سریال علمی-تخیلی «برای تمام بشریت»؛ منجی «جنگ ستارگان» از راه رسیده است؟
ماه مارس سال ۲۰۰۹ در قسمت پایانی یک سریال تلویزیونی علمی-تخیلی، مردی میانسال با ریشی انبوه جلوی تلویزیون ظاهر شد و شروع کرد به خواندن بخشهایی از نشریهی نشنال جئوگرافیک. برای طرفداران سرسخت سریال علمی-تخیلی کالت «ناوبر فضایی گالاکتیکا» (Battlestar Galactica)، این دیگر میخ آخر بر تابوت رویاهایشان بود. آنها که حسابی ناراحت بودند، موجی در اینترنت به راه انداختند.
ناوبر فضایی گالاکتیکا
این مرد، رونالد دی. مور بود، تهیهکننده و نویسندهای که «ناوبر فضایی» را تولید کرده بود. آن صحنهی پایانی که دو شخصیت از داستان در خیابانهای منهتن قدم میزدند، از نظر میزان تفرقه و دودستگی میان طرفداران، تفاوت چندانی با پایان سریال «بازی تاج و تخت» نداشت.
با اینحال، مور بدون اینکه ضربهی مرگباری به کارنامهی حرفهایش وارد شود (بلایی که «بازی تاج و تخت» سر خالقانش آورد)، بازگشت خارقالعادهای داشت. ابتدا به سراغ «غریبه (Outlander) رفت که یک سریال عاشقانهی سفر در زمان بود. حال، او در همکاری با اپل تیوی سریال «برای تمام بشریت» را ساخته است، مجموعهای که داستان تلاش برای سفر به فضا را با چنان پیچش و جذابیتی روایت میکند که مخاطبان سریالهای معتبر معاصر، هرگز مشابهش را ندیدهاند.
مور بعدا در مصاحبهای گفت: «ناوبر فضایی اولین باری بود که میتوانستم واکنش مردم را به صورت آنی ببینم. ظرف یک ساعت، یا نیم ساعت بعد از پخش هر قسمت، میتوانستید واکنشهای مردم را ببینید.» او این مصاحبه را بعد از پخش قسمت پایانی «بازی تاج و تخت» و سیل واکنش مردم انجام داد. تنها کاری که از دستش برمیآمد این بود که با خالقان «بازی تاج و تخت» همدردی کند.
او در میان تاملات خود درباره واکنشهای مردم پیش از ظهور شبکههای اجتماعی مجازی، متوجه شد که آن اتفاق پر شروشور نهایی «ناوبر فضایی» (معلوم میشد یکی از شخصیتهای کلیدی سریال یک فرشته است که از سرزمین پیشین انسانها پیش از سقوط به زمین، آمده است)، آنقدری که خودش امیدوار بود، خوب نبوده است.
در واقع، اوضاع کاملا برعکس شد. طرفداران از خشم دندان روی هم میسائیدند، مو میکندند و با عصبانیت اسم مور را بر زبان میآوردند. از این بدتر این بود که خودش هم در صحنهی پایانی سریال حضور افتخاری داشت! این توهین دیگر خیلی زیاد بود. فرض کنید دیوید بنیاف و دی. بی. وایس (خالقان «بازی تاج و تخت») هم در پایان سریال کنار تیریون حضور داشتند. نشنال جئوگرافیک خواندن مور هم در این حد جنجالی بود.
مور بعدا در اینباره گفت: «وقتی طرفداران واقعا راضی نیستند، و حسابی عصبانی شدهاند، این کار واقعا آزار دهنده است. راحت میشود احساسش کرد. ولی راستش را بخواهید، الان هم که به آن حرکت فکر میکنم، دوستش دارم. به نظرم خیلی کار عالی بود. و اهمیت نمیدهم اگر هواداران را عصبانی کرده است.»
آن ماجرا، داستان «ناوبر فضایی گالاکتیکا» را تمام کرد و باعث شد که درست مثل «بازی تاج و تخت»، بعد از پایان سریال دیگر بحثی در موردش انجام نشود و خیلی راحت به فراموشی سپرده شود. با اینحال، همانطور که بالاتر هم اشاره شد، این واکنش منفی خلل چندانی در مسیر مور ایجاد نکرد. او در حال حاضر، یکی از خاصترین خالقان در دنیای سریالهای تلویزیونی است.
مور به نوعی در نقطهی مقابل کوین فایگی، معمار اصلی جهان سینمایی مارول قرار دارد. فایگی خیلی روی ساخت یک نشان تجاری خاص تمرکز کرده است، از همان «مرد آهنی» سال ۲۰۰۸ تا سریال «خانم مارول» که همین چند وقت پخش شد، ردپای این تفکر او دیده میشود. بر خلاف فایگی، مور همیشه به دنبال چیزهای تازه بوده است. او با حضور در تیم نویسندگان سریال «پیشتازان فضا: نسل بعدی»، اولین تجربهی خود در این حوزه را به دست آورد و تا سالها در بخشهای مختلف این سریال فعالیت کرد. سپس سریال قدرنادیدهی «کارنیوال» را برای اچبیاو تهیهکنندگی کرد. سریالی که اساسا یک «دکتر هو»، با بودجهای بزرگ، در طول بحران اقتصادی آمریکا بود.
سپس با «ناوبر فضایی گالاکتیکا» تمام کلیشههای سریالهای علمی-تخیلی را کنار گذاشت و از نوع شروع کرد. این سریال از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۹ پخش میشد. این ادعا را باید پذیرفت که یکی از دلایل اقبال مردم به سریال مور، موج تازهای بود که سهگانهی دوم «جنگ ستارگان» در آن زمان راه انداخته بود. گلن ای. لارسن، تهیهکنندهی «ناوبر فضایی» هم از این محبوبیت خبر داشت. به همین دلیل یک واژهی «ستاره» به اسم سریال خود اضافه کرد (Battlestar Galactica).
سریال تازهی رونالد دی. مور
«برای تمام بشریت» (For All Mankind)، آخرین اثری است که مور ساخته است. این سریال تلویزیونی علمی-تخیلی که برای اپل تیوی ساخته شده است، تمرکز خود را روی یک فرضیهی جالب گذاشته است: چه میشد اگر شوروی زودتر از آمریکا و نیل آرمسترانگ، پای بر سیارهی ماه میگذاشت؟ در این صورت، قرن بیستم وارد چه مسیری میشد؟
از طریق همین فرضیهی جذاب، مور یک چشمانداز جذاب و تازه از ۵۰ سال گذشته ارائه میدهد. در نسخهی خیالی او از دهههای ۱۹۶۰، ۷۰ و ۸۰، کسی به جان لنون شلیک نکرده است، گل دست خدای مارادونا رد شده است و «پیشتازان فضا: خشم خان» اولین فیلم جدی این مجموعه است. این تغییر آخری دیگر خیلی عظیم است (مخصوصا اگر از طرفداران «پیشتازان فضا» باشید). ولی مور کاری میکند که این تاریخ جایگزین در یک ترکیب هنرمندانه از جدیت و بلاهت، پیش برود.
رونالد دی. مور و «جنگ ستارگان»
برای مور ۵۷ ساله، هنوز فرصتهای زیادی وجود دارد. او همچنان که روی فصلهای بعدی «برای تمام بشریت» کار خواهد کرد، یک قرارداد همکاری را با دیزنی برای بازسازی یکی از آثار کلاسیک این شرکت به نام «خانوادهی سوئیسی رابینسون» امضا کرده است. شاید این یک نقطهی شروع برای همکاری مور و دیزنی برای ساخت اثری در جهان فرزند طلایی این شرکت، «جنگ ستارگان» باشد.
خود مور در این باره گفته است: «من آنقدر پیر هستم که بگویم تابستان سال ۱۹۷۷ به دیدن «جنگ ستارگان» در سینما رفتم و آن را برای اولین بار دیدم. و بعد باید سالها صبر میکردیم تا دنبالهی بعدی اکران شود. الان که اوضاع خیلی بامزه شده است. آن زمان من باید لابهلای فیلمهایی که بعد از سالها میآمدند، کتاب میخواندم و کلی خیالپردازی میکردم. آن زمان هم معلوم بود با چه جهان غنی طرف هستیم و چقدر داستان مختلف را به روشهای مختلف میتوان در آن روایت کرد.»
دیزنی تیم مخصوص خودش را برای مجموعهی «جنگ ستارگان» دارد. ولی حال که سریال «اوبی وان کنوبی» در حد انتظار عمل نکرده است (البته باید بازی بسیار خوب یوان مکگرگور را استثناء در نظر گرفت)، تهیهکنندگان این مجموعه دنبال کسی هستند که با زیر و بم جهان جرج لوکاس آشنایی داشته باشد و ترسی از پیادهسازی جهانبینی متمایز خود نداشته باشد. و چه کسی میتواند مخالف این ایده باشد که مور میتواند نیرو را به جای اصلی خود برگرداند و «جنگ ستارگان» را دوباره به همان مجموعهی جسور و نوآورانهی پیشین تبدیل کند؟
منبع: Telegraph