۱۰ شخصیت مکمل انیمیشنهای دیزنی که از شخصیت اصلی هم محبوبتر شدند
بعد از اکران «دنیای عجیب» (Strange World) تعداد انیمیشنهای شرکت والت دیزنی به عدد شصت و یک رسیده است. بسیاری از این فیلمها امروزه تبدیل به کلاسیکهای محبوبی شدهاند که در بین نسلهای مختلف همچنان طرفدارانی دارند. این محبوبیت تا حد زیادی به خاطر سبک انیمیشن، داستانهای لذت بخش و شخصیتهای اصلی و مکمل به یاد ماندنی انیمیشنهای دیزنی است.
قدرت کاراکترسازی دیزنی اغلب در شخصیتهای جانبی بیشتر از نقشهای اصلی دیده میشود. وقتی قرار است شخصیت اصلی اغلب کسی باشد که همه مخاطبان بتوانند با او ارتباط برقرار کنند، شخصیت مکمل در انیمیشنهای دیزنی میتواند از ایدهآلها فاصله بگیرند و به نحوی کاملا متفاوت دوستداشتنی باشند. این شخصیتها معمولا در قالب دوستان وفادار و احمق، شخصیتهای بانمک و تسکیندهنده یا هرنقش دیگری ظاهر شوند.
۱. گرامپی – «سفید برفی و هفت کوتوله» (Snow White and the Seven Dwarfs)
وقتی شاهزاده خانم، سفید برفی، به کلبه هفت کوتوله میرسد، تقریباً همهی آنها او را با آغوش باز میپذیرند. تنها گرامپی است که به شاهزاده خانوم بیاعتماد است و معتقد است که «همه زنان سمی و خطرناک هستند». این باور او بیدلیل هم نیست، زیرا گرامپی تنها کوتولهای است که از ملکه شیطانصفت و جادوی سیاه او آگاهی دارد.
با این حال، از آنجایی که سفید برفی زمان زیادی را با کوتولهها میگذراند، حتی این پیرمرد بدعنق هم نمیتواند خوبیهای او را نادیده بگیرد. این شخصیت مکمل وقتی به یکی از تاثیرگذارترین شخصیتهای دیزنی تبدیل میشود که کوتولهها متوجه میشوند ملکه شیطانی در راه خانه است و گرامپی کسی است که پیشنهاد میدهد او را متوقف کنند. وقتی متوجه میشوند که دیر رسیدهاند، تنها کاری که گرامپی میتواند بالای سر شاهزاده خانوم بیهوش انجام دهد، سربرگرداندن و اشک ریختن است. همین واکنش کمک میکند به خواب رفتن سفید برفی به یکی از بزرگترین لحظههای عاطفی دیزنی تبدیل شود.
۲. گروهبان تیبز – «۱۰۱ سگ خالدار» (۱۰۱ Dalmations)
وقتی پانزده توله سگ خالدار ناپدید میشوند، خبر از لندن خارج شده و در بین سگهای کل بریتانیا پخش میشود. سرنخها در نهایت به خانه روستایی خارج از «تالار جهنم»، محل اقامت کرولا دیویل رسید. سگ گلهای به نام سرهنگ، گربهای به نام گروهبان تیبس را برای بررسی به آن خانه میفرستد تا متوجه شود آیا ارتباطی بین دیویل و توله سگها وجود دارد یا خیر.
گروهبان تیبس با وجود اینکه به معنای واقعی کلمه گربهای ترسناک است، وظیفه خود را به بهترین نحو انجام میدهد. او مدام درحالی دیده میشود که خود را بین تبهکاران و توله سگهای دزدیده شده قرار میدهد و با وظیفهشناسی هر دستوری را که به او داده میشود انجام میدهد. دیوید فرانکهام صداپیشگی بسیار خوبی ارائه میدهد که کاملاً شخصیت مودب، سختکوش و کمی آشفتهی تیب را نشان میدهد.
۳. مرلین – «شمشیر در سنگ» (The Sword in The Stone)
در بازسازی دیزنی از افسانه آرتور، مرلین جادوگری است که توانایی دیدن آینده را دارد. او با الهام از آنچه بشر به دست خواهد آورد، وظیفه خود میداند که آرتور جوان را آموزش دهد تا تبدیل به یک پادشاه خردمند شود. مرلین به دلیل دیدگاههای تنگ نظرانه قیم آرتور نمیتواند آنطور که میخواهد آرتور را آموزش دهد، اما جادو اینجا هم به کمک مرلین میآید.
گفته میشود این شخصیت مکمل بر اساس شخصیت خود والت دیزنی ساخته شده بود، همین مساله به انیماتورها و نویسندگان این امکان را میداد تا از اغراق کردن در مورد رئیس خود لذت ببرند. مرلین درعین حال که میتواند سختگیر و جدی باشد، بهخصوص زمانی که مردم دستورات او را جدی نمیگیرند، واقعاً عاشق تربیت و آموزش آرتور است. همچنین استفاده او از جادو لحظات بسیار جذاب و خلاقانهای را میسازد، به ویژه در اوج دوئل جادوگر با خانم میم.
۴. بالو – «کتاب جنگل» (The Jungle Book)
بالو خرس تنبل که باگیرا او را به عنوان ولگرد جنگلی بیدست و پا توصیف کرده است، زندگی بیدغدغهای در جنگلهای هند دارد. وقتی بالو با موگلی ملاقات میکند، به توله انسان یاد میدهد که چگونه از خود دفاع کند و از چیزهای کوچک زندگی لذت ببرد. این آموزشها منجر به رابطهی پدر و پسری قابل لمس بین این دو شخصیت میشود.
در حالی که شخصیت بالو شخصیت جدیتری در داستان رودیارد کیپلینگ بود، والت دیزنی نویسندگان و انیماتورهای خود را تشویق کرد تا برای خلق شخصیت بالو از صداپیشه او، فیل هریس، الهام بگیرند. این حرکت دیزنی منجر به خلق شخصیت مکمل بامزهتری شد که عاشق موسیقی و کمک به دوستانش بود. مخاطبان بالو را به خاطر این خصوصیات و البته شوخیهای او با باگیرای خشن دوست داشتند.
۵. لیدی کلاک – «رابین هود» (Robin Hood)
لیدی کلاک به عنوان خدمتکار وفادار مارین همراه و دوست همیشگی او است. او همیشه از رابطهی عاشقانه مارین با رابین هود حمایت میکند و هرگز شک ندارد که این دو به هم میرسند. او همچنین هیچ ترسی از شاهزاده جان به دل راه نمیدهد و با خوشحالی از هر فرصتی برای محکوم کردن او استفاده میکند.
لیدی کلاک با وجود اینکه تنها در چند صحنه حضور دارد، به عنوان یکی از پرانرژیترین شخصیتهای مکمل دیزنی شناخته شده است. او حاضر است برای حمایت از دوستانش دست به هر کاری بزند، حتی اگر این کار شاخ به شاخ شدن با کرگدن نگهبانان باشد. صدای کارول شلی نیز برای این شخصیت فوقالعاده است و میتواند در صورت لزوم بین شخصیتی مادرانه، بازیگوش و پرشور تغییر کند.
۶. تیموتی موشه – «دامبو» (Dumbo)
پس از اینکه مادر دامبو به خاطر دفاع از او در برابر طعنه زدنهای فیلهای دیگر زندانی میشود، دامبو جوان خود را تنها و بدون دوست میبیند. اما خیلی زود با تیموتی موشه آشنا میشود، موش کوچکی که عاشق نمایشگر بودن است. او پتانسیل دامبو را میبیند و تصمیم میگیرد به دوستش کمک کند تا به شهرت برسد و مادرش را آزاد کند.
تیموتی شخصیت مکمل نشان دهندهی مضمون اصلی فیلم دیزنی است: طردشدگان باید به مطرودهای دیگر کمک کنند. او عاشق اجرا است اما به عنوان یک موش تنها باعث ترس افراد سیرک میشود. هدف او همیشه این است که قبل از خودش به دامبو کمک کند و هر کاری که میتواند انجام میدهد تا دامبو را زمانی که احساس افسردگی و ناامیدی میکند، تشویق کند.
۷. سباستین – «پری دریایی کوچک» (The Little Mermaid)
در شهر زیر آب آتلانتیکا، خرچنگ سباستین به عنوان آهنگساز دربار پادشاه تریتون خدمت میکند. او همچنین وقتهایی که درحال ساخت موسیقیهای زیبا نباشد، به عنوان مشاور به پادشاه دریا توصیههای ارزشمند میدهد. متأسفانه، این بدان معناست که او تنها کسی است که تریتون برای مراقبت از دختر سرکش خود، آریل، به آن اعتماد دارد.
