۱۵ شباهت سریال «حلقه‌های قدرت» و سه‌گانه «ارباب حلقه‌ها»

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۲۰ دقیقه
سریال حلقه‌های قدرت

سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» شاید داستانی متفاوت روایت کند، اما همچنان تأثیرات واضح بسیاری از «ارباب حلقه‌ها» نوشته‌ی تالکین در آن دیده می‌شود. داستان این سریال پرایم ویدیو در دوران دوم سرزمین میانه و هزاران سال پیش از آنکه فرودو با حلقه‌ی یگانه پایش را از شایر بیرون بگذارد، جریان دارد. با این حال، این همان سرزمینی است که هابیت‌ها ماجراجویی‌هایشان را در آن تجربه کردند؛ برای همین عجیب نیست که ببینیم بین شخصیت‌ها، صحنه‌ها و رویدادهای هر دو داستان، لحظه‌های آشنایی رقم خورده باشد.

فصل اول سریال «حلقه‌های قدرت»، هشت قسمت را به این اختصاص داد که مخاطبان را با دوران دوم آشنا کند. همین منجر به یکی از انتقادات اصلی به فصل اول شد؛ این ایراد که سریال همان حس «ارباب حلقه‌ها» را منتقل نمی‌کند، که کاملا هم درست است. با این حال، با کنار رفتن تمام آن توضیحات کند و طولانی، در همان فصل اول هم نکات زیادی پیدا می‌شود که به دنیای «ارباب حلقه‌ها» ارتباط پیدا می‌کنند. فصل دوم «حلقه‌های قدرت» اما این فرصت را دارد تا آزادانه فارغ از زمینه‌سازی‌های طولانی به پیش بتازد. ویژگی‌ها و پویایی‌های دوست‌داشتنی بسیاری به این ترکیب اضافه شده‌اند که به این سریال پرایم ویدیو اجازه می‌دهند تا بالاخره حس و حال حضور در دنیای تالکین را منتقل کند.

هشدار؛ در ادامه خطر لو رفتن داستان سریال «حلقه‌های قدرت» وجود دارد

۱۵. برخی از شخصیت‌های «ارباب حلقه‌ها» در سریال هم وجود دارند

الروند و گالادریل

«ارباب حلقه‌ها»، هم کتاب و هم فیلم‌های پیتر جکسون، کاراکترهایی را به مخاطبان معرفی کردند که حتی کسانی که طرفدار «ارباب حلقه‌ها» نیستند هم آن‌ها را می‌شناسند. برخی از این کاراکترها راهشان به سریال «حلقه‌های قدرت» هم باز شده است. الروند و گالادریل دو نمونه‌ی بارز آن هستند. با این حال، در هر دو مورد، این شخصیت‌ها بسیار از آن چیزی که در کتاب‌های اصلی و فیلم‌ها حضور دارند تفاوت دارند؛ زیرا پیش از «حلقه‌های قدرت» ما این کاراکترها را در عصرهای بعدی دیده بودیم و از این رو، کسانی مثل الروند و گالادریل به شدت با همتایان خود در فیلم‌ها و کتاب‌ها فرق دارند؛ زیرا هنوز تراژدی‌های نهایی که کل عصر دوم را تحت تأثیر قرار می‌دهد، تجربه نکرده‌اند. با این حال، دیدن این شخصیت‌های آشنا داستان این دنیاها را به هم متصل کرده و فرصتی فراهم می‌کند تا کاراکترهای محبوبمان را در موقعیت‌هایی ببینیم که پیش از این ندیده بودیم.

برای مثال، گالادریل یکی از مهم‌ترین کاراکترهای سریال «حلقه‌های قدرت» است و از همان لحظه‌های آغازین فصل اول، یک ماجراجویی مهم برای انتقام را پیش پای خود می‌بیند. در مقابل، الروند را داریم که با اینکه در سریال «حلقه‌های قدرت» با آن کسی که هیوگو ویوینگ در سه‌گانه‌ی پیتر جکسون به تصویر کشید تفاوت دارد، اما گذشته‌ی همان کسی را نشان می‌دهد که به رهبر ریوندل تبدیل می‌شود. ایسیلدور یکی دیگر از کاراکترهایی هست که در فیلم‌ها حضوری کوتاه دارد، اما نقش مهمی در تاریخ حلقه‌ها ایفا می‌کند. او همان کسی است که انگشت سائورون را برید و حلقه را برای خودش برداشت و سپس با طمع کردن، حاضر نشد حلقه را در آتش بیندازد. در سریال «حلقه‌های قدرت» اما یکی از اهالی نومنور است که با گالادریل همراه می‌شود.

۱۴. سریال «حلقه‌های قدرت» از صحنه‌ی پایانی «ارباب حلقه‌ها» آغاز می‌شود

یکی از اولین صحنه‌هایی که در سریال «حلقه‌های قدرت» می‌بینیم، دقیقا به آخرین لحظه‌ی فیلم‌های «ارباب حلقه‌ها» اشاره دارد. ما الف‌ها را می‌بینیم که به سمت سرزمین‌های نامیرا در غرب می‌روند. مبحث نامیرایی و جاودانگی الف‌ها در دنیای تالکین کمی پیچیده است؛ برای همین شاید برایتان عجیب باشد که بدانید بهشت الف‌ها به عنوان یک مکان واقعی روی نقشه و در غرب سرزمین میانه قرار دارد. در هر دو «ارباب حلقه‌ها» و سریال «حلقه‌های قدرت» الف‌هایی که می‌خواهند به نوعی بازنشسته شده و از دنیای میرا خداحافظی کنند، می‌توانند به سمت این بهشت بروند. البته طبق روایات تالکین، در فاصله‌ی زمانی که بین داستان «حلقه‌های قدرت» و «ارباب حلقه‌ها» است، چیزهایی مربوط به روند و چگونگی سفر به این سرزمین تغییر می‌کنند و ممکن است کاملا با آنچه از «ارباب حلقه‌ها» به یاد دارید مطابقت نداشته باشند.

۱۳. سریال «حلقه‌های قدرت» خازاد دوم را پیش از نابودی نشان می‌دهد

یکی از بهترین مکان‌های سریال «حلقه‌های قدرت»، یکی از ترسناک‌ترین لوکیشن‌های «ارباب حلقه‌ها» است، یعنی خازاد دوم موریا. خازاد دوم شهر باشکوه دورف‌ها است که اولین بار در اپیزود دوم فصل اول سریال نشان داده شد. این تمدن پرزرق و برق در زیر کوه‌های مه‌آلود قرار دارد. در سریال می‌بینیم که دورف‌ها سنگ جدیدی به نام میتریل کشف می‌کنند که توجه سائورون را به سمت آن‌ها می‌کشاند؛ به این دلیل که او برای ساخت حلقه‌های قدرت خود به میتریل نیاز دارد. تمدنی که در خازاد دوم قرار گرفته به همین دلیل در فصل دوم شروع به فروپاشی می‌کند. در افسانه‌های تالکین، خازاد دوم در نهایت به خاطر طمع بود که از بین رفت. دورف‌ها بیش از حد در اعماق کوه دست به حفاری زدند که منجر به بیدار شدن بالروگ شد. سائورون در پوشش الف و در ازای میتریل بیشتر، حلقه‌های قدرت را به دورف‌ها پیشنهاد می‌دهد تا بتوانند با استفاده از آن‌ها تمدن خود را از نابودی نجات دهند. پادشاه دورین با استفاده از حلقه دیگر می‌داند که باید کجا را حفاری کند تا میتریل بیشتری به دست آورند و همزمان بتوانند نور خورشید را به قلمرویشان بازگرداند. اما این‌ها همه مسیری است که احتمالا در پایانش هیولایی سهمگین قرار دارد.

اگر فصل اول سریال «حلقه‌های قدرت» را به یاد داشته باشید، می‌دانید که شمه‌ای از بالروگ نشان داده شده بود. البته طبق تواریخ تالکین، خازاد دوم تا پایان عصر دوم سقوط نمی‌کند. اما تا اینجای کار می‌دانیم که دیسا متوجه نیروهای تیره‌ای در اعماق زمین شده و در صورتی که دورف‌ها نتوانند طمع خود را مهار کنند، تمدن خازاد دوم از بین خواهد رفت.

۱۲. هابیت‌ها همچنان حضور دارند، هرچند در شمایلی تازه

پاپی و نوری

نمی‌توان داستانی در دنیایی تالکینی گفت و از هابیت‌ها حرفی نزد. هابیت‌هایی که ماجراجویی را دوست ندارند، اما در کتاب های تالکین و فیلم‌های پیتر جکسون در مرکزیت چندی از حماسی‌ترین ماجراجویی‌ها قرار می‌گیرند. در سریال «حلقه‌های قدرت» به جای آنکه مشخصا پای هابیت‌ها وسط بیاید، با گروه تازه‌ای به نام هارفوت‌ها طرف هستیم که از زیرشاخه‌های نژاد هابیت‌ها به حساب می‌آیند؛ البته هارفوت‌ها کوچک‌ترند و ریش ندارند. در «حلقه‌های قدرت» قبایل کوچ‌نشینی از هارفوت‌ها نشان داده می‌شود که در شرق کوه‌های مه‌آلود سکنا گزیده‌اند و دو نفر بین آن‌ها برای داستان سریال اهمیت بیشتری دارند، به طور خاص نوری و پاپی که با غریبه حلقه‌های قدرت هم‌نشین می‌شوند.

نکته‌ای که هارفوت‌ها در «حلقه‌های قدرت» و هابیت‌ها در «ارباب حلقه‌ها» را به هم شبیه می‌کند، در شجاعت و وفاداری است که این گروه‌ها از خودشان نشان می‌دهند؛ با وجود کلیشه‌هایی که درباره‌ی نژاد آن‌ها وجود دارد. مشخصا نوری و پاپی نماد شجاعت و انعطاف‌پذیری هابیت‌ها هستند و هیچکس توقع ندارد این موجودات کوچک بتوانند سرزمین میانه را از شر تاریکی نجات دهند. آن‌ها می‌توانستند در کنار قبایل خودشان بمانند. اما ترجیح دادند به غریبه کمک کنند که حتی او را نمی‌شناختند اما از همان اول وفاداری‌اشان را به او ثابت کردند.

۱۱. اورک‌های سریال «حلقه‌های قدرت» تقریبا همان اورک‌های «ارباب حلقه‌ها» هستند

اورک‌ها در سریال «حلقه‌های قدرت»

اگر تنها نگاهی به ظاهر اورک‌ها در سریال حلقه‌های قدرت بیندازید، می‌بینید که با اورک‌هایی که از پیش و با فیلم‌های پیتر جکسون تصویرشان در ذهن ما ثبت شده مو نمی‌زنند. اورک‌ها در «حلقه‌های قدرت» هم مشکل بزرگی در سرزمین میانه هستند که سایر نژادها را به دردسر می‌اندازند. طبق تواریخ و افسانه‌های تالکین، اورک‌ها از آغاز زمان کم و بیش در سرزمین میانه وجود داشته‌اند. آن‌ها نژادی از افراد شرورند که منحصرا وجود دارند تا به ارتش آدم‌بدها خدمت کنند. هرچند تعداد آن‌ها در «حلقه‌های قدرت» به اندازه‌ای نیست که در «ارباب حلقه‌ها» بودند؛ مشخصا سائورون هنوز آن جنگ تمام عیار را علیه جهان به راه نینداخته. اما یک تغییر رویه‌ی بزرگ در فصل دوم سریال کمی بحث‌برانگیز بود که با آنچه از اورک‌ها در «ارباب حلقه‌ها» به یاد داشتیم تفاوت دارد. در فصل دوم یک سرباز اورک را می‌بینیم که از رفتن به جنگ اکراه دارد. اما به جز این، خانواده‌ی او یعنی همسر و فرزندش هم نشان داده می‌شوند. مسئله‌ی اینکه اورک‌ها آیا اراده و اختیار دارند، آیا هیچ غایت دیگری جز جنگیدن دارند، می‌توانند تشکیل خانواده دهند و از این دست پرسش‌ها، همیشه بین طرفداران «ارباب حلقه‌ها» اختلاف ایجاد کرده است.

اگر بخواهیم به خود تالکین رجوع کنیم، باید بگوییم که او صحبتی از جنبه‌های انسانی‌تر اورک‌ها نکرده است و خبری از چنین صحنه‌هایی در فیلم‌های پیتر جکسون هم نیست. اما خود تالکین هیچوقت علیه این موضوع حرف نزده. برای همین ماهیت اورک‌ها تا حدودی برای ما هم ناشناخته است. درباره‌ی منشأ و ماهیت اورک‌های تالکینی می‌توان به نتایج مختلفی رسید. تالکین گاه از این حرف زده که اورک‌ها تنها عروسک‌هایی بدون قوه‌ی تفکر و ساخته‌شده از سنگ هستند، یا جانورانی که راه می‌روند، اما توانایی گفتار ارادی ندارند، فقط در حد اینکه طوطی‌وار چیزهایی را تکرار کنند. تالکین سپس از اورک‌ها به عنوان موجوداتی حرف زده که به دست موگورت، ارباب سائورون خلق شده‌اند. سپس آن‌ها را به عنوان گروهی از الف‌ها و انسان‌ها توصیف کرده که آنقدر توسط مورگوت شکنجه می‌شوند که به جنون می‌رسند. البته اگر اورک‌ها را همان الف‌های شکنجه‌شده در نظر بگیریم، مسئله‌ی نامیرا بودن الف‌ها و میرا بودن اورک‌ها تناقضاتی ایجاد می‌کند. برای همین، تالکین در سال‌های آخر عمرش اغلب اورک‌ها را با انسان‌ها تشابه می‌داد و وجوهی انسانی‌تر برایشان قائل بود؛ مثلا اورک‌ها در «ارباب حلقه‌ها» دیگر فکر می‌کردند، قدرت تکلم داشتند و قادر به تصمیم‌گیری بودند؛ این وجه انسانی ویژگی است که به نظر می‌رسد سریال «حلقه‌های قدرت» هم به آن رجوع کرده است.

۱۰. میتریل اهمیتی حیاتی پیدا می‌کند

پادشاه دورین سوم

اگر فیلم‌های «ارباب حلقه‌ها» را به یاد داشته باشید، احتمالا یک صحنه در ذهنتان باقی مانده که در آن میتریل اهمیتی حیاتی پیدا می‌کند. فرودو به خاطر پوشیدن زرهی که از بیلبو به ارث برده از یک موقعیت مرگ و زندگی زنده بیرون می‌آید و این به خاطر جنس زره است که همانطور که حدس زدید از میتریل ساخته شده. بیلبو به او می‌گوید که این زره به سبکی پر است و به سختی فلس اژدها. منشأ این میتریل را در سریال «حلقه‌های قدرت» می‌بینید که در معادن مخفی موریا وجود دارد. اگرچه در قسمت چهارم فصل اول دورین به الروند می‌گوید که استخراج این میتریل بسیار دشوار است. اما دورف‌ها با کمکی که از آناتار دریافت می‌کنند و با استفاده از حلقه‌ی قدرت خود، دیگر می‌توانند دست به استخراج گسترده‌ی میتریل بزنند؛ کاری که عاقبت تاریکی بر سر تمدن آن‌ها به بار خواهد آورد.

البته با اینکه میتریل در هر دو سریال «حلقه‌های قدرت» و «ارباب حلقه‌ها» اهمیت زیادی دارد، اما در سریال بیش از پیش برجسته می‌شود؛ مثلا تالکین توضیح داده که میتریل عنصری باارزش است که به صورت طبیعی شکل می‌گیرد. «حلقه‌های قدرت» اما میتریل را ساخته‌ی روشنایی، تاریکی و سیماریل‌ها (سه جواهر مهم که پایان دوره‌ی اول به آن‌ها گره خورده است) توصیف می‌کند که بقای سرزمین میانه به آن‌ها گره خورده است. در این جزئیات است که «حلقه‌های قدرت» تاحدودی از داستان‌های تالکین» فاصله می‌گیرد؛ زیرا هیچ یک از سیماریل‌های گمشده نزدیک کوه‌های مه‌آلود نبودند. همانطور که تالکین گفته، یکی در دریا گم شده و دیگری در اعماق زمین است و آن‌ها روی درخت نبودند. با این حال، دلیل اینکه سریال «حلقه‌های قدرت» چنین تغییری را ایجاد کرده واضح است؛ چون این به اهمیت میتریل می‌افزاید. در «حلقه‌های قدرت»، میتریل بسیار قوی‌تر از آن چیزی است که می‌توانست باشد و به آن توانایی شکل‌دهی به آینده‌ی سرزمین میانه را می‌دهد. میتریل برای بقای الف‌ها در سرزمین میانه ضروری است و به شاهزاده دورین دلیل خوبی برای سرپیچی از پدرش می‌دهد؛ چون درست در میانه‌ی گفتگوی دورین با الروند، یکی از معادن خراب شده و چهار دورف در آن گیر می‌افتند. با اینکه این دورف‌ها جان سالم به در می‌برند، اما پدر دورین دستور می‌دهد تا این معادن خطرناک بسته شوند.

۹. سائورون سریال «حلقه‌های قدرت» اشاراتی به تواریخ «ارباب حلقه‌ها» دارد

سائورون

سائورون در تواریخ تالکین اشکال متعددی به خود می‌گیرد. سریال «حلقه‌های قدرت» اما تازه در فصل دوم بر شکل واقعی این شخصیت شرور تمرکز می‌کند. در فصل اول، سائورون در قالب هالبرند (پادشاهی فرضی سرزمین‌های جنوبی) ظاهر شد، اما با تغییر بازیگر این کاراکتر، مشخصا چهره‌ی او تغییر کرده است که به توانایی تغییر فرم سائورون اشاره دارد. در فصل دوم، آناتار فرم اصلی سائورون است که از این قالب برای فریب دادن الف‌ها و دورف‌ها استفاده می‌کند؛ اتفاقی که می‌توانید معادل آن را در دنیای تالکین پیدا کنید. در قسمت پنجم فصل دو، وقتی میردانیا یکی از حلقه‌های قدرت را به دست می‌کند، شمه‌ای از آن وجه ترسناک سائورون را می‌بیند، هیولایی عظیم‌الجثه که پوستش از شعله‌های آتش ساخته شده است و ردی از رحم در چشمانش نیست. این توصیف یادآور تصویری است که فیلم‌های پیتر جکسون از سائورون در ذهن ما ثبت کرده‌اند. در فیلم‌های «ارباب حلقه‌ها» نماد اصلی سائورون چشم آتشینی است که بر فراز برج باراددور در موردور قرار دارد. خارج از شبح سایه‌ای نکرومانسر، این تنها بازتاب فیزیکی سائورون در فیلم‌هاست. او در سریال «حلقه‌های قدرت» شکل‌های ملموس‌تری به خود می‌گیرد، اما فصل دوم نشان می‌دهد که ظاهر واقعی او به چشم سائورون سه‌گانه‌ی سینمایی نزدیک‌تر است.

۸. رابطه‌ی بین غریبه و جادوگر سیاه شبیه رابطه‌ی گندالف با سارومان است

جادوگر تاریک در سریال «حلقه‌های قدرت»

با شروع فصل دوم سریال «حلقه‌های قدرت»، غریبه را می‌بینیم که در حال عبور از رون (Rhûn) است و دنبال پاسخ‌هایی در مورد نقش خود در سرزمین میانه می‌گردد. در قسمت چهارم، او با تام بامبادیل روبرو می‌شود که می‌گوید حاضر است به ایستار جادوگری بیاموزد تا به جنگ سائورون و جادوگر تاریکی برود که نباید به آن‌ها فرصت داده شود تا نیروهای خود را متحد کنند. تا اینجای داستان، هنوز چیزهای زیادی وجود دارد که ما از آن‌ها خبر نداریم؛ به طور مشخص، هویت واقعی غریبه و جادوگر تاریکی. با این حال، شیوه‌ای که داستان سریال در حال پیشرفت است، بسیار شما را یاد یک رابطه‌ی دیگر البته بین ایستاری‌ها و این بار در «ارباب حلقه‌ها» می‌اندازد. اینکه غریبه باید از پیوستن این جادوگر شیطانی به سائورون جلوگیری کند، خیلی شبیه رابطه و پویایی گندالف و سارومان در «ارباب حلقه‌ها» است؛ حتی بدون آنکه هویت واقعی آن‌ها را بدانیم، می‌توانیم تکرار این رابطه‌ی پیچیده‌ی تخاصم را بین این کاراکترها ببینیم.

سریال «حلقه‌های قدرت» اینطور القاء می‌کند که که غریبه همان گندالف است و نشانه‌هایی وجود دارد که جادوگر تاریکی یکی از جادوگران آبی فرستاده شده به سرزمین میانه در دوران دوم که فرقه‌ای را در رون رهبری می‌کند. با این حال، این ایده که غریبه باید از پیوستن این جادوگر شیطانی به سائورون جلوگیری کند، تکرار رابطه‌ی گندالف و سارومان در «ارباب حلقه‌ها» است.

۷. پاپی سریال «حلقه‌های قدرت» مثل سم گمجی رفتار می‌کند

پاپی - سریال حلقه‌های قدرت

اینکه پرایم ویدیو در سریال «حلقه‌های قدرت» شاخه‌ای از هابیت‌های کوچ‌نشین را در دوران دوم نشان می‌دهد، یک تصمیم بحث‌برانگیز بود که بین طرفداران اختلاف انداخت؛ زیرا تالکین در این دوره از تاریخ سرزمین میانه، چندان در مورد اجداد هابیت‌ها صحبت نکرده است. با این حال، این تصمیم در فصل دوم «حلقه‌های قدرت» واقعا به ثمر نشسته است. رابطه‌ی نوری با غریبه، یکی از نقاط قوت و لحظات اوج احساسی سریال است و طبیعت کلی هابیت‌ها، باعث می‌شود دوران دوم شباهت بیشتری با «ارباب حلقه‌ها» پیدا کند. یکی از راه‌های مهمی که فصل دوم سریال «حلقه‌های قدرت» را بیش از پیش به «ارباب حلقه‌ها» شبیه می‌کند، از طریق پاپی است، که با وجود آنکه اول ماجرا تردید دارد، اما تصمیم می‌گیرد نوری و غریبه را تا رون دنبال کند. این وفاداری، حسابی شما را به یاد کاراکتر سم در «ارباب حلقه‌ها» می‌اندازد که با وجود ترس‌ها و تردیدهای اولیه‌اش، در سرد و گرم ماجرا در کنار فرودو ماند. از آنجایی که از این دست دوستی‌ها از عناصر اصلی داستان تالکین است و زیاد در «ارباب حلقه‌ها» پیدا می‌شود، رابطه‌ی پاپی و نوری هم تفاوت بزرگی در لحن سریال «حلقه‌های قدرت» ایجاد کرده و شباهت بین این‌ها را بیشتر کرده است.

۶. یک صحنه از «ارباب حلقه‌ها» در سریال «حلقه‌های قدرت» تکرار می‌شود

وقتی غریبه در قسمت چهارم فصل دوم سریال «حلقه‌های قدرت»، خانه‌ی تام بامبادیل را پیدا می‌کند، خیلی زود متوجه درختی می‌شود که شاخه‌اش دقیقا به درد ساختن عصای جادوگری می‌خورد. با این حال، وقتی غریبه سعی می‌کند این شاخه را بشکند، تنه‌ی درخت شروع به پیچیدن دور او می‌کند تا جایی که غریبه را کاملا در خود فرومی‌برد. درست زمانی که غریبه از فرار از دست درخت ناامید شده است، تام بامبادیل وارد می‌شود و با خوشرویی درخت را تشویق می‌کند تا ایستار را رها کند. اگرچه این اتفاق نقش زیادی در داستان سریال ندارد، اما همین صحنه‌ی کوچک، ارتباط مهمی بین سریال «حلقه‌های قدرت» و «ارباب حلقه‌ها» برقرار می‌کند. وضعیتی که غریبه در آن گرفتار می‌شود، تقریبا مشابه وضعیتی است که فرودو، مری، پی‌پین و سم در کتاب «ارباب حلقه‌ها: یاران حلقه» با آن مواجه می‌شوند. هابیت‌ها کمی پس از ترک شایر،  وارد جنگل کهن می‌شوند و بی‌خبر از اینکه در کدام جنگل قرار دارند و زیر کدام درختان خوابیده‌اند، در ریشه‌های عظیم درختی به نام بید پیر گرفتار می‌یابند. درست مانند غریبه، آن‌ها هم توسط تام بامبادیل نجات پیدا می‌کنند.

۵. سریال «حلقه‌های قدرت» و کتاب «یاران حلقه» با هم شباهت پیدا می‌کنند

گالادریل در تپه‌ی مردگان

در فصل دوم سریال «حلقه‌های قدرت»، گالادریل، الروند و گروه الف‌های بامهارت آن‌ها نتوانستند از مسیرهای معمول به ارگیون (Eregion) بروند. برای همین، مجبور شدند از مسیر جنگل بروند که همانطور که انتظار دارید خطرها و تهدیداتی در این راه در انتظار آن‌هاست. در طول راه، آن‌ها در جنگل به محوطه‌ای از گورهای باستانی می‌رسند. یکی از الف‌ها می‌گوید که این مکان در واقع تپه‌های مردگان است، جایی که انسان‌ها زمانی پادشاهان و اشراف خود را دفن می‌کردند. اگر کتاب‌های «ارباب حلقه‌ها» را خوانده باشید، احتمالا این مکان آشنا را به یاد بیاورید. البته سریال به همین اکتفا نمی‌کند که مسیر الف‌ها از میانه‌ی گورها بگذرد؛ بلکه الف‌ها با هیولاهایی روبرو می‌شوند که از گورها بیرون آمده‌اند و آن‌ها هم در «ارباب حلقه‌ها» وجود داشتند.

البته اشباح تپه‌های مردگان در سه‌گانه‌ی سینمایی «ارباب حلقه‌ها» به کارگردانی پیتر جکسون حضور نداشتند، اما آن‌ها هیولاهای ترسناک و به‌یادماندنی از کتاب «یاران حلقه» تالکین هستند. مثل بخش قبلی که در آن هابیت‌ها به کمک تام بامبادیل از دست بید پیر پیدا کردند، در کتاب دوباره گروه به خاطر این اشباح در مخمصه می‌افتند و بامبادیل کسی است که آواز خواندنش باعث فرار این موجودات می‌شود. کار خوبی که سریال «حلقه‌های قدرت» انجام داد، این بود که تام بامبادیل و اشباح تپه‌های مردگان را همزمان معرفی کرد؛ چون برای خوانندگان کتاب‌ها، بامبادیل و این ارواح ارتباط مهمی با هم دارند. البته در سریال الف‌ها هستند که با اشباح مواجه می‌شوند و تام بامبادیل در گوشه‌ای دیگر در رون حضور دارد.

۴. الروند به حلقه‌های الفی اعتماد ندارد

الروند در سریال «حلقه‌های قدرت»

در «ارباب حلقه‌ها» توجه بسیار کمی به سه حلقه‌ی الف‌ها، که الروند، گالادریل و گندالف به دست داشتند، شده است. با این حال، سریال «حلقه‌های قدرت» این موضوع را مد نظر قرار داده و نشان می‌دهد که الف‌ها برای استفاده از این حلقه‌ها در ابتدای کار با یک‌سری پیچیدگی‌های اخلاقی دست و پنجه نرم می‌کرده‌اند. کسی که به طور خاص نسبت به قدرت این حلقه‌ها نگرانی دارد، الروند است که از تأثیرات آن‌ها می‌ترسد و در فصل دوم «حلقه‌های قدرت» این نگرانی را بروز می‌دهد. الروند به شدت معتقد است که حلقه‌ی قدرت گالادریل تحت تأثیر سائورون قرار دارد. به نظر می‌رسد سوال بزرگ اینجا این باشد که آیا می‌توان از چیزی که تحت تأثیر شر است، برای خیر استفاده کرد؟

در واقع، این همان سؤالی است که بر شورای الروند در «ارباب حلقه‌ها» سایه افکنده بود. بورومیر می‌خواست از حلقه‌ی یگانه‌ی سائورون برای تغییر اوضاع در موردور استفاده کند؛ یعنی این شیء شر را علیه خود سائورون به کار بگیرد. با این حال، همانطور که در فیلم دیدید یا در کتاب‌ها خوانده‌اید، مشخص شد که این کار غیرممکن است، زیرا هر عملی که با حلقه انجام شود، به اندازه‌ی خود شیء شیطانی خواهد بود. البته مشخص است که این قضیه مثل «ارباب حلقه‌ها» در «حلقه‌های قدرت» پیش نمی‌رود؛ مشخصا برای سه حلقه‌ی الف‌ها؛ زیرا حتی الروند هم مسئولیت آن را عهده‌دار شده که یکی از حلقه‌ها را به دست داشته باشد. با این وجود، «حلقه‌های قدرت» از طریق بررسی ماهیت شر حلقه‌ها، یکی از پرسش‌های اصلی «ارباب حلقه‌ها» را تکرار می‌کند.

۳. مرگ برونوین دوباره رابطه‌ی عاشقانه الف و انسان را نشان می‌دهد

بوروین

با اینکه فصل اول سریال «حلقه‌های قدرت» بیشتر می‌خواست نسخه‌ی پرایم ویدیو از دوران دوم را نشان بدهد و تواریخ و جهان آن را برای بیننده تثبیت کند، اما برخی جزئیات، دقیقا تکرار مستقیمی از «ارباب حلقه‌ها» هستند؛ یک نمونه‌ی بارز آن، رابطه‌ی عاشقانه‌ی بین برونوین و آروندیر است، یعنی یک انسان و یک الف. چنین روابطی در سراسر آثار تالکین به وفور دیده می‌شود؛ اما رابطه‌ی بین آراگورن و آرون در «ارباب حلقه‌ها»  آشناترین نمونه‌ی آن است که فیلم‌ها هم به شدت رویش مانور دادند. با اینکه پایان خوشی هم دارند، اما داستان تالکین وجه غم‌انگیزتر ماهیت این نوع رابطه را نیز به تصویر می‌کشد. در فصل دوم «حلقه‌های قدرت»، مشخص می‌شود که برونوین از جراحت فصل اول جان سالم به در نبرده است. آروندیر توضیح می‌دهد که غلبه بر سم تیرهای اورک برای انسان‌ها دشوار است و برونوین در نهایت تسلیم شده است. اگر او مقاومت یک الف را داشت، ممکن بود اوضاع متفاوت باشد. این همان بهای گزافی بود که روابط بین نژادی به بار می‌آورد و آراگورن و آرون در «ارباب حلقه‌ها» به شدت از آن می‌ترسیدند. این جور روابط و ماهیت دردناک آن‌ها چندین بار در افسانه‌پردازی‌های تالکین تکرار شده است.

۲. معرفی تام بامبادیل در سریال «حلقه‌های قدرت» یادآور مواجهه‌ی او با هابیت‌هاست

تام بامبادیل در سریال «حلقه‌های قدرت»

نجات غریبه به دست تام بامبادیل از درخت در رون، مثل همان مواجهه‌ی اولیه‌ی هابیت‌ها با او و نجاتشان از دست بید پیر می‌ماند و برای همین به سرعت ذهن را به سمت داستان «ارباب حلقه‌ها» می‌برد. اما این تنها عنصری نیست که این شباهت را بین سریال «حلقه‌های قدرت» و «ارباب حلقه‌ها» رقم می‌زند. پس از اینکه تام بامبادیل غریبه را به خانه‌اش می‌آورد و به او برای برای تجدید قوا کمک می‌کند، بسیاری از کلمات و اعمال بامبادیل، تکرار مستقیمی از اولین تعاملات او با هابیت‌ها هستند. در واقع، تقریبا هر اتفاقی که در این سکانس می‌افتد، اشاره‌ای به زمان مواجهه‌ی تام بامبادیل با هابیت‌ها در «ارباب حلقه‌ها» است.

وقتی غریبه می‌پرسد که تام بامبادیل چیست، این موجود مرموز به غریبه می‌گوید: «هنوز اسمم را نمی‌دانی؟ تنها جواب همین است.» این دقیقا همان جمله‌ای است که بامبادیل در پاسخ به فرودو در کتاب گفت. خوب است بدانید ماهیت واقعی تام بامبادیل در آثار تالکین هم ناشناخته است، البته سریال «حلقه‌های قدرت» اشاره می‌کند که او در سرزمین میانه به ایستاری‌ها آموزش می‌دهد. به جز این‌ها، باز هم شباهت‌هایی بین این مواجهه با روبرویی تام بامبادیل و هابیت‌ها دیده می‌شود؛ مثلا، تمام آهنگ‌هایی که بامبادیل در «حلقه‌های قدرت» می‌خواند، آهنگ‌هایی هستند که تالکین برای کتاب «ارباب حلقه‌ها: یاران حلقه» نوشته است. حتی صدای زنی که غریبه از حمام بامبادیل می‌شنود، مستقیما از کتاب‌های تالکین آمده است؛ این زن همان گلدبری، یک روح رودخانه و همسر تام بامبادیل است.

۱. گیر افتادن تئو به دست انت‌ها مثل ماجرای مری و پاپینز است

انت‌ها در سریال «حلقه‌های قدرت»

پس از کمک به ایسیلدور در فصل دوم سریال «حلقه‌های قدرت»، تئو به طرز مرموزی ناپدید می‌شود و به نظر می‌رسد که یک هیولای وحشتناک او را به چنگ آورده است. آروندیر و ایسیلدور به دنبال پسر می‌روند و در نهایت متوجه می‌شوند که این هیولاها نیستند که تئو را اسیر کرده‌اند، بلکه دو انت بوده‌اند. این درخت‌ها، هر کسی را که در جنگل پیدا می‌کردند می‌ربودند؛ زیرا فکر می‌کردند آن‌ها قصد آسیب زدن به جنگل را دارند. برای همین دزدیدن آن‌ها مانع از آسیب رساندن بیشتر به درختان می‌شد. مشخصا این لحظه، یادآور لحظه‌ای مشابه از «ارباب حلقه‌ها» است که مواجهه‌ی هابیت‌ها با انت‌ها را به ذهن می‌آورد. مانند تئو، مری و پی‌پین در «ارباب حلقه‌ها: دو برج» توسط انت‌ها ربوده شدند. به طور مشابه، ریش‌درختی (Treebeard) فکر می‌کرد که این هابیت‌ها از اعضای قبایل اورک هستند که جنگل‌ها را نابود می‌کردند. وقتی که این انت متوجه شد هابیت‌ها همان موجودات بدطینتی نیستند که او فکر می‌کرده است (و با گندالف سفید برخورد کرد)، شورای انت‌ها را فراخواند تا به محاصره‌ی اورتانک در آیزنگارد کمک کنند. البته بین این انت‌ها و انت کتاب‌ها تفاوت هست؛ مثلا انت‌ها در سریال «حلقه‌های قدرت» به مبارزه علیه آدار و اورک‌هایش نپیوسته‌اند؛ اما همین که دوباره این موجودات آشنا را در سریال می‌بینیم شاید نشانه‌ای باشد از این که پرایم ویدیو می‌خواهد در آینده اشارات بیشتری به داستان کتاب‌ها و فیلم‌های «ارباب حلقه‌ها» داشته باشد.

منبع: Screenrant

راهنمای تماشای سریال


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X