۱۰ صحنه‌ سینمایی که کارگردان‌های بزرگ از ساختن‌شان پشیمان شدند

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۵ دقیقه
کارگردانان بزرگ

درست است که ساخت یک اثر سینمایی تلاشی مشترک است، اما در نهایت کارگردان مغز متفکر پشت یک فیلم است. گرچه گاهی اوقات وسوسه می‌شویم کارگردان را دارای جایگاه بسیار ویژه‌ای فرض کنیم، اما در واقع کارگردان هم به اندازه‌ی هر کدام از عوامل امکان اشتباه دارد.

بعضی از بزرگ‌ترین فیلم‌سازان تاریخ، با یادآوری صحنه‌های خاصی از فیلم‌های خود، دچار احساس پشیمانی می‌شوند. شاید فکر می‌کنند که اگر می‌توانستند روی یک خط داستانی متفاوت تمرکز کنند نتیجه بهتر از آب در می‌آمد، شاید نسبت به یک نمای خاص دوربین احساس بدی داشته باشند یا شاید بخواهند به عقب برگردند و یک سکانس کامل را بازسازی کنند. به هر دلیلی که باشد، کارگردانان هم ممکن است اشتباه کنند و گاهی اوقات به صراحت درباره این اشتباهات و پشیمانی‌های پس از آن سخن می‌گویند.

۱. ‌اسپرلینگ باید سفینه‌ی مادر را همچون یک راز نگه می‌داشت

برخورد نزدیک

خوب یا بد، برخی از فیلمسازان حتی پس از روی پرده رفتن آثارشان نمی‌توانند دست از فکر کردن به فیلم‌های خود بردارند. جورج لوکاس زمان زیادی را صرف سروکله زدن با «جنگ ستارگان» کرد، ریدلی اسکات هم چندین نسخه از «بلیدرانر» را منتشر کرد و جیمز کامرون چندین پایان برای «ورطه» (The Abyss) ساخت. استیون اسپیلبرگ هم به این معروف است که در فیلم «ای تی فرازمینی» اسلحه‌ها را بعد از فیلم‌برداری و از طریق تکنولوژی‌های دیجیتال با واکی تاکی جایگزین کرد و البته بعداً خودش هم پشیمان شد. اما قبل از آن هم، او لحظه‌ای جادویی در فیلم «برخورد نزدیک از نوع سوم» را خراب کرده بود.

فیلم اصلی «برخورد نزدیک» موفقیت بزرگی در باکس آفیس بود، اما اسپیلبرگ از محصول نهایی راضی نبود. او می‌خواست فیلم را در تابستان ۷۸ اکران کند، اما استودیوی کلمبیا پیکچرز نتوانست صبر کند. استودیو که مشکلات مالی بزرگی داشت، به موفقیت بزرگ این فیلم نیاز داشتند. به همین دلیل هم آنها فیلم را برخلاف نظر کارگردان در دسامبر ۱۹۷۷ منتشر کردند. پس از اینکه فیلم پول زیادی به جیب استودیو زد، اسپیلبرگ از استودیو پرسید که آیا می‌تواند برگردد و فیلم «برخورد نزدیک» را تمام کند و چند سکانس جدید را فیلمبرداری کند و برخی از صحنه‌های موجود را دوباره تدوین کند؟ کلمبیا پیکچرز هم به او اجازه داد، اما با یک شرط.

کلمبیا با امید به اضافه شدن جزییاتی هیجان‌انگیز و جدید برای عرضه‌ی مجدد به بازار، از اسپیلبرگ خواست که این بار از داخل کشتی مادر هم فیلمبرداری کند. این در حالی بود که در فیلم اصلی، آنچه در داخل سفینه وجود دارد راز باقی می‌ماند و ما هیچ‌چیز از داخل آن نمی‌دانستیم. ما تنها حالت شگفت‌زده‌ی ریچارد دریفوس را در حالی که به سفینه‌ی فضایی نگاه می‌کند، دیدیم. متأسفانه، اسپیلبرگ با استودیو کنار آمد و نتیجه چندان چشمگیر نبود. بعداً، او اعتراف کرد که صحنه‌ی جدید اشتباه بوده است و او هرگز نباید فضای داخلی سفینه‌ی مادر را به مخاطبان نشان می‌داد: «همیشه باید راز نگه داشته می‌شد.»

