غمانگیزترین انیمههای تاریخ برای وقتهایی که دلتان یک گریهی حسابی میخواهد
گاهی اوقات حس میکنید که حالتان بد است؛ ولی به جای آنکه هوایی عوض کنید، درست میروید سراغ پلیلیست غمگینترین آهنگها و حال خودتان را بدتر میکنید. نمیدانیم اسم این کار را چه بگذاریم، اما معادل همین کار را میتوانید با انیمههای غمانگیز انجام دهید. سازندگان انیمه خیلی اوقات عاشق این هستند که مخاطبان خود را به گریه بیندازند. از درامهای صمیمی دربارهی عشق جوانی گرفته، تا احساسات بیپاسخ و درامهای رابطهای تا داستانهای جدیتری که مسائلی چون مرگ، جنگ و بیماری را مورد بررسی قرار میدهند، انیمهها به شیوههای بیشماری توانستهاند قلبهای بینندگان را بشکنند و آنها را به گریه وادارند. برای هر کسی که طرفدار داستانهای دلخراش و غمانگیز است و دنبال انیمههای تازهای میگردد تا همزمان با کاراکترهایش مثل ابر بهاری اشک بریزد، انیمههای برجستهای را در این لیست آوردهایم که دربارهی موضوعات واقعا غمانگیزی هستند و در میانشان داستانهای تاریکی وجود دارد. شک نکنید که این انیمهها قطعا به نحوی بر قلب و روح شما تأثیر میگذارند.
انیمهها را میتوان به عنوان یک قالب عالی برای داستانسرایی در نظر گرفت که کار فوقالعادهای در برانگیختن طیف وسیعی از احساسات انجام میدهند. یک انیمهی غمانگیز میتواند گواهی باشد بر توسعهی شخصیتی عالی؛ به این دلیل که شخصیتها در زندگیاشان مراحلی چون غم از دست دادن عزیزان، خیانت و افسردگی را تجربه میکنند که برای خیلی از ما ملموس است و میتوانیم با داستان ارتباط بگیریم. توجه داشته باشید که در ادامه داستان برخی از این انیمهها لو میرود و با توجه به موضوع غمانگیز آنها، که بر مسائلی چون خیانت، افسردگی، خودکشی و مانند آنها تمرکز میکنند، ممکن است برای همه مناسب نباشند.
۴۵. جایی فراتر از جهان (A Place Further Than the Universe)
- سال پخش: ۲۰۱۸
- تعداد اپیزودها: ۱۳
- کارگردان: آتسوکو ایشیزوکا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۲ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۵ از ۱۰
«جایی فراتر از جهان» داستان گروهی از دختران دبیرستانی را دنبال میکند که به سفری به قطب جنوب میروند. هر کدام از دختران دلایل متفاوتی برای شروع این سفر دارند؛ یکی از آنها میخواهد زندگی را پیش از آنکه به دانشگاه برود به شکلی تمام و کمال تجربه کند، یکی دیگر به خاطر غم از دست دادن عزیزی تصمیم به این سفر میگیرد. این انیمه یک انیمه از نوع برشی از زندگی است با ریشههایی عمیق در واقعیت برای شخصیتهایی که به راحتی میتوانید با آنها ارتباط برقرار کنید. شخصیتهای اصلی انیمهی «جایی فراتر از جهان» هر کدام تراماها و پسزمینههای داستانی غمانگیز منحصربهفردی دارند که آنها را به سفر به قطب جنوب ترغیب میکند.
برای مثال، شیراسه را داریم که حاضر نیست از دست دادن مادرش را، که سه سال پیش در قطب جنوب ناپدید شده، بپذیرد و به شدت مشتاق است به آنجا سفر کند و مادرش را ببیند که هنوز زنده است. کیماری که از زندگی بیمعنی و کسلکنندهی خود خسته است احساس میکند جوانیاش را تلف میکند و خیلی از این قضیه وحشت دارد، اما اضطرابش هر بار جلوی او را میگیرد که بخواهد دست به یک کار خارج از محدودهی امنش بزند. هیناتا پس از بدرفتاری تیم دوومیدانی مدرسه، به درس خواندن در خانه روی آورده و فقط میخواهد بفهمد دوستی واقعی چه احساسی دارد. یوزوکی یک بازیگر کودک است که مادرش فکر میکند به نفعش خواهد بود اگر او برای ضبط ویدیوهایی به قطب جنوب سفر کند، چیزی که یوزوکی در ابتدا به شدت با آن مخالف است تا اینکه توسط سه دختر دیگر متقاعد میشود. دختران در طول سفر مشترک خود با مبارزات غیرمنتظرهای روبرو میشوند و به نتیجهگیریهای ویرانگری میرسند. «جایی فراتر از جهان» فراتر از انیمههای غمانگیز معمول، شما را همزمان به یک سفر روایی و احساسی میبرد.
۴۴. اتحاد هایبانه (Haibane Renmei)
- سال پخش: ۲۰۰۲
- تعداد اپیزودها: ۱۳
- کارگردان: یوشیتوشی آبه
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸ از ۱۰
با اینکه انیمههای غمانگیز بسیاری وجود دارند که با موضوعات تاریکی چون مرگ دست و پنجه نرم میکنند، منحصر به فرد بودن داستان انیمه «اتحاد هایبانه» در این است که شخصیتها در حقیقت مردهاند و خود را در زندگی پس از مرگ مییابند. هایبانهها اساسا روحهایی هستند که زود مردهاند یا بدون رسیدن به هدف خود فوت کردهاند، که باید یاد بگیرند خودشان را بپذیرند و ببخشند، آن هم در حالی که منتظر روز پرواز خود هستند. منظورمان از روز پرواز زمانی است که هایبانهها به طور علنی از پل صراط میگذرند. «اتحاد هایبانه» یک زاویه دید کاملا تازه به موضوع زندگی پس از مرگ است.
این انیمهی غمانگیز بسیاری از داستانهای خود را پیرامون مفاهیم گناه و گناهکاری متمرکز کرده است. هایبانههایی که هنوز احساس گناه دارند، خاطراتی را تجربه میکنند که احساسات ناراحتکنندهای را در آنها میپروراند. اینها قطعاتی از خاطرات زندگی گذشتهی خودشان است که احساسات پشیمانی را در آنها ایجاد میکند و هایبانه را در چرخهای از تأمل فرومیبرد. همزمان، هایبانهها باید تلاش کنند نفرین خود را بشکنند و خودشان را از دست گناهی که مرتکب شدهاند رها کنند. اگر آنها نتوانند در روز موعود خودشان را به موقع برسانند، به عنوان هایبانههای شکستخورده در نظر گرفته شده و از شهر تبعید میشوند.
۴۳. ابدیتی که آرزویش را داری (Kimi ga Nozomu Eien)
- سال پخش: ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۴
- تعداد اپیزودها: ۱۴
- کارگردان: تتسویا واتانابه
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۵ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۱ از ۱۰
وقتی یک حادثهی وحشتناک، یک بچهی دبیرستانی به نام هاروکا سوزومیا را در کما قرار میدهد، دوستپسرش تاکایوکی نارومی توسط دوست هاروکا دلداری داده میشود. اما این آغاز شکلگیری یک رابطهی صمیمی بین دو این دو است. با تمام دشواریهای که این دو در غم غیاب دوستشان متحمل میشوند، یک روز هاروکا به طور غیرمنتظره از کما بیدار شده و حالا تاکایوکی باید بین دختران فقط یکی را انتخاب کند، تصمیمی که معلوم میشود تقریبا غیرممکن است. این انیمهی غمانگیز روابط پیچیدهی دوران نوجوانی را بررسی میکند و به اهمیت وفاداری میپردازد. انیمهی «رامبلینگ هارتز»، که در ژاپن به عنوان «ابدیتی که آرزویش را داری» شناخته میشود، یکی از انیمههای عاشقانه، دراماتیک و غمانگیز است که از بازی ویدیویی «کیمی گا نوزومو این» اقتباس شده است. این داستان تراژیک چرخشها و پیچشهای غیرمنتظرهی فراوانی دارد، با شخصیتهایی که به خوبی توسعه یافتهاند و نمیتوانید در یک طیف اخلاقی، مشخص کنید کدامشان آدم بد داستان یا آدم خوبهی داستان به حساب میآیند. این از کاراکترهای «ابدیتی که آرزویش را داری» یک سری شخصیت واقعی با دغدغههای واقعی ساخته است؛ درست همانطور که در دنیای واقعی هم نمیتوان آدمها را قهرمان یا شرور نامید. با داستانی پر از خیانت و تراژدی که قلب بیننده را میشکنند، باید خودتان را برای یک گریهی درست و حسابی آماده کنید؛ چون ممکن است تا پایان انیمه دیگر نگاهتان به خیلی از شخصیتها عوض شده باشد.
۴۲. نارنجی (Orange)
- سال پخش: ۲۰۱۶
- تعداد اپیزودها: ۱۳
- کارگردان: ایچیگو تاکانو
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۶ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۶ از ۱۰
افسردگی و افکار خودکشی چیزهایی هستند که کاراکترهای انیمه «نارنجی» را درگیر خودشان کردهاند. در این انیمهی نوجوانانه، تاکامیا ناهو ۱۶ ساله نامهای دریافت میکند که به نظر میرسد از سمت خودش در آینده به خودش در گذشته فرستاده شده. در این نامه تاکامیا از خودش میخواهد کمک کند تا بتوانند جلوی مرگ همکلاسی جدیدش کاکرو را بگیرند. ناهو و دوستانش، که نامههای مشابهی دریافت کردهاند، باید با هم کار کنند تا اشتباهات خود را دریابند و تعاملات خود با کاکرو را بهتر کنند؛ چون تصمیمات آنها نقش عمدهای در افسردگی کاکرو دارد. همانطور که از کلیت داستان «نارنجی» برمیآید، «نارنجی» از انیمههای غمانگیز و افسردهای است که از موضوعات سنگین دوری نمیکند و واقعیتهای مقابله با افسردگی، افکار خودکشی و غم و اندوه را نشان میدهد.
ممکن است روزی احساس کرده باشید که در افسردگی دوست یا یکی از عزیزانتان سهمی دارید، شاید هم از اینکه او رفته و شما ماندهاید، احساس شرمساری و گناه میکنید. پشیمانی و گناه دقیقا همان احساساتی هستند که در مرکز داستانهای اصلی این انیمه قرار میگیرند. کاکرو برای مرگ مادرش احساس مسئولیت میکند؛ موضوعی که اگر رویدادها همینطور دستنخورده باقی بمانند، در نهایت به مرگ کاکرو منجر میشود. ناهو و بقیهی دوستان کاکرو هم احساس گناه میکنند چون طبق این نامهها، اگر کاکرو دست به خودکشی بزند، این بدین معنی است که آنها هم در مرگ او سهمی داشتهاند. انیمه حتی نشان میدهد که چگونه لحظات کوچک بین دوستان بر کاکرو تأثیر گذاشته، آن هم درست موقعی که او با بیماری روانی دست و پنجه نرم میکرده است. «نارنجی» با استفاده از داستانسرایی تأثیرگذار، فراگیر و احساسی خود به بینندگان میآموزد که در نهایت تنها کسی که میتواند شما را نجات دهد خودتان هستید.
