چرا خانوادهی اورکها در سریال «حلقههای قدرت» جنجالساز شدند؟
سریال اقتباسی از شاهکار «ارباب حلقهها» فرصت نفس کشیدن ندارد؛ چرا که مدام با موجهایی از انتقادهای تند هواداران کتابهای تالکین و سرزمین میانه مواجه میشود. «ارباب حلقهها: حلقههای قدرت» (The Lord of the Rings: The Rings of Power) از ابتدای مسیر با چالشهایی روبهرو شده، چه از لحاظ به داستانی و چه از لحاظ به تصویر کشیدن موجودات این سرزمین مانند اورکها و الفها.
این سریال نه شباهت زیادی به اقتباسهای سینمایی پیتر جکسون دارد و نه به کتابهای تالکین وفادار است. همین باعث شده پشتوانه چندان زیادی نداشته باشد و هواداران این فرنچایز برای این سریال پرخرج ذوق و شوق نشان ندهند. با این وجود فصل دوم سریال پخش شد و تغییر قابل توجه دیگری در آن به چشم میخورد؛ تغییری که بحثهای داغی را بین طرفداران و تماشاگران سریال به راه انداخته است.
همانطور که در نقد فصل دوم «حلقههای قدرت» هم اشاره کردیم، این فصل به تدریج داستان سریال را جلو میبرد؛ سائورون (با بازی چرالی ویکرز) و گالادریل (با بازی مرفید کلارک)، از بهترین شخصیتهای «حلقههای قدرت»، هر دو به دنبال متحدان تازهای میگردند. در همین حین آدار (با بازی سام آزلدین) در حال گرد هم آوردن اورکهاست؛ اورکهایی که از دید او خانوادهای هستند که میتوانند در نبرد علیه سائورون او را یاری کنند. با این وجود، در طول سکانسی در قسمت سوم «حلقههای قدرت»، به نام «عقاب و عصا» (The Eagle and the Sceptre)، سریال تصمیم میگیرد خانوادهای از اورکها را با وجهای همدلانه به تصویر بکشد. امری که تاکنون در فرنچایز «ارباب حلقهها» از آن اجتناب شده بود و اکنون جنجال بزرگی درست کرده است.
جنجال سریال «حلقههای قدرت» درباره اورکها
برخلاف تصور رایج، در سریال «حلقههای قدرت» اورکها دلسوزتر به تصویر کشیده شدهاند و اغلب دلایل محکمی برای جنگ با ساکنان سرزمین میانه دارند. برعکس، در هر دو سهگانههای «ارباب حلقهها» و «هابیت» (Hobbit)، اورکها موجوداتی هستند مملو از نفرت که میل شدیدی به نابودی دارند؛ بدون آنکه انگیزهای جز پیروی و خدمت به اربابان تاریکشان داشته باشند. علاوه بر این، در جهان تالکین اورکها به عنوان موجوداتی فاسد شناخته میشوند که به دست مورگوث خلق شدهاند و صرفاً به عنوان ابزار جنگ مورد استفاده قرار میگیرند. با این وجود یکی از قسمتهای فصل دوم سریال «حلقههای قدرت»، همانطور که اغلب این کار را میکند، با نوشتههای تالکین ساز مخالف زده و اورکها را دستخوش تغییراتی کرده.
در قسمت سوم دومین فصل «حلقههای قدرت» اورک بلندپایهای را میبینیم که سعی دارد آدار را متقاعد کند از نزاع با سائورون اجتناب کند. این اورک مایل است در موردور بماند تا به دور از همه خونریزیها و جنگها، در صلح نزد خانوادهاش زندگی کند. آدار به او یادآوری میکند که تا زمانی که سائورون زنده است، اورکها هرگز آزاد نخواهند بود و طعم آرامش را نمیچشند. بنابراین اورک مذکور نزد شریک زندگی خود میرود و او را به گرمی در آغوش میکشد. گویی این تصویر نامتعارف از اورکها برای سازندگان سریال کافی نبوده، آنها حتی یک نوزاد اورک را در آغوش شریک عاطفی آن اورک به نمایش میگذارند و جنجال را به سطح بالاتری میکشانند.
پیش از این ما در اقتباسهای سینمایی آثار تالکین هرگز یک اورک مؤنث ندیده بودیم، چه برسد به اینکه یک نوزاد تازه متولد شده از این نژاد را ببینیم. چرا که تالکین همیشه اورکها را به عنوان موجودات هیولاگونهای توصیف میکند که تنها قادر به اعمال خشونت هستند. این سناریو درنهایت پیام اشتباهی به مخاطبان سریال ارسال کرد. از آنجایی که «حلقههای قدرت» تغییرات بیشتری در جهان تالکین اعمال کرده، همه اینها در کنار یکدیگر موجی از انتقاد را به سمت نویسندگان سریال روانه کرد. اغلب این انتقادها با محوریت اورکها و نحوه به تصویر کشیدنشان بود. به عبارت دیگر، هواداران تالکین استدلال میکنند که این تغییرات سریال «حلقههای قدرت» را به یک اقتباس غیر وفادار تبدیل کرده است. به خصوص که جهان داستان عنصر بسیار مهمی در داستانی است که سریال سعی در روایت آن دارد.
چرا وجود خانواده در نژاد اورکها توجیهپذیر است
اگرچه داشتن یک انگیزه پنهان در پشت اعمال اورکها، چه خوب و چه بد، سریال را ده برابر جذابتر میکند، اما در این مورد خاص برعکس عمل کرده. در تمام فیلمهای فرنچایز «ارباب حلقهها» اورکها کابوسی وحشتناک برای مردم سرزمین میانه بودهاند و نقش مهمی در جنگهای متعدد، مانند نبرد هلمز دیپ و نبرد پنج سپاه ایفا کردهاند.
همیشه ظلم و ستم اورکها بیامان بوده. اغلب مخاطبان با دیدن اورکها از خود میپرسند که آیا اورکها میتوانند دربرابر زنان و کودکان حتی ذرهای رحم از خود نشان دهند؟ با این حال سریال «حلقههای قدرت» دیدگاه متفاوتی از اورکها ارائه میدهد. شاید گاهی اورکهای سریال «حلقههای قدرت» وحشیانهتر از اورکهایی که در سهگانه «ارباب حلقهها» دیدهایم عمل میکنند، اما با این وجود دلیل اورکهای سریال برای خشونت متفاوت است. آنها اورکهایی هستند که قصد دارند به دور از دسترس سائورون و دشمنی فرزندان ایلوواتار، صرفاً برای زنده ماندن و بزرگ کردن فرزندان خود، مکانی برای زندگی پیدا کنند.
مطمئناً چنین تصویری با آنچه پیتر جکسون در سهگانه «ارباب حلقهها» از ماهیت و ذات اورکها ارائه داده تناقض دارد، اما برخی از نوشتههای تالکین ادعا کردهاند که اورکها در حقیقت قادر به برقراری روابط خانوادگی هستند. در کتاب «سیلماریلیون» (The Silmarillion)، در بخشی با عنوان «آمدن الفها و اسارت ملکور» (Of the Coming of the Elves and the Captivity of Melkor)، قسمت کوتاهی وجود دارد که به درستی دیدگاه تالکین درباره اورکهایی که توانایی همدردی دارند را خلاصه میکند.
تالکین نوشته است
اما دانایان ارهسئا بر این گمان بودند که به راستی جمله کسانی که از کوئندی پیش از شکستن اوتومنو از دست ملکور گرفتار آمدند، آنجا زندانی شدند و با ترفندهای بیرحمانه آهسته آهسته فاسد گشتند و تن به بندگی دادند؛ و بدین گونه ملکور، نژاد زشت سیمای اورکها را در رشکورزی به الفها و تقلید خام از ایشان پرورد، کسانی که بعدها به بدترین خصم الفها بدل گشتند. زیرا اورکها جان داشتند و به شیوهی فرزندان ایلوواتار زاد و ولد میکردند؛ و ملکور را از هنگام طغیان در آینولینداله پیش آغاز، توان آفریدن هیچ آفرینهای نبود که او را از خود جان باشد، یا چیزی شبیه به جان: چنین است سخن دانایان. و در ژرفای تاریکی دلهاشان اورکها از خداوندگاری که بیمناک خدمتاش میکردند، و تنها آفریدگار شوربختیشان بود، متنفر بودند. این شاید که رذیلانهترین کار ملکور بود، و در نزد ایلوواتار نفرتانگیزترین.
«سیلماریلیون» تأیید میکند که اورکها از ترس است که به اربابان خود خدمت میکنند، نه از روی احترام و وفاداری. در عصر اول اورکها تحت کنترل مورگوث، لرد تاریکی، بودند و در عصر سوم به دست سائورون کنترل میشدند. اما سریال «حلقههای قدرت» در عصر دوم به وقوع میپیوندد، این یعنی زمانی که اورکها از سلطه مورگوث آزاد شدهاند و هنوز زیر نظر سائورون شرور خدمت نکردهاند. منطقی است که اورکها در این زمان به خصوص توانایی این را داشته باشند که موجوداتی دلسوز باشند و برای خودشان زندگی معناداری را رقم بزنند. همانطور که در «حلقههای قدرت» دیدهایم، آدار طوری با اورکها رفتار میکند انگار همه آنها فرزندانش هستند. بنابراین مسیری که سریال «حلقههای قدرت» انتخاب کرده، کاملاً به دور از منطق و روایت تالکین نیست.
با همه این حرفها، این سریال تعداد زیادی از مخاطبان خود را از دست داده و در جلب رضایت آنها ناموفق ظاهر شده و حتی دنیای نادیده حلقههای قدرت هم به نظر نمیرسد کسی را هیجانزده کند. به نظر میرسد چهره متفاوت اورکها در سریال تنها یکی از چیزهایی باشد که هواداران تالکین با آن مشکل دارند. چه بسا که مشکلات دیگر «حلقههای قدرت» به درام و داستانپردازی آن برمیگردد، نه تغییراتی که در جهان تالکین به وجود آورده است.
منبع: movieweb