همه چیز دربارهی تکنیک «روانشناسی معکوس» و روشهای مقابله با آن
روانشناسی معکوس (Reverse Psychology) یک تکنیک دستکاری روانشناختی است که شامل وادار کردن طرف مقابل به انجام کاری یا ترغیب او به انجام عملی متضاد است. روانشناسی معکوس میتواند اشکال مختلفی داشته باشد، مانند منع رفتار هدف، زیر سؤال بردن توانایی فرد برای انجام رفتار هدف و تشویق کردن فرد در جهت خلاف رفتار هدف.
روانشناسی معکوس در واقع به حالتی اطلاق میشود که قصد واقعی شما با آنچه از یک شخص میخواهید متفاوت باشد. این روش میتواند در مواردی مفید یا حتی گاهی اوقات مضر باشد.
در واقع اگر تا به حال از کسی خواستهاید کاری را انجام دهد که برخلاف خواست واقعی شما بوده، به احتمال زیاد از تکنیک روانشناسی معکوس استفاده کردهاید. در حقیقت وقتی از شخصی میخواهید که کار دیگری غیر از خواستهی واقعی شما را انجام دهد، اما او دقیقاً همان کاری را که مد نظر شما بوده و بیانش نکردهاید را انجام داده، یعنی استراتژی شما مؤثر بوده و از تکنیک روانشناسی معکوس استفاده کردهاید.
برخی از روانشناسان معتقدند که تکنیک روانشناسی معکوس مانند رفتار پرخاشگرانهی انفعالی، یک رویکرد غیرمستقیم برای رسیدن به آن چیزی است که میخواهید.
باید به خاطر داشته باشیم که اگرچه روانشناسی معکوس میتواند در بسیاری از موقعیتها مفید باشد، اما بسیار مهم است که بدانیم چه زمانی این تکنیک متقاعدسازی به طور بالقوه برای دیگران مضر است.
در ادامهی این مقاله از دیجیکالا مگ، ما به بررسی ابعاد مختلف تکنیک روانشناسی معکوس میپردازیم و کاربردهای مختلف آن به همراه روش اجرای صحیح این تکنیک را با هم مرور میکنیم. با ما همراه باشید.
روانشناسی معکوس چیست؟
روانشناسی معکوس در واقع یک استراتژی رفتاری است که بسیاری از افراد برای تأثیرگذاری بر یک فرد یا موقعیت مشخص و در جهت رسیدن به نتیجهی دلخواه خود از آن استفاده میکنند.
در حقیقت وقتی قصد واقعی شما با آنچه از یک شخص میخواهید متفاوت باشد، شما از روانشناسی معکوس استفاده میکنید. نتیجه این است که طرف مقابل همانطور که شما واقعاً دوست دارید رفتار میکند، حتی اگر مستقیماً این مسأله را از او درخواست نکنید.
تحقیقات انجام شده در سال ۲۰۱۰ نشان میدهد که روانشناسی معکوس یک روش مؤثر متقاعدسازی است که میتواند احساس اطمینان خاطر را بین افراد ایجاد کند.
از یک منظر روانشناسی معکوس نوعی تکنیک دستکاری روانی است. با این حال، در بسیاری از موارد، این تکنیک میتواند تأثیر مثبتی داشته باشد، بهویژه زمانی که برای برخی اهداف خاص استفاده میشود، مثل تغییر رفتار کودکانی که تمایل ندارند حرف شما را گوش دهند یا افرادی که برای تغییر برخی رفتارهای خاص نیاز به کمک دارند.
ایدهی اصلی پشت این تکنیک این است که با تأکید بر روی خلاف خواستهی واقعی خودتان، فرد دیگر در واقع رفتاری را که واقعاً مطلوب است، انتخاب میکند.
در واقع وقتی که شما احساس میکنید آزادی شما در معرض تهدید است، پاسخ طبیعی شما این است که برعکس آنچه از شما خواسته شده رفتار کنید و به این طریق استقلال شخصی خود را بازیابید.
نشانههای روانشناسی معکوس
روانشناسی معکوس بر اساس یک پدیدهی روانشناختی به نام «واکنش معکوس» عمل میکند. واکنش معکوس به معنای ابراز یک واکنش منفی شدید نسبت به کسی است که سعی دارد شما را متقاعد کند.
در نتیجه این واکنش منفی، شما برعکس کاری را انجام میدهید که طرف مقابل سعی دارد شما را متقاعد کند که آن را انجام دهید. با انتخاب عملی بر خلاف آنچه که به شما پیشنهاد شده است، افراد در حقیقت تلاش میکنند تا استقلال خود را ابراز کنند.
اگرچه تکنیک روانشناسی معکوس گاهی اوقات میتواند آنقدر ظریف باشد که به چشم نیاید، با این حال نشانههایی وجود دارد که میتواند به شما در تشخیص این نوع متقاعدسازی کمک کند.
علائمی که نشان میدهد فردی سعی دارد از تکنیک روانشناسی معکوس استفاده کند، عبارتاند از:
- ممکن است شخصی نظرات بسیار منفی بدهد که به نظر میرسد برای ایجاد واکنش طراحی شدهاند.
- احساس میکنید کسی از شما میخواهد کاری را انجام دهید اما مستقیماً درخواستی نمیکند.
- طرف مقابل آنقدر روی یک ایده پافشاری میکند تا جایی که شما میخواهید برعکس خواستهی او عمل کنید.
- اگر برعکس آنچه طرف مقابل به شما پیشنهاد میدهد عمل کنید، برای او منافع بیشتری حاصل میشود.
- چیزی که طرف مقابل به شما پیشنهاد میدهد با منافع و انتخابهای قبلی او سازگار نیست.
یکی از علائمی که نشان میدهد ممکن است فردی از تکنیک روانشناسی معکوس استفاده کند این است که ناگهان شروع به دفاع از رفتاری میکند که معمولاً همیشه با آن مخالف بودهاند و دیدگاههای قبلی خود را نیز زیر پا میگذارند.
برای مثال، اگر میخواهید تصمیم بگیرید چه فیلمی را تماشا کنید، این مسأله غیرعادی خواهد بود اگر دوست شما که معمولاً عاشق کمدیهای رمانتیک است، ناگهان برای متقاعد کردن شما در مورد تماشای آخرین فیلم ترسناک با شروع به مشاجره کند.
در این مورد، معمولاً دوست شما فیلمی را که نمیخواهد ببیند را به شما پیشنهاد میکند به این امید که شما فیلمی را که خودش واقعاً دوست دارید ببیند انتخاب کنید.
نمونههایی از روانشناسی معکوس
در اینجا چند مثال رایج آمده که میتواند نشان دهد که چگونه تکنیک روانشناسی معکوس در زندگی واقعی مورد استفاده قرار میگیرد.
استراتژیهای بازاریابی و فروش اغلب از روانشناسی معکوس برای تشویق مردم به خرید کالاها و خدمات استفاده میکنند. برای مثال، یک فروشنده ممکن است به یک مشتری که کالایی گرانقیمتی را برای خرید انتخاب کرده ولی به دنبال تخفیف است، یک کالا با کیفیت بسیار پایینتر و البته قیمت پایینتر را پیشنهاد دهد تا از این طریق در او حس نفرتی نسبت به کالاهای دیگر ایجاد کند و وجه تمایز کالای گرانقیمت را بهتر درک کند.
والدین اغلب از روانشناسی معکوس استفاده میکنند تا فرزندانشان را وادار به انجام کاری کنند که به صلاح آنها است. برای مثال، یکی از والدین ممکن است به فرزند خود بگوید که اسباببازیهایش را به اتاقش نبرد، به این امید که کودک واقعاً برعکس این درخواست عمل کند.
در روابط نیز افراد از تکنیک روانشناسی معکوس استفاده میکنند تا شریک زندگی خود را وادار به انجام رفتارهای خاص کنند. به عنوان مثال، یکی از زوجین ممکن است به همسرش بگوید که دوست داشت او انباری را تمیز میکرد، اما میداند که همسرش احتمالاً زمانی برای انجام این کار ندارند. همسر این فرد نیز ممکن است با تمیز کردن انباری به صحبتهای او واکنش نشان دهد تا ثابت کند که او اشتباه میکند.
