٨ هنرمند تاثیرگذار فرانسوی که دنیای هنر و نقاشی را متحول کردند

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۷ دقیقه
هنرمندان فرانسوی

اروپایی‌ها برای قرن‌ها، کشور فرانسه را قلب تپنده‌ی هنر می‌دانستند. اما حس پیشرفت غیرقابل توقف، هیچ‌وقت شدیدتر از دوران انقلابی قرن نوزدهم و بیستم نبوده است. بی‌گمان صنعتی شدن، گسترش شهرها و تغییر سنت‌ها در نقاشی و مجسمه‌سازی بازتاب پیدا کرد و به عنوان امر نهادینی در شکل‌گیری هنرهای مدرن ریشه دواند. سلطه زیبایی‌شناسی، ذهنی‌گرایی، موضاعاتی متفاوت، تکنیک‌های متمایز قلم‌گذاری، انتخاب رنگ‌های پر جنب و جوش‌تر و البته فرم‌پردازی در این دو قرن به طرز چشم‌گیری روبه رشد بود. در ادامه ٨ شخصیت بزرگ از هنرمندان فرانسوی انقلابی و تحسین شده‌ را معرفی می‌کنیم که اساسا برای شناخت بیشتر هنر به آن نیاز خواهید داشت.

۸. تئودور ژریکو (Theodore Gericault)

هنرمندان فرانسوی

تئودور ژریکو از هنرمندان فرانسوی صاحب‌نام است که با وجود تنها ٣٢ سال زندگی، آثار چشم‌گیری در تاریخ هنر بجای گذاشت. ژریکو هنرآموزی کنجکاو و سرکش بود که معلمانش اصرار داشتند فقط به سبک و روش نئوکلاسیک‌ها نقاشی کند، اما او کاملا مخالف این امر بود و بسیار تمایل داشت که پیرو و همسو با جهان آثار استادان فلاندی و اسپانیایی همچون روبنس و ولاسکز باشد. بنابراین تأثیر باروک اسپانیایی که به نمایش شدید احساسات و اجرای دقیق جزئیات در نقاشی‌هایشان شناخته می‌شوند نیز عمیقا آشکار است.

مشهورترین نقاشی‌ این هنرمند «کلک مدوسا» (The Raft of the Medusa) به شمار می‌رود که برمبنای یک تراژدی واقعی آفریده شده بود. در سال ١٨١۶ یک کشتی فرانسوی در مسیر خود به سمت سنگال، بنا بر دلایلی سقوط می‌کند. از آنجایی که این کشتی قایق‌های کافی برای نجات همه مسافران نداشت، بنابراین حدود ١۵٠ مسافر مجبور شدند در یک قایق موقت قرار بگیرند. درنهایت آن‌ها برای دست‌یابی به تقسیم فضا و منابع کافی با یکدیگر رقابت می‌کنند.

در همان شب اول ٢٠ نفر از مسافران قایق کشته می‌شوند و طی هشت روز فقط ١۵ مسافر باقی می‌ماند. سپس بعدها ۵ مسافر که توانستند جان خود را نجات دهند، درباره‌ آدم‌خواری و قتل‌عام‌هایی عجیب گزارش‌هایی دادند. با وجود تمام تلاش‌های دولت فرانسه در آن زمان برای سانسور اتفاقات قایق، اما سرانجام تمام جزئیات این حادثه‌ی وحشت‌ناک توسط مطبوعات منتشر شد.

۷. کلود مونه (Claude Monet)

هنرمندان فرانسوی

کلود مونه پرآوازه‌ترین نام‌ هنر فرانسه است که در سبک امپرسیونیسم عملکردی روبه جلو از خود نشان داد. در ابتدای فعالیت جنبش امپرسیونیستی به دلیل استفاده‌ی هنرمندان فرانسوی آن از ترکیب‌ رنگ‌های عجیب و خطوطی تار، توسط جامعه هنری مورد تمسخر قرار می‌گرفتند، درحالی که بعدتر لحظات ناپایدار این جنبش پذیرفته و تحسین شد. تعدادی کارشناس هنری سبک منحصر‌به‌فرد نقاشی‌های مونه را به بینایی ضعیف او نسبت داده‌اند، زیرا درگیر بیماری آب مروارید بود و بدین علت در تشخیص درست رنگ‌ها، ضعیف عمل می‌کرد.

زندگی مونه روی خط بی‌پایان مشکلات شدید مالی پیش می‌رفت که با وجود این شرایط سخت، یکی از درخشان‌‌ترین مجموعه نقاشی‌های خود از ایستگاه قطار تازه ‌ساخت، سنت لازار را ایجاد کرد. مونه کت و شلوار رسمی‌ای از دوست خود گرفت تا بتواند با پوشیدن آن اعتباری از سوی مدیریت ایستگاه قطار به دست آورد. او در آن‌جا خود را یک هنرمند بزرگ معاصر معرفی کرد و سپس بدین طریق موفق شد با نام و آوازه یک هنرمند بزرگ، نقاشی‌های خارق‌العاده‌ای را ترسیم کند. مسئولان ایستگاه تمام هزینه‌های این کار را پوشش می‌دادند و برای تلاش‌های مونه، پول خوبی در نظر گرفته بودند.

۶. کامی کلودل (Camille Claudel)

هنرمندان فرانسوی

زندگی برای هنرمندان زن در طول تاریخ هنر چندان آسان نبوده، اما مجسمه‌ساز افسانه‌ای، کامی کلودل با ساخت آثاری شگفت‌آور نام خود را جاودان کرد. در یک دوره‌‌ای تا مدت طولانی‌، ساخت مجسمه به خاطر کار فیزیکی طاقت‌فرسا ممنوع شده بود. با این وجود کامی کلودل به واسطه موادی چون خاک رس، مرمر و برنز آثاری چشم‌گیر در هماهنگی و همبستگی متقابلی از اجزا پدید آورد.

متاسفانه داستان زندگی کامی کلودل با تمام شکوه‌ و توانایی‌اش در هنر، بسیار غم‌انگیز است. معمولا آزادی شخصی‌اش توسط خانواده‌ سلب می‌شد و علی‌رغم حمایت‌های پدرش، بقیه اعضای خانواده از حضور یک هنرمند در زندگی‌شان شرم داشتند. مادر مذهبی کلودل از فعالیت دخترش در استودیوهای هنری با مردان اذیت می‌شد و همچنین پس از مرگ پدر حمایتگرش، اطرافیان وی را به آسایشگاه روانی بردند. برخی از مورخان هنری باور دارند که پُل برادر کامیلو به خواهر خود حسادت‌هایی داشت، زیرا هنرمند و شاعری مشتاق و در عین حال بی‌استعداد بود که هیچ‌وقت مورد تمجید قرار نگرفت.

۵. ادگار دگا (Edgar Degas)

هنرمندان فرانسوی

یکی از هنرمندان فرانسوی شاخص سبک امپرسیونیسم، ادگار دگا استاد بی‌مثال آفرینش صحنه‌های روزمره بود. او ساختار و زیبایی، دو مولفه‌ی مهم هنر را کاملا ماهرانه‌ در یکدیگر ترکیب می‌کرد تا شخصیت‌هایی اسرارآمیز از رقصنده‌ها ترسیم کند و این امر سبب می‌شد به تعادلی سنجیده در آثار خود دست یابد.
امروزه نگاه عموم مردم درباره رقص باله به شکلی‌ست که آن را یک هنر ارزشمند می‌دانند، اما زمان دگا این رقص با مفاهیم تیره‌ای روبه‌رو بود.

آن زمان شرکت‌های باله برای دختران قشر فقیر جامعه، شرایطی به وجود آوردند تا موقعیت‌های بهتری در زندگی خود فراهم کنند. البته همه چیز آنقدرها هم زیبا نبود و این شرایط سویه‌های وحشت‌ناک‌تری داشت. در حقیقت این دختران از طریق امر جنسی، زندگی خود را تغییر می‌دادند. بنابراین بالرین‌های نقاشی شده در آثار دگا بازنمایی عینی‌ای از تباهی، فرومایگی و ساختار طبقاتی بسیار معیوب مدرنیته فرانسوی هستند.

۴. گوستاو کوربه (Gustave Courbet)

هنرمندان فرانسوی

گوستاو کوربه را به عنوان هنرمند پیش‌رو در هنر مدرن می‌شناسند. او با تحولات و دگرگونی‌های عظیم و کلیدی‌ای که ایجاد کرد، درنهایت به شکلی بی‌نظیر سنگ‌بنای اصول‌های نوین در نقاشی را پایه‌گذاری نمود. هنگامی که بیشتر نقاشان آن دوره، درگیر ایده‌آل‌سازی و تقلید از زیبایی‌های مصنوعی بودند، کوربه به نمایش وجه‌هایی از رئالیسم رادیکال در آثارش پرداخت. پیامد چنین درک جدیدی از هنر موجب شد تا نقاشی‌های او با تصویرگری زندگی دهقانان و کارگران، بدون هیچ‌گونه نگاهی به فضای رمانتیک و ساختگی نمایش داده شوند. این نقاش بیشتر بر تناسبات بدنی واقعی و تباین صحنه‌های زندگی روزمره متمرکز بود و در یک استمرار بی‌پایان، فقط چیزهای حقیقی را به نمایش می‌گذاشت.

آثار گوستاو کوربه با صراحت تمام، تصاویری ملموس و مهم از نابرابری‌های طبقاتی و آشوب سیاسی فرانسه‌ی آن زمان را بازتاب می‌داد. کوربه عقاید و نگرش جمهوری‌خواهانه داشت که حتی به سرنگونی مجسمه ناپلئون نیز متهم شد. او آنقدر بی‌پروا رویدادهای غم‌انگیز اجتماعی و سیاسی را به تصویر می‌کشید که اوایل منتقدان هنری با دیدن تابلوی مشهور «تدفین در اورنان» (Burial at Ornans) باور نمی‌کردند که رویداد این اثر کاملا مستند است.

۳. سوزان والادون (Suzanne Valadon)

هنرمندان فرانسوی

سوزان والدون به کشیدن پرتره‌های نمادین در هنر فرانسه شهرت دارد. او نقاشی منحصر‌به‌فرد بود که به عنوان یک هنرمند زن با وجود موانع بسیار، توانایی‌های قابل‌ملاحظه‌ای از خود نشان داد. سوزان فرزند نامشروع مادری مجرد بود به همین منظور، سخت موفق شد تا موقعیتی خوب در تحصیلات خود ایجاد کند و همچنین شغل‌های متعددی را صرف گذران زندگی‌ پر فراز و نشیب‌اش تجربه کرد. بدون‌شک نقطه‌ عطف زندگی این هنرمند بزرگ، بدل شدن به مدلی برای دیگر هنرمندان بود. درواقع به واسطه این کار می‌توانست از نزدیک مشاهده‌گر روش و شیوه‌ی کاری نام‌دار‌ترین هنرمندان فرانسوی مانند رنوار و دو شاوان باشد.

در ابتدا سوزان مادر و پسرش موریس را نقاشی می‌کرد و کمی بعدتر از مدل‌های زن برهنه به تصاویر موردنظر خود می‌رسید. اما حال و هوای آثار او در قیاس با کارهای هنرمندان مرد تا اندازه‌ای غیر‌معمول بودند. درواقع آثارش مجموعه‌ای از تصاویری هستند که حس همدلی، محبت و تحسین بدون زمینه جنسی را ارائه می‌دهند.

۲. پل سینیاک (Paul Signac)

Paul Signac

پل سیگناک از هنرمندان فرانسوی شاخص جنبش پوینتیلیسم یا نقطه‌چینی بود. هنرمندان این سبک برای رسیدن به ترکیب رنگی خود و ایجاد سایه‌ها از شیوه‌ نقطه‌گذاری بهره می‌بردند. طبق یک نظریه علمی، چشم انسان رنگ‌ها و فرم‌ها را بر مبنای ساختاری خاص می‌بیند؛ بنابراین در سبک نقطه‌چینی تصاویر از فاصله دور منسجم به نظر می‌رسند. این فرضیه خیلی زود رد شد، منتها بستری را فراهم کرد تا هنرمندان دست به تجربه‌های جالب‌توجه بزنند.

فلیکس فنئون منتقد هنری و یکی از دوستان سینیاک در ملاحظه‌ای بر این باور بود که آثار هنری دیویزیونیست (نقطه‌ساز)، اوج هنر تزئینی هستند و موضوع فدای امر لذت خالص و زیبایی خط و رنگ می‌شود. همچنین فنئون اولین شخصی بود که هنرمندان نسل جدید پیشرو را نئوامپرسیونیسم معرفی کرد و میان آن‌ها و نسل محافظه‌کارتر مانه و پیروانش فاصله گذاشت.

۱. برت موریسو (Berthe Morisot)

Berthe Morisot

برت موریسو از اعضای زن جنبش امپرسیونیست بود که علی‌رغم ارتباطات خوب با دیگر هنرمندان و توانایی‌های شگرف، متاسفانه نامش را کم‌تر شنیده‌ایم. موریسو در نقاشی‌های خود زندگی زنان زمان خود را بر چشم‌اندازی از مناظر یگانه به تصویر می‌کشید. این هنرمند از زنان طبقه‌ بالای جامعه بود و بدین منظور با محدویت‌های زیادی برای رسیدن به تصاویر موردعلاقه‌اش مواجه می‌شد، بنابراین بیشتر مواقع مجبور بود بر خلق صحنه‌های داخلی متمرکز شود.

اغلب کاراهای برت موریسو، نمایشی بی‌بدیل از فضاسازی‌های بسیار خاص هستند. در آثارش پنجره‌های باز به عنوان دریچه‌ای روبه‌ جهان دیگر است و گویی درون یک صمیمیت خالصانه‌ی با محیط اطراف پیوند می‌خورد تا حس اسرارآمیزی را القا کند. این فضاها به شکلی شخصیت‌ها را در جادوی یک مکان داخلی آرام محصور کرده، بلکه از نگاه دنیای بیرون، پنهان باقی بمانند.

منبع: Thecollector



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X