معرفی مجموعه کتاب «زمین شکسته»؛ شاهکار برندهی جایزهی هوگو
تحسین از کتابها اغلب به آسانی به اغراق میانجامد: هر اثر نویسندهای تازهنفس بهعنوان یک «کلاسیک آینده» توصیف میشود. اما نویسندهی فانتزی، ان.کی. جمیسین، برای سهگانهی «زمین شکسته»ی خود، به اولین نویسندهای تبدیل شد که سه سال پیاپی برندهی جایزهی هوگو برای بهترین رمان شده است و همچنین اولین کسی که برای هر سه رمان یک سهگانه، این جایزه را به دست آورده است.
تصویر براق جایزهی هوگو بر روی هر جلد کاملاً برازندهی این کتابهاست. ان.کی. جمیسین یکی از بهترین داستانپردازیهایی که تا به حال خواندهاید را ارائه میدهد؛ با زاویهی دیدهای متغیر و نثری شاعرانه و تأثیرگذار. هنگام خواندن این کتابها دائماً در حالتی از هیجان هستید و با دقت به هر کلمه توجه میکنید تا از داستان ایسان و ماجراجوییهای او بیشتر بدانید.
سهگانهی «زمین شکسته» در یک قارهی بزرگ به نام «آرامش» رخ میدهد که در آیندهی دور در زمین واقع شده است و دچار فجایع دورهای به نام «فصلها» است. این فصلها فقط طوفانهای شدید نیستند، بلکه حوادث عظیم و آخرالزمانیای هستند که نسلها طول میکشند و جهان و ساکنان آن را تغییر میدهند. کسانی که از این فجایع جان سالم به در میبرند، به جوامعی به نام «کومها» پناه میبرند، جوامع محافظتشدهای که تلاش میکنند تا پایان ویرانی صبر کنند و سپس تا پیش از شروع فصل بعدی، به بازسازی تمدن بپردازند.
زمستان، بهار، تابستان، پاییز. مرگ، فصل پنجم است. و قطعیترینشان.
در میان بازماندگان انسانیت، اوروگنها، انسانهایی با توان کنترل انرژی زمین و دما، نژاد خاصی در «آرامش» هستند که با قدرتی به نام «اندریاب» (قسمتی از پایه مغز اوروگنها که به آنها اجازه میدهد وقایع را جز با حواس پنچگانه و به طریق اتصال با زمین ادراک کنند)، قادر به کنترل فعالیتهای زمین هستند. با اینکه اوروگنها برای جامعه مفید هستند، آموزش و رفتاری که با آنها میشود بسیار سخت و بیرحمانه است. آنها در کودکی از خانههایشان گرفته میشوند و به محلی به نام «فالکروم» برده میشوند، جایی که تحت نظارت نهادی دیگر به نام «محافظان» آموزش دیده و تایید صلاحیت میشوند.
جمیسین دنیای فانتزیای خلق کرده که با هیچکدام از آثاری که خواندهاید قابل مقایسه نیست. او فانتزی و علمی-تخیلی را به هم میآمیزد و سیستم جادوییای بر اساس نیروهای زمینشناسی میسازد: در واقع، نام اوروگن (orogene) از کلمهی orogeny به معنای فرآیند کوهزایی گرفته شده است. اوروگنها پس از گذراندن آموزشهای سخت، قدرت خود را از پوستهی زمین میگیرند و به مکانهایی که بیشترین نیاز به آنها است، مانند آرام کردن زلزلهها یا تلاش برای جلوگیری از آغاز فصل آخرالزمانی بعدی، فرستاده میشوند.
برای کسانی که به سنگها و زمینشناسی علاقه دارند، دیدن جادوگرانی که با زمین بهعنوان یک شئ پویا سروکار دارند، تجربهای شگفتانگیز است. و در حالیکه فانتزیهای حماسی اغلب با دورههای زمانی عظیم سروکار دارند، جمیسین اولین نویسندهای است که بهراستی مقیاس زمانی زمینشناسی را درک کرده است.
یکی از ویژگیهای بارز سهگانهی «زمین شکسته»، پرداختن به موضوعات اجتماعی مهمی است که در دنیای امروز اهمیت بسیاری دارند. این کتابها به مسائلی چون محیطزیستگرایی (انتقام زمین از موجوداتی که آن را نابود کردهاند)، نژادپرستی سیستماتیک و تبعیض طبقاتی میپردازند. اما این مجموعه تنها به این موضوعات محدود نمیشود و به مفاهیمی همچون فردگرایی، مقاومت و برابری جنسیتی نیز توجه دارد. این مضامین با دقت و ظرافت در سراسر کتابها گنجانده شدهاند و به خواننده فرصتی میدهند تا با چالشهای اجتماعی پیچیده و متنوعی روبهرو شود.
کتاب اول: فصل پنجم (The Fifth Season)
- سال انتشار: ۲۰۱۵
- امتیاز گودریدز: ۴.۳ از ۵
«فصل پنجم» بهطور کامل به معرفی این دنیا و هنجارهای آن اختصاص دارد. داستان با شروع یک «فصل» جدید آغاز میشود. ایسان، که خود اوروگن است، این حقیقت را از همسرش «جیجا» پنهان میکند. او باور دارد که جیجا، «ناسان» را برای کشتن برده است، بنابراین به دنبال آنها میرود تا انتقام بگیرد. این اساس داستان است: جستجوی ایسان برای یافتن دخترش. اما آنچه خوانندگان با آن مواجه میشوند، بسیار بیشتر از این است.
جمیسین با هنرمندی بینظیر، داستان را با دو روایت دیگر در هم میآمیزد: یک دختر جوان به نام دامایا که به تازگی به فالکروم فرستاده شده و زنی به نام سینیت که آمادهی آغاز اولین مأموریتش است. این داستان با تغییر هوشمندانه زاویههای دید از اول، دوم و سوم شخص، عمق بیشتری به روایت میبخشد. انتخاب جسورانهی زاویهی دید دوم شخص، خواننده را به قلب ماجرا میبرد و او را در جایگاه شخصیتها قرار میدهد. پیچش غیرمنتظرهی داستان در این جلد، شما را شگفتزده خواهد کرد و تجربهای فراموشنشدنی را رقم میزند.
کتاب با این جمله آغاز میشود:
بیایید با پایان جهان شروع کنیم، چرا که نه؟ شرش را بکنیم و به مسائل جالبتری بپردازیم.
کتاب دوم: دروازهی اوبلیسک (The Obelisk Gate)
- سال انتشار: ۲۰۱۶
- امتیاز گودریدز: ۴.۳ از ۵
«دروازه اوبلیسک» بیشتر به جهانسازی و توضیح اوروگنی میپردازد و دهها صفحه از این جلد به این موضوع اختصاص دارد. جهانسازیاش آنقدر گسترده است که ممکن است ناپیوسته و دشوار به نظر برسد.؛ اما این یک فانتزی حماسی است، پس باید آمادهی آن باشید. درحالیکه جلد اول، «فصل پنجم»، دنیای داستان را معرفی میکند، «دروازهی اوبلیسک» همه چیز را ویران میکند، زیرا فصل جدید فرا میرسد و نویسنده بهطور کامل وارد فضای آخرالزمانی میشود.
پس از وقایع «فصل پنجم»، ایسان همچنان در جستجوی دختر گمشدهاش است. وقتی او به جامعهای از بازماندگان میپیوندد، متوجه میشود که این فصل جدید نه اجتنابناپذیر بوده و نه طبیعی؛ بلکه نتیجهی تلاش عمدی یکی از همکارهای سابق او است که بهدنبال راهی برای پایان دادن به این فصلها بوده است. درحالیکه ایسان به دنبال راهی برای نجات جهان است، نویسنده داستان را به زاویهی دید دختر ایسان، ناسان، میبرد. ناسان که قدرتی برابر با مادرش دارد، معتقد است که بشریت به دلیل بیعدالتیهایی که علیه او و خانوادهاش روا داشته است باید به کلی نابود شود. داستان این جلد مسیر برخورد بین این دو زن را ترسیم میکند؛ زنانی که باید با مفهوم قدرت در دنیایی پر از افراد ناامید دستوپنجه نرم کنند.
همه نباید حق داشته باشند در اینباره نظر بدهند که جان چه کسی ارزش جنگیدن دارد.
کتاب سوم: آسمان سنگی (The Stone Sky)
- سال انتشار: ۲۰۱۷
- امتیاز گودریدز: ۴.۳۴ از ۵
«آسمان سنگی» سومین کتاب از سهگانهی «زمین شکسته» است. در این جلد ایسان و ناسان هر دو به سوی دورترین نقاط آرامش سفر میکنند، جایی که میتوانند ماه را بازگردانند تا چرخهی فصلها را متوقف کنند؛ این کار میتواند بقای بشریت را در سیارهای صلحآمیز تضمین کند، یا به انقراض آن در یک آخرالزمان همیشگی منجر شود. در همین حین، نویسنده سرانجام پرده از تمدنی برمیدارد که اوبلیسکها را خلق کرده است، تمدنی که در جستجوی قدرت، تقریباً جهان را نابود کرد و ماه را به اعماق فضا پرتاب کرد.
آخر قصه معلوم است، نیست؟ اگر اینطور نمیشد، چطور امکان داشت اینجا نشسته باشی و به این قصه گوش کنی؟ گاهی چگونگی یک اتفاق خیلی مهمتر از سرانجامش است.
سهگانهی «زمین شکسته» در هستهی خود، داستانی است دربارهی اینکه چه کسی در این دنیا قدرت را در دست دارد و چگونه جامعه از کسانی که به حاشیه رانده شدهاند، استفاده و از آنها بهرهبرداری میکند، و نیز دربارهی ویرانیای است که قدرت مطلق میتواند به بار آورد. در «فصل پنجم»، جمیسین داستانی بلندپروازانه را در دنیایی پیچیده و زنده روایت میکند، با روایتی که به مشکلات سیستماتیک مرتبط با ستم و قدرت میپردازد. بسیاری از کتابها به مسائل مهم و مرتبطی میپردازند، اما چیزی که این سهگانه را واقعاً متمایز میکند، شیوهای است که جمیسین با کلمات بازی میکند تا خواننده را به جایگاه کسانی ببرد که عواقب نیتهای بد جامعه گریبانگیرشان خواهد بود.
این روند در «دروازهی اوبلیسک» و «آسمان سنگی» نیز ادامه مییابد، بهطوریکه هر یک از این کتابها داستانهای پیچیدهای را در میان رویدادهایی که از نظر زمان و مکان از هم فاصله دارند، روایت میکنند. تمام این ماجراها به یک لحظهی سرنوشتساز در پایان سهگانه منتهی میشود، جایی که سرنوشت جهان به رابطهی میان یک مادر و دختر وابسته است. این لحظه به گونهای رقم میخورد که خواننده را در تعلیق و هیجان فرو میبرد و جمیسین با به تصویر کشیدن جهانی که بهواسطهی اقدامات شخصیتها برای بهتر شدن تغییر کرده، بهطور هنرمندانهای داستان را به پایان میرساند.
ادبیات فانتزی حماسی اغلب بهنظر میرسد که محصول آثاری مانند «ارباب حلقهها» است که با شخصیتهایش بهشکل مطلق رفتار میکند: گروهی کوچک که با شجاعت در برابر شر مطلق پیش میروند. اما دیدگاه جمیسین از جهان در اینجا بسیار پیچیدهتر است؛ شخصیتهایی که سیستم سرکوبگر را با بهترین نیتها حفظ میکنند یا کسانی که به اقدامات ناامیدانه متوسل میشوند تا فقط یک روز دیگر زنده بمانند. نتیجه، داستانی است عمیقاً انسانی از شخصیتهای پرعیب و نقص؛ افرادی که تنها برای بقا تلاش نمیکنند، بلکه برای تغییر دنیایی که هم به معنای دقیق و هم بهطور استعاری شکسته است، دست به اقدامات فوقالعادهای میزنند.
منبع: keepitkassual