روانشناسی معکوس در تدریس: معلمان اغلب از روانشناسی معکوس استفاده میکنند تا دانش آموزان خود را به موضوعات دشوار علاقهمند کنند. این مسأله میتواند نتایج بسیار مثبتی در صورت استفاده صحیح داشته باشد. به عنوان مثال، معلمی که از دانشآموزانش میخواهد کتاب دشواری را بخوانند که خواندن آن الزامی نیست، ممکن است با اشاره به اینکه این کتاب برای دانشآموزانش بسیار دشوار است یا در سطح بالاتری قرار دارد، شانس بهتری داشته باشد. برای اثبات اشتباه معلم خود، دانش آموزان ممکن است سعی کنند آن کتاب را پیدا کنند و آن را بخوانند. با این حال، اگر معلم صرفاً به آنها پیشنهاد میکرد که آن را بخوانند، احتمالاً تعداد کمی این کار را انجام میدادند.
در رواندرمانی: در فرایند رواندرمانی، روانشناسی معکوس ارتباط تنگاتنگی با تکنیک «مداخلهی متناقض» دارد. این تکنیک را «تجویز علامت» و «ضد پیشنهاد» نیز مینامند. درمانگر پیام خود را طوری تنظیم میکند که مقاومت در برابر آن باعث تغییر شود. چنین مداخلاتی میتواند تأثیری مشابه با شوخطبعی داشته باشد تا به مراجع کمک کند تا مشکلات خود را در نوری جدید ببیند و ارزیابی کند. به این کار قاببندی مجدد نیز گفته میشود. این کار به معنای تظاهر به موافقت با افکار و عقاید مراجعهکننده است تا جایی که خود مراجعان متوجه خطاپذیری خود شوند.
تحقیقات نشان میدهد که روانشناسی معکوس تاکتیکی است که معمولاً در دنیای واقعی زیاد مورد استفاده قرار میگیرد و اغلب میتواند کاملاً مؤثر باشد.
تکنیک روانشناسی معکوس روی چه افرادی اثرگذار است؟
افرادی که شخصیتی آرام دارند معمولاً کمتر تحت تأثیر تکنیک روانشناسی معکوس قرار میگیرند، به این دلیل که احتمال کمتری وجود دارند دچار رفتارهای واکنشی بشوند.
بنابراین، چه کسانی بیشتر دچار رفتارهای واکنشی میشوند و با انجام خلاف آنچه از آنها خواسته شده است، به طرف مقابل خود پاسخ میدهند؟ به طور معمول، افرادی که تحریکپذیر، لجباز یا بیش از حد احساساتی هستند، بیشتر مستعد متقاعد شدن با تکنیک روانشناسی معکوس هستند.
علاوه بر این، از آنجایی که رشد شناختی کودکان نسبت به بزرگسالان کمتر است، ممکن است نتوانند سرنخهایی را کشف کنند که نشان میدهد شخصی دارد از تکنیک روانشناسی معکوس روی آنها استفاده میکند.
نوجوانان نیز ممکن است توانایی شناختی برای تشخیص آنچه در حال وقوع است را داشته باشند، اما از آنجایی که آنها بر اثبات استقلال خود بسیار متمرکز هستند، واکنش آنها ممکن است آنقدر قوی باشد که همچنان برعکس آنچه از آنها خواسته میشود عمل کنند.
چگونه از این روش استفاده کنیم؟
وقتی فردی ذاتاً مقاوم است، چه کودک خردسال چه یک بزرگسال، استفاده از تکنیک روانشناسی معکوس میتواند مفید باشد. برای استفاده از تکنیک روانشناسی معکوس در مورد چنین افرادی، میتوانید استراتژی «تقویت استقلال» را امتحان کنید.
تقویت استقلال یکی از ابزار مورد استفاده در یک تکنیک مشاوره به نام مصاحبه انگیزشی (MI) است که اغلب برای کمک به درمان اعتیاد استفاده میشود.
تحقیقات انجام شده در سال ۲۰۱۲ نشان میدهد که این تکنیک میتواند به افراد کمک کند تا با هرگونه مقاومت یا شک و شبههای که در مورد رفتارهای خود مخرب دارند، مقابله کنند.
مصاحبه انگیزشی درواقع یک رویکرد محاورهای برای متقاعدسازی است. مصاحبهکننده سؤالاتی سنجیده و راهبردی از طرف مقابل میپرسد تا فرد را به سمت راه حلهای مثبت سوق دهد. این تکنیک استقلال فرد را تقویت میکند، زیرا مصاحبهشونده احساس میکند که در مورد پاسخهای خود کاملاً مختار است.
برای امتحان کردن این تکنیک در زمینه روانشناسی معکوس، پیشنهاد یا سؤالی که از طرف مقابل میپرسید باید دقیقاً برخلاف پاسخ یا رفتاری باشد که تمایل دارید آن فرد ابراز کند.
به عنوان مثال، شما نگران سلامتی یکی از عزیزانتان هستید که در برابر ایجاد تغییرات در رژیم غذایی خود و ورزش کردن منظم به شدت مقاومت میکند.
به جای گفتن اینکه «فکر میکنم که واقعاً باید مراقبت از خودت را شروع کنی»، میتوانید بگویید: «فقط خودتان میدانید که چه چیزی برای شما بهتر است. اگر بتوانید تغییراتی در سبک زندگی خود ایجاد کنید که به شما کمک کند احساس بهتری داشته باشید و انرژی بیشتری داشته باشید، این تغییرات در چه زمینههایی میتوانند باشند؟»
نتیجه این است که شما به فرد مورد علاقهی خودتان این قدرت را دادهاید تا خودش انتخاب کند. در واقع آنها را وادار کردهاید که در مورد آنچه که فکر میکنند ممکن است برای آنها خوب باشد بیندیشند و در عین حال استقلال آنها را نیز تقویت کردهاید.
اگر میخواهید از تکنیک روانشناسی معکوس برای تأثیرگذاری روی شخص دیگری استفاده کنید، چند تاکتیک زیر را هم میتوانید امتحان کنید:
- طرف مقابل را ترغیب کنید که رفتار مطلوب را انجام ندهد: بهتر است این کار را انجام ندهید.
- رفتار مطلوب را منع کنید: این کار را نکن.
- به طرف مقابل بگویید که قادر به انجام رفتار موردنظر نیست: شرط میبندم نمیتوانید این کار را انجام دهید!
- رفتار موردنظر را بیارزش جلوه دهید: من هرگز آن را انتخاب نمیکنم.
- رفتار موردنظر را به شیوهای نامطلوب با چیز دیگری مقایسه کنید: شما باید این کار را انجام دهید زیرا خیلی بهتر از آن گزینه است.
تشخیص این مسأله مهم است که بدانید این استراتژی چه زمانی ممکن است مؤثر باشد. روانشناسی معکوس روی افرادی که معمولاً در برابر انطباق مقاومت میکنند بهترین تأثیر را دارد. برای افرادی که سازگارتر هستند، درخواست مستقیم معمولاً بسیار مؤثرتر است.
تأثیر روانشناسی معکوس
روانشناسی معکوس دارای مزایایی است، اما دارای برخی جنبههای منفی نیز میباشد. از جنبه مثبت، اغلب میتواند راهی برای ترغیب افراد به انجام رفتارهایی باشد که به نفع آنهاست.
به عنوان مثال، ترغیب کودک به اینکه سبزیجات خود را نخورد، میتواند روشی مناسب برای تشویق او به مصرف غذاهای سالم باشد، به گونهای که احساس کند خود او است که این انتخاب را انجام میدهد.
هنگام برخورد با فردی که تمایل به عصیان در برابر هنجارهای اجتماعی دارد، منع کردن او از انجام رفتار مطلوب میتواند راهی برای ترغیب او به انجام رفتار اجتماعی قابل قبولتر باشد.
از سوی دیگر، این یک تاکتیک متقاعدسازی است که اغلب باعث میشود افراد احساس کنند که دستکاری شدهاند. اگر شخصی احساس کند همیشه از این تکنیک استفاده میکنید تا او را وادار به انجام آنچه میخواهید بکنید، ممکن است به رابطهی شما به جایی برسد که احساس کند نمیتواند به شما اعتماد کند.
روانشناسی معکوس همچنین زمانی که با فردی مواجه هستید که عزتنفس پایینی دارد، میتواند انتخاب نامناسبی باشد. از آنجایی که این افراد اغلب به قضاوت خود اعتماد ندارند، احتمالاً به نظرات شما اهمیت بیشتری میدهند. در واقع در مواجهه با چنین افرادی اگر از خلاف آنچه که واقعاً میخواهید دفاع کنید، ممکن است متوجه شوید که این استراتژی احتمالاً نتیجهی معکوس خواهد داشت.
نکات مهم
اگر به فکر استفاده از روانشناسی معکوس هستید، مواردی وجود دارد که باید در نظر بگیرید:
- از این تاکتیک تا حد ممکن کم استفاده کنید.
- از روانشناسی معکوس برای دستکاری افراد استفاده نکنید.
- باید بدانید چه زمانی بهتر است که از آن استفاده کنید، معمولاً با کسی که تمایل به بحث و جدل یا مخالف دارد.
- به طرف مقابل یادآوری کنید که یک انتخاب دارد.
- برای چیزی که واقعاً نمیخواهید، خیلی زیاد بحث نکنید.
- اگر طرف مقابل شما انتخاب اشتباهی را انجام داد، شما مجبورید که عواقب آن را متحمل شوید.
- گزینههای صادقانهتری دیگر را در نظر بگیرید که میتوانند به ارتباط بهتر منجر شوند.
اگر فکر میکنید که شخص دیگری سعی دارد از روانشناسی معکوس در مورد شما استفاده کند، چند اقدام ساده وجود دارد که میتوانید انجام دهید. ابتدا میتوانید از آنها بخواهید که دلیل خود را برای پیشنهاد انتخابی که برای آن بحث میکنند توضیح دهند.
هنگامی که متوجه شدید آنها از شما میخواهند چه چیزی را انتخاب کنید، گزینههای خود را در نظر بگیرید. ممکن است تصمیم بگیرید که گزینهای را انتخاب کنید که آنها به وضوح نمیخواهند شما انتخاب کنید یا به طور کلی راهحل دیگری را پیشنهاد دهید.
در نهایت، اگر فکر میکنید کسی میخواهد از تکنیک روانشناسی معکوس در مورد شما استفاده کند، از بیان این مسأله به او نترسید. هنگامی که آن شخص متوجه شد که شما میدانید که چه اتفاقی در حال رخ دادن است، احتمال اینکه در آینده دوباره همان تاکتیک را امتحان کند، کمتر خواهد بود.
روانشناسی معکوسِ معکوس
روانشناسی معکوس معکوس یک تکنیک دستکاری است که شامل ترغیب افراد به انجام دقیقاً همان کاری است که شما میخواهید انجام دهند، در حالی که باعث میشود آنها فکر کنند که شما از روانشناسی معکوس روی آنها استفاده میکنید و میخواهید آنها برعکس عمل کنند، در نتیجه طبق خواستهی شما رفتار میکنند.
اساساً، تکنیک روانشناسی معکوسِ معکوس متکی بر این پیشفرض است که فرد مورد نظر فکر کند که شما از روانشناسی معکوس روی او استفاده میکنید، تا او را وادار کنید که از خواستههای شما سرپیچی کند، برای همین طرف مقابل دقیقاً همان کاری را انجام میدهد که در ابتدا از او خواستهاید، یعنی همان کاری که واقعاً میخواستید انجام دهد.
به عنوان مثال، روانشناسی معکوس میتواند به این شکل باشد که به شخص سرکش بگویید که خرابکاری نکند، که در واقع به نظر میرسد تلاشی است برای وادار کردن او به انجام آن کار از طریق روانشناسی معکوس است، برای همین آن فرد با هدف خنثی کردن تکنیک شما، همان کاری را که از او خواستهاید انجام میدهد. به این ترتیب، روانشناسی معکوسِ معکوس شکل خاصی از روانشناسی معکوس محسوب میشود.
چه زