شن و رستگاری؛ یک بازی انقلابی تلماسهی فرانک هربرت را از فراموشی نجات داد

فیلمهای جدید دنی ویلنوو بهشکل بیسابقهای دنیای «تلماسه» را به مخاطبان جهانی معرفی کردهاند. اما شاید درخشانترین اقتباس از این رمان نه در سینما، بلکه در بستر یک بازی رایانهای انقلابی در سال ۱۹۹۲ رقم خورده باشد.
این روزها، «تلماسه» حاکم بلامنازع علمیتخیلی است. «تلماسه: بخش دوم»، نیمهی پایانی اقتباس دنی ویلنوو از رمان فرانک هربرت، انتشاریافته در سال ۱۹۶۵، با موجی از تبلیغات گسترده و نقدهای پنجستاره همراه بوده است و این تنها سرآغازی بر سلطهی «تلماسه» بر فرهنگ عامه است.
امروزه میتوان عروسکهای مخملی از کرمهای شنی نمادین این کتاب را خریداری کرد یا مدل ۱۳۶۹ قطعهای لگو از «ارنیتوپتر» خاندان آترایدس را ساخت (همان وسیلهی نقلیهی حشرهمانندی که تیموتی شالامه و همراهانش برای پرواز در آسمانهای آراکیس از آن استفاده میکنند) و البته چه کسی میتواند سطلهای پاپکورن به شکل کرمهای شنی را فراموش کند؟ محصولی که وقتی به سالنهای سینمای آمریکا راه پیدا کرد، بهخاطر ظاهر عجیبش ذهن کاربران شبکههای اجتماعی را بدجوری به خود مشغول کرد. در میان آثار ادبیات گمانهزن مخصوص بزرگسالان، شاید تنها «ارباب حلقهها»ی تالکین بتواند سایهای به این بلندی بیفکند.
اما «تلماسه» همیشه از چنین بخت و اقبالی بهرهمند نبوده است. سیودو سال پیش، «تلماسه» و روایت آن از نبردهای خانوادگی در آیندهای دور، در خطر فراموشی قرار داشت. در سال ۱۹۹۲، بسیاری هنوز «تلماسه» را با اقتباس آشفته و ناموفق دیوید لینچ از این داستان در سال ۱۹۸۴ به یاد میآوردند. فرانک هربرت خود در سال ۱۹۸۶، در ۶۵ سالگی درگذشت؛ چند ماه پیش از مرگش، آخرین دنبالهی او بر این مجموعه، «اتاق شورا: تلماسه» (Chapterhouse Dune)، بهعنوان پایانی پیچیده و مبهم برای رمان درخشان اصلی منتشر شد؛ آن هم در شرایطی که در خط زمانی هربرت، سیارهی آراکیس مدتها پیش نابود شده بود. به نظر میرسید که «تلماسه» محکوم به فراموشی است.
سپس، از دل بیابانهای بیکران، معجزهای برخاست؛ یک شگفتی پیکسلی که «تلماسه» را زنده نگه داشت. این معجزه چیزی نبود جز بازی ویدیویی «تلماسه ۲: نبرد برای آراکیس» (Dune II: The Battle for Arrakis)؛ میراثی که این بازی از خود به جا گذاشت، بهنوبهی خود بهاندازهی کتاب اصلی هربرت تاثیرگذار بود.
اما شاید بپرسید چرا «تلماسه ۲»؟ پس «تلماسه ۱» چه شد؟ در واقع، بازیای با نام «تلماسه ۱» پیش از «تلماسه ۲» منتشر شده بود. این بازی در ژانویهی ۱۹۹۲، یازده ماه پیش از «نبرد برای آراکیس»، برای رایانههای شخصی، کومودور آمیگا و سگا مگا درایو منتشر شد. اما این عنوان مستقیماً از فیلم دیوید لینچ اقتباس شده بود و همچنان زیر سایهی تلاش ناموفق او برای به تصویر کشیدن جهان هربرت قرار داشت.
اما قضیه برای «تلماسه ۲» فرق داشت؛ این بازی اقتباس لینچ را کاملاً نادیده گرفت و آراکیس را از نو، بر پایهی نگرش خاص خود، ساخت.
نتیجهی بهدستآمده، تصویری درخشان از شکوه خشن و سرد سیارهای بود که هربرت در رمان خود به تصویر کشیده بود. بازیکن مستقیماً به دل نبرد پرتاب میشود و در نقش یکی از خاندانهای بزرگ امپراتوری کهکشانی فرو میرود، خاندانهایی که برای بهرهبرداری از این سیارهی بیابانی و ذخایر گرانبهایش از ادویهای اسرارآمیز به نام «ملانژ» (یا اسپایس) با یکدیگر رقابت میکنند. درست مانند رمان اصلی، در این بازی نیز نبردهای خانوادگی، خشونت طاقتفرسا و کرمهای غولپیکری که ناگهان از میان شنها سر برمیآورند (در لحظاتی که کمترین انتظار را دارید) نقش پررنگی دارند.
آراکیس در بازی «تلماسه ۲» به اندازهی رمان هربرت بیرحم و خشن بود. اما این بازی تنها یک اقتباس خشکوخالی نبود؛ بلکه ژانر کاملاً جدیدی در صنعت بازیهای ویدیویی بنیان گذاشت: استراتژی همزمان (RTS). درست مانند نبرد فِرِمنها (The Fremens) با خاندان پلید هارکونن (Haroknnen) در رمان، پیروزی در «تلماسه ۲» (که ابتدا برای رایانههای شخصی و سپس برای سگا مگا درایو و آمیگا منتشر شد)، نیازمند ترکیبی از واکنش سریع و تفکر استراتژیک بود. بازیکن باید با ترس خود روبهرو میشد، آن را در وجود خود حل میکرد و سپس یک رکورد شخصی جدید در جدول امتیازات ثبت میکرد.

تیموتی شالامه در اقتباس سینمایی جدید تلماسه نقشآفرینی میکند (وارنر برادرز)
از لئو ویگینز (Leo Wiggins)، تهیهکنندهی پادکست گُم جبار (Gom Jabbar)، نقل است که این بازی در «دوران حساسی» برای طرفداران «تلماسه» عرضه شد؛ در فاصلهی میان درگذشت هربرت و زمانی که پسرش، برایان، در اواسط دههی ۱۹۹۰ شروع به نوشتن رمانهای پیشدرآمد برای مجموعه کرد.
او میگوید: «پس از درگذشت فرانک در سال ۱۹۸۶، تا سال ۱۹۹۲ که این بازیها عرضه شدند، خبری از حرکتی جدی برای احیای مجموعه نبود. ما مرتباً پیامهایی از شنوندگان دریافت میکنیم که میگویند ورودشان به دنیای «تلماسه» یا از طریق بازی ماجراجویی «تلماسه ۱» ساختهی کرایو اینتراکتیو (Cryo Interactive) اتفاق افتاده یا «تلماسه ۲»؛ این واقعاً شگفتانگیز است. فرانک سالها پیش از دنیا رفته بود، اما ناگهان اثری پدید آمد که هم طرفداران «تلماسه» و هم گیمرها را مجذوب خود کرد. این اتفاق مهمی بود.»
دلیل موفقیت «تلماسه ۲» این بود که هیچکدام از اشتباهات فیلم لینچ را مرتکب نشد. این بازی گرفتار وسواس بیشازحد برای وفاداری به رمان نشد. بهجای تلاش برای بازآفرینی داستان، این بازی روی تجارت خطرناک اسپایس که برای سفرهای فضایی ضروری است و فقط در آراکیس یافت میشود، تمرکز کرد. در آغاز بازی، امپراتور دسیسهگر درهای تلماسه را به روی خاندانهای بزرگ امپراتوری گشوده است: آترایدسهای نجیب، هارکوننهای شرور و خاندان طمعکار اوردوس (Ordus) (که پیش از این تنها در «دایرهالمعارف تلماسه» (Dune Encyclopedia) در سال ۱۹۸۴ به آنها اشارهای گذرا شده بود، اما آنها در «تلماسه ۲» گسترش یافتند.)

تصویری از گیمپلی بازی «تلماسه ۲»
وظیفهی بازیکن این است که در آراکیس قلمرویی برای خود بنا کند، مقدار کافی اسپایس استخراج و تصفیه کند تا به مرحلهی بعدی برسد و در نهایت پیروز شود. در عمل، لازمهی رسیدن به پیروزی ساخت پالایشگاههای ادویه، فرستادن ماشینهای استخراج به بیابانهایی که جولانگاه کرمهای شنی است و خنثیسازی نیروهای دیدهبان دشمن است. همچنین، در صورت تمایل، میتوانید گروههایی را برای شکار و نابودی دشمنان در دیگر مناطق نقشه اعزام کنید. این بازی کاملاً به محدودیتهایش آگاه است و برخلاف اقتباس لینچ، پایش را از گلیمش درازتر نمیکند.
با این حال، میان «تلماسه ۲»، فیلم لینچ و حتی رمان هربرت شباهتهایی وجود دارد. هم فیلم و هم کتاب، آثار نوابغی هستند که مسیر خود را دنبال کردهاند. (لینچ بعدها بهخاطر از دست دادن اختیار تدوین نهایی فیلم و دخالتهای استودیو که برای یک فیلم پرخرج هالیوودی قابلانتظار است گلایه کرد، اما هیچکس نمیتواند «تلماسه»ی او را با اثر فیلمسازی دیگر اشتباه بگیرد). این موضوع دربارهی «تلماسه ۲» نیز صدق میکند؛ این بازی زمانی شکل گرفت که استودیوی وستوود در لاسوگاس از سوی شرکت مادر خود، ویرجین اینتراکتیو که بهتازگی امتیاز ساخت بازی بر اساس این مجموعه را از یونیورسال پیکچرز دریافت کرده بود، وظیفه پیدا کرد تا عنوانی بر اساس این مجموعه بسازد.
رسیدن «تلماسه ۲» به مرحلهی تولید خودش یک معجزه بود. در ابتدا، قرار بود که یکی از زیرمجموعههای ویرجین، شرکت فرانسوی کرایو اینتراکتیو، یک بازی ماجراجویی ساده در سبک اشاره و کلیک بر اساس این عنوان بسازد. اما تهیهکنندهی اصلی بازی در وستوود، برت اسپری (Brett Sperry)، و تیمش به این باور رسیده بودند که آن پروژه لغو شده و تنها بازی در دست ساخت از «تلماسه»، پروژهی آنهاست.
آنها با هدف خلق یک بازی استراتژیک انقلابی دست به کار شدند. بعدها، متوجه شدند که کرایو اینتراکتیو در نهایت بازی خود را ساخته است. اینگونه بود که «تلماسه» و «تلماسه ۲: نبرد برای آراکیس» – که در برخی مناطق با نام «تلماسه ۲: بنای یک سلسله» (Dune II: The Building of a Dynasty) منتشر شد – دو عنوان کاملاً نامرتبط اما همنام شدند. اما آن موقع دیگر خیلی دیر شده بود؛ وستوود دیگر حاضر نبود چالشی را که پذیرفته، رها کند.
برت اسپری، تهیهکنندهی اصلی بازی، در گفتوگویی با وبسایت دیجیتال آنتیکواریان (The Digital Antiquarian) گفت: «برای من، ساخت این بازی این یک معمای فکری بود. چطور میتوانیم ژانر کوچک و مهجور بازیهای جنگی (Wragame) را گسترش دهیم، ایدههای تازه به آن تزریق کنیم و در بستر آن اثری سرگرمکننده بسازیم که تعداد بیشتری از گیمرها بتوانند از آن لذت ببرند؟»

استینگ، خوانندهی معروف، جزو یکی از بازیگران اصلی اقتباس سینمایی دیوید لینچ از «تلماسه» در سال ۱۹۸۴ بود که نقدهای منفی زیادی دریافت کرد.
با وجود اینکه «تلماسه»ی کرایو اینتراکتیو در نبرد کوتاهمدت برای رسیدن به قفسههای مغازههای بازیفروشی پیروز شد، «تلماسه ۲»، که در دسامبر ۱۹۹۲ منتشر شد، در درازمدت فاتح اصلی میدان بود. ترکیب اکشن بلادرنگ با برنامهریزی تاکتیکی در این بازی، ساختارشکنانه بود و عدهی زیادی را شیفتهی خود کرد.
در مجلهی وان آمیگا (One Amiga)، یکی از نشریات معتبر بازیهای ویدیویی در سال ۱۹۹۳، نقدی از بازی منتشر شد که در آن نوشته شده بود: «خشونتآمیز، قابلدسترس… یکی از اعتیادآورترین بازیهایی که تا به حال تجربه کردهام.» این نقدهای مثبت، بههمراه تبلیغات دهانبهدهان، باعث شد که «تلماسه ۲» در چهار سال نخست انتشارش، ۲۵۰ هزار نسخه بفروشد و این تنها شروع ماجرا بود. موفقیت بازی، وستوود را به خلق مجموعهی «فرمان بده و تصرف کن» (Command & Conqueror) ترغیب کرد که بعدها بیش از ۳۰ میلیون نسخه فروش داشت.
«تلماسه ۲» به نوبهی خود، تأثیر بزرگی بر بازی «وارکرفت» در سال ۱۹۹۴ گذاشت و این بازی نیز، همانطور که میدانیم، به خلق دنیای بزرگ «دنیای وارکرفت» (World of Warcraft) منجر شد. اثری که زمینهساز اصلی برای بسیاری از بلاکباسترهای چندنفرهی امروزی مانند «فورتنایت»، «اورواچ» و «دیابلو» شد.
اگر به اندازهی کافی به عقب بازگردیم، میبینیم که بذر تمام این پیشرفتها را «تلماسه ۲» کاشت. به همین دلیل، نسخهی اولیهی MS-DOS این بازی همچنان برای کلکسیونرها بسیار ارزشمند است. جیسون مور از وبسایت Retrogames UK میگوید: «فکر میکنم محبوبیت بازی به نسخهی اولیهی آن که برای پیسی منتشر شد برمیگردد، بهویژه در آمریکا. این مسئله قیمت آن را بالا برده است. آخرین نسخهای که ما فروختیم، ۲۵۰ پوند قیمت خورد.»
«تلماسه ۲» و میراث غنی آن، یادآور این حقیقتاند که بازیهای ویدیویی میتوانند اثری ژرف و ماندگار داشته باشند. همچنین، این بازی گواهی بر عمق و پیچیدگی رمان فرانک هربرت است، رمانی که نهتنها در بازیهای ویدیویی، بلکه در یک بازی رومیزی کلاسیک، یک بازی نقشآفرینی تحسینشده و چندین اقتباس ویدیوگیمی دیگر نیز تداوم یافته است. «تلماسه» برای همهی نسلها چیزی در چنته دارد؛ فیلم جدید دنی ویلنوو صرفاً تازهترین حلقهی این زنجیره است.
لئو ویگینز از پادکست گم جبار میگوید: «فرانک یک داستان عمیقاً انسانی نوشت که همهی سطوح تجربهی بشری را در بر میگرفت: از تأملات میکروسکوپی و رشد و خویشتنپنداری فردی گرفته تا موضوعات کلان مانند دین، سیاست و جنگ. جهان فرانک… فرصتهای بیشماری برای ساخته شدن اقتباسها و نسخههای فرعی ارائه میدهد. اگر بتوانید از بنیاد هربرت اجازه دریافت کنید، میتوانید در هر ژانری و در بستر هر رسانهای اثری در دنیای فرانک خلق کنید و همچنان محتوای زیادی برای غنی کردن کار خود در اختیار داشته باشید.»
ورق به جالبترین شکل ممکن برگشت. سی سال پیش، «تلماسه» در آستانهی فراموشی بود و داشت زیر شنهای زمان مدفون میشد. اما حالا، در اوج قرار دارد. هالیوود سهم بزرگی در احیای این مجموعه دارد، اما بازی «تلماسه ۲» نیز نقش خود را در این زمینه ایفا کرد. این بازی مجموعهای در حال فراموشی را وام گرفت و با خشونتی هیجانانگیز و زنده به آن حیاتی دوباره بخشید.
منبع: Independent.co.uk