۱۰ فیلم برتر رابرت دووال؛ ستاره‌ی نقش‌های مکمل (پرتره‌ی یک بازیگر)

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۳ دقیقه
فیلم‌های رابرت دووال

«عاشق بوی بمب‌آتش‌زای سر صبحم.» رابرت دووال، بی‌شک یکی از بهترین بازیگران تاریخ سینما، تلویزیون و صحنه‌ی نمایش، طی هشت دهه فعالیت هنری است. او با بسیاری از کارگردان‌های مطرح تاریخ سینما همکاری کرده‌ و در بعضی از مهم‌ترین فیلم‌های عصر خودش حضور یافته‌است؛ از حضور به یادماندنی‌اش در «اینک آخرالزمان» (Apocalypse Now) گرفته تا نقش کلیدی‌اش در «پدرخوانده» (The Godfather) و نقش‌آفرینی برنده‌ی اسکارش به عنوان یک خواننده‌ی موسیقی کانتری الکلی در «بخشش‌های محبت‌آمیز» (Tender Mercies). دووال هنوز هم به بازیگری ادامه می‌دهد و آخرین فیلمی که در آن نقش‌آفرینی کرده‌ است، «چشم آبی روشن» (The Pale Blue Eyes) محصول سال ۲۰۲۲ است. اما بهترین فیلم‌های رابرت دووال کدامند؟

دووال همه فن حریف است؛ او هم در ایفای نقش مرد خوش‌قلب قصه‌ها تبحر دارد و هم یک نقش منفی قدرتمند است. تخصص او بازی در نقش قلدرهای پر سر و صدا و عصبانی است. او می‌تواند از مرزهای زندگی معمولی فراتر برود، اما تمام نقش‌هایی که ایفا کرده‌است، ریشه در احساسات واقعی و مضامین عمیق روانشناسی دارند. همین نکته دووال را تبدیل به یکی از بهترین بازیگرانی می‌کند که می‌توان سیر روند مردبودن در آمریکا را از طریق کارنامه‌ی چندساله‌اش کشف کرد؛ از «سانتینی کبیر» (Great Santini) گرفته تا «حواری» (The Apostle). دووال متولد ۵ ژانویه‌ی ۱۹۳۱ است و حالا ۹۳ سال دارد. در ادامه نگاهی می‌اندازیم به ماندگارترین نقش‌آفرینی‌ها و فیلم‌های شاخص کارنامه‌ی هنری رابرت دووال.

۱۰. سانتینی کبیر (Great Santini)

سانتینی کبیر

  • کارگردان: لوئیس جان کارلینو
  • بازیگران: رابرت دووال، بلایث دانر
  • سال تولید: ۱۹۷۹
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۵ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۶۴ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰

این درام خانوادگی، حول محور رابطه‌ی بین بن میتچام، با بازی مایکل اوکیف و رقیبش، پدر مستیدی به نام بول، با بازی رابرت دووال، می‌گردد. بول، یک خلبان جنگی نیروی دریایی است که با نام مستعارش شناخته می‌شود؛ سانتینی کبیر. بول، در یکی از مراکز کارولینای جنوبی خدمت می‌کند. داستان فیلم مربوط به سال ۱۹۶۲ می‌شود. بول یک جنگجو است، بدون جنگ و از این بابت دلسرد می‌باشد. او با گذر زمان، بیش‌تر و بیش‌تر، نسبت به بن پرخاش می‌کند و هنگامی که بن تصمیم می‌گیرد در مقابل پدرش بایستد و خواسته‌های خودش را مطرح نماید، همه‌چیز پیچیده‌تر می‌شود.

رابرت دووال، برای بازی در این فیلم توانست نامزد اسکار بازیگری شود. او بول را به بهترین شکل ممکن با ترکیبی از خودستایی، بی‌رحمی و آسیب‌پذیری خلق می‌کند. او به جای این که از شخصیت‌های از پیش خلق‌شده‌ی شبیه به بول استفاده کند، شخصیتی چند بعدی شکل می‌دهد و او را مقابل دوربین می‌فرستد. از طرفی بول، بدجنس و سلطه‌جو است و از طرف دیگر، منظم است و از دو فرزندش و حتی خودش انتظارات زیادی دارد. نقطه ضعف مرگبار او احساس ناامنی‌اش است که به تدریج بدخیم‌تر می‌شود. دووال در این فیلم، صحنه‌های درخشان زیادی دارد؛ در یکی از آن‌ها او یک توپ بسکتبال را به سر فرزندش می‌زند و پشت هم تکرار می‌کند: «می‌خوای گریه کنی؟»

کتاب مسیر بازیگر اثر میخاییل چخوف نشر نیماژ

۹. مش (MASH)

مش

  • کارگردان: رابرت آلتمن
  • بازیگران: رابرت دووال، دونالد ساترلند
  • سال تولید: ۱۹۷۰
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۴ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۰ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰

قبل از این که سریال «مش» معروف شود، رابرت آلتمن فیلمی با همین نام با بازیگرانی درخشان ساخته بود؛ یک کمدی تلخ شجاعانه. «مش»، داستان یک تیم پزشکی را روایت می‌کند که طی جنگ کره، در یک بیمارستان صحرایی، مستقر هستند. شخصیت‌های فیلم از خنده و شوخی‌های عملی و لفظی استفاده می‌کنند تا به دنبال صحنه‌های خونین و چالش برانگیزی که طی جنگ با آن‌ها مواجه می‌شوند، سلامت عقلی خود را از دست ندهند. شوخی‌های آن‌ها گاهی به طرز ناراحت‌کننده‌ای وحشیانه می‌شود. اگرچه صحنه‌ی فیلم‌برداری فیلم کره است، هدف اصلی فیلم «مش»، انتقاد به جنگ ویتنام است؛ جنگی که هنگام ساخته‌شدن فیلم، در حال رخ دادن بود.

بازیگران اصلی فیلم، دونالد ساترلند، تام اسکریت، الیوا گولد، سالی کلرمن و رابرت دووال در نقش فرانک برنز هستند. برنز، یک جراح از خودراضی و نالایق است. او یک انسان بی‌شخصیت است که هدف بسیاری از شوخی‌های همکارانش قرار می‌گیرد. با این حال، دووال به برنز عمق اضافه می‌کند و زمان‌هایی فرا می‌رسد که مخاطب تقریبا با او همذات‌پنداری می‌کند؛ تقریبا. لحظه‌ای که دووال در آن می‌درخشد، صحنه‌ای است که در آن شخصیتی دیگر باعث فروپاشی روانی او می‌شود، فروپاشی‌ای که او را به یک بیمارستان روانی می‌کشاند.

۸. تیغه‌ی فلاخن (Sling Blade)

فیلم‌های رابرت دووال

  • کارگردان: بیلی باب تورنتون
  • بازیگران: رابرت دووال، بیلی باب تورنتون
  • سال تولید: ۱۹۹۶
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰

«فهمیدم که دلیلی برای کشتن کسی ندارم. ها، ها.» داستان این فیلم که بیلی باب تورنتون کارگردانی، نویسندگی و بازیگری نقش اصلی آن را انجام داده‌است، حول محور کارل چیلدرز می‌گردد؛ یک مرد با مشکلات روانی و گذشته‌ای تلخ که پس از ارتکاب یک جرم خشن در زمان کودکی، به تازگی از یک بیمارستان روانی آزاد شده‌است. او به شهر جنوبی کوچک زادگاهش باز می‌گردد. در این شهر، با نوجوانی به نام فرانک ولتی، با بازی لوکاس بلاک، دوست می شود و زندگی‌اش با زندگی اطرافیانش گره می‌خورد.

دووال نقش پدر کارل، فرانک را بازی می‌کند. هنگامی که کارل کودک بوده‌است، فرانک یک مستبد زورگو بوده، اما حالا تبدیل به مردی عصبانی و تنها شده‌است که جنون او را زمین‌گیر کرده. اگرچه حضور او در این فیلم کوتاه است، با این حال یکی از نقاط قوت «تیغه‌ی فلاخن» محسوب می‌شود. انتخاب بازیگران این فیلم بی‌عیب است. دووال برای ایفای نقشی انتخاب شده‌است که با قدرت و مرد سلطه‌گربودن، ارتباط دارد. دووال معمولا پرانرژی و قوی است، پس دیدن او در حالی که به چنین وضعی گرفتار شده، به مخاطب شوک وارد می‌کند. او نقش یک مرد شکسته را با دقت و مهارت ایفا می‌کند؛ این نقش‌آفرینی یکی از تلخ‌ترین بازی‌های سینمایی او است.

کتاب قدرت بازیگر اثر ایوانا چوبوک نشر قطره

۷. شبکه (Network)

شبکه

  • کارگردان: سیدنی لومیت
  • بازیگران: رابرت دووال، ویلیام هولدن
  • سال تولید: ۱۹۷۶
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۳ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰

وقتی به فیلم‌های شاخص رابرت دووال می‌رسیم، «شبکه» جایگاه ویژه‌ای دارد؛ شاهکار سیدنی لومیت درباره‌ی رسوایی‌های شبکه‌های خبری که در آن، پتر فینچ نقش هاوارد بیل را ایفا می‌کند. هاوارد یک خبرنگار کهنه‌کار است که پس از یک فروپاشی عصبی ناگهانی روی آنتن زنده‌، تبدیل به یکی از پرطرفدارترین خبرنگاران شبکه می‌شود. مسئولان شبکه هم به جای این که هاوارد را از کنار برکنار کنند، تصمیم می‌گیرند او را در تلویزیون نگه دارند تا بتوانند به سوددهی برسند. رابرت دووال در این فیلم نقش مکمل دارد. او نقش فرانک هکت را در «شبکه» بازی می‌کند. هکت یک رئیس زورگو است که دوست دارد به هر قیمتی که شده، شبکه آمار بالایی از مخاطبان را به نام خودش ثبت کند.

«شبکه» و موضوعاتی که به آن می‌پردازد، حالا که بیش از پنجاه سال از ساخته‌شدن فیلم می‌گذرد، بیش‌تر قابل درک هستند. فیلم‌نامه‌ی درخشان پدی چایفسکی امکانات زیادی را در اختیار بازیگران قرار می‌دهد. در اینجا، دووال به طرز دل‌پذیری نفرت‌انگیز و مخرب است. او هیچ مرز اخلاقی‌ای ندارد و تنها به پیشرفت شرکت فکر می‌کند. او باعث خلق لحظات درخشان زیادی در این فیلم می‌شود. برای مثال، طی یک جلسه‌ی هیأت مدیره، هنگامی که پیشنهاد به قتل رساندن مطرح می‌شود، او اصرار می‌کند که می‌خواهد نظر همه را درباره‌ی این پیشنهاد بشنود.

۶. کشتن مرغ مقلد (To Kill a Mockingbird)

فیلم‌های رابرت دووال

  • کارگردان: رابرت مولیگان
  • بازیگران: رابرت دووال، گرگوری پک
  • سال تولید: ۱۹۶۲
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۳ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۸ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰

پس از چندین نقش‌آفرینی موفق بر روی صحنه‌ی تئاتر، رابرت دووال نخستین نقش‌آفرینی سینمایی‌اش را با «کشتن مرغ مقلد»، در نقش بوو رادلی، تجربه کرد. بوو همسایه‌ی عجیب و تنهایی است که نقشی کلیدی را در پرده‌ی آخر این فیلم ایفا می‌کند. بازیگر نقش اصلی این فیلم، گرگوری پک است. پک در این فیلم که یکی از بهترین آثار کارنامه‌ی هنری او است، نقش اتیکوس فینچ، یک وکیل کارآزموده که در حال دفاع کردن از یک مرد سیاه‌پوست به نام تام رابینسون، با بازی براک پترز، است را ایفا می‌کند. پترز به تجاوز کردن به یک زن سفیدپوست متهم شده‌است. مری بدهام نیر نقش دختر اتیکوس را در این فیلم ایفا می‌کند و داستان از نقطه نظر او روایت می‌شود.

رابرت دووال در این فیلم، تنها چند دقیقه روی پرده‌ی نقره‌ای حضور دارد، اما او در ایفای نقش‌اش درخشان است و با کمک زبان بدن و چشم‌هایش موفق می‌شود این شخصیت را تا حد ممکن برای مخاطب باورپذیر نماید و بی‌دلیل نیست که «کشتن مرغ مقلد» اغلب از بهترین فیلم‌های او در نظر گرفته می‌شود. در واقع، بوو اصلا صحبت نمی‌کند؛ آن‌ها هنگام فیلم‌برداری، یک دیالوگ با صدای دووال ضبط کردند، اما آن صحنه هرگز به نسخه‌ی نهایی اضافه نشد. برای شخصیتی که غرق در رمز و راز است، سکوت بهترین ویژگی است. او بیش از این که یک شخصیت باشد، یک نماد است. با وجود شهرت هیولایی‌اش، بوو خجالتی، آرام و به طرز کودکانه‌ای معصوم است؛ ویژگی‌هایی که خیلی کم می‌توانیم آن‌ها را همراه با دووال ببینیم.

کتاب کشتن مرغ مقلد اثر هارپر لی نشر نگاه

۵. حواری (The Apostle)

حواری

  • کارگردان: رابرت دووال
  • بازیگران: رابرت دووال، بیلی باب تورنتون
  • سال تولید: ۱۹۹۷
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۸ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۳ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰

«حواری»، پروژه‌ی هیجان‌انگیز دووال بود که او در آن نقش کارگردان و نویسنده را هم برعهده داشت. او ابتدا فیلم‌نامه را سال ۱۹۸۴ نوشت، اما ده سال طول کشید تا بتواند برای فیلم‌نامه‌اش تهیه‌کننده پیدا کند. او نقش اصلی فیلم را ایفا می‌کند و نامش در فیلم، سانی دوی است. سانی یک کشیش پنطیکاستی کاریزماتیک اهل تگزاس است که وقتی متوجه ناباروری همسرش می‌شود، زندگی‌اش تغییر می‌کند.

موتور محرک این فیلم، ترکیبی از احساسات جنسی و خشم است. سانی مرتکب یک عمل خشونت‌آمیز می‌شود و مجبور می‌شود فرار کند. بعدتر، او خودش را با نام حواری معرفی می‌کند و زندگی جدیدی را در کلیسای شهری کوچک در لوییزیانا آغاز می‌کند. در آن‌ جا، او به دنبال رستگاری معنوی می‌گردد و سعی می‌کند زندگی نابودشده‌ی خود را ترمیم نماید.

فیلم، مطالعه‌ای پیچیده درباره‌ی گناه، ایمان و مورد امتحان الهی قرار گرفتن است و با تشکر از نقش‌آفرینی درخشان رابرت دووال، موفق می‌شود به خوبی تمام مفاهیم مورد نظر خودش را به مخاطبان منتقل کند. دووال بی‌شک ستاره‌ی فیلم است و موفق می‌شود پرتره‌ای واضح از مردی ناقص، اما ذاتا خوب که در شرایطی سخت گرفتار شده‌است را به تصویر بکشد. سوال اصلی این است که آیا این واعظ موفق می‌شود روح خود را نجات دهد یا خیر.

۴. بخشش‌های محبت‌آمیز (Tender Mercies)

فیلم‌های رابرت دووال

  • کارگردان: بروس برسفورد
  • بازیگران: رابرت دووال، بتی باکلی
  • سال تولید: ۱۹۸۳
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۲ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۷۶ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰

«میدونی، من به خوشبختی اعتماد ندارم. هیچ‌وقت نداشتم. هیچوقت نخواهم داشت.» «بخشش‌های محبت‌آمیز» با یک خواننده‌ی کانتری ورشکسته آغاز می‌شود به نام مک سلدج که دووال نقش او را ایفا می‌کند. مک در اتاق یک مسافرخانه از خواب بیدار می‌شود. گذشته‌ی تلخ او که با اعتیاد به الکل و رابطه‌های شکست‌خورده پر شده‌است، او را تعقیب می‌کند. او به دنبال رستگاری است و وقتی که با رزا لی، با بازی تس هارپر، یک زن بیوه با پسری کوچک، ملاقات می‌کند، آن را می‌یابد.

مک به بخشی از زندگی آن‌ها تبدیل می‌شود و به آن‌ها کمک می‌کند تا مزرعه‌ی خود را بازسازی کنند و یک‌بار دیگر نسبت به شهر کوچک خود که در تگزاس واقع شده‌است، احساس تعلق نمایند. از طریق این شخصیت‌ها، فیلم مضامینی هم‌چون، تولد دوباره، خانواده و رحم و بخشش را به مخاطبان خود منتقل می‌کند. در این‌جا رابرت دووال را می‌بینیم در اوج قله‌ی کارنامه‌ی هنری‌اش.

پرتره‌ای که او از مکس ترسیم می‌کند، یک کلاس بازیگری است. او مردی است پر از درد، اما در حالی که سایر شخصیت‌های سینمایی دووال، دردهای خودشان را از طریق خشم و دگرآزاری پالایش می‌کنند، مک با سکوت ارتباط برقرار می‌کند. او بازتاب‌دهنده‌ی کشمکشی است که بین تراژدی و خوشبختی جریان دارد. «بخشش‌های محبت‌آمیز» یکی بهترین فیلم‌های رابرت دووال است که برای این نقش‌آفرینی‌اش توانست اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی مرد را به خانه ببرد.

۳. اینک آخرالزمان (Apocalypse Now)

فیلم‌های رابرت دووال

  • کارگردان: فرانسیس فورد کوپولا
  • بازیگران: رابرت دووال، مارلون براندو
  • سال تولید: ۱۹۷۹
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۴ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۴ از ۱۰

«عاشق بوی بمب آتش‌زای سرصبحم.» شناخته‌شده‌ترین نقش‌آفرینی رابرت دووال -و یکی دیگر از بهترین فیلم‌های او- احتمالا حضور کوتاهش در حماسه‌ی جنگ ویتنام فرانسیس فورد کوپولا است. او در این فیلم نقش ستوان بیل کیلگور، فرمانده‌ی نترس و کاریزماتیک بالگردها را ایفا می‌کند. او یک سرباز است با همان نقطه نظرهایی که تمام کهنه سربازها نسبت به جنگ، وحشت و خون و خونریزی دارند؛ چرا که احتمالا به هیچ طریق دیگری نمی‌تواند با دردهای خودش کنار بیاید.

دووال برای این نقش آمادگی فراوانی را پشت سر گذاشت. او با افراد زیادی که در ارتش خدمت می‌کردند، صحبت کرد و درباره‌ی تجربیات آن‌ها پرسید. او برای ایفای این نقش مجبور بود روی خط باریک بین باورپذیری و مصنوعی بودن راه برود. صحنه‌های ماندگار او در این فیلم زیادند، اما یکی از آن‌ها از سایرین به یادماندنی‌تر است. در یک صحنه، دووال دستور حمله به یک ساحل را می‌دهد، چرا که اعتقاد دارد موج‌سواری در آن ساحل، لذت‌بخش خواهد بود. این شخصیت سرگرم‌کننده است، اما علاوه بر آن، ترسناک هم هست؛ او توخالی و کرخت است.

۲. پدرخوانده (The Godfather)

فیلم‌های رابرت دووال

  • کارگردان: فرانسیس فورد کوپولا
  • بازیگران: رابرت دووال، مارلون براندو
  • سال تولید: ۱۹۷۲
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۱۰۰ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۹.۲ از ۱۰

در سری فیلم‌های پدرخوانده، رابرت دووال نقش تام هیگن را ایفا می‌کند؛ پسری که توسط رئیس مافیا، دون ویتو کورلئونه، با بازی مارلون براندو، به فرزندخواندگی گرفته شده است. او یکی از جالب‌ترین شخصیت‌های این سه‌گانه است، چرا که می‌تواند کلمات را به هم بچسباند و معانی جدیدی از آن‌ها استخراج کند. او چیزی شبیه به یک خارجی است، چرا که نه از طریق خون به خانواده مرتبط است و نه یک ایتالیایی می‌باشد. اگرچه او ریشه‌های آلمانی و ایرلندی دارد، با این حال، نقشی مهم در سازمان دارد و به عنوان مشاور و وکیل خانواده به ویتو کورلئونه خدمت می‌کند.

هیگن، در «پدرخوانده»، صدای منطق است و در مقابل پسر بی‌کله‌ی خانواده، سانی با بازی جیمز کان، قرار دارد. او باهوش است و خدمات مشاوره‌ی خود را در اختیار هم ویتو و هم مایکل، با بازی آل پاچینو، قرار می‌دهد. رابرت دووال، آرامش هیگن و منطق استراتژیک او را به اندازه‌ای خوب به تصویر می‌کشد که می‌توان فیلمی فقط درباره‌ی او ساخت و در سکوت به تماشای آن پرداخت. او در همان‌‌حال، خون‌سرد و بی‌احساس است چرا که می‌تواند بدون این که پلک بزند، شاهد کشته‌شدن آدم‌ها باشد. با این حال مایکل به تام اعتماد نمی‌کند و او را در جریان نقطه‌ی عطف پایانی فیلم قرار نمی‌دهد.

تابلو شاسی طرح فیلم پدرخوانده مارلون براندو و آل پاچینو Godfather Marlon Brando Al Pacino مدل M0450

۱. پدرخوانده: قسمت دوم (The Godfather: Part II)

فیلم‌های رابرت دووال

  • کارگردان: فرانسیس فورد کوپولا
  • بازیگران: رابرت دووال، آل پاچینو
  • سال تولید: ۱۹۷۲
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۰ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۹ از ۱۰

قسمت دوم سه‌گانه‌ی پدرخوانده، بین جوانی‌های ویتو و مشکلات امروز مایکل کورلئونه جابه‌جا می‌شود. دووال هم به عنوان هیگن، یک‌بار دیگر بازمی‌گردد و این‌بار او وکیل مایکل است، اما دیگر تاثیر سابق را ندارد. بعد از چندین‌بار مورد خیانت قرارگرفتن، مایکل دیگر به هیچکس اعتماد ندارد و به هیگن می‌گوید که دیگر قرار نیست هیچ‌چیز را با او به اشتراک بگذارد. با وجود این، مایکل هنگامی که دور از خانه است، دووال را به عنوان جانشین خودش معرفی می‌کند و همین باعث می‌شود که شاهد بعضی از بهترین صحنه‌های دووال در این فیلم باشیم.

یکی از این صحنه‌ها، ملاقات هیگن با سناتور پت گیری، با بازی جی. دی. اسپرادلین، یکی از رقیب‌های مایکل است و یکی دیگر از این صحنه‌ها زمانی است که تام هنگام جلسه‌ی استماع سنا درباره‌ی فعالیت‌های مافیایی، از مایکل دفاع می‌کند. در حالی که مایکل بیش‌تر و بیش‌تر دچار پارانویا می‌شود و اعمالش وحشیانه‌تر می‌شوند، هیگن سعی می‌کند او را با اعمالش روبه‌رو کند و همین باعث می‌شود شاهد لحطاتی درخشان بین آل پاچینو و رابرت دووال باشیم. از بین رفتن رابطه‌ی این دو، طی فیلم، باعث شکسته‌شدن قلب مخاطبان می‌شود. آن‌ها از دو برادر تبدیل به یک خادم و مخدوم می‌گردند. تماشای چند دقیقه از «پدرخوانده: قسمت دوم» کافی است تا آن را یکی از فیلم‌های رابرت دووال بدانیم.

پوستر طرح پدرخوانده مدل T724B

منبع: Collider



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X