سباستین در ابتدا به عنوان یک پیشخدمت بریتانیایی متین تصور میشد، اما هاوارد اشمن ترانهسرا، چندین تغییر در این شخصیت مکمل دیزنی بوجود آورد. از جمله این موارد میتوان به لهجه جامائیکایی سباستین اشاره کرد، با وجود این لهجه آنها میتوانستند موسیقی کالیپسو و رابطه پدرانهی سباستین با آریل را بهتر نشان دهند. در نهایت این لهجه با اجرای گرم ساموئل ای رایت ترکیب شد و یکی از منحصربهفردترین و به یاد ماندنیترین شخصیتهای دیزنی را بوجود آورد.
۸. غول – «علاءالدین» (Aladdin)
در غار عجایب یک چراغ جادویی پنهان شده است که غولی جاودانه در آن زندگی میکند. هر کس چراغ را تمیز کند سرور غول میشود و غول سه آرزو او را برآورده خواهد کرد تا اینکه روزی یکی از آرزوهای اربابش، آزادی او باشد. تا به حال، هیچکدام از اربابان او این کار را نکردهاند، اما سرور جدید غول، علاالدین، قول میدهد وقتی دو آرزوی اول او را برآورده سازد، او این کار را انجام دهد.
همه چیز دربارهی شخصیت غول بینقص است و محبوبیت او، خوب یا بد، باعث افزایش استفاده از چهرههای معروف بهعنوان صداپیشگان فیلمهای انیمیشن شد. اریک گلدبرگ، انیماتور ناظر هم شوخیهای فیالبداهه و آنی رابین ویلیامز را به خوبی به تصویر کشید. رابطه این شخصیت با علاءالدین هم یکی از قویترین دوستیهای دنیای دیزنی است و هستهی عاطفی قوی فیلم را فراهم کرده است.
۹. وینچنزو سانتورینی – «آتلانتیس: امپراتوری گمشده» (Atlantis: The Lost Empire)
وقتی وینچنزو وینی در کودکی در گل فروشی پدر و مادرش کار میکرد، مغازهی همسایهی آنها بر اثر نشت گاز منفجر شد. وینی با در نظر گرفتن این اتفاق به عنوان نشانهای از طرف خدا، خود را وقف آموختن همه چیز در مورد مواد منفجره و تخریب کرد. مهارتهای او در نهایت باعث شد که مورد توجه آقای ویتمور قرار بگیرد و به تیم ماجراجویی برای یافتن آتلانتیس بپیوندد.
در حالی که همهی شخصیتهای اعضای تیم آتلانتیس دارای ویژگیهای به یاد ماندنی هستند، وینی به لطف شوخ طبعی و شخصیت منحصر به فرد خود برجستهتر از سایرین است. عشق او به مواد منفجره باعث میشود که او نسبت به آنچه در اطرافش میگذرد بیتفاوت باشد و مستعد پیدا کردن راه حل برای موقعیتهای جدی باشد. کمدین دان نوولو صداپیشگی این شخصیت را بهعهده داشته و به او اجازه داده شد که بیشتر دیالوگهایش را به صورت فیالبداهه بیان کند.
۱۰. ماکسیموس – «گیسو کمند» (Tangled)
وقتی فلین رایدر دزد تاج شاهزاده خانم گمشده، کرونا، را می دزدد، ماکسیموس با اسبهای دیگر گارد سلطنتی راهی میشود تا او را دستگیر کند. ماکسیموس پس از از دست دادن سوارکارش و گم کردن اعضای دیگر گارد سلطنتی، حاضر به تسلیم نمیشود و آنقدر ادامه میدهد که به دستگیری دزد نزدیک میشود. حتی پس از فرار فلین، ماکسیموس از پذیرفتن شکست امتناع میورزد و به شکلی خستگی ناپذیر تلاش میکند تا رد او را پیدا کند.
ماکسیموس به راحتی میتوان رساترین شخصیت در فیلمهای سه بعدی دیزنی دانست. عزم او برای گیرانداختن فلین تاثیرگذار است و تلاش های شدید او لحظات کمدی-اکشن زیبایی در فیلم بهجود میآورد. با همهی اینها عزم او برای تعقیب و گریز مطلق نیست و او در نهایت در جایی که لازم است از این هدف گذشته تا به راپونزل کمک کند.
منبع: COLLIDER
جای موشو تو انیمیشن مولان خالیه