۲. ریمی از خلق درختان شرور پشیمان است

مردگان پلید

فیلم «مردگان پلید» (The Evil Dead) یکی از موفقیت‌های بزرگ سینمای مستقل است. این فیلم با بودجه‌ای ناچیز فیلم‌برداری شد و سام ریمی کارگردان این فیلم مجبور شد انواع روش‌های غیرمتعارف را برای ساخت آن به صورت بداهه به کار ببرد. فیلم‌برداری بسیار سخت بود و بازیگران از جهنمی مطلق عبور کردند، اما وقتی فیلم بروس کمپبل را به یکی از ستاره‌های فیلم‌های رده‌ی B تبدیل کرد و به سکوی پرتابی برای ریمی تبدیل شد، به این معنی است که همه‌ی این سختی‌ها در نهایت نتیجه داده است. با وجود این که که ریمی زندگی خود را کاملاً مدیون آن مردگان نفرت‌انگیز است، اما باز هم یک پشیمانی جدی از فیلم خود دارد.

در شاید بدنام‌ترین صحنه‌ی فیلم، زنی به نام شریل (الن سندوایس) در جنگل سرگردان می‌شود و سپس درختان اهریمنی به او تجاوز می‌کنند. این صحنه بسیار خشن و زننده است و خود ریمی هم پنج سال بعد طی مصاحبه‌ای درمورد سریال «نمایش فیلم فوق‌العاده عجیب» (The Incredibly Strange Film Show)، اعتراف کرد که این سکانس «بیهوده، بی‌دلیل و کمی بیش از حد وحشیانه بود.» او که از ناراحت کردن مردم با یک صحنه‌ی کاملاً زائد پشیمان شده بود ادامه داد: «هدف من توهین به مردم نیست، سرگرم کردن، هیجان، ترساندن و حتی خنداندن آنها چرا. اما نه توهین کردن.» ریمی این درس را جدی گرفت، خشونت فرانچایز «مردگان پلید» بعد از قسمت اول سبک‌تر شد و به سریالی تبدیل شد که بیشتر به ترسناک بودن و ترساندن باکیفیت توجه داشت تا گیاهان متجاوز.

۳. مایر از اینکه اسپاک را شکنجه‌گر خلق کرده است متاسف است

کشور کشف‌نشده

پس از اجرای ناامیدکننده‌ی «استارترک: تصاویر متحرک» (Star Trek: The Motion Picture)، کارگردان نیکلاس مایر آمد و با «خشم خان» (The Wrath of Khan) فرنچایز را نجات داد. او برای ساخت «سفر به خانه» (The Voyage Home) بازگشت و با موفقیتش نشان داد که کار درستی بوده است. پس از اینکه «آخرین مرز» (The Final Frontier) به پایین‌ترین سطح فروش فیلم‌های فرنچایز رسید، مایر با «کشور کشف‌نشده» (The Undiscovered Country) بازگشت و بخشی از حیثیت خدمه‌ی اینترپرایز را به آنها برگرداند. با وجود این که این فیلم نقدهای مثبتی به دست آورد و فیلم‌هایی مانند «جان. اف. کندی» (JFK)، «نقطه‌ی شکست» (Point Break)، و «تلما و لوییس» (Thelma & Louise) را در گیشه شکست داد، اما مایر نسبت به صحنه نسبتاً سادیستی که ولکان محبوب همه در آن حضور داشت، احساس خوبی ندارد.

در سال ۲۰۱۶، مایر در مصاحبه با IGN اعتراف کرد که با لحظه‌ای که اسپاک (لئونارد نیموی) در حال اجرای ادغام ذهن ولکانی بر روی شاگردش از ناوگان ستاره، والریس (کیم کاترال) بود، مشکل جدی داشت. والریس بخشی از نقشه‌ی توطئه‌ای برای خرابکاری در مذاکرات صلح بین کلینگون‌ها و فدراسیون است و اسپاک می‌خواهد بداند چه اشخاص دیگری در این توطئه دخیل هستند. درنتیجه عمیقاً به ذهن او نفوذ می‌کند و او را مجبور می‌کند اسرار خود را فاش کند، اما هرچه بیشتر و بیشتر به اعماق مغز او می‌رود، درد بیشتری به والریس اعمال می‌شود تا جایی که از درد شروع به فریاد زدن می‌کند. دیدن این که اسپاک به کسی صدمه می زند ناراحت کننده است و ۲۵ سال پس از اکران فیلم، به نظر مایر این صحنه بسیار شبیه به «بازجویی پیشرفته» از نیروهای دشمن است. مایر می‌گوید: « تماشای این صحنه برای من شبیه به شکنجه‌ی غرق‌شدگی است و از دیدن آن خیلی خوشحال نمی‌شوم.» البته، اگر مایر با صحنه‌ی خودش از اسپاک مشکل داشته باشد، مایلیم بدانیم نظر او درباره‌ی فیلم «به‌سوی تاریکی» Into Darkness چیست.

۴. کامرون از بازنویسی و تغییر تاریخ پشیمان است

تایتانیک

با وجود این که تقریبا همه «تایتانیک» را در ابتدا دوست داشتند، اما ساخت فیلم از این فاجعه‌ی عاشقانه جنجال‌های زیادی را هم در پی داشت. بله، بحث‌های احمقانه‌ای درباره‌ی این که آیا جک می‌تواند با رز روی آن تخته‌ی چوب قرار بگیرد یا نه هم وجود داشت، اما مهم‌تر از آن، عده‌ای بودند که فکر می‌کردند کامرون در روایت تاریخی این واقعه، به‌ویژه وقتی صحبت از داستان ویلیام مک‌مستر مرداک (ایوان استوارت) می‌رسد، تغییرات زیادی اعمال کرده است.

مرداک که به عنوان افسر اول کشتی تایتانیک خدمت می‌کرد، نتوانست به ساحل بازگردد. با این حال، بحث‌هایی درباره‌ی مرگ او وجود دارد. برخی از بازماندگان تایتانیک ادعا کردند که افسری در کشتی خودکشی کرده است و با استناد به همین ادعا برخی این تئوری را مطرح می‌کنند که ممکن است افسر مذکور، مرداک بوده باشد. کامرون هم تصمیم گرفت بر همین اساس خلاقیت به خرج دهد؛ آن هم در حالی که مطلقاً هیچ مدرکی مبنی بر خودکشی مرداک وجود نداشت. او در مستند «تایتانیک: بیست سال بعد با جیمز کامرون» ساخته‌شده در شبکه نشنال جئوگرافیک توضیح داد: «من از این آزادی در اقتباس استفاده کردم که نشان دهم مرداک اول به کسی دیگر و سپس به خودش شلیک می‌کند… بله درست است که ما نمی‌دانیم که او واقعاً این کار را کرده است یا نه، اما می‌دانید، داستان سرای در من می گوید: «اوه.» و شروع به وصل کردن نکات می‌کنم: او در حال انجام وظیفه بود، بار این همه مسئولیت و تنش‌های روانی بر دوش او بود، پس بیایید از او شخصیتی جالب بسازیم.»

خانواده‌ی مرداک به این صحنه اعتراض کردند و برادرزاده‌اش نگران بود که این فیلم نام جدش را خدشه‌دار کند. کامرون به جای دفاع از انتخاب خود، عذرخواهی کرد و گفت: «به روایت دقیق تاریخ‌ فکر نمی‌کردم و فکر می‌کنم در مورد این واقعیت که خانواده‌اش، بازماندگانش، ممکن است از این موضوع آزرده شوند، حساس نبودم.» این نشان می‌دهد که باید در ساختن یک فیلم تاریخی مراقب باشید، حتی اگر پادشاه جهان باشید.

۵. ‌کوگلر آرزو می‌کند که ای کاش کلاو را نمی‌کشت

پلنگ سیاه

شاید فکر کنید وقتی صحبت از فیلم «پلنگ سیاه» (Black Panther) می‌شود، رایان کوگلر هیچ پشیمانی نداشته است. این فیلم تحسین‌شده‌ترین فیلم در دنیای سینمایی مارول، نهمین فیلم پرفروش تمام تاریخ، و اتفاقی برجسته در تاریخ فیلم‌های ابرقهرمانی است. وقتی متوجه می‌شوید که «پلنگ سیاه» سومین فیلم بلند کوگلر است، همه‌ی این نکات تأثیرگذارتر می‌شود. با این حال، طبق گفته‌های The Toronto Sun، کوگلر از اینکه مجبور شده اولیس کلاو (اندی سرکیس) را بکشد، بسیار ناراحت است. به گفته‌ی او کلاو  کاریزماتیک‌ترین شخصیت اسلحه‌سازی است که تابه‌حال ساخته شده و در کار فروش سلاح‌های کشتار جمعی است.

کوگلر گفت: «من کلاو را دوست دارم. مجبور شدم این کار را انجام دهم. وقتی مجبور به کشتن شخصیت‌ها می‌شویم سخت است، و من واقعا آن شخصیت را دوست داشتم.» با این حال، مرگ کلاو صد درصد برای پیشبرد داستان ضروری بود، مخصوصاً در فیلمی که پر از شخصیت‌های بسیار جذاب بود. او در ادامه درباره‌ی اندی سرکیس، استاد موشن کپچر هم گفت: «من عاشق اندی هستم. او آدم دوست‌داشتنی‌ای است. اما باز هم، وقتی تعداد زیادی نفر در فیلم حضور دارند، برخی از آنها باید بروند.»

۶. گلوک برای «ساینتولوژی» و «شاه‌توت» عذرخواهی کرده است

پیتر خرگوشه

درست است که ویل گلاک به اندازه‌ی سایر کارگردانان این لیست مشهور نیست اما به احتمال زیاد همه حداقل یک فیلم از او دیده‌اند. او کسی بود که با فیلم «ایزی ای» (Easy A) به شناخته شدن اما استون در دنیای حرفه‌ای کمک کرد و با فیلم «آنی» (Annie) عملا کامرون دیاز را از این دنیا محو کرد. با وجود این که تنها در شش فیلم بلند نام او به عنوان کارگردان ثبت شده اما گلوک حداقل دو پشیمانی بزرگ در همین شش فیلم دارد.

اولین مورد مربوط به فیلم عاشقانه-کمدی «دوستی با مزایا» (Friends with Benefits)، محصول سال ۲۰۱۱ و با بازی جاستین تیمبرلیک و میلا کونیس است. طی یک صحنه، تیمبرلیک درباره ساینتولوژی شوخی می‌کند و آن را «علمی-تخیلی بزرگ» می‌نامد. با نگاه به گذشته، گلوک نسبت به مسخره کردن این موضوع احساس بدی دارد. چرا؟ چون، در این فیلم، جنا الفمن، یکی از برجسته‌ترین ساینتولوژیست‌های هالیوود نیز ایفای نقش می‌کند.

گلوک در این باره به IndieWire گفته است: «روش کاری من این است که فیلمنامه را خیلی تغییر می‌دهم. در هنگام فیلمبرداری مدام فریاد می زنم: «این را امتحان کن، آن را امتحان کن!» این شوخی هم دقیقا از همین موارد برنامه‌ریزی‌نشده بود و بعد از آن هم فراموشش کردیم. اما حالا من واقعاً احساس بدی در این مورد دارم چون هیچ توضیحی به جنا ندادم و همه‌چیز را فراموش کردم.» بنابراین اولین باری که الفمن این تمسخر درباره‌ی سایکولوژی را در فیلم شنیده، روز رونمایی فیلم بوده که احتمالا همه‌ی مخاطبان را معذب کرده بود.

اما این تنها باری نبود که گلوک برای صحنه‌ای از فیلم‌هایش عذرخواهی کرد. پس از کارگردانی فیلم «پیتر خرگوشه»، گلوک متوجه شد که تماشاگران از صحنه‌ای که در آن خرگوش‌ها با حمله‌ی شاه‌توتی باعث ایجاد واکنش آلرژیک در آقای مک گرگور (دامنال گلیسون) می‌شوند، عصبانی هستند. این صحنه سروصدای زیادی در فضای مجازی ایجاد کرد و حتی بنیاد آسم و آلرژی آمریکا به این موضوع واکنش نشان داد و این سکانس را به دلیل مطرح کردن موضوعی جدی در فیلم کودکان محکوم کرد. در نتیجه، گلوک و سونی پیکچر رسماً عذرخواهی کردند.

۷. سندبرگ از مخلوق بدخلق خود راضی نیست

آنابل: خلقت

فیلم «آنابل: خلقت» (Annabelle: Creation) به کارگردانی دیوید اف سندبرگ، چه از نظر نظرات منتقدان و چه از نظر مالی، عملکرد بسیار بهتری از فیلم اصلی عروسک شیطانی داشت. با وجود این که فیلم صحنه‌های ترسناک‌های زیادی را به نمایش گذاشت، مانند آن سکانس مترسک قاتل یا صحنه‌ی اعصاب‌خردکن تفنگ اسباب‌بازی، صحنه‌ای وجود دارد که سندبرگ آن‌قدرها هم دیوانه‌اش نیست. در Reddit (از طریق Screen Rant)، او فاش کرد مشکلات بزرگی با سکانسی دارد که جانیس (تالیتا بیتمن) با شیطان روبه‌رو می‌شود. او احساس می‌کند این موجود از فیلم سام ریمی فرار کرده است.

