معرفی کتاب «ماهی جنگجو»؛ برای طرفداران رمان «ناطور دشت»

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۲ دقیقه
کتاب ماهی جنگجو

«ماهی جنگجو» را بخوانید اگر دلتنگِ هولدن در کتاب «ناطور دشت» هستید. تمام داستان ماهی جنگجو نوشته‌ی اس. ای. هینتون، تنها بخشی از خاطرات نوجوانیِ «راستی-جیمز» است. پسری که تمام عمر در سایه‌ی برادر بزرگتر، پی هویت خودش می‌گشت.

برادری که «انگار از تو قصه‌ها اومده بیرون». همه دوستش دارند و حرفش برای همه‌ی محله سند است. او را با لقب «پسر موتورسوار» می‌شناسند با اینکه هرگز توی زندگی‌اش موتورسیکلتی نداشته اما دزدیدنشان برایش مثل آب خوردن بوده است. زمانی رهبری دارودسته‌های محلی را بر عهده داشته و بدون توضیح به پدر دائم‌الخمرشان، می‌آمده و می‌رفته و می‌آمده و می‌رفته و در ابتدای کتاب و خاطره‌ی راستی-جیمز می‌خوانیم که یک بار رفته اما دیگر نیامده.

علیرغم تلاش راستی-جیمز برای بی‌تفاوت نشان دادن خودش به این غیبت، سرگشتگی در نبود برادرش را حتی شخصیت‌های داستان هم می‌فهمند. چه برسد به خواننده که از همان ابتدای داستان به صداقت معصومانه‌ی راوی آگاه است. پسرک از تنهایی وحشت دارد و این را بارها و بارها به زبان‌های مختلف برایمان می‌گوید.

کتاب ماهی جنگجو اثر اس. ای. هینتون نشر نگاه

فضای داستان پر است از تضاد. خشونتی که در خیابان‌های محله موج می‌زند، نوجوانانی که هرکدام به نوعی دنبال معنا و راه فرار از پوچی هستند، و راستی-جیمزی که همه‌ی این‌ها را می‌بیند ولی بیشتر از همه به دنبال آرامش و یک همراه واقعی است. ترس از تنهایی، او را به روابطی ناهموار می‌کشاند؛ مثل دوستی‌اش با استیو، بهترین دوستش، یا پتی، دختری که ادعا می‌کند دوستش ندارد ولی نبودنش را هم نمی‌تواند تحمل کند.

اما پسر موتورسوار، برای برادر کوچک‌ترش، برای کل محله و حتی برای ما چیزی فراتر از یک انسان است. انگار که نمادی از شورش و آزادی در دنیای نوجوانی باشد. کسی است که راستی-جیمز به او حسادت می‌کند، از او الهام می‌گیرد، به او تکیه می‌کند، عاشقانه دوستش دارد و از او متنفر است. پسر موتورسوار  چندان اهل ابراز احساسات مثبت یا منفی و یا حتی حرف زدن نیست. با تمام جذابیت‌هایش، تصویرگر قهرمانی است که زیر بار سنگین زندگی خم شده و نایی هم برایش نمانده که بخواهد گله‌ کند یا داستان زندگی‌‌اش را برای کسی روایت کند. درست برخلاف راستی-جیمز که با همه‌ی سادگی و سرگشتگی‌اش، حرف‌های زیادی دارد که به دل می‌نشیند. انگار هرچه بیشتر تلاش می‌کند بی‌تفاوت به نظر برسد، بیشتر ضعف‌ها و زخم‌هایش آشکار می‌شود. زخم‌هایی که از گذشته و خانواده‌اش به ارث برده و در هر قدم زندگی‌اش، او را به عقب می‌کشانند.

کوپولا و رنگ‌های ماهی جنگجو

در سال ۱۹۸۳، فرانسیس فورد کوپولا این داستان را به یک فیلم تبدیل کرد. فیلم، با نام ماهی جنگی (Rumble Fish)، سیاه و سفید ساخته شد اما نه کاملاً؛ چراکه ماهی‌های رنگارنگ درون آکواریوم، با رنگ‌های زنده‌شان تنها عنصر رنگی تصویر هستند. این تصمیم خلاقانه، استعاره‌ای است از تفاوت، آزادی، و شاید رؤیاهایی که هرگز به حقیقت نمی‌پیوندند چرا که در چارچوب آکواریوم جامعه‌ای محدود، گیر افتاده‌اند.

کتاب ماهی جنگجو

بازی درخشان مت دیلون در نقش راستی-جیمز و میکی رورک در نقش پسر موتورسوار، فیلم را به اثری ماندگار تبدیل کرده است. کاپولا، با تصاویر سوررئال و موسیقی تأثیرگذار استوارت کاپلند، دنیای تاریک و در عین حال رؤیایی داستان را روی پرده آورد. دنیایی که بیشتر شبیه خاطره‌ای محو است تا واقعیت.

در نهایت، کتاب ماهی جنگجو داستانی است درباره‌ی جستجوی هویت، رفاقت، و پذیرش واقعیت. کتابی که اگرچه کوتاه است، اما لایه‌های عمیقش تا مدت‌ها ذهن خواننده را درگیر می‌کند. و اگر بعد از خواندن آن، خواستید دنیای داستان را از زاویه‌ای دیگر ببینید، فیلمش را تماشا کنید. شاید این‌بار، ماهی‌های رنگی حرف تازه‌ای برای گفتن داشته باشند.

منبع: دیجی‌کالا مگ

راهنمای خرید کتاب


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X