نقد فیلم «صددام»؛ یک کمدی-سیاسی نسبتا شریف (جشنواره فیلم فجر)

فیلم «صددام» جسورانه پا به عرصهای میگذارد که کمتر فیلمسازی در سینمای ایران به آن ورود کرده است: ترکیب طنز سیاسی و تاریخ، آن هم نه تاریخی دوردست، بلکه بخشی از تاریخ معاصر که هنوز در ذهن بسیاری از ما زنده است. این جسارت، هم میتواند نقطه قوت فیلم باشد و هم پاشنه آشیل آن. در مطلب نقد فیلم صددام نگاهی دقیقتر به آخرین فیلم رضا عطاران خواهیم داشت.
هشدار: در نقد فیلم «صددام» خطر لو رفتن داستان وجود دارد.
نقد فیلم «صددام»؛ قابل قبول
از همان ابتدا، «صددام» تکلیفش را با مخاطب روشن میکند و نشان میدهد که قصد دارد کمدی سیاسی متفاوتی باشد. مانورهای نیروهای نظامی که در ده دقیقه ابتدایی به تصویر کشیده میشوند، قرار نیست جدی گرفته شوند، بلکه به سخره گرفته میشوند و این اتفاق در کمتر اثر ایرانی رخ داده است. فیلم «صددام» در تلاش است تا با ترکیب طنز و تاریخ، اثری متفاوت از کلیشههای رایج سینمای ایران ارائه دهد. این فیلم با جسارت خاصی به روایت بخشی از تاریخ معاصر پرداخته و در عین حال، فضای کمدی خود را حفظ میکند. این رویکرد، یادآور کمدیهای کلاسیک ایتالیایی است که با زبانی طنزآمیز، به نقد قدرت و سیاست میپرداختند. اما آیا این هجو، صرفاً برای خنداندن است؟ به اعتقاد من، بله و کاش خود سازندگان هم همین موضوع را سرلوحه کار خود قرار میدادند. صددام بیش از حد خودش را جدی میگیرد در حالی که اصلا یک فیلم کمدی-سیاسی عمیق نیست که قرار باشد در ذهنها ماندگار بماند. «صددام» در نهایت یک کمدی نسبتاً شریف است و بس. کارگردان که از دنیای فیلمهای ملودرام و جدی وارد عرصه ساخت فیلم کمدی شده، انگار شرمش آمده که چنین کاری را انجام داده (که البته از نظر نگارنده بههیچوجه کمدی ساختن کار بد و شرمگینی نیست!) و دلش خواسته تا دائم داد بزند و بگوید: «فیلم من صرفا یک کمدی نیست و کلی حرف دارد.» اما واقعیت اینست که خیر، «صددام» حرف خاصی برای گفتن ندارد مگر خنداندن مخاطبینش در یک مدت زمان دو ساعته.
فیلم «صددام» از نظر ساختار و لحن، به نوعی در امتداد کمدیهای هجوآمیز سیاسی در سینمای جهان قرار میگیرد. در تاریخ سینما، فیلمهایی مانند «مرگ استالین» به کارگردانی آرماندو یانوچی یا «دیکتاتور بزرگ» اثر چارلی چاپلین، موفق شدهاند با ترکیب شوخیهای تلخ و هجو سیاسی، چهرهای متفاوت از دیکتاتورها و نظامهای اقتدارگرا ارائه دهند. در این فیلمها، طنز بهعنوان ابزاری برای نقد و شکستن هیمنه قدرت عمل میکند، نه صرفاً یک لایه کمیک برای سرگرمکردن مخاطب. «صددام» نیز در تلاش است چنین مسیری را طی کند، اما به دلیل برخی ضعفهای فیلمنامه و انسجام ساختاری، در این زمینه به موفقیت کامل نمیرسد.
از سوی دیگر، مقایسه «صددام» با برخی آثار معاصر مانند «جوجو ربیت» ساخته تایکا وایتیتی نیز میتواند صورت بگیرد. همانطور که وایتیتی در فیلم خود با نگاهی طنزآمیز و هجوآلود به دوران نازیها پرداخته و تصویری کودکانه و درعینحال گزنده از هیتلر ارائه داده، «صددام» نیز تلاش دارد از موقعیتهای کمیک برای به چالش کشیدن فضای جنگ و ایدئولوژیهای سختگیرانه بهره ببرد. با این حال، تفاوت در سبک پرداخت و میزان تسلط کارگردان بر ژانر، باعث شده که «صددام» نتواند آن انسجام و تأثیرگذاریای را که در آثار مشابه خارجی دیده میشود، به دست آورد. فیلمهایی که به شخصیتهای تاریخی و وقایع جنگ ایران و عراق پرداختهاند معمولاً لحن جدیتری داشتهاند، اما «صددام» بهعنوان اثری متفاوت، تلاش کرده با رویکردی کمدی، به بخشی از تاریخ معاصر بپردازد و برای این کار فقط یک رضا عطاران کاردرست دارد و هیچ المان طنز موفق دیگری؛ حتی «عباس جمشیدیفر» درست حسابی ندارد.
واقعیت اینست که نمیتوان از بازی جذاب رضا عطاران چشمپوشی کرد. او به خوبی توانسته است در نقش اصلی فیلم ظاهر شود و لحظات کمیک فیلم را به اوج برساند. عطاران با درک عمیق از شخصیت و توانایی کمنظیر در ایجاد لحظات کمیک، نیروی محرکه اصلی فیلم است و سایر بازیگران در کنار او معنا میگیرند. «پریناز ایزدیار» در نخستین تجربه کمدی خود نشان میدهد که برای این نقشها هنوز باید تمرین کند و آزاده صمدی هم کلیشهای بازی میکند و نتوانسته از چارچوب «زن خشن و جذاب» خودش دور شود؛ هرچند بهنظر میرسد کارگردان اساساً همین موضوع را از او میخواسته و نقش را برای خود او نوشته است! جمشیدیفر برخلاف همیشه بیمزه است و فیلم چندان فرصتی هم برای عرض اندام به او نمیدهد، حالا نتیجه چه شد؟ آیا عطاران به تنهایی میتواند بار فیلم را به دوش بکشد؟ به نظر من، خیر.
فیلمنامه «صددام»، با وجود ایده اولیه جذاب، در نیمه دوم دچار ضعف میشود. برخی شوخیها تکراری میشوند و فیلم از ریتم میافتد. پورامیری تا امروز بیشتر در فضای سینمای درام و جدی فعالیت داشته و با آثاری همچون «شنای پروانه» و «یادگار جنوب» شناخته میشود. «صددام» نخستین گام او به سمت سینمای کمدی (یا به قوی، سینمای گیشه) محسوب میشود. این تغییر مسیر، هرچند جسورانه، اما همچنان تحت تأثیر امضاها و نشانههای فیلمهای قبلی او قرار دارد. در بسیاری از لحظات فیلم، رگههایی از فضای ملودرامهای سنگین پیشین او به چشم میخورد که چندان با ذات کمدی سیاسی این فیلم هماهنگ نیستند.
بهعنوان مثال، برخی سکانسهای احساسی یا پردازشهای دراماتیک بیشازحد شخصیتها، به جای تقویت لحن هجوآمیز فیلم، گاهی به آن حالتی ناهماهنگ میبخشند. این عناصر که شاید در یک درام اجتماعی کارکرد داشته باشند، در یک کمدی که قرار است نقدی هجوآمیز از سیاست ارائه دهد، تا حدی مانع یکپارچگی لحن اثر میشوند. به همین دلیل، «صددام» در لحظاتی که کم هم نیستند از مسیر یک کمدی هوشمندانه خارج میشود، در حالی که نباید فراموش کرد برای ارائه نقد سیاسی و جدی، لازم نیست فیلم از فضای هجو خود فاصله بگیرد.
رویکرد «صددام» پیش از این در سینمای ایران چندان متداول نبوده و از آنسو در سینمای جهانی به کرات دیده شده: نمونههایی چون «دیکتاتور» ساشا بارون کوهن، «مرگ استالین» آرماندو یانوچی و «دیکتاتور بزرگ» چارلی چاپلین وجود دارند که از ترکیب هجو و تاریخ بهره گرفتهاند. در «دیکتاتور»، بارون کوهن از یک فضای اغراقآمیز و تمسخر مستقیم قدرت بهره میبرد، در حالی که «مرگ استالین» با لحن سرد و دیالوگهای خشک، اقتدارگرایی را زیر سوال میبرد. «دیکتاتور بزرگ» چاپلین نیز، با استفاده از فیزیکال کمدی و هجو مستقیم، تصویری از استبداد ارائه میدهد که هم زمانه خود و هم تاریخ را به چالش میکشد.
«صددام» چطور؟ «صددام» هیچ کدام از این کارها را نمیکند و صرفاً در تلاش است برخی از این المانها را در روایت خود جای دهد، اما تفاوت در ساختار سینمای ایران و محدودیتهای ژانری باعث شده که این فیلم نتواند به همان سطح از انسجام و تأثیرگذاری برسد. در حالی که فیلمهای ذکر شده با دقتی مثالزدنی در مرز بین کمدی و نقد سیاسی حرکت میکنند، «صددام» در برخی لحظات بیش از حد محتاط میشود و همین مسئله مانع از آن میشود که به اثری کاملاً تأثیرگذار تبدیل شود. با این وجود، تلاش فیلم برای حرکت در این مسیر، آن را از بسیاری از کمدیهای بیمحتوای گیشهای سینمای ایران متمایز میکند.
- بازی رضا عطاران
- دور شدن از کلیشههای کمدی رایج سینمای ایران
- پایان بندی ضعیف
- فیلمنامه غیرمنسجم
- بازی بد سایر بازیگران
- جدی گرفتن بیش از حد خود
«صددام»، یک اتفاق خوب در سینمای کمدی ایران است. این فیلم، نشان میدهد که میتوان از کلیشههای رایج کمی فاصله گرفت و به موضوعات حساس هم نزدیک شد. این فیلم تلاش دارد تا از کلیشههای رایج در کمدیهای سینمای ایران فاصله بگیرد و همزمان، روی مرزهای سانسور حرکت کند. با زیرکی از قیچی ممیزی عبور کرده و نشان میدهد که کمدی میتواند فراتر از شوخیهای سطحی باشد. با این حال، هرچند «صددام» یک اثر قابل احترام محسوب میشود و از بسیاری از کمدیهای گیشهای این سالها برتر است، اما هنوز فاصله زیادی تا استانداردهای طلایی کمدی در سینمای ایران دارد. این فیلم را نمیتوان اثری ماندگار دانست، اما در میان انبوه کمدیهای سخیف و کلیشهای این سالها، گزینهای است که دستکم ارزش دیده شدن را دارد.
اسامی فیلمها | امتیاز از ۵ |
صیاد | صفر |
بازی خونی | صفر |
سونسوز | 3 |
داد | 1 |
رگهای آبی | صفر |
ترک عمیق | 2 |
افسانه سپهر | 1 |
صنم | – |
آنتیک | صفر |
رها | 2.5 |
بچهی مردم | 2 |
اسفند | 1 |
آبستن | – |
لولی | – |
ژولیت و شاه | 1 |
شمال از جنوب غربی | 1.5 |
چشم بادومی | صفر |
لاکپشت | صفر |
اشک هور | – |
دست تنها | – |
خاتی | 1 |
زیبا صدایم کن | 3.5 |
کفایت مذاکرات | 0 |
پسر دلفینی ۲ | 0 |
ناتور دشت | 3.5 |
رکسانا | 1 |
مرد آرام | 0 |
موسی کلیمالله | 0.5 |
بازی را بکش | 1 |
صددام | 0 |
تاکسیدرمی | 0 |
غریزه | 2.5 |
شوهر ستاره | – |
زال و رودابه | – |
پیشمرگ | 0 |
ماریا | 0.5 |
پیر پسر | 5 |
1968 | 0 |
فریاد | 0.5 |
خدای جنگ | – |
گوزنهای اتوبان | – |
منبع: دیجیکالا مگ