در این لحظه‌ی کوتاه اما وهم‌آور، جانیس روح دختری را می‌یابد که در یک تصادف رانندگی کشته شده است. تنها زمانی که جانیس به بچه‌ی مرده نزدیک‌تر می‌شود، متوجه می‌شود که این روح در واقع روحی شیطانی است، روحی با چهره‌ای کریه و اشتهای زیادی برای شکار روح انسان. متأسفانه این شیطان بسیار احمق به نظر می‌رسد و سندبرگ هم آن را می‌داند. او در این باره گفت: «بله، آن صحنه را هرگز آنطور که باید نگرفتم، هر بار که آن را می‌بینم به «من روحت را قورت خواهم داد» فکر می‌کنم.» سندبرگ در ادامه گفت که اگر فرصتی برای گرفتن دوباره‌ی این صحنه باشد، این بار به دختر شیطانی می‌گوید به جای این که با صدای بلند و مرده‌گون دیالوگ را بگوید، فقط آن را زمزمه کند.

۸. آبرامز از آن آغوش ناراحت است

نیرو برمی‌خیزد

در حالی که درباره‌ی فیلم «آخرین جدای» (The Last Jedi) بین طرفداران جنگ ستارگان دو دستگی وجود دارد، تقریباً همه متفق‌القول از «نیرو برمی‌خیزد» (The Force Awakens) راضی بودند و این فیلم مورد پسند مخاطبان و منتقدان قرار گرفت. مطمئناً شباهت بیش از حد این فیلم به «امید تازه» (New Hope) می‌توانست مورد انتقاد قرار بگیرد، اما هرچه که بود، این فیلم ادای احترامی فوق‌العاده به سه‌گانه‌ی اصلی بود، فیلمی که فروشی ۲ میلیارد دلاری در گیشه ثبت کرد. این فروش بالا به معنای مشتریان خوشحال زیاد است، اما یک صحنه وجود دارد که همه‌ی طرفداران این فرنچایز در سراسر جهان را آزار داده است: چرا لیا پس از مرگ هان سولو، چوباکا را در آغوش نگرفت؟

این صحنه اندکی پس از آن که کایلو رن (آدام درایور) شمشیر نوری خود را در شکم هریسون فورد فرو می‌برد و او را می‌کشد، روی می‌دهد. نیازی به گفتن نیست که ری (دیزی ریدلی) از تماشای مرگ کسی که اخیراً جای پدر نداشته‌اش را گرفته بود، بسیار متزلزل است. بنابراین وقتی به پایگاه مقاومت می‌رسد، ژنرال لیا (کری فیشر) او را در آغوش می‌گیرد و دلداری می‌دهد. همه‌چیز خوب و درست است، به جز این که چوباکا تنها همان‌جا ایستاده است. چوی بهترین دوست هان بوده و لیا مدت زیادی است که این ووکی را می‌شناسد، بنابراین طرفداران معتقدند عجیب است که لیا غم دوست قدیمی خود را برای دختری نادیده بگیرد که قبلاً هرگز ندیده بود.

جی. جی. آبرامز اعتراف می‌کند که این اشتباهی از سوی او بوده است، و تلاشی عمدی برای نادیده گرفتن چوباکا نداشته است. در صحبت با Slashfilm، آبرامز توضیح داد که این مسئله صرفاً مشکلی است که به دلیل وجود چوباکا در گوشه‌ی تصویر پیش آمده است. آبرامز گفت: «اگر چوباکا جایی دیگر ایستاده بود، احتمالاً این فکر برای طرفداران پیش نمی‌آمد. اما چون او همان‌جا بود و از کنار لیا رد شد، احساس شد که نادیده گرفته شده است، اما قطعاً هدف این نبوده.» بااین‌حال، اگر به دنبال توضیحی منطقی هستید، آبرامز می‌گوید که چوی نگران انتقال فین مجروح (جان بویگا) به بیمارستان بود، بنابراین عجله داشت و وقت چندانی برای در آغوش گرفته شدن نداشت.

۹. لی آرزو دارد به اولین ساخته‌اش شانس دوباره‌ای داده شود

او به دستش خواهد آورد

اسپایک لی، یکی از جنجالی ترین فیلمسازان آمریکایی، به عنوان فردی که همواره قدرتمندانه حقیقت را بیان می‌کند، شهرت دارد. معروف‌ترین فیلم او، «کار درست را انجام بده» (Do the Right Thing)، چنان واکنش‌های شدیدی را برانگیخت که برخی از منتقدان سفیدپوست سینما ترسیدند که واقعاً شورش‌هایی به راه بیندازد. اما این‌طور نشد. لی همچنین به خاطر عکس گرفتن و نشست و برخواست با افراد مشهوری مانند کلینت ایستوود، تایلر پری و چارلتون هستون مورد انتقاد قرار گرفته است. با تمام این اوصاف، او به‌عنوان یکی از کارگردانان بزرگ و پرحاشیه‌ی سینما، اغلب عذرخواهی نمی‌کند، بنابراین وقتی از چیزی ابراز پشیمانی می‌کند، همه می‌دانند که واقعاً پشیمان است.

با این توضیحات فکر می‌کنید بزرگترین پشیمانی اسپایک لی چیست؟ در مصاحبه‌ای که این فیلمساز با ددلاین داشته است، اعتراف کرد که واقعاً از صحنه‌ی تجاوز جنسی در فیلم «او به دستش خواهد آورد» (She’s Gotta Have It) وحشت‌زده شده است. این فیلم مستقل محصول ۱۹۸۶ داستانی سیاه و سفید درباره‌ی زنی (تریسی کامیلا جانز) بود که با سه مرد مختلف روابطی داشت. در نهایت، یکی از آن مردها به قهرمان داستان تجاوز می‌کند و در چرخشی شوکه‌کننده، او در نهایت می‌خواهد با همان مرد متجاوز  باشد.

لی گفت: «اگر می‌توانستم تغییری در آن فیلم ایجاد کنم، تغییر همین صحنه‌ی تجاوز بود. کاملاً… احمقانه بود.» لی اعتراف کرد که نگاه او به تجاوز سهل‌‌انگارانه بوده و اگر قدرت داشت تا تنها یک چیز را تغییر دهد، او برمی‌گشت و این تغییر را ایجاد می‌کرد. خوشبختانه، لی این فرصت را پیدا کرد تا با ساخت سریالی به همان نام در نتفلیکس، پشیمانی خود را جبران کند. در این سریال او صحنه‌ی تجاوز را به طور کامل کنار گذاشت و به موضوع تجاوز جنسی از دیدگاهی بالغ‌تر پرداخت. بنابراین می‌توان گفت اسپایک لی به چیزی که آرزو می‌کرد دست یافت.

۱۰. حتی هیچکاک هم نمی‌تواند بچه‌ها را بکشد

خرابکاری

آلفرد هیچکاک مدت‌هاست که به عنوان «استاد تعلیق» مورد ستایش قرار می‌گیرد، اما حتی استادها هم می‌توانند پشیمان شوند. در حالی که او برخی از مورمورکننده‌ترین لحظات سینما را خلق کرده است، مثلاً صحنه‌ی دوش گرفتن در فیلم «روانی» (Psycho) و صحنه‌ی حمله‌ی هواپیما در فیلم «شمال به شمال غربی» (North by Northwest)، هیچکاک همیشه از سکانسی در فیلم «خرابکاری» (Sabotage) خود، محصول سال ۱۹۳۶، پشیمان بود. در این فیلم تریلر، آنارشیستی که تبدیل به تروریست شده است (اسکار هومولکا) امیدوار است با بمباران مراسم رژه‌ای در سیرک پیکادیلی، لندن را به زانو درآورد. اما به جای این که خودش بمب ساعتی را حمل کند، بسته را به پسربچه‌ای بی‌خبر از همه‌جا (دزموند تستر) می‌دهد و او را مجبور می‌کند که این کار کثیف را انجام دهد. بچه‌ی بیچاره نمی‌داند که وسیله‌ای انفجاری را حمل می‌کند و هیچکاک تنش را حتی از این هم بالاتر می‌برد و بچه سوار اتوبوسی شلوغ می‌شود.

باور کنید یا نه، هیچ نجات لحظه‌ی آخری در این فیلم وجود ندارد. بمب منفجر می‌شود و همه‌ی افراد داخل اتوبوس را می‌کشد… حتی خود پسر را. هیچکاک بلافاصله از این صحنه پشیمان شد. او در طول مصاحبه‌ی معروف خود با فیلمساز فرانسوی، فرانسوا تروفو که ادعا کرده بود کل سکانس «اشتباهی فاحش» بود، با تروفو موافق بود که کشتن یک بچه چیزی نزدیک به سوءاستفاده از قدرت سینما است. به عبارت دیگر، این‌طور به نظر می‌رسد که هیچکاک فیلم خودش را خراب کرده است.

منبع: LOOPER



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X