۴۱. آکامه گا کیل! (Akame ga Kill)
- سال پخش: ۲۰۱۴
- تعداد اپیزودها: ۲۴
- کارگردان: توموکی کوبایاشی
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۸ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۸ از ۱۰
در نگاه اول ممکن است فکر کنید یک انیمهی فانتزی نمیتواند آنقدرها هم غمانگیز باشد؛ اما «آکامه گا کیل» ثابت میکند میتوان در هر ژانری داستانی تأثیرگذار روایت کرد که اشک آدم را درمیآورد. انیمهی «آکامه گا کیل» را اساسا به کشتن شخصیتهای محبوب طرفداران میشناسند. البته این مجموعه به کشتن آنها قناعت نمیکند؛ بلکه آنها را به شدیدترین و فجیعترین شکل ممکن میکشد! تقریبا هر شخصیتی در این سریال میمیرد، که منجر به لحظات بسیار دلخراشی در طول داستان میشود. قربانیهای زیادی در طول انیمه صورت میگیرد و خلاصه، تعداد اندک باقیمانده از شخصیتها هم یکی پس از دیگری همگی به مرور زمان کشته میشوند. تاتسومی، یک شمشیرزن و شخصیت اصلی «آکامه گا کیل» است و انیمه داستان همکاری او با گروه تروریستی نایترید (Night Raid) را نشان میدهد که برای سرنگونی دولت فاسد که به آن امپراطوری هم میگویند، تلاش میکنند. در پایان داستان، ممکن است تعجب کنید که آیا شکست دادن امپراطوری ارزش آن را داشت؟ مخصوصا وقتی همهی شخصیتها مجبور شدند برای رسیدن به این هدف از سختترین مسیر عبور کنند.
۴۰. شیطانکش (Demon Slayer)
- سال پخش: ۲۰۱۹
- تعداد اپیزودها: ۶۳
- کارگردان: هاروتو سوتوزاکی
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۶ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۴ از ۱۰
«شیطانکش» شخصیتهای اصلی خود را در سختترین آزمونها قرار میدهد. «شیطانکش» داستان یک خواهر و برادر را دنبال میکند که در مأموریتی برای انتقام از کشتار خانوادهاشان و نابودی شیاطین هستند. تانجیرو و نزوکو کامادو از بچههای معمولی که در انیمهها میشناسید، مرگهای بیشتری را به چشم خود دیدهاند و حتی چندتایی از آن مرگها هم به دست خودشان بوده است. اما این خواهر و برادر یاد گرفتهاند که از دردها عبور کنند تا به دشمن خود، موزان کیبوتسوجی برسند. تانجیرو و نزوکو در طول راه کمکهای زیادی دریافت میکنند؛ اما بسیاری از دوستانشان به خاطر زخمهایی که در جنگ با شیاطین برمیدارند تسلیم میشوند یا تصمیم میگیرند راههای جداگانهای را پیش بگیرند. یکی از غمانگیزترین مرگها در انیمهی «شیطانکش» مرگ میتسوری کانروجی بود که به خاطر زخمهای مرگبار نبرد جان خود را از دست داد و در حالی که منتظر بازگشت عشق خود بود درگذشت. در لحظات قابل توجه دیگر در انیمه، شیاطین در لحظات آخر خود به عنوان روحهای گمشدهای درمیآیند که به دنبال جایی برای تعلق هستند. «شیطانکش» یکی از انیمههای شدیدا غمانگیز و تراژیک است؛ در واقع، از تراژدی شروع میشود و به سمت تراژدی میرود و در عین حال، یک داستان گیرا و تأثیرگذار ارائه میدهد.
۳۹. انگل: قاعده کلی (Parasyte: The Maxim)
- سال پخش: ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۵
- تعداد اپیزودها: ۲۱
- کارگردان: کنیچی شیمیزو
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۳ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۳ از ۱۰
«انگل: قاعده کلی» یک انیمهی ترسناک دربارهی گونهای بیگانه و تهاجمی یعنی انگلها یا پاراسایتها است که به زمین میآیند تا از انسانها تغذیه کنند. پاراسایتها معمولا به مغز انسان متصل میشوند و از آنها برای شکار استفاده میکنند. این انگلها همچنین بدن میزبان خود را به شکل هیولاهایی واقعا زشت با تیغهها و صدها دندان درمیآورند. به دلیل طبیعت این موجودات بیگانه، شخصیتهای متعددی در انیمه سرنوشتی جز این ندارند که یا خورده شده یا توسط انگلها تسخیر شوند. کانا کیمیشیما، دوست شخصیت اصلی شینیچی، توسط یک انگل در یک لحظهی شوکآور کشته میشود که یکی از غمانگیزترین لحظات انیمههای دهه ۲۰۱۰ محسوب میشود و نمایش وحشت، غم و اندوه کامل برای دوستان از دست رفته در طول انیمه «انگل: قاعده کلی» را به یکی از غمانگیزترین انیمههای تمام دوران تبدیل میکند.
۳۸. فراموششده (Erased)
- سال پخش: ۲۰۱۶
- تعداد اپیزودها: ۱۳
- کارگردان: توموهیکو ایتو
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۵ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۳ از ۱۰
«فراموششده» یک انیمه با محوریت سفر در زمان و داستانی هیجان انگیز و روانشناختی است که ماجرای مرد بیکار بیست و نه سالهای به نام ساتورو فوجینوما را دنبال میکند. ساتورو به طور تصادفی در زمان جا به جا میشود و حالا باید از این فرصت استفاده کند تا اشتباهات را راست و ریست کرده و مردم را از سرنوشتهای وحشتناک نجات دهد که در انتظارشان است و وقتی از سرنوشت وحشتناک حرف میزنیم، چیزهایی شامل قتل هم در آن میگنجد. «فراموششده» ساروتو را در وضعیت دلخراشی قرار میدهد. او باید سه نفر از همکلاسیهایش که کشته شدهاند را نجات دهد و بفهمد قاتل چه کسی بوده است. این یک وظیفهی دشوار است؛ اما حتی از آن هم غمانگیزتر، رابطهی ساتورو با دوستش کایو هینازوکی است که ناراحتکنندهترین لحظات نمایش را نشان میدهد. در قلب این انیمه کایو قرار دارد؛ یعنی بار احساسی اصلی «فراموششده» روی کاراکتر کایو است که داستانش با تراژدی گره میخورد؛ چرا که کل ماجرا به نظر میرسد بر روی او، خانوادهاش و نیاز او به تعلق داشتن متمرکز میشود.
۳۷. رژه مرگ (Death Parade)
- سال پخش: ۲۰۱۵
- تعداد اپیزودها: ۱۲
- کارگردان: یوزورو تاچیکاوا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۸ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۱ از ۱۰
مثل انیمهی «هایانه رنمی»، «رژه مرگ» هم یکی از انیمههای غمانگیز روانشناختی دربارهی زندگی پس از مرگ است. در انیمه دسیم را دنبال میکنیم؛ یک موجود بیطرف که صاحب بار خودش است، جایی که افرادی که مردهاند در بازیهای مختلف با یکدیگر رقابت میکنند تا ببینند سرانجام روح آنها از کجا سر در خواهد آورد. فارغ از نتیجهی این بازیها، فقط از یک چیز مطمئن هستیم و آن اینکه بالاخره بازی برای یک سمت آن خیلی بد تمام خواهد شد. علاوه بر رقابتهای نفرتانگیزی که در «رژه مرگ» جریان دارد، این انیمه مسائل عمیقتری را بررسی میکند و به سؤالاتی درباره خوبی و بدی و معنای انسان بودن میپردازد. در همان اوایل داستان، زوج جوانی به نامهای تاکاشی و ماچیکو خود را در یک بازی مرگ مییابند. پس از یک سوءتفاهم که به قیمت جان آنها تمام میشود، تاکاشی خودشان را از یک صخره پایین انداخته است و حالا این دو باید در این رقابتهای وحشتناک شرکت کنند. این انیمهی روانشناختی، که مفاهیم قضاوت و تناسخ را نشان میدهد، با یک پایانبندی تلخ و شیرین به آخر داستان خود میرسد، که آن را بیش از پیش غمانگیز میکند.
۳۶. جوجوتسو کایسن (Jujutsu Kaisen)
- سال پخش: ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۳
- تعداد اپیزودها: ۴۷
- کارگردان: سانگهو پارک
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۶ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۶ از ۱۰
هر چقدر هم که از دنیای انیمه دور باشید، نام «جوجوتسو کایسن» به گوشتان خورده است. این انیمه یک انیمهی شونن ترسناک و هیجانانگیز با انیمیشن خیرهکننده از استودیو ماپا است. یوجی ایتادوری روزی به عنوان یک جادوگر جوجوتسو از آب درمیآید و داستان او دقیقا از همان کلیشههای انیمههای شونن پیروی میکند. در انیمههای شونن کاراکترهای اصلی اغلب پسرهای نوجوانی هستند که مسیر ماجراجویی خود را از یک آدم معمولی آغاز کرده، اما به مرور و با کشف قدرتهای ویژهای که دارند به سمت هدف خود گام برمیدارند و در این میان، دوستان و مربیان زیادی به آنها کمک میکنند. «جوجوتسو کایسن» از آن سبک داستانها دارد که میدانید آخرش قرار است کسی با تحولات اخلاقی ویرانگری مواجه شود. این انیمه همچنین به خوبی بر روی پیوند بین شخصیتها تأکید میکند. از رابطهی ایتادوری با مربیانش ساتورو گوجو و کنتو نانامی، تا پیوندی که او با همتیمیهایش مگومی و نوبارا ایجاد میکند، شما به راحتی و به شدت به شخصیتها علاقهمند میشوید. برای همین هم است که دل کندن از آنها کار دشواری است.
همانطور که از انیمههای ژانر ترسناک انتظار میرود، مرگ کاراکترها اجتنابناپذیر است. اما بسیاری از شخصیتهای «جوجوتسو کایسن» آنقدر دوستداشتنی هستند که وقتی آنها از دنیا میروند، درد بیشتری احساس میکنید. میزان خونریزی و تلفات در فصل دوم به تنهایی کافی است تا هر طرفدار انیمهای را به گریه بیندازد. در یکی از لحظات دلخراش این فصل، یوجی مجبور میشود مرگ یکی از نزدیکترین دوستانش و سپس یکی از قویترین مربیانش را تماشا کند. با این انیمهی پرطرفدار، باید خودتان را آمادهی تحمل موقعیتهای غمانگیز و بلاهایی بکنید که قرار است بر سر شخصیتهای محبوبتان بیابد. فراتر از آن، معصومیت از دست رفتهای که ایتادوری را به مرز ویرانی میکشاند.
۳۵. به سوی جنگل کرمهای شبتاب (To the Forest of Firefly Lights)
- سال پخش: ۲۰۱۱
- کارگردان: تاکاهیرو اوموری
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۸ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۳ از ۱۰
«به سوی جنگل کرمهای شبتاب» (که به زبان اصلی «هوتاروبی نو موریه» نام دارد) یک انیمهی شوجو دربارهی عشق ممنوعه است که مخاطبان هدف خود را دختران جوان قرار میدهد. وقتی دختر شش سالهای به نام هوتارو تاکهگاوا در جنگل گم میشود، گین، یک روح که رفتار دوستانهای دارد، به او کمک میکند تا به خانوادهاش ملحق شود. او سال به سال برای دیدن این روح بازمیگردد و رابطهاشان همزمان با رشد و بزرگ شدن او پیشرفت میکند. هوتارو و گین به تدریج درگیر یک رابطهی رمانتیک میشوند؛ اما عاشق یک روح شدن سختیهایش خودش را دارد؛ مثل اینکه آنها هرگز نمیتوانند یکدیگر را لمس کنند؛ چراکه گین در صورت لمس دیگران از بین میرود.
«به سوی جنگلهای کرم شبتاب» یکی از انیمههای شیرین رمانتیک اما غمانگیز است که از عشق و زودگذر بودن زندگی حرف میزند. دقیقا زمانی که رابطهی در حال شکوفایی هوتارو و گین دارد جان میگیرد، گین به طور تصادفی یک پسر جوان را لمس میکند و این روح، زودتر از زمانی که فکر میکردیم از بین میرود. حالا هوتارو باید با از دست دادن ناگهانی عشق طولانی مدت خود کنار بیاید. «به سوی جنگلهای کرم شبتاب» نشان میدهد که مدت زمانی که این دو نفر با هم به اشتراک میگذارند برایشان ارزش زیادی دارد، حتی اگر دیگر نتوانند با هم باشند.
۳۴. دانگانرونپا (Danganronpa: The Animation)
- سال پخش: ۲۰۱۳
- تعداد اپیزودها: ۱۳
- کارگردان: سیجی کیشی
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۶.۶ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۲ از ۱۰
«دانگانرونپا» بر اساس سری بازیهای ویدیویی پرطرفدار ساخته شده که بیشتر به عنوان یک فرنچایز معمایی و جنایی معروف است. اما شاید انتظارش را نداشته باشید که هم بازیها و هم انیمهی آن واقعا داستان غمانگیزی دارند. انیمهی «دانگانرونپا» عاشق آن است که با احساسات بینندگان بازی کند؛ درست مثل بازیهای ویدیویی آن. با «دانگانرونپا» میتوانید از این مطمئن باشید که لحظهای نیست که بدون اضطراب پای داستان بنشینید. چون نمیدانید کاراکتر مورد علاقهاتان تا آخر داستان زنده میماند یا نه. «دانگانرونپا» داستانی شبیه به «بتل رویال» (Battle Royal) را روایت میکند که در آن ۱۵ دانشآموز دبیرستانی یک مدرسهی سرشناس داخل این مدرسه گرفتار شدهاند. برای فرار، یک دانشآموز باید دانشآموز دیگری را بکشد و سپس از دادگاه کلاسی که بعد از قتل برگزار میشود جان سالم به در ببرد؛ یعنی علاوه بر اینکه باید به طور موفقیتآمیز نقشهی قتل یکی از همکلاسیهایش را عملی کند، بلکه آن را به نحوی انجام دهد که هیچکس از قضیه بو نبرد و در دادگاهی که خود دانشآموزان برگزار میکنند، کسی نتواند مدارک کافی برای قتل او پیدا کند؛ تنها در این صورت است که کسی میتواند زنده از این مدرسهی منحوس بیرون بیاید.
تازه در این حالت، فقط یک نفر زنده میماند و بقیهی دانشآموزان همه میمیرند. اگر هم بچهها غلط تصمیمگیری کرده و انگشت اتهام خود را به سمت آدم اشتباهی نشانه بگیرند، مغز متفکر پشت ماجرا همهی آنها را مجازات خواهد کرد. اگر موفق شوند، بقیه خواهند مرد. «دانگانرونپا» یک مجموعهی هیجانانگیز مملو از مرگهای دلخراش، داستان دلخراش و نتیجهگیریهایی حتی بسیار آزاردهندهتر است. با اینکه میخواهید به هویت این مغز متفکر شرور و چرایی ترتیب دادن این پروژه پی ببرید، اما آشکار شدن رازها خودش یک غم و اندوه دیگر در پی دارد. با اینکه نسخهی انیمهی «دانگانرونپا» از نسخهی بازی ویدیویی آن کوتاهتر است و داستانها را خلاصه کرده، اما همچنان یک انیمهی غمانگیز و درست و حسابی تحویلتان میدهد.
۳۳. فرزندان گرگ (Wolf Children)
- سال پخش: ۲۰۱۲
- کارگردان: ممورو هوسودا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۱ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۶ از ۱۰
«فرزندان گرگ» فیلم انیمهای است که داستان خود را حول یک مادر تنها متمرکز کرده که باید بچههای عجیب خود را دستتنها بزرگ کند. با اینکه پیشفرض انیمهی «فرزندان گرگ» چیز عجیبی به نظر نمیرسد، اما وقتی به داستان آن فراتر از لایهی سطحی ماجرا نگاه میکنید، به ماجرای غمانگیز آن پی میبرید که واقعا اشکتان را درمیآورد. این داستان دشواریهای هانا، یک دانشجوی ۱۹ سالهی دانشگاهی و یک مادر مجرد را روایت میکند که میکوشد دو فرزند خود را بزرگ کند. این خود به تنهایی یک مسئلهی چالشبرانگیز است، اما قضیه زمانی عجیبتر میشود که فرزندان او نیمهگرگ از آب درمیآیند. پدر بچهها برای شکار بیرون رفته و کشته شده و هانا را برای بزرگ کردن آنها تنها گذاشته است.
حتی غمانگیزتر از این، لحظهای است که در آن هانا جسد گرگنما را موقع جمعآوری زبالهها میبیند. این انیمه باعث میشود شما هم همان احساساتی را تجربه کنید که هانا در تلاش برای بزرگ کردن دو فرزند فراطبیعی خود دارد. این انیمهی درام ممکن است از جنبههای مختلفی غمانگیز باشد، اما همچنان الهامبخش است و شما را تشویق میکند تا با وجود سختیها، مثل هانا خودتان گلیماتان را از آب بیرون بکشید. هانا به عنوان یک مادر مجرد قوی نشان داده میشود و کسی است که هر کاری لازم باشد برای مراقبت از فرزندانش انجام میدهد.
۳۲. ستاره من (Oshi no Ko)
- سال پخش: ۲۰۲۳
- تعداد اپیزودها: ۲۰
- کارگردان: دایسوکه هیراماکی
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۳ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۶ از ۱۰
ممکن است نام این انیمه را به طرق مختلف مثل «ستاره من»، «آیدل مورد علاقهی من» یا «اوشی نو کو» شنیده باشید. این یک انیمه دربارهی آیدل نوجوان با یک راز بزرگ است و به جنبههای تاریک زندگی آیدلها میپردازد؛ البته از جنبههای فراطبیعی آن که میتوان لایههای عمیقتری هم در میانههای داستانش پیدا کرد. آیی هوشینو آیندهای روشن پیش رو دارد؛ اما با وجود دوقلوهای تازه متولد شدهاش این آینده دستخوش تغییر و تحولاتی قرار میگیرد. نکتهی اصلی اینجاست که یکی از این دوقلوها در واقع نسخهی تناسخیافتهی همان پزشکی است که در شبی که آیی زایمان کرد کشته شده است و آن دیگری هم یکی از بزرگترین طرفدارانش که در همان بیمارستان درگذشت. هرچند آنها یک خانوادهی غیرمعمولی را در کنار هم تشکیل میدهند، اما به نظر میرسد آیی، آکوامارین و روبی آیندهی روشنی پیش روی خود خواهند داشت و به قولی، در کنار هم خوشبخت خواهند داشت.
متأسفانه این فهرست دربارهی انیمههای غمانگیز حرف میزند و قرار نیست ماجرا به همین خوبی و خوشی تمام شود. تراژدی رخ میدهد و آیی توسط یکی از طرفدارانش به قتل میرسد. آکوامارین راه کارآگاهی را در پیش میگیرد و قسم میخورد که کشف کند چه کسی در این ماجرای قتل دست داشته است و البته چشم از قاتل هم برنمیدارد. با قسم خوردن برای کشف همدست قاتل، آکوامارین به یک کارآگاه از راه دور تبدیل میشود، ضمن اینکه به دشمن نزدیک میماند. این انیمهی غمانگیز با تراژدیها و پیچشهای تاریک زیادی دست و پنجه نرم میکند. داستان غیرمنتظرهی «آیدل موردعلاقهی من» قطعا شما را شوکه و غمگین خواهد کرد.
۳۱. سایبرپانک: اجرانرز (Cyberpunk: Edgerunners)
- سال پخش: ۲۰۲۲
- تعداد اپیزودها: ۱۰
- کارگردان: هیرویوکی ایمایشی
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۳ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۶ از ۱۰
«سایبرپانک: اجرانرز» باری دیگر ثابت میکند که میتوانید برای داستانسرایی تأثیرگذار به انیمهها اعتماد کنید. «سایبرپانک: اجرانرز» یک انیمهی دیستوپیایی و پیشدرآمدی بر بازی ویدئویی «سایبرپانک ۲۰۷۷» است. داستان جوانی به نام دیوید مارتینز را دنبال میکند که پس از مرگ مادرش تبدیل به یک اجرانر میشود یا یک مزدور بازار سیاه که حاضر است دستش را به جرام مختلف آلوده کند. داستان، شما را به خود به اعماق پلید جهان جرم و جنایت میبرد؛ آن هم در حالی که دیوید خود را در موقعیتهایی وحشتناک مییابد که روز به روز بر ترامای او میافزایند.
این انیمه داستانی تراژیک دارد و در عین حال، پر است از انیمیشن رنگارنگ و زیبایی از استودیو TRIGGERکه مانند آن را در انیمهی دیگری پیدا نخواهید کرد. با وجود تصاویر رنگارنگ و جذاب «سایبرپانک: اجرانرز»، انحطاط شخصیت اصلی و سقوطش به درون تاریکی، آن هم به خشنترین شکل، امکان ندارد که رد تلخی را در ذهن شما باقی نگذارد. در بعضی از انیمهها میبینید که تراژدی به دستمایهای برای پیشبرد ماجرا مبدل میشود؛ اما داستان دیگر چیزی برای ارائه ندارد. استودیوی TRIGGER اما کار فوقالعادهای انجام داده که علاوه بر داستانگویی محشر، تنها بر تراژدی صرف متمرکز نمیشود. بلکه ویرانی این جهان دیستوپیایی و قهرمان داستان را به شیوههایی که بسیار واقعی و هدفمند به نظر میرسد انجام میدهد و در این میان، یکی از چشمنوازترین جلوههای بصری انیمهها را هم به تصویر میکشد.
۳۰. نام تو (Your Name)
- سال پخش: ۲۰۱۶
- کارگردان: ماکوتو شینکای
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۴ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۸ از ۱۰
داستانهایی که دربارهی سرنوشت حرف میزنند زیاد در انیمه پیدا میشوند و چیز جدیدی به حساب نمیآیند؛ اصلا میتوان همین قضیهی سرنوشت را یکی از کلیشههای ژانر درام و رمانتیک در انیمهها در نظر گرفت. با این حال، «نام تو» از یک دیدگاه جدید به آن میپردازد، که آن را به یکی از غمانگیزترین فیلمهای انیمهای تبدیل میکند. این فیلم داستان میتسوها مییامیزو و تاکی تاچیبانا، دانشآموزان دبیرستانی با زندگیهای معمولی را دنبال میکند. میتسوها میخواهد در توکیو زندگی کند، اما توانایی مالی آن را ندارد. تاکی تلاش میکند تا در حالی که کار پارهوقت انجام میدهد، تحصیلات خود را هم ادامه دهد اما این کار سختتر از آن چیزی است که تاکی در آغاز فکر میکرد. این دو شخصیت و دغدغههای آنها به شدت برای همهی ما ملموس هستند و برای همین داستانشان هم با ما ارتباط برقرار میکند. دست سرنوشت روزی باعث میشود که این دو بدنهایشان را عوض کنند؛ آن هم درست پیش از یک فاجعهی طبیعی ویرانگر. این ماجرا تاکی و میتسوها را به هم پیوند میزند.
آنها به سرعت متوجه میشوند که اقداماتشان چقدر بر یکدیگر تأثیر میگذارد و هیچ چیز در زندگیشان واقعا تصادفی نیست. جنبهی سفر در زمان فیلم نیز میتسوها و تاکی را در موقعیتهایی واقعا دلخراش قرار میدهد. بدترین بخش فیلم زمانی است که آنها به زندگی و بدنهای خود بازمیگردند، اما به مرور خاطراتشان از یکدیگر شروع به محو شدن میکند. «نام تو» شما را از ابتدا تا انتها با احساسی فراموشنشدنی از غم و حسرت درگیر خواهد کرد و یکی از آن انیمههای غمانگیز است که نباید از دست بدهید.
۲۹. انتقامجویان توکیو (Tokyo Revengers)
- سال پخش: ۲۰۲۱ تاکنون
- تعداد اپیزودها: ۵۱
- کارگردان: ماساتو آویاگی
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۸ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۶ از ۱۰
تاکمیچی هاناگاکی یک جوان بدشانس بیست و شش ساله است. وقتی میشنود که دوست دختر دوران راهنماییاش کشته شده است، تاکمیچی میفهمد که میتواند به زمانی برگردد که او و هیناتا تاچیبانا با هم بودند. برادرش نائویا او را مجبور میکند که برای نجات هیناتا از این قدرت خود استفاده کند. پس تاکمیچی بارها و بارها به گذشته بازمیگردد تا ببیند هیناتا هنگام بازگشت او هنوز زنده است یا نه. داستان «انتقامجویان توکیو» دربارهی زندگی گروههای خلاف، دوستیها و عشق از دست رفته است و باعث میشود احساسات عمیقی را تجربه کنید که مشخصا بارزترین آنها جنبهی غمانگیز این انیمهی فانتزی است. فارغ از اینکه تاکمیچی چه کاری انجام میدهد، هیناتا و برخی از دوستان دیگر او همچنان در زمان حال از دست میروند. این انیمهی غمانگیز مرگهای متعدد و تکراری را نشان میدهد و سختترین بخش ماجرا، ناامیدشدن از تلاشهای تاکمیچی است.
۲۸. ساخته شده در آبیس (Made in Abyss)
- سال پخش: ۲۰۱۷ تاکنون
- تعداد اپیزودها: ۲۷
- کارگردان: ماسایوکی کوجیما
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۳ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۶ از ۱۰
در ظاهر، «ساخته شده در آبیس» مثل یک انیمه بامزه با شخصیتهای کوچک و دوستداشتنی به نظر میرسد. اما طراحی شخصیتها طعمههایی هستند تا مخاطبان را از ماهیت واقعی به شدت غمانگیز این انیمه دور کنند. این داستان، دختری جوان به نام ریکو را دنبال میکند که آرزو دارد مانند مادرش به عنوان یک وایت ویسل (White Whistle) راه او را ادامه دهد. این دختر با رباتی که همراهش است برای پیدا کردن مادرش به راه میافتد. با این حال، هرچه ریکو مثل مادرش بیشتر به عمق آبیس فرو میرود، حقایق بیشتری دربارهی این آبیس و وحشتهایی که غارتگران غار با آن روبرو بودهاند، میآموزد. شخصیتهای محبوب طرفداران یکی پس از دیگری در طول مسیر میمیرند، آن هم به شیوههایی ناراحتکننده و وحشیانه. این انیمهی غمانگیز بسیار آزاردهنده است؛ مخصوصا که کاراکترهای آن طراحیهای بامزهای دارند و پذیرش اینکه بلایی سرشان بیاید واقعا دشوار. برای همین «ساخته شده در آبیس» را فقط باید کسانی ببینند که فکر میکنند کشش ذهنی آن را دارند و قرار نیست وسط انیمه جا بزنند.
۲۷. ری:زیرو − شروع زندگی در دنیای دیگر (Re:Zero − Starting Life in Another World)
- سال پخش: ۲۰۱۸ تاکنون
- تعداد اپیزودها: ۷۹
- کارگردان: ماساهارو واتانابه
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۲ از ۱۰
«ری:زیرو» یک انیمهی معمولی نیست که هر کسی بتواند پای آن بنشیند. البته سازندگان تمام تلاش خود را کردهاند تا در آغاز این انیمه را مثل یک انیمهی صاف و ساده نشان دهند تا بتوانند در لحظهی اصلی، شما را غافلگیر کنند. «ری:زیرو» به عنوان یک انیمهی ایسکای معمولی شروع میشود، اما به سرعت مسیر خود را عوض کرده و کابوسی از هرج و مرج و مرگ داستان را در خود میبلعد. این انیمه، سوبارو ناتسوکی نوجوان را دنبال میکند که پس از مرگ غمانگیزش، ناگهان خود را در یک دنیای فانتزی مییابد. سوبارو به زودی میفهمد که هر بار که میمیرد میتواند دوباره متولد شود و هر بار هم که دوباره به زندگی برمیگردد عدهای هستند که میخواهند او را شکار کنند.
مرگهای مکرر سوبارو ناتسوکی به انواع مختلفی رخ میدهد و هر کدام وحشتناکتر از قبلی هستند. البته همهی مرگهای او عمدی نیستند، اما همهاشان دردناک و ناراحتکنندهاند. مسئله اینجاست که سوبارو تنها شخصیتی هم نیست که در این انیمه میمیرد. حتی اگر معیارتان کمی باشد و نه کیفی، تعداد تراژدیهای وحشتناکی که در انیمهی «ری:زیرو» اتفاق میافتد، ثابت میکند که این انیمه یکی از غمانگیزترین انیمههای تاریخ است.
۲۶. بنانا فیش (Banana Fish)
- سال پخش: ۲۰۱۸
- تعداد اپیزودها: ۲۴
- کارگردان: هیروکو اوتسومی
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۲ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۵ از ۱۰
انیمههای زیادی با نقد اجتماعی عمیق وجود دارند، اما هیچکدام از آنها به اندازهی «بنانا فیش» حاضر نیستند موضوعات ریسکی را علنا به تصویر بکشند. این انیمه، ایجی و اش، یک جفت غیرمنتظره را دنبال میکند که بنا بر شرایطی با یکدیگر همراه شدهاند. اما همانطور که از انیمههای این چنینی توقع دارید، دو شخصیت اصلی قرار است عاشق یکدیگر شوند و زیبایی رابطهی احساسی آنها چیزی است که در وهلهی اول شما را به دیدن «بنانا فیش» جذب میکند؛ زیرا به تصویر کشیدن پیوند عاطفی و رابطهی آنها به طرز باورنکردنی واقعگرایانه است. «بنانا فیش» یک انیمهی غمانگیز و دلخراش است که در لایههای مختلف داستان خود دوست دارد بیننده را آزار روحی بدهد. از آنجایی که اش در یک باند خلافکاری است، از همان لحظهی اول میداند که رابطهاش با ایجی قرار نیست جواب بدهد؛ مخصوصا که ایجی هم یک عکاس جوان و سادهلوح ژاپنی است و اینجاست که میبینید هر گونه رابطهای بین آنها محکوم به فنا است. با رشد پیوند بین آنها، مشخص میشود که تراژدی واقعی این است که آنها هرگز نمیتوانند واقعا با هم باشند؛ زیرا زندگی در خیابانها یک قمار خطرناک است و مرگ همیشه در حاشیه کمین میکند.
۲۵. به تو ای ابدی (To Your Eternity)
- سال پخش: ۲۰۲۱ تاکنون
- تعداد اپیزودها: ۴۰
- کارگردان: کیوکو سایاما
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۴ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۳ از ۱۰
«به تو ای ابدی» موجودی به نام فوشی را دنبال میکند که به هر جا نگاه میکند، مرگ به او خیره شده است. هرچه او برای درک بشریت سفر میکند، تجربههای دردناکتری را نیز متحمل میشود. تقریبا هر شخصی که فوشی با او آشنا میشود، در یک تراژدی غیرطبیعی از بین میرود که البته به انگیزهای برای فوشی تبدیل میشود تا این نفرین را از سر خودش بردارد. یکی از بهترین نقاط قوت این انیمه در به تصویر کشیدن صادقانهی شخصیتهایی است که خودشان را در محاصرهی شرورها و هیولاها مییابند و تلاش میکنند تا زنده بمانند و کار درست را انجام دهند. انیمیشن جذاب و چشمنواز «به تو ای ابدی» هم به این انیمهی غمانگیز حالتی رویایی اما دلتنگکننده میدهد که به نظر میرسد اشتیاق شخصیتها برای صلح و خوشبختی را از طریق انیمیشن و جنبهی بصری به تصویر میکشد. این داستان غمانگیز یادآوری دلخراش از این واقعیت است که صلح و خوشبختی در زندگی هیچ تضمینی ندارد.
۲۴. حمله به تایتان (Attack on Titan)
- سال پخش: ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۳
- تعداد اپیزودها: ۹۴
- کارگردان: تتسورو آراکی
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۹ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۶ از ۱۰
اگر «حمله به تایتان» را دیده باشید، احتمالا منتظرش بودید که از این انیمه در فهرست غمانگیزترین انیمههای تاریخ یاد کنیم. از همان قسمت اول تراژدی آغاز میشود. اما انیمه به همین اکتفا نمیکند. بلکه هر بار شما را به دیدن یکی از شخصیتها عادت میدهد، در قسمت بعدی او را به فجیعترین شکل ممکن میکشد و حتی اگر او را نکشد، حقیقتی را دربارهاش آشکار میکند که از مرگ بدتر است. انیمهی «حمله به تایتان» ممکن است بالاخره هم در مانگا و هم در مجموعهی تلویزیونی خود به پایان رسیده باشد، اما تراژدی این داستان مدتها بعد از آن در اذهان ما باقی خواهد ماند. ارن یگر، با دیدن مرگ مادرش مصمم میشود که انتقام بگیرد؛ پس او برمیخیزد، تمرین میکند و به جنگ این هیولاها یا غولهای آدمخوار معروف به تایتانها میرود تا به زندگی رقتبار آنها پایان دهد. همهی اینها البته در زمانی اتفاق میافتد که سایر شهروندان و سربازان جزیره پارادیس تمام تلاش خود را میکنند تا زندگی سادهای داشته باشند؛ اما رنجی که بشریت با آن مواجه است دردناکتر از آن است که بتوان به سادگی با آن کنار آمد.
مرگ و خیانت به وفور در «حمله به تایتان» پیدا میشود و انیمه بر جنگ و بقا در این شرایط تمرکز میکند. از ابتدا تا انتهای انیمه اگر بخواهید، تعداد مرگها و تللفات در «حمله به تایتان» را بشمارید باید بگوییم که بیش از آن است که بتوان آنها را به یاد آورد. حتی اگر بخواهید فقط مرگهای یک قسمت را در نظر بگیرید. این انیمه هیچگاه از نشان دادن واقعیتها ابایی نداشته و هرگز از کشتن شخصیتهای اصلی و فرعی داستان هم نمیترسد؛ با اینکه میداند با این کار ممکن است طرفداران زیادی را دشمن خود بکند. همهی شخصیتها در این انیمه حضور پررنگی دارند و از دست دادن هر یک از آنها باعث میشود طرفداران بیش از پیش آزرده و غمگین شوند. مشخصا هیچ جنگی هرگز قابل قبول نیست و هر انیمهای که آن را به تصویر بکشد، ناگزیر از آن است که داستان خود را به تراژدی ختم کند.
۲۳. میخوام پانکراست رو بخورم (I Want To Eat Your Pancreas)
- سال پخش: ۲۰۱۸
- کارگردان: شین ایچیرو اوشیجیما
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۶ از ۱۰
وقتی زندگی دیگر نفسهای آخرش را میکشد، میدانید که قرار نیست با داستان شادی طرف باشید. «میخوام پانکراست رو بخورم» یک فیلم انیمهی بسیار غمانگیز است که داستان هاروکی را دنبال میکند. او دفترچه خاطرات ساکورا را پیدا کرده و آن را میخواند و متوجه میشود که ساکورا بهطور پنهانی از یک بیماری پانکراس رنج میبرد که مرگ در آن حتمی است. وقتی هاروکی دوباره به دفترچه خاطرات برمیگردد، شوکه میشود که تا اینجای کار، او اولین کسی است که از بیماری ساکورا باخبر شده و حتی خانوادهاش هم دبارهی بیماری ساکورا اطلاعی ندارند. هاروکی قول میدهد به او کمک کند تا پیش از مرگ ناگزیرش، همهی کارهایی را که در فهرست آرزوهایش گذاشته انجام دهد.
«میخوام پانکراست رو بخورم» داستانی تراژیک دارد و دردناکترین اتفاق آن، بدون آنکه هیچ هشدار قبلی به شما بدهد رخ میدهد. ساکورا دربارهی مرگش صحبت میکند انگار که این قضیه مسئلهی مهمی نیست، اما ترس زیادی پشت چهرهی شاد او پنهان است. او در تمام مدت به شوخی با هاروکی صحبت کرده و به هم نزدیکتر میشوند، اما هاروکی تنها زمانی به احساسات واقعی خود نسبت به ساکورا پی میبرد که دیگر خیلی دیر شده است.
۲۲. خاطرات پلاستیکی (Plastic Memories)
- سال پخش: ۲۰۱۵
- تعداد اپیزودها: ۱۳
- کارگردان: یوشیوکی فوجیوارا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۳ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۹ از ۱۰
با اینکه رباتها، اندرویدها و مانند آنها خیلی وقت است موضوع بسیاری از فیلمها و سریالها بودهاند، اما دیدن یک داستان دیگر با محوریت اندرویدها و احساسات ضرر ندارد. در خیلی از این داستانها میبینیم که قهرمان داستان عاشق ربات یا هوش مصنوعی میشود و باید با این قضیه کنار بیاید که رباتها که نمیتوانند احساسات واقعی داشته باشند؛ آنها که روح ندارند. «خاطرات پلاستیکی» هم یکی از آن انیمههایی است که به مخاطب دوزی قوی از واقعیت را تزریق میکند و مدام پشت گوشتان میخواند که هیچ چیز برای همیشه باقی نمیماند. داستان این انیمهی علمی-تخیلی غمانگیز حول محور ساخت اندرویدهایی میچرخد که تشخیص آنها از انسانهای واقعی تقریبا غیرممکن است.با این حال، تفاوت اصلی این است که اندرویدها عمر بسیار کوتاه و محدودی دارند. آنها میتوانند حداکثر تا حدود نه سال زندگی کنند. قهرمان داستان عاشق یکی از این اندرویدها میشود و همانطور که معلوم است، این دو عاشق و معشوق قرار نیست مدت زیادی با هم داشته باشند. قهرمان داستان تنها وقتی متوجه این عشق میشود که زمانش با اندروید در حال اتمام است.
۲۱. وایولت اورگاردن (Violet Evergarden)
- سال پخش: ۲۰۱۸
- تعداد اپیزودها: ۱۴
- کارگردان: تایچی ایشیداته
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۴ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۹ از ۱۰
«وایولت اورگاردن» انیمهای کاملا اورجینال، تأثیرگذار و غمانگیز است که لحظاتی دارد که شما را وادار به اشک ریختن میکند. بسیاری از کسانی که این انیمه را دیدهاند، آن را در فهرست بهترین انیمههای تمام دوران گذاشتهاند. «وایولت اورگاردن» یکی از معدود انیمههایی است که تا پایان شما را تحت تأثیر قرار داده میدهد و با اینکه روایت آن تا حدودی اپیزودیک است، اما اندوهی که بر کل داستان جریان دارد، هر کسی را متأثر میکند.
وایولت اورگاردن نام شخصیت اصلی داستان است که بهطور خاص برای تبدیل شدن به سلاحی علیه دشمنان پرورش یافته بوده. اما با پایان یافتن جنگ، او باید هدف جدیدی برای زندگیاش پیدا کند. پس از بهبودی از زخمهایش، او به عنوان یک عروسک حافظه اتوماتیک شروع به کار میکند؛ یعنی او در ترجمهی افکار مردم و آوردن این افکار از ذهن آنها به قالب کلمات و روی کاغذ تخصص دارد؛ خلاصهاش این است که وایولت بهترین نامهها را مینویسد که بهتر از هر آدمی، میتوانند احساسات را منتقل کنند. در این میان، وایولت خود میخواهد که معنای عشق را بیاموزد. لحظاتی که بین وایولت و مشتریانش در انیمه به تصویر کشیده میشود، از غمانگیزترین لحظات در «وابولت اورگاردن» هستند. تازه، این انیمه یکی از زیباترین نقاشیها و انیمیشنهای چند سال اخیر انیمه را در خود جای داده است.
۲۰. ماهو شوجو مادوکا مجیکا (Mahō Shōjo Madoka Magika)
- سال پخش: ۲۰۱۱
- تعداد اپیزودها: ۱۲
- کارگردان: آکیوکی شینبو
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۲ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۴ از ۱۰
مادوکا کانامه دختر جوان و آرامی است که امیدوار است روزی به اندازهی مادرش اعتمادبهنفس داشته باشد. با این حال، روزی او و دوستانش با موجود تلپاتی بامزهای به نام کیوبی آشنا میشوند که زندگی آنها را زیرورو میکند. کیوبی به آنها وعده میدهد که برای هرکدامشان یک آرزو برآورده کند، اما به شرطی که بپذیرند به دختران جادویی تبدیل شوند و با جادوگران ترسناکی بجنگند. اگرچه دخترها در ابتدا مردد هستند که پیشنهاد کیوبی را بپذیرند، اما هرکدام از آنها که این پیشنهاد را قبول میکند به دنیای کیوبی کشیده میشود. متأسفانه، دنیای جادوگران و دختران جادویی ترسناکتر از آن چیزی است که در ابتدا تصور میکردند. علاوه بر این، هر آرزو محدودیتهای بزرگی به همراه دارد. «ماهو شوجو مادوکا مجیکا» بهخوبی حس درد، از دست دادن و ناامیدی را به تصویر میکشد، زیرا دختران که احساس میکنند فریب خوردهاند، میکوشند موجودی را که به آنها کلک زده را شکست دهند.
۱۹. پوکمون: فیلم اول – بازگشت میوتو (Pokémon: The First Movie – Mewtwo)
- سال پخش: ۱۹۹۸
- کارگردان: کونیهیکو یویاما
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۶.۳ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۶ از ۱۰
توصیف اینکه پوکمون چقدر در دههی نود معروف شده بود کار سختی است. پوکمون طی آن سالها دیگر پدیدهای به حساب میآمد که کمتر کسی نامش را نشنیده بود. به جز انیمهی سریالی آن، میتوانید این موضوع را از میزان موفقیت فیلم «پوکمون: فیلم اول – بازگشت میوتو» در خارج از ژاپن هم بفهمید؛ مخصوصا که به طور معمول، فیلمهای انیمهای آنقدرها در گیشهی خارجی فروش زیادی ندارند؛ اما با فیلم پوکمون ورق برگشت و البته این فیلم توانست حسابی اشک ما را درآورد. در «پوکمون: فیلم اول» که یکی از پرفروشترین انیمههای تاریخ در نظر گرفته میشود، اش کچام، پیکاچو و دوستانشان توسط میوتو، یک پوکمون شبیهسازیشده از میو افسانهای، به جزیرهای مرموز دعوت میشوند.
در این جزیره، میوتو با گروهی از پوکمونهای شبیهسازیشده زندگی میکند. داستان پشت میوتو و همتایان شبیهسازیشدهاش در بطن خود یک داستان تراژیک است و تماشای مبارزه آنها، با وجود اینکه مبارزه سنگبنای انیمهی پوکمون است، دلخراش است و غمانگیز. در این میان، یک لحظهی خاص به طور ویژه در ذهن طرفداران باقی مانده است. در طول مبارزات شدید، اش خود را قربانی کرده و در این فرایند تبدیل به سنگ میشود. تلاشهای پیکاچو برای زنده کردن اش، لحظهای احساسی است که احتمالا به همان اندازه که کودکان را در سینما به گریه انداخت، والدین آنها را هم تحت تأثیر قرار داد.
۱۸. دراگون بال (Dragon Ball)
- سال پخش: ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۹
- تعداد اپیزودها: ۱۵۳
- کارگردان: مینورو اوکازاکی
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۵ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۹ از ۱۰
میتوان بهراحتی گفت که «دراگون بال» یکی از کلاسیکترین و ماندگارترین فرنچایزهای انیمه و مانگا است که البته از آنکه دز تلخی داستان را کمی بالا ببرد ابایی ندارد. برای بسیاری، این مجموعه دریچهای به دنیای گستردهتر انیمه بود که پای آنها را به این جهان رنگارنگ باز کرد. با اینکه اگر از بسیاری، بهویژه بینندگان در خارج از ژاپن بپرسید، احتمالا به شما میگویند که اولین بار با «دراگون بال زی» وارد این فرنچایز شدند. اما اگر شما از کسانی بودهاید که با «دراگون بال» شروع کردید، بار احساسی بیشتری را هم به دوش کشیدهاید. این قضیه دیگر در میان طرفداران «دراگون بال» حل شده است که هنوز حاضر نیستند از این انیمه دست بکشند؛ منظورمان مرگ کاراکترهاست و با اینکه میتوان گفت مرگ در انیمههای بعدی «دراگون بال» بیمعنی است، اما قطعا چنین مسئلهای در سری اصلی انیمه صدق نمیکند که ماهیت غمانگیز آن را فقط طرفداران میشناسند. درست زمانی که مخاطبان به دنیای بامزه و سرگرمکنندهی «دراگون بال» عادت میکردند، لحظات جدی مانند آغاز داستان شاه پیکولو یا عزاداری اوپا برای قتل پدرش بسیار تأثیرگذار میشدند؛ زیرا در ابتدا هیچکس نمیدانست که آیا این مرگها قابل جبران هستند یا خیر. آن سالها جرئت زیادی میخواست که در یک انیمهی پرطرفدار، کاراکترهای خود را بکشید؛ اما سازندگان «دراگون بال» از این داستانسرایی جواب گرفتند و مدام با تحریک احساسات بینندگان، حس تهدید و مخاطرات را بالا نگه داشتند؛ ویژگی که همین امروز هم از نقاط قوت این انیمه است.
۱۷. دویلمن کرایبیبی (Devilman Crybaby)
- سال پخش: ۲۰۱۸
- تعداد اپیزودها: ۱۰
- کارگردان: ماساآکی یوآسا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۶ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۸ از ۱۰
«دویلمن کرایبیبی» یک انیمهی فانتزی تاریک است با محوریت قضاوت و خیانت. «دویلمن کرایبیبی» داستان دو دوست، آکیرا فودو و ریو آسکا، را دنبال میکند که نشان میدهند شیاطین در دنیای آنها وجود دارند. اما هنگامی که اشتباهی یکی را احضار میکنند آکیرا از سوی یک شیطان تسخیر شده و به «دویلمن» تبدیل میشود. با این اتفاق، وحشت جهان را فرامیگیرد که انگار موجودات شیطانی در صدد تسخیر کل دنیا برآمدهاند. آکیرا تلاش میکند تا کسانی را که دوست دارد نجات دهد و ثابت کند که دویلمنها همان شیاطین نیستند. متأسفانه، هیچکس به آکیرا گوش نمیدهد و همهی کسانی که او دوست دارد نابود میشوند. وقتی بفهمید که ریو در تمام مدت شیطان بوده و خودش هم این رویداد منجر به پایان جهان را طراحی کرده دیگر اوضاع بدتر از پیش میشود. خیانت ریو و ناتوانی آکیرا در محافظت از عزیزانش، «دویلمن کرایبیبی» را به یک انیمهی واقعا تراژیک و غمانگیز بدل کرده است.
۱۶. الفن لید (Elfen Lied)
- سال پخش: ۲۰۰۴
- تعداد اپیزودها: ۱۳
- کارگردان: مامورو کانبه
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۹ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۵ از ۱۰
«الفن لید» سوالاتی را دربارهی ماهیت آزمایشات غیراخلاقی مطرح میکند. «الفن لید» داستان دختری جوان به نام لوسی را نشان میدهد که یک دیکلونوس است، نژادی از انساننماها با قدرتهای ترسناک. او قربانی یک آزمایش علمی شده است که البته بیشتر حکم شکنجه دارد. لوسی سرانجام با کشتن همهی اطرافیانش فرار میکند و بر اثر آسیبی که میبیند، به حالت یک بچه درمیآید. «الفن لید» به خاطر خشونت گرافیکی و تمهای تاریکش بهعنوان انیمهای واقعا غمانگیز شناخته شده است. داستان انیمه با کشته شدن ظاهری لوسی به پایان میرسد، یک پایان غمانگیز که بسیاری از طرفداران را ناراضی گذاشت. حتی اگر از کسانی هستید که مثل نقل و نبات انیمههای ترسناک و خشن میبینید، موقع دیدن این انیمه احتیاط کنید که داستان غمانگیز آن واقعا روح و روان آدم را آزار میدهد.
۱۵. ۵ سانتیمتر در ثانیه (Centimeters per Second)
- سال پخش: ۲۰۰۷
- کارگردان: ماکوتو شینکای
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۵ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۶ از ۱۰
انیمههای ماکوتو شینکای بهخاطر تصاویر شگفتانگیز و زیبای خود و البته داستانهای غمانگیز آنها شناخته میشوند. البته همه بهترین و موفقترین فیلم او را «نام تو» میدانند که اشتباه هم نیست. اما اگر از طرفداران پروپاقرص شینکای هستید، نباید «۵ سانتیمتر در ثانیه» را از دست بدهید که با داستان غمانگیزش تأثیر خودش را بر شما خواهد گذاشت. این فیلم دربارهی بزرگ شدن و فاصله گرفتن حرف میزند و حول محور دو دوست صمیمی میچرخد که دست سرنوشت زندگی آنها را از یکدیگر جدا میکند. با وجود تلاشهایشان برای حفظ ارتباط، شخصیتها با گذر زمان بیشتر از هم دور میشوند. با این حال، آنچه از یکدیگر برایشان میماند، خاطراتشان است که همچنان امیدوارند دوباره یکدیگر را ملاقات کنند، حتی با وجود فاصلهای که هر روز بین آنها بیشتر میشود. این فیلم بهطور واقعگرایانهای پیشرفت مداوم زندگی و چگونگی دور شدن افراد از یکدیگر را به تصویر میکشد که در روابط دنیای واقعی امری کاملا طبیعی است؛ اما همچنان پذیرش آن را آسان نمیکند. اگر اسم فیلم برایتان مبهم است باید بگوییم که پنج سانتیمتر در ثانیه به سرعت افتادن شکوفههای گیلاس اشاره دارد و میتوانید آن را استعارهای از گذرا بودن زندگی در نظر بگیرید.
۱۴. اشتاینز؛ گیت (Steins;Gate)
- سال پخش: ۲۰۱۱
- تعداد اپیزودها: ۲۴
- کارگردان: تاکویا ساتو
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۸ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۹ از ۱۰
«اشتاینز؛ گیت» یک انیمهی علمی-تخیلی دربارهی سفر در زمان است. با اینکه این انیمه جزء انیمههای پیچیدهتری است که مدت زیادی را در طول داستان به توضیحات علمی و مانند آن اختصاص میدهد، داستانی که حول این آزمایشات روایت میکند آنقدر غمانگیز و آزاردهنده است که بعد از یک بار دیدن انیمه دیگر توان بازگشت به آن را ندارید. داستان اوکابه رینتارو، یک دانشجوی دانشگاه و دانشمند خودخواهی را روایت میکند که بهطور تصادفی راهی برای تغییر وقایع گذشته مییابد؛ او این کار را با ارسال بهاصطلاح دیمیلها انجام میدهد. پس از استفاده از دیمیلها، اوکابه و دوستانش متوجه میشوند که وقتی کسی با زمان بازی میکند، زمان هم بازی را به سمتی که خودش میخواهد برمیگرداند؛ برای همین نمیتوانید هیچ وقت مطمئن باشید که آیا تغییر در زمان قرار است تا همیشه به نفع شما عمل کند یا نه. اوکابه باید برای نجات دوست دوران کودکیاش، مایوری، با زمان مسابقه دهد و بارها و بارها شاهد مرگ او باشد.
سرانجام، اوکابه به نقطهای میرسد که باید بین مایوری و دختری که زندگیاش را نجات داد، دست به انتخاب بزند؛ این دختر همان کسی است که عاشق او شد، یعنی ماکیسه کوریسوی معروف که حالا اوکابه باید بین او و یکی دیگر انتخاب کند. تماشای شکستهای پیدرپی اوکابه و مشاهدهی ناامیدی آن دو در برابر موانع بزرگ، هرکسی را میتواند تحت تأثیر قرار دهد. این انیمه واقعا شیرهی احساسی شما را میکشد و دیدن مرگها و ناامیدیها در آن طاقت زیادی میخواهد که کار هر کسی نیست.
۱۳. کیمیاگر تمام فلزی: برادری (Fullmetal Alchemist: Brotherhood)
- سال پخش: ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۰
- تعداد اپیزودها: ۶۴
- کارگردان: یاسوهیرو ایریه
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۹ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۹ از ۱۰
«کیمیاگر تمام فلزی: برادری» داستان ادوارد و آلفونسو الریک را روایت میکند که میخواهند قوانین کیمیاگری را زیر پا گذاشته و مادر مرحوم خود را زنده کنند. اما این قانونشکنی هزینهی سنگینی برای این برادران دارد. با این حال، برادران شجاع و سرسخت الریک از پذیرش سرنوشتشان سر باز میزنند و برای پیدا کردن راهی برای بازگرداندن بدنهایشان به جستجو میپردازند. آنها معتقدند که سنگ فیلسوف کلید این کار است، اما با مواجهه با ماهیت واقعی سنگ، با پیامدهای اخلاقی استفاده از آن درگیر میشوند. «کیمیاگر تمام فلزی: برادری» همچنین به اخلاقیات و قوانین استفاده از کیمیاگری میپردازد. اساسا «کیمیاگر تمام فلزی» را یکی از بهترین انیمههای فانتزی در نظر میگیرند اما در یکی از صحنههای غمانگیز این انیمه، دختری جوان با سگ محبوبش بهطور کیمیاگری به هم آمیخته و به یک موجود بدشکل تبدیل میشود. «کیمیاگر تمام فلزی: برادری» انیمهای غنی، چندلایه و تأثیرگذار است که میتوانید هر قسمت چندین داستان تراژیک در آن پیدا کنید؛ داستانهای تراژیکی که خون در رگهای آدم را منجمد میکنند و اشک از چشمانتان جاری.
۱۲. توکیو ۸ ریشتر (Tokyo Magnitude 8.0)
- سال پخش: ۲۰۰۹
- تعداد اپیزودها: ۱۱
- کارگردان: ماساکی تاچیبانا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۸ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸ از ۱۰
تقریبا روزی نیست که در اخبار نشنویم در فلانجای ژاپن زلزله آمده است، اما معمولا خون از دماغ هیچکس نمیآید و خلاصه هیچ اتفاق ویرانگری نمیافتد. «توکیو ۸ ریشتر» یک انیمهی فاجعهای است که نشان میدهد چه میشود اگر این زلزله آنقدر مخرب باشد که شهری را به طور کامل ویران کند. روزی زلزلهای به بزرگی ۸ ریشتر در عمق بیست و پنج کیلومتری زیر دریا رخ میدهد که توکیو را تقریبا ویران میکند. در این میان، دو خواهر و برادر جوان به نامهای میرای و یوکی تلاش میکنند تا به والدینشان برسند. آن هم در حالی که میخواهند راه خود را از یک نمایشگاه ربات در اودایبا به خانه پیدا کنند. یک مادر تنها و پیک موتوری به نام ماری که در راه رسیدن به دختر و مادرش است این خواهر و برادر را تحت مراقبت خود میگیرند.
در سفر طولانی و دشوار خود برای پیوستن به خانوادههایشان، این سه نفر درهمراهی و همصحبتی با هم آرامش و حمایت پیدا میکنند و به نوعی تبدیل به یک خانواده میشوند. انیمهی «توکیو ۸ ریشتر» یک تصویر غمانگیز، وحشتناک و واقعگرایانه از پیامدهای یک فاجعه طبیعی بزرگ به تصویر میکشد و داستانسرایی آن میتواند به مذاق هر کسی خوش بیاید؛ چرا که از زاویه دید سه گروه کاملا متفاوت روایت میشود که میتواند هر مخاطب این انیمه را راضی کند.
۱۱. صدای خاموش (A Silent Voice)
- سال پخش: ۲۰۱۶
- کارگردان: نائوکو یامادا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۱ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۹ از ۱۰
نمیتوان از انیمههای غمانگیز حرف زد و از «صدای خاموش» نگفت، یک انیمه محبوب با بهترین پایان. این انیمه محصول سال ۲۰۱۶ از استودیوی کیوتو انیمیشن، انگار میخواسته که مخاطب احساسات شخصیتهای روی صفحه را خودش به طور ملموس حس کند؛ و این کار را هم به خوبی انجام میدهد. «صدای خاموش» دربارهی دختری ناشنوا به نام شوکو نیشیمیا است که در دوران مدرسه ابتدایی توسط همکلاسیهایش بهطور مداوم مورد آزار و اذیت قرار میگرفته تا جایی که آن موقع مجبور شد چند بار مدرسهاش را تغییر دهد.اما داستان تنها به این دخترک اکتفا نمیکند. بلکه زاویه دید داستان را به سمت شویا ایشیدا میبرد؛ یعنی همان پسری که شوکو را در آن سالها اذیت میکرد. پسری که بعدها خود هدف آزار و اذیت قرار گرفته است. در سال سوم دبیرستان، شویا تحت تأثیر اشتباهات گذشتهی خود دچار عذاب وجدان میشود. پشیمانی او از اعمال گذشتهاش باعث میشود که به خودکشی فکر کند. او باور دارد که تنها راه برای جبران کارهای وحشتناکی که در کودکی انجام داده و شوکو را اذیت کرده این است که دوباره شوکو را پیدا کند و راهی برای جبران کارهایش بیابد. اما گاهی بخشش باید از خود آدم شروع شود و این درسی است که شویا بهراحتی نمیآموزد.
۱۰. انجل بیتز! (Angel Beats)
- سال پخش: ۲۰۱۰
- تعداد اپیزودها: ۱۳
- کارگردان: سیجی کیشی
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۶ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸ از ۱۰
داستان انیمهی «انجل بیتز!» در عالم برزخ اتفاق میافتد و با پسری به نام اوتوناشی آغاز میشود که روزی چشم باز میکند و متوجه میشود مرده است. خوشبختانه از شانس او، دختری تفنگبهدست به نام یوری برایش توضیح میدهد که او به زندگی پس از مرگ رسیده و او رهبر یک گروه مبارزه است که میخواهند شورش کنند و با دختری به نام انجل تاچیبانا بجنگند که زیردست حاکم جهان به حساب میآید. البته جنگیدن با انجل کار راحتی نیست، چون او قدرتهای فوقالعادهی ماورای طبیعی دارد. در این میان که گروه شورشیان، مأموریتهای مختلفی را علیه انجل طراحی و اجرا میکنند، اوتوناشی اخلاقیات اقدامات آنها را زیرسوال میبرد. در نهایت، ماهیت واقعی مدرسهی دنیای پس از مرگ فاش میشود و اوتوناشی شروع به همکاری با انجل میکند تا هدف این برزخ را درک کرده و به افرادی که تجربیات تلخ و سختیهای زندگی داشتهاند کمک کند تا به آرامش برسند. هر یک از مرگهای ذکرشده در این انیمهی فانتزی پر از اندوه است و مطمئنیم شما را به گریه میاندازند.
۹. دروغ آوریل تو (Your Lie in April)
- سال پخش: ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۵
- تعداد اپیزودها: ۲۲
- کارگردان: کیوهی ایشیگورو
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۵ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۶ از ۱۰
در فهرست بهترین انیمههای غمانگیز تاریخ، «دروغ آوریل تو» یکی از بهترین موسیقیهای پسزمینه را دارد که جو ناراحتکنندهی داستان را حتی تشدید میکند. «دروغ آوریل تو» از استودیوی A-1 Pictures داستان نابغهی پیانو و موسیقیدان مشهوری به نام کوسه آریما را دنبال میکند. اما از آنجا که داستان هیچوقت نمیتواند به همین سادگیها باشد، کوسه آریما پس از مرگ مادرش توانایی شنیدن صدای پیانوی خود را از دست میدهد. دو سال بعد، کوسه با کائوری میازونو، ویولنیست پرانرژی آشنا میشود که به او نشان میدهد موسیقی میتواند رهاییبخش باشد. «دروغ آوریل تو» داستان خود را بر مسیر بهبودی کوسه متمرکز میکند. در این مسیر، او میآموزد که موسیقی چیزی فراتر از نواختن دقیق هر نت است. به زودی، او در طول راه عاشق کائوری میشود. متأسفانه، شادابی کائوری فقط پوششی برای تراژدی قریبالوقوعی است که دست سرنوشت برای آنها مقدر کرده است. «دروغ آوریل تو» با موسیقی متن زیبا و احساسی، داستان عاشقانهی عمیقی است که به موضوعاتی مانند تراماهای احساسی، غلبه بر فقدان و غم از دست دادن عزیزان و پیشروی در زندگی با وجود تمام ناملایمات میپردازد.
۸. آنوهانا: گلی که آن روز دیدیم (Anohana: The Flower We Saw That Day)
- سال پخش: ۲۰۱۱
- تعداد اپیزودها: ۱۱
- کارگردان: تاتسویوکی ناگای
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۱ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۳ از ۱۰
«آناهانا: گلی که آن روز دیدیم» یک انیمهی کاملا اورجینال و دوباره از استودیوی A-1 Pictures است که در بهار ۲۰۱۱ پخش شد. این انیمه داستان گروهی از دوستان دوران کودکی را روایت میکند که اکنون نوجوان هستند و تلاش میکنند با از دست دادن دوستشان منما کنار بیایند. داستان سپس به پنج سال بعد میرود که پس از مرگ منما را نشان میدهد. در این مدت، گروه دوستان از هم جدا شدهاند، اما تنها یک چیز میتواند آنها را دوباره پیش هم بازگرداند و آن کسی نیست جز روح دوست قدیمیشان که برای دوباره گرد هم آوردن آنها کافی است. گروه دوباره متحد میشود تا منما بتواند آرزویش را برآورده کند و در عین حال به دوستانش فرصتی برای یافتن آرامش و ادامه دادن زندگی بدون او بدهد. در طول داستان، میبینید که چگونه مرگ منما بر هر یک از دوستانش تأثیر میگذارد. مهمترین مسئلهای که این انیمهی غمانگیز در داستان خود در مرکزیت قرار میدهد، احساس گناهی است که هر یک از بچهها بر دوش میکشند و با این قضیه دست به گریباناند که چگونه باید با مرگ بهترین دوست خود کنار بیایند.
۷. کلند (Clannad)
- سال پخش: ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۸
- تعداد اپیزودها: ۲۴
- کارگردان: تاتسویا ایشیهارا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۸ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸ از ۱۰
در انیمهی «کلند» نویسندگان مدام یک چیز تازه توی کاسهاتان میگذارند و تراژدی بعد از تراژدی به سمت شما روانه میشود و امانتان نمیدهد. «کلند» اقتباسی از رمان گرافیکی استودیوی Key به همین نام است و «کلند: افتر استوری» (Clannad After Story) با بیست و چهار قسمت حتی دراماتیکتر هم است. در حالی که بخش اول به درامهای معمولی دبیرستانی و اغلب دوستیها و روابط عاشقانه میپردازد، بخش دوم نگاهی بسیار جدیتر و تأثیرگذارتر به مشکلات و شادیهای بزرگسالی دارد و بر اهمیت خانواده تأکید میکند. «کلند» از معدود انیمههایی است که به بینندگان اجازه میدهد تا کل زندگی شخصیتها را ببینند، نه اینکه فقط به لحظات شاد یا کلیدی زندگی آنها مثل فارغالتحصیلی از دبیرستان یا عشاق دست در دست اکتفا کند. «کلند» بدون تعارف به نمایش از دست دادن، روابط پرتنش و شخصیتهایی میپردازد که از رویاهای خود دست میکشند. این انیمه آنقدر غمانگیز است که قلب شما را میشکند و شما را در دریایی از اشک رها میکند.
۶. مدفن کرمهای شبتاب (Grave of the Fireflies)
- سال پخش: ۱۹۸۸
- کارگردان: ایساهو تاکاهاتا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۵ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۵ از ۱۰
استودیو جیبلی در به تصویر کشیدن داستانهای غمانگیز استاد است و انیمههای آنها چندی از بهترین داستانسراییها را دارند. دلیلش هم مشخص است؛ آثار استودیو جیبلی با تمام داستانهای فانتزی و سورئالی که ممکن است داشته باشند، همچنان پستی بلندیهای زندگی را به همان شکلی که هستند به تصویر میکشند و برای همین دیدن آنها واقعا بر روح آدم تأثیر میگذارد. «مدفن کرمهای شبتاب» هم یکی از غمانگیزترین فیلمهایی است که دیدهاید و مشخصا نه فقط بین انیمهها. این فیلم که داستان آن در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد، داستان پسری به نام سیتا و خواهر کوچکش ستسوکو را روایت میکند که زندگیاشان به دست جنگ بیرحم و بیانصاف ویران شده و آنها را بدون والدین و خانهاشان رها کرده است.
سیتا و ستسوکو مجبور میشوند روی پای خودشان بایستند و راهی پیدا میکنند تا در حومهی ژاپن به زندگی ادامه دهند. آنها با وجود مشکلات بیپایان، خوشبینی کودکانهای دارند که به آنها قدرت میدهد تا در برابر سرنوشتی اجتنابناپذیر مقاومت کنند. در یکی از لحظات بهویژه دلخراش فیلم، شما زندگیای را میبینید که این بچهها میتوانستند بدون جنگ داشته باشند و تمام شادیهایی که میتوانستند مثل بچههای معمولی تجربه کنند. «مدفن کرمهای شبتاب»، یکی از بهترین انیمههای استودیو جیبلی و البته فیلمی بهشدت غمانگیز است؛ این فیلم با اینکه جنگ و پیامدهای ناشی از آن را در واقعیترین شکل به تصویر میکشد، همچنان عمیق، زیبا و بسیار تأثیرگذار است که هیچکس نمیتواند بیتفاوت از داستانش عبور کند.
۵. پوکمون (Pokémon)
- سال پخش: ۱۹۹۷ تاکنون
- تعداد اپیزودها: ۱۲۹۸
- کارگردان: کونیهیکو یویاما
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۵ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۳ از ۱۰
وقتی اسم پوکمون میآید، احتمالا اولین چیزی که به ذهنتان میرسد انیمههای غمانگیز نیست. اما این انیمه هم برای خودش تراژدیهایی داشته که برای طرفدارانی که سالها با این کاراکترها گذراندهاند، میدانند چه تأثیر زیادی بر بینندگان میگذارند. پوکمون درسهای ارزشمندی را به کودکان نسلهای مختلف آموخته است. یکی از درسهای خاصی که در ذهن هر نسل از بینندگان این انیمه باقی مانده، این است که خداحافظیها اجتنابناپذیرند. اش کچام در تلاش است تا استاد پوکمون شود. اش میخواهد همهی پوکمونها را بگیرد؛ اما خبر ندارد که همهی آنها قرار نیست کنار او باقی بمانند.
برای مثال، یکی از قسمتهای قابلتوجه «خداحافظی با باترفری» (Bye Bye Butterfree) است، قسمت ۲۱ از انیمه پوکمون. در این قسمت، اش و باترفری از هم جدا میشوند؛ زیرا باترفری گروهی از باترفریهای دیگر را پیدا میکند که میخواهد مراقب آنها باشد. این قسمت بهخصوص آنقدر احساساتی است که هر کسی آن را دیده فراموشش نخواهد کرد؛ زیرا باترفری، بهعنوان یک کاتراپی، اولین پوکمونی بود که اش در سفرش توانست بگیرد. از خداحافظی اش با باترفری اغلب بهعنوان یکی از غمانگیزترین لحظاتی که دوران کودکی بچههای دهه ۹۰ را تعریف کرد، یاد میکنند، درست مثل «شیر شاه» (The Lion King).
۴. دراگون بال زی (Dragon Ball Z)
- سال پخش: ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۶
- تعداد اپیزودها: ۲۹۱
- کارگردان: دایسوکه نیشیو
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۸ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۲ از ۱۰
با توجه به اینکه «دراگون بال» حول محور جمعآوری گویهای آرزو میچرخد، بهراحتی میتوان دید که چگونه مرگ میتواند بیمعنی شود. یکی ممکن است بگوید خب چرا فقط گویهای اژدها را جمع نمیکنید و شر قضیه را نمیکنید! اما این به این معنا نیست که «دراگون بال زد» و به تبع آن «دراگون بال سوپر» و «دراگون بال جیتی» نمیتوانند دل طرفداران را شکسته و اشکشان را دربیاورند. «دراگون بال زی» اغلب راههای خلاقانهای پیدا میکند تا به بینندگان نشان دهد که زنده کردن یک شخصیت دشوار است، اگر نگوییم غیرممکن. با توجه به علاقهی «دراگون بال زی» به مرگهای ناگهانی و شوکهکننده و فداکاریهای احساسی، مرگ همچنان میتواند غمانگیز باشد. حتی فراتر از مرگ، برخی تصمیمات شخصیتها نیز میتواند دلخراش باشد، چه واگذاری خود وجیتا به بابیدی و خیانت به خودش باشد، چه تصمیم گوهان برای انتخاب بین تحصیل و تبدیل شدن به قویترین فرد جهان. طرفداران بهشدت به این شخصیتها اهمیت میدهند، که این امر باعث میشود هضم کردن مرگ یا تصمیمات وحشتناک آنها دشوار باشد؛ حتی اگر بازگشتشان دیر یا زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد.
۳. سبد میوه (Fruits Basket)
- سال پخش: ۲۰۰۱
- تعداد اپیزودها: ۲۶
- کارگردان: آکیتارو دایچی
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۶ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۹ از ۱۰
«سبد میوه» یک انیمهی شوجو است که تماشای آن برای هر کسی که خودش را یک انیمهباز میداند ضروری است. بااینکه «سبد میوه» را میتوان در زمرهی انیمههای طنز در نظر گرفت که عناصر زندگی روزمره را هم در خودش دارد، اما زمانی که داستان غمانگیز خود را روی درام متمرکز میکند، واقعا تأثیرگذار میشود. میتوان گفت بهترین بخشهای «سبد میوه» آن بخشهایی هستند که تراژدی به صحنه وارد میشود. کاراکترهای واقعا آسیبدیده در مرکزیت «سبد میوه» قرار دارند که روایت آن را ملموس کرده است. قهرمان داستان، تورو هوندا، با اعضای خانواده سوما آشنا میشود و تصمیم میگیرد به آنها کمک کند تا از نفرین زودیاک خود رها شوند. او به سرعت خود را در شبکهای دلخراش و پیچیده از روابط، درام و سوءاستفادهها در خانوادهی سنتی سوما مییابد، اما بهعنوان دختری مهربان و خوشبین، جرئت نمیکند که از این خانواده دست بکشد. با گذشت زمان، تورو قلب هر یک از اعضای سوما را التیام میبخشد، اما او باید مراقب رئیس خشمگین خانواده یعنی آکیتو سوما هم باشد.
۲. ناکجاآباد موعود (The Promised Neverland)
- سال پخش: ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱
- تعداد اپیزودها: ۲۳
- کارگردان: مامورو کانبه
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۲ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۸.۵ از ۱۰
حتی اگر فصل دوم «ناکجاآباد موعود» یک ناکامی بزرگ بود، تماشای فصل اول این انیمهی سریالی غمانگیز و جذاب همچنان ارزش وقت شما را دارد. قهرمانان داستان این انیمه کودکانی هستند که در یک یتیمخانهی دورافتاده زندگی میکنند؛ اما به زودی متوجه میشوند که آنها چیزی جز طعمهای برای شیاطین نیستند. اما (Emma)، قهرمان جوان «ناکجاآباد موعود»، بهطور تصادفی بدن بیجان دوستش کانی را میبیند؛ یتیمی که مثلا قرار بود او را به فرزندخواندگی پذیرفته باشند! پس از کشف هدف واقعی پشت نگاه داشتن کودکان در این یتیمخانه، اما دوستانش را به شورش فرا میخواند و شروع به برنامهریزی برای فرار میکند. او حاضر است به هر قیمتی که شده از این یتیمخانه برود و بدین منظور، کارهای قهرمانانهای انجام میدهد و معلوم است که این کار آسانی نخواهد بود. «ناکجاآباد موعود» همچنین یک داستان درام جدی بین کودکان و مادر همیشه حاضر آنها دارد که بسیار بیشتر از آن چیزی است که به نظر میرسد.
۱. دوستان یکهفتهای (One Week Friends)
- سال پخش: ۲۰۱۴
- تعداد اپیزودها: ۱۲
- کارگردان: تارو ایواساکی
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷ از ۱۰
- امتیاز مایانیمهلیست به سریال: ۷.۵ از ۱۰
«دوستان یکهفتهای» از آن دست انیمههای خشن نیست که شما را با صحنههای خشونتبار و مرگهای متعدد آزار بدهد. بلکه با درام ظریف و ملایم و تمهای احساسی خود، راهی به قلب هر طرفدار انیمه پیدا میکند و یکی از بهترین انیمههای عاشقانه است. قهرمان داستان، یوکی هاسه، تصمیم میگیرد با همکلاسی ساکتش کائوری فوجیمیا دوست شود. اما این همکلاسی یک مشکل بزرگ دارد؛ خاطراتش هر دوشنبه پاک میشوند! کائوری همیشه دوستانش را فراموش میکند؛ برای همین نمیتواند با هیچکس دوست شود و پس از تلاشهای متعدد، دیگر خودش را به دست تنهایی سپرده و پذیرفته که این آرزو بر دلش میماند. وقتی یوکی پا پیش میگذارد که با او دوست شود، او در ابتدا به یوکی شک میکند، اما به سرعت با خوشحالی دوستی او را میپذیرد و با او کمک او، میخواهد راهی برای غلبه بر مشکل عجیب حافظهاش یافته و دوباره به شادی واقعی دست یابد.
منبع: CBR