نقد سریال «خون‌سرد» فیلم‌نت؛ ایرانیزه شده‌‌ی «دکستر» و «هانیبال»

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۱ دقیقه
سریال خونسرد

سریال «خون‌سرد» از محصولات جدید شبکه نمایش‌خانگی است که توسط فیلم‌نت، طی دو هفته گذشته، منتشر شده. این مجموعه به دلیل حضور چهره‌های مشهور، از زمان ساخت در مرکز توجه رسانه‌ها بود و پس از مجموعه ترسناک «آنها» دومین سریال متفاوت فیلم‌نت است که در دو سال اخیر عرضه شده. «خون‌سرد» در دو قسمت اول مخاطبان زیادی پیدا کرده و توانسته با خط روایی و پرداخت پرهیجانش، پس از مدتها فیلم‌نت را به پلتفرمی مورد استقبال تبدیل کند.

اما بلافاصله پس از پخش دومین قسمت از این مجموعه، بسیاری از منتقدان و طرفداران سریال‌های خارجی روز جهان، درباره شباهت‌های «خون‌سرد» با دو سریال مشهور آمریکایی صحبت به میان آوردند. البته این شباهت‌ها برای مخاطب عام و افرادی که مجموعه‌های خارجی را دنبال نمی‌کنند، دلیل محکمی برای روی‌گردان شدن از این نسخه‌ی ایرانیزه شده‌ نیست.

به هرحال «خون‌سرد» به عنوان اولین تجربه امیرحسین ترابی در مسیر سریال‌سازی در شبکه نمایش خانگی، مانند همه آثار ساخته شده در این رسانه، نقاط ضعف و قوتی دارد. اینکه توانسته با دو قسمت، موجی از نظرات مثبت و منفی را در میان مخاطبان به راه بیاندازد و رسانه‌های مختلف درباره آن نقد و تحلیل نوشته‌اند، خود نشان از جریان‌ساز بودن و دیده شدن این سریال دارد. از طرفی، تا حد زیادی خط اصلی داستانی این مجموعه در همین دو قسمت برای مخاطب رو شده و می‌توان در همین ابتدای پخش، از جنبه‌های مختلف آن را بررسی کرد.

۱. داستان و شکل روایت

قصه

قسمت اول سریال «خون‌سرد» که مدت زمانی خیلی بیشتر از عرف همیشگی یک قسمت سریال ایرانی دارد، در زمانی نزدیک به یک ساعت و سی دقیقه، با یک مقدمه پیش از تیتراژ شروع شد. فردی که چهره‌اش دیده نمی‌شود در حال غل و زنجیر کردن یک فرد دیگر در فضایی عجیب است. اما پس از تیتراژ، سریال وارد یک تعقیب و گریز در کوچه‌‌های استانبول می‌شود و پس از آن به اداره آگاهی تهران وارد می‌شویم تا نتیجه این تعقیب و گریز را متوجه شویم. در روند داستان تا انتهای قسمت اول دیگر هیچ ارجاعی به سکانس ابتدایی نمی‌شود تا زمان پایان‌بندی. تمرکز این قسمت بیشتر بر شخصیت‌پردازی و معرفی فضایی است که سریال در آن روایت شده. ما با یک پلیس زرنگ آگاهی به نام امیرطلوعی روبرو هستیم که بسیار منضبط و سخت‌کوش است. در کنار این داستان اصلی، یک دکتر پزشکی قانونی وجود دارد به نام کسری کیا که برخلاف ظاهر آرامش خیلی زود جوش می‌آورد. با وجود اینکه خط اصلی، روایت یک داستان جنایی است، اما سریال پس از مدتی وارد فضاهای آقازادگی و طرفداری از حقوق زنان می‌شود و ماجرا از نقطه‌ای عجیب‌تر می‌شود که پای شخصیتی شبیه امین فردین وارد داستان می‌شود؛ کسی که در ترکیه مدام مشغول باج‌گیری و برملا کردن پرونده‌ زندگی خصوصی افراد مشهور است.

البته همه این مشخصات در کنار هم ترکیبی ایجاد کرده که مخاطب عام که هر روز در فضای مجازی درگیر همین مسایل است، به سرعت با سریال ارتباط برقرار کند. از طرفی، فضای وهم‌آلود و شخصیت‌های خاکستری که در قسمت اول تکلیف مخاطب را با خود روشن نمی‌کنند، بیننده را مجاب می‌کند که حتما به انتظار قسمت دوم باشد. اما موضوعی که در دقایق آخر جذابیت سریال را بالا می‌برد، تغییر داستان به سمت دیگری است. شخصیتی که برای سلاخی آمده و بدون هیچ ترسی تنها به دنبال کشتن است.

در قسمت دوم در همان ابتدا، مخاطب متوجه می‌شود که این شخصیت سلاخ، چه کسی است. همچنین طی چند سکانس کوتاه، با روند کار او و دیگر پرونده‌هایی که به واسطه روش کارش، در اداره آگاهی باز شده است، آشنا می‌شود. قسمت دوم به اندازه قسمت اول، پراتفاق نیست و حتی از نظر زمانی کم‌تر و کندتر پیش‌ می‌رود. حتی چندتا از بازیگران اصلی سریال هم کشته می‌شوند و احتمالا با این روند باید منتظر فلاش بک‌های زیاد در ادامه سریال باشیم.

شباهت‌ها و تناقضات

اما نکته‌ای که بیش از هرچیز در درون مایه داستانی این سریال، پس از دیدن دو قسمت ابتدایی «خون‌سرد» به چشم می‌خورد، ملغمه‌ای بلاتکلیف از دو سریال مشهور «دکستر» و «هانیبال» با اضافاتی از مسایل روز و مشکلات اجتماعی ایران است.

در سریال «خون‌سرد» ما در واقع با دو شخصیت اصلی روبرو هستیم؛ یک پلیس آگاهی و یک دکتر پزشک قانونی. در سریال «دکستر» که از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۳ پخش شد، دکتر پزشک قانونی به نام دکستر به دلیل مسایلی که در کودکی برایش اتفاق افتاده، علاقه‌مند خون و کشتن آدمها شده. حالا او با استفاده از موقعیت شغلی خود، قاتلانی که از سیستم قانونی کشور گریخته‌اند را به دام می‌اندازد و با روش خودش آنها را می‌کشد و سلاخی می‌کند. در سریال «خون‌سرد» دقیقا با همین شخصیت روبرو هستیم. دکتر کسری کیا به دلایلی که ریشه آن هنوز مشخص نشده، افرادی که به زنان تعرض می‌کنند و به دام پلیس نمی‌افتند را می‌رباید و آنها را به طرز فجیعی سلاخی می‌کند. می‌توان گفت تنها انگیزه‌ی دکستر و دکتر کیا، با هم تفاوت دارد و در سایر مسایل حتی فضایی که جنایت خود را انجام می‌دهند، شباهت‌های زیادی وجود دارد. دکستر خوش‌پوش است و موقعیت اجتماعی‌اش او را تبدیل به یک شخصیت کاریزماتیک کرده، دکتر کیا هم با وجود اینکه از نظر ظاهری هیچ شباهتی به بازیگر دکستر ندارد، اما خوش‌پوش است، ورزش می‌کند و همان سطح اجتماعی و مقبولیت را دارد.

اما از سویی دیگر اگر از زاویه شخصیت سرگرد امیرعلی طلوعی به داستان «خون‌سرد» نگاه کنیم، به شباهت‌های این سریال با «هانیبال» می‌رسیم. مجموعه‌ای آمریکایی که در فاصله سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ از سوی سونی پیکچرز منتشر شد و طرفداران بسیار زیادی در سراسر جهان داشت. «هانیبال» داستان یک مامور باهوش اف بی آی بود که پس از مدتی برای حل پرونده‌هایش سراغ دوست روانپزشکش می‌رود. اما غافل از اینکه خود این روانپزشک قاتل اصلی همه پرونده‌های قتل است. مامور اف بی آی سریال هانیبال هر روز با دوستش معاشرت می‌کند و از او مشاوره می‌گیرد، اما نمی‌داند قاتل زنجیره‌ای که مدام در تعقیب آن است و نمی‌تواند دستگیرش کند، همین روانپزشک است. این روند داستانی و شخصیت پردازی دقیقا در سریال «خون‌سرد» هم استفاده شده. اینجا سرگرد طلوعی به جای مامور اف بی آی است و با کسری کیا که قاتل اصلی سریال است، رفاقتی دیرینه دارد. او تمام پرونده‌هایش را برای کارهای تشخیص هویت، به دست او می‌سپرد. غافل از اینکه خود کسری عامل بسیاری از جنایت‌ها است.

در واقع گروه چهار نفره نویسندگان «خون‌سرد» که چندان هم نام‌های آشنایی نیستند، با این ترفند که محوریت داستان تنها سرگرد آگاهی یا تنها دکتر پزشک قانونی نباشد، در تلاش بوده‌اند که ترکیبی از دو سریال مشهور را به شکلی در بیاورند که برای مخاطب ایرانی هم قابل پذیرش باشد. آنها با اضافه کردن مسایل روز ایران مثل بحث می‌تو، اقبال سایت‌های مهاجرتی غیرقانونی و قاچاق دختران و از سوی دیگر بهره‌بردن از رانت و قدرت آقازاده‌ها، شمایلی ایرانی به ترکیب خود داده‌اند. شاید همین موضوع باعث شده که بخش‌هایی از داستان بلاتکلیف باشد. این نکته را هم نباید فراموش کرد که سریال «خون‌سرد» برای همه افراد خانواده قابل دیدن نیست. تنها افرادی می‌توانند صحنه‌های خون‌ریزی و اتفاقات مهیب آن را تحمل کنند که به این ژانر علاقه‌مند باشند.

سریال خونسرد

۲. عوامل تولید

کارگردانی

فیلم‌نت هم مانند دیگر پلتفرم‌ها با آغوش باز از همه کارگردان‌ها و تهیه‌کننده‌های سینما و تلویزیون استقبال می‌کند تا طرح‌هایشان را برای ساخت به دست آن بسپرند. امیرحسن ترابی و بهمن کامیار هم به عنوان دو چهره جوان در سینمای ایران، کارگردانی و تهیه‌کنندگی «خون‌سرد» را برعهده گرفتند. ترابی از دهه هفتاد با ساخت تیزرهای تبلیغاتی و فیلم‌های کوتاه کار خود را شروع کرده و اولین اثر بلند سینمایی او «هزارتو» بود. او با همان اثر اولش ثابت کرده به فضای جنایی علاقه دارد و از پیچش هرچه بیشتر داستان هم ترسی ندارد.

ترابی در «هزارتو» هم از چهره‌های مشهوری مانند شهاب حسینی و ساره بیات، دعوت کرد تا شخصیت‌های اصلی فیلمش را برعهده بگیرند. اما این فیلم نه در گیشه و نه در نظر منتقدان چندان مورد استقبال قرار نگرفت. شاید به صراحت باید گفت، مشکلی که «هزارتو» از آن رنج می‌‌برد دقیقا در «خون‌سرد» هم تکرار شده و آن کپی بودن درون‌مایه داستان و شخصیت‌پردازی ضعیف بازیگران مکمل است. این موضوع هم به خطر روایی داستان و هم بازی بازیگران اصلی ضربه می‌زند. البته هنوز قسمت‌های ابتدایی است و امیدواریم در قسمت‌های بعدی، داستان به شکلی پیش برود که بتوان ضعف‌های دیگر را نادیده گرفت.

 ساختار و مسایل فنی

واقعیت این است که «خون‌سرد» ویترین خوبی دارد. طراحی صحنه و نورپردازی آن به فضای وهم‌آلود و جنایی داستان می‌آید. حتی لوکشینی که برای اداره آگاهی و دفتر سرگرد طلوعی انتخاب شده، تا حد زیادی مخاطب را با فضای داستان همراه می‌کند. اما در کنار این نقاط قوت، نقدهایی هم به مسایل فنی سریال وارد است.

سارا بهرامی سریال خونسرد

اولین موضوعی که توی ذوق می‌زند، تدوین «خون‌سرد» است. در دو قسمت منتشر شده، بارها کات‌ها و پرش‌هایی در سریال دیده می‌شود که اصلا نمی‌توان آن را با سایر مسایل فنی و حرفه‌ای مجموعه در یک تراز قرار داد. در سکانس‌هایی هنوز بازیگر در حال دیالوگ گفتن است که کات می‌خورد و به یک سکانس دیگر در یک لوکیشن و فضای دیگر می‌رود. این اتفاقات را نمی‌توان حتی به پای ممیزی گذاشت چون اصلا موضوع قابل سانسوری در این سکانس‌ها وجود ندارد. اما این اتفاقات چندین بار تکرار شده و این در حالی است که تدوین‌گر این مجموعه نیما جعفری جوزانی یکی از تدوین‌گران با سابقه سینما و تلویزیون است و این مسله تدوین سریال «خون‌سرد» را به یک ابهام عجیب تبدیل می‌کند.

موضوع دوم جای دوربین است. قاب‌بندی‌های یک سریال جنایی یکی از مهم‌ترین مسایلی است که می‌تواند به هرچه جذاب‌تر کردن یک اثر کمک کند. اما با این موضوع در ساخت «خون‌سرد» با مدیریت فیلمبرداری محمد رسولی، بسیار سهل‌انگارانه برخورد شده. به شکلی که حتی در برخی سکانس‌ها مثل ورود سرگرد طلوعی به خانه‌ی ویلایی شهسواری و قدم زدن او در لوکیشن، دوربین به طرز محسوسی کج است. یا در سکانس پر استرسی مانند خودکشی شخصیت زن، دوربین به جای اینکه فضای این اتفاق را برای مخاطب به درستی نشان دهد، از زوایای به این حادثه نگاه می‌کند که هیچ هیجانی برای مخاطب ایجاد نمی‌کند. با ویترین خوبی که با نورپردازی و صحنه‌آرایی برای این سریال ایجاد شده، فیلمبردار تقریبا هنر آنها را هم در بسیاری از سکانس‌ها مهجور گذاشته است.

گروه بازیگران

«خون‌سرد» مانند اکثر آثار شبکه نمایش خانگی با تکیه بر بازیگران و چهره‌هایی که دارد، وارد میدان رقابتی این رسانه شده. گروه بازیگران این سریال، طیفی از چهره‌های مشهور و ناآشنا هستند که دقیقا از همین نقطه یکی از ضربه‌های اصلی را می‌خورد.

ما در «خون‌سرد» با شهرام حقیقت‌دوست به عنوان یکی از بازیگران اصلی و در نقش سرگرد امیرعلی طلوعی روبرو می‌شویم. بازیگری که پس از سال‌ها که در تئاتر کارکشته شده، حالا به موقعیت درستی رسیده. اغراق نیست اگر بگوییم حقیقت‌دوست، برگ برنده سریال «خون‌سرد» است. او در جایی که دوربین درست قرار نگرفته، دیالوگ‌های سردستی برایش نوشته شده و بازیگر مقابلش تمپو پارتنرش را برهم می‌زند، بازهم آنقدر با قدرت ظاهر می‌شود که مخاطب را به طور کامل جذب می‌کند. او نقش را به طول کامل از آن خود کرده و هیچ ردپایی از کپی‌کاری یا الگو گرفتن از پلیس‌های مشهور سینمایی ایرانی یا خارجی در بازی او دیده نمی‌شود.

شهرام حقیقت‌دوست سریال خونسرد

دیگر بازیگر اصلی سریال «خون‌سرد» امیر آقایی است. بازیگری که به تازگی در میان‌سالی تبدیل به یکی از چهره‌های مورد اقبال کارگردان‌ها شده. آقایی از زمان کوچ هنرمندان به نمایش خانگی، تنها در یک اثر بسیار پرمخاطب به نام «آقازاده» حضور داشته. اثری که پس مدتها او را از یک غالب کلیشه‌ای خارج کرد و وجه دیگری از بازیگری او را به مخاطب نشان داد. دو سال پس از آن سریال، حالا او را در نقش یک شخصیت دووجهی می‌بینیم. شخصیتی که پزشکی قابل اعتماد است، اما در خلوت خود به یک قاتل سلاخ تبدیل می‌شود. انتظار می‌رفت که بازگشت امیر آقایی به نمایش خانگی دوباره همراه با اتفاقات ویژه‌ای باشد، اما واقعیتش این است که در همین دو قسمت، تکلیف مخاطب با امیر آقایی مشخص شده و انگار آقایی نقش را متوجه نشده.‌ او در قامت یک دکتر پزشک قانونی، قابل قبول است، اما وقتی با چاقو بالای سر طعمه‌اش ایستاده تا او را سلاخی کند، یا زمانی که دارد خون‌های جنایتی که کرده را پاک می‌کند، باز هم همان امیر آقایی است که همیشه دیده‌ایم. از چهره و میمیک صورت تا اکت‌های تکراری که نقش کسری کیا را  تا حد زیادی غیر قابل باور کرده.

به جز این دو بازیگر اصلی، بازیگران مکملی هم در این سریال حضور دارند. مثل سارا بهرامی که هنوز چندان از بازی و نقشش رونمایی نشده، و سارا رسول‌زاده که جز دو سکانس جزییاتی از نقش او نمی‌دانیم، اما در همین اندازه هم تفاوتی با نقش‌های پیشین او دیده نمی‌شود. لیندا کیانی و امیررضا دلاوری هم جزو بازیگران اصلی قسمت اول و دوم بودند که در طی داستان کشته شدند، اما با توجه به تیتراژ احتمالا باید به داستان بازگردند. این دو بازیگر با سابقه‌ی سینما و تلویزیون، با وجود اینکه نقش‌های مهم و پرکاری هم برعهده‌شان گذاشته شده، اما هر دو هیچ تلاشی برای نزدیک شدن به یک بازی رئال نداشته‌اند. در بازی لیندا کیانی آنقدر اوراکت و اغراق وجود دارد که مخاطب فقط دلش می‌خواهد سکانس‌های او تمام شود.

واقعیت این است که یکی از مشکلات اساسی این مجموعه همان نکته‌ای است که پیش‌تر هم به آن اشاره کردیم، ضعف شدید در شخصیت‌پردازی بازیگران مکمل. شخصیت‌هایی که خرده روایت‌ها بر عهده آنها است و می‌توانند سر و شکل متفاوتی به یک اثر بدهند. اما هم داستان و هم کارگردانی، توجه ویژه‌ای به بازیگران اصلی داشته و سایر بازیگران و شخصیت‌پردازی مربوط به آنها را فراموش کرده. همچنین از آنجایی که سایر بازیگران مکمل این سریال همه چهره‌های جدیدی هستند، بهتر است چند قسمت دیگر صبر کنیم شاید اتفاق بهتری افتاد.

شناسنامه‌ی سریال «خون‌سرد»

نویسندگان: علیرضا عطاالله تبریزی، محمدمهدی عزیزمحمدی، احسان ابراهیمی، امین فرشادمهر
کارگردان: امیرحسین ترابی
ژانر: جنایی، پلیسی
بازیگران: امیر آقایی، شهرام حقیقت‌دوست، سارا بهرامی
خلاصه داستان: سرگرد طلوعی روی پرونده‌ی قاچاقچیان اعضای بدن کار می‌کند و از دوستش دکتر کیا در پزشکی قانونی هم کمک می‌گیرد.

نقد سریال «خون‌سرد» دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوما موضع دیجی‌کالا مگ نیست.
راهنمای تماشای سریال


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۲ دیدگاه
  1. حمید اغتمادی

    سریال میتوئست بهتر ساخته بشه حضور اقای شهرام حقیقت دوست بناگهان در همان پایگاه مخوف دکترو رو شدن دست دکتر پیش در امدی بهتر نه بشکل گنگ ونامفهوم بلکه با هیچان و گذراندن یک مسیر و جریانی که مخاطب را قانع سازد باید جلو میرفت

    1. رضا

      این سریال یه توهین جدی به شعور مخاطبه
      نه معمایی نه فیلمبرداری درست نه فیلمنامه درست حسابی که آدم رو بکشونه و جذب کنه
      فقط تا بهم دیگه می‌رسیدند گوشی اشون زنگ می‌خورد میگفتند ببخشید من الان میام
      همه اش همه رو دارند میکشند دیگه ما فقط منتظر یه صندلی بودیم و دو تا سطل و چند لیتر خون آخه مجبوری مگه
      همون بهتر دانلود کردم نخریدم

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما