ربات تکامل‌یافته کشف می‌شود. از طریق ابزارهای علمی پیشرفته، آنها می‌توانند آرزوی نهایی دیوید را برای گذراندن یک روز با مادرخوانده سابق خود، که او هنوز هم دوستش دارد، برآورده کنند. در حالی که دیوید در این لحظه راضی است، تماشاگران می‌دانند که هیچ کدام از این اتفاقات واقعی نیست و مادرش در واقع پاسخ عشق او را نداده است.

۵) برزیل (Brazil)

فیلم برزیل

  • کارگردان: تری گیلیام
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
  • محصول: ۱۹۸۵

در یک آینده‌ دیستوپیایی پرجمعیت، سم لوری (جاناتان پرایس) یک کارمند سطح پایین دولتی است که اغلب خیال می‌کند در قامت یک جنگجوی فرشته‌مانند، جان دختری را که در مضیقه است نجات می‌دهد. با این حال هیجان به زودی راه خود را به زندگی سام می‌یابد، آن هم هنگامی که یک نقص در پرینتر تلفنی مجموعه‌ای از اتفاقات را رقم می‌زند‌ و منجر به قرار گرفتن سم در جایگاه یک انقلابی علیه بوروکراسی می‌شود.

شاهکار دیوانه‌وار تری گیلیام تماشاگران خود را با یک‌سوم وحشیانه‌اش غافلگیر می‌کند، جایی که سم و جیل (کیم گریست)، زن رویاهای او، با هم از میان انبوهی از سربازان و هیولاها فرار می‌کنند. این تا زمانی است که فاش می‌شود که مغز سام به دلیل شکنجه دولت غیرقابل ترمیم شده است. نمای پایانی دلخراش فیلم به درستی تا تیتراژ ادامه می‌یابد؛ وقتی سم متوهم در یک شکنجه‌گاه عظیم تنها می‌ماند، لبخند می‌زند، زیر لب ترانه می‌خواند و از سرنوشت غم‌انگیز خود بی‌خبر است.

۴) سیاره میمون‌ها (Planet of the Apes)

فیلم سیاره میمون ها

  • کارگردان: فرانکلین شافنر
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
  • محصول: ۱۹۶۸

پس از فرود تصادفی در یک سیاره خارجی، سه فضانورد استنباط می‌کنند که چندین سال نوری از زمین فاصله دارند. آنها طی جستجوی بیشتر متوجه می‌شوند که این سیاره توسط میمون‌ها اداره می‌شود و انسان‌ها در آن به عنوان برده به کار گرفته می‌شوند.

تیلور فضانورد (چارلتون هستون) در نقشه خود برای فرار از دست میمون‌ها، شروع به یافتن شواهدی می‌کند که نشان می‌دهد زمانی انسان‌ها کنترل این سیاره را در اختیار داشتند. سوء‌‌ظن او در آخرین لحظات فیلم تایید می‌شود؛ وقتی در حالی که جمعیت میمون ها را ترک می‌کند مجسمه آزادی را نیمه‌غوطه‌ور در شن‌ها می‌بیند. این تصویر خیره‌کننده در نهایت به یکی از خاص‌ترین و بهترین تصاویر تاریخ سینمای علمی-تخیلی تبدیل شد.

۳) هجوم ربایندگان جسم (Invasion of the Body Snatchers)

فیلم هجوم ربایندگان جسم

  • کارگردان: فیلیپ کافمن
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
  • محصول: ۱۹۷۸

پس از مجموعه‌ای از گزارش‌ها درباره رفتار عجیب انسان‌ها، در نهایت بین این رفتارهای عجیب و غریب و گروهی از غلاف‌های گیاه‌مانند فرازمینی که در سانفرانسیسکو فرود آمده‌اند، ارتباط برقرار می‌شود. همانطور که مشخص می‌شود، این غلاف‌ با حل کردن بدن اصلی قربانی خود، نسخه دیگری را از او می‌سازد.

متیو (دونالد ساترلند) و نانسی (ورونیکا کارترایت) پس از نقشه‌هایشان برای خنثی کردن تهاجم غلاف‌ها، ظاهرا آخرین انسان‌های اصلی باقی‌مانده در سانفرانسیسکو هستند. با این حال، وقتی دوباره به هم می‌رسند، متیو به یکباره فریاد می‌کشد و به نانسی اشاره می‌کند. اینجاست که می‌فهمیم متیو هم قربانی غلاف‌ها شده است و حالا نانسی در شهری که دیگر متعلق به انسان‌ها نیست، تنها می‌ماند.

۲) موجود (The Thing)

فیلم موجود

  • کارگردان: جان کارپنتر
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
  • محصول: ۱۹۸۲

با برداشت جان کارپنتر از فرمول جواب‌پس‌داده «بیگانه»، «موجود» ماجرای گروهی از دانشمندان را روایت می‌کند که در قطب جنوب با موجودی مرموز در پایگاه دورافتاده خود به دام افتاده‌اند. آن‌ها وقتی متوجه می شوند که این موجود شرور می‌تواند شکل هر انسانی را به خود بگیرد، به طور فزاینده‌ای اسیر پارانویا می‌شوند و رفته‌رفته با کاسته شدن از تعدادشان اعتماد خود را به یکدیگر از دست می‌دهند.

در آخرین لحظات پرتنش فیلم، دو بازمانده، چایلدز (کیث دیوید) و مک‌ردی (کرت راسل) تنها در خرابه‌های ایستگاه ویران‌شده باقی مانده‌اند. فقط تا حدودی می‌توان حدس زد که آن موجود نابود شده است، و هیچیک از آنها نمی‌دانپ که آیا می‌توان به دیگری اعتماد کرد یا خیر. تماشاگران در حالی که این دو شخصیت یک بطری نوشیدنی را با یکدیگر به اشتراک می‌گذارند، همراهشان در سکوت باقی‌ مانند و می‌پذیرند که بقا در این مرحله هم بعید و هم بی‌معنی است

۱) مگس (The Fly)

فیلم مگس

  • کارگردان: دیوید کراننبرگ
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
  • محصول: ۱۹۸۶

ست براندل (جف گلدبلوم) دانشمندی نابغه است که یک دستگاه انتقال از راه دور اختراع می‌کند و به عنوان اولین سوژه آزمایشی انسانی خود وارد دستگاه می‌شود. همه چیز طبق برنامه پیش می‌رود، تا زمانی که یک مگس مخفیانه وارد دستگاه می‌شود و دی‌ان‌ای خود را با براندل ترکیب می‌کند.

این ناهنجاری در ابتدا قابل توجه نیست، اما با گذشت زمان، دی‌ان‌ای مگس بدن براندل را اشغال می‌کند و شخصیت و ظاهر او را به طور فزاینده‌ای هیولایی می‌سازد. فیلم به اوج غم‌انگیزی می‌رسد؛ با یک براندل کاملا جهش‌یافته که به دوست‌دختر وحشت‌زده خود، رونی (جینا دیویس)، التماس می‌کند تا او را با تفنگ ساچمه‌ای از بین ببرد و از این وضعیت رقت‌انگیز نجات دهد. هر چیزی که در طول فیلم تا نقطه پایانی ‌دیدیم، همین پایان محتوم را برای براندل پیش‌بینی می‌کرد؛ اما با این وجود امیدوار بودیم سیر تباهی او در نهایت متوقف شود. در عوض، ما با یک پایان تلخ روبروایم که نشان می‌دهد بشر قرار نیست به این زودی‌ها به خیلی چیزها دست پیدا کند.

منبع: collider

 



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

یک دیدگاه
  1. کينگ

    فیلم مه mist هم پایان تلخی داشت .

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما