نقد فیلم «زودپز»؛ بمبارانهای تهران با چاشنی خنده
بالاخره فیلم «زودپز» آخرین ساخته رامبد جوان پس از مدتها تبلیغات، در سینماها اکران شد. این فیلم یکی از آثاری بود که بسیاری منتظر به اکران رسیدن آن بودند. «زودپز» یک کمدی نوستالژیک است که داستان آن در اوج بمببارانهای تهران توسط صدام، در اواسط دهه شصت میگذرد. فیلم در تمام دو ساعت از مخاطب خنده میگیرد، اما فیلمنامه حفرههایی دارد که قابل اغماض نیست. از طرفی این فیلم چند ویژگی قابل توجه دارد، مانند اولین حضور نوید محمدزاده در یک اثر کمدی، شوخی با موضوع شهادت، ساخت فیلم تاریخی توسط رامبد جوان و پرداختن به شرایط اجتماعی دوران جنگ از منظر کمدی. نقد فیلم «زودپز» را در این مطلب میخوانید.
هشدار: در نقد فیلم «زودپز» خطر لو رفتن داستان وجود دارد
نقد داستان فیلم «زودپز»؛ به گرهگشاییهای بیمنطق داستان هم بخند
دهه شصت، دهه عجیبی در تاریخ معاصر ایران است. سالهای اول پس از پیروزی انقلاب و جنگ تحمیلی شرایط متناقضی را در کشور به وجود آورده بود. هنوز بسیاری از افراد خود را با تغییرات وقف نداده بودند و همین موضوع باعث به وجود آمدن اتفاقات خندهدار میشد. در این میان سواستفاده از جنگ و شرایط آن هم موضوعی قابل توجه بود. «زودپز» دقیقا داستان مواجهه یک خانواده سطح پایین تهران با همین تناقضات سالهای دهه ۶۰ و همچنین سواستفاده افراد خلافکار خانواده است.
سیروس که پیش از انقلاب الاف و لاابالی بوده، حالا همراه باجناقش شاهین مشغول ریزهکاریهای خلاف شده. کارهایی مثل رد و بدل کردن نوار ویدیو و امثال آن. از طرفی هردوی آنها همراه با همسرانشان در خانه پدرزن خود قدرت زندگی میکردند. پس از مرگ همسر سیروس، او بازهم با خانواده قدرت زندگی میکند و به کارهای خلافشان با شاهین ادامه میدهند. در این میان زن شاهین دوقلو حامله است و شرایط برای خانواده سخت شده. قدرت از سیروس میخواهد خانه را ترک کند، اما او راضی نیست و برای اینکه بماند دنبال بهانه است. در این میان انفجار زودپز در تعمیرگاه قدرت زندگی این دو باجناق را تغییر میدهد. آنها به دنبال آن هستند که قدرت را شهید یکی از بمببارانهای تهران معرفی کنند و از این موضوع سواستفاده کنند.این خط داستانی اولیه «زودپز» است و از همان چند دقیقه ابتدایی فیلم شاهین و سیروس مدام برای جنازه قدرت نقشه میکشند و مخاطب را با تصمیمگیریهای غیرمنظقی خود به قهقهه میکشانند.
شوخی با مفهوم شهادت پیش از این هم در «لیلی با من است» صورت گرفته بود و در «اخراجیها» هم امتداد پیدا کرد. اما «زودپز» در منطقه جنگی نیست. بلکه در وسط شهر تهران و پایتختی است که هر شب بمبباران میشود و آسایش از مردمش گرفته شده. اما دو نفر میخواهند جنازهای را به عنوان شهید جا بزنند تا از این موضوع سواستفاده کنند.
محسن تنابنده سرپرست نویسندگان این فیلم بوده و به طور مشخصی ایدههای او و شیوه نگرشش به کمدی در سیر روایت فیلم مشخص است. اما فیلمنامه «زودپز» و پرداخت آن در کنار خندهدار بودن با ضعفهایی هم روبهرو است. بزرگترین ضعف «زودپز» غیرواقعی بودن است که بیشتر داستان را به سمت فانتزی میبرد. یک اصطلاح قدیمی در سینما وجود دارد که میگویند «کارگردان کمکشان میکند»، این فیلم هم دقیقا از همین الگو پیروی میکند. یعنی احتمال اتفاقاتی که در این فیلم میافتد، در واقعیت بسیار کم است. مرگ با انفجار زودپز آن هم زمانی که با آن چندمتر فاصله داری، یا حمل یک جنازه در میان جمعیت بدون اینکه کسی حتی پیگیر وضعیت شود، جنازهای که با گذشت ۳ روز بوی بدی ندارد، روشن ماندن دوربین فیلمبرداری و…. همه مسایلی است که به سیر داستان «زودپز» کمک کرده، اما در واقع به سختی میتوان آنها را قبول کرد، مگر اینکه کارگردان به بازیگران کمک کرده باشد! البته شاید پذیرش این مسایل در بستر تاریخی دهه ۶۰ حتی سختتر هم به نظر برسد.
عوامل ساخت فیلم «زودپز»؛ ترکیب قابل قبول تنابنده و جوان در ساخت کمدی
درباره حفرههای داستانی در بخش قبل نوشتیم. اما در کنار این نمیتوان به راحتی از کنار ترکیب جدید و قابل توجه محسن تنابنده و رامبد جوان گذر کرد. داستان مشخصا امضای تنابنده را پای خود دارد، اما کارگردانی رامبد جوان -که فیلم قانون مورفی را هم در کارنامه دارد- و بخشی از ویژگیهای فیلمهای کمدی او هم در «زودپز» دیده میشود. این فیلم اولین همکاری مشترک تنابنده و جوان است. طبق شنیدهها از پشت صحنههای سینما و تلویزیون، معمولا زمانی که خود تنابنده متنی را نوشته باشد، در کارگردانی هم نقش دارد. بنابراین «زودپز» را میتوان در متن و کارگردانی دستپخت قابل توحه این دو دانست.
البته در کنار کمدی قوی، «زودپز» اشکالاتی در زمینه محتوایی و درنظر نگرفتن بستر تاریخی دارد. اشکالاتی که باید تیم پشت صحنه بیشتر به آنها توجه میکردند. مثلا استفاده از دو قطعه موسیقی «آقای حکایتی» و «میدونی هلاکتم» با صدای امید که هر دو مربوط به دهه ۷۰ هستند اما در فیلم که داستانش مربوط به دهه ۶۰ است از آنها استفاده شده. اما با توجه به تغییر بافت شهری و عدم وجود محلاتی که بشود دهه ۶۰ را به گونه واقعی بازسازی کرد، «زودپز» از منظر طراحی صحنه، گریم و لباس نمره قبولی میگیرد.
گروه بازیگران فیلم «زودپز»؛ فقط یک بازیگر خنده میگیرد
«زودپز» مانند بسیاری از کمدیهای پرطرفدار یک زوج را به عنوان نقش اصلی و پیشبرنده داستان در نظر گرفته. زوجی که در این فیلم دو باجناق هستند. اما واقعیت این است که علاوه بر سرپرست نویسندگان، محسن تنابنده در گروه بازیگران هم بیشترین بار کاری را برعهده دارد. این فیلم اولین تجربه نوید محمدزاده در کمدی تصویری است. او تجربه بازی در تئاترهای کمدی را داشته، اما بازیگری کمدی جلوی دوربین را برای اولبنبار با این فیلم تجربه کرده. شاید به همین دلیل است که تنابنده با نقش سیروس در این فیلم خیلی باورپذیرتر و خندهدارتر از شخصیت شاهین است.
البته محسن تنابنده به دلیل سالها قرارگرفتن در قالب شخصیت نقی معمولی در سریال «پایتخت»، در همه بازیهای کمدیاش رگههایی از نقی را دارد. اما ستاره فیلم خود او است. بقیه بازیگران هم همه نقشهای کوتاهی دارند که تنها در جهت پیشبرد داستان حضور دارند و اتفاق خاصی را رقم نمیزنند.
شناسنامه فیلم «زودپز» (Zoodpaz)
کارگردان: رامبد جوان
نویسنده: محسن تنابنده، مهدی نادری، ابولفضل کاهانی
بازیگران: محسن تنابنده، نوید محمدزاده، محمود جعفری، ساقی حاجیپور
محصول: ایران، ۱۴۰۳
خلاصه داستان: مردی در میانه بمببارانهای سالهای میانی دهه ۶۰ در تهران، با انفجار زودپز میمیرد. حالا دامادهای او قصد دارند جنازه او را به عنوان شهید معرفی کنند.
منبع: دیجیکالا مگ
از کارگردانی که بچشو خارج بدنیا می باره توقعی نیست اما مسئولین چطور اجازه اکران این فیلم ها که جز توهین به شهدا و زنان بسیجی بود را میدهند ، عجیبه!؟
فیلم در خیلی از جهات باور پذیر نبود.از نظر من بازی آقای تنابنده مخاطب رو به یاد سریال پایتخت می انداخت.فیلم در چند صحنه واقعا حرفی برای گفتن نداشت.
ین فیلم توهین به بچه های مذهبی مخلص هست ویک بچه مذهبی را نشان میدهد که به خاطر عشقش به یک خانم دو نفر مجرم را آزاد میکند.این دونفر مرتکب قتل و جنایات دیگر می شوند.در حالیکه یک انسان مومن برای عزیزترین کسانش از حق نمی گذرد واین فیلمهانبایدساخته وپخش شوند
یه فیلم بی محتوا. واقعا بی محتوا.
شاید یجاهاییش خنده دار بود. ولی واقعا ارزش دیدن نداشت
یه فیلم کمدی واقعی و خنده دار که داستان جالبی هم داره و میشه گفت اگه بخوایم به فیلم امتیاز بدیم هم امتیاز ورود آقایان ممنوع است
به نام خدا. باید خدمتتان عرض کنم از تماشای این فیلم به هیچ عنوان نمیتوانید بفهمید سیروس پیش از انقلاب علاف و ولگرد بوده یا بعد انقلاب چکار میکنه. اصلا قبل و بعد انقلاب در فیلم مشخص نیست. حتی باور بفرمایید تا دقایق پایانی فیلم نمیتوانید بفهمید ارتباط سیروس و شاهین با یکدیگر و با قدرت چیست و بسیاری علامت سوال که دائم در ذهن مخاطب شکل میگیرد. به عنوان مثال روایت موضوع مرگ همسر سیروس و بزرگ شدن فرزند در خانه پدر زن با وجود پدری لاابالی که عرضه بزرگ کردن فرزندش را ندارد در یک نمای ۲دقیقه ای خلاصه می شود که پسرش را با حالت ختنه نشان می دهد و قدرت چند جمله ای بار او می کند. از این حفره ها در داستان فیلم بسیار است. این فیلم تنها چیزی که دارد موقعیت های کمیک فراوان است که باعث خنده تماشاگر می شود. البته خیلی از این موقعیت ها هم با استفاده از نماهای بسته و مدیوم کاملا از دست می رود ولی بطور کلی باعث خنداندن تماشاگر می شود و این قابل تحسین است. البته به لطف شیرینی های خاص جناب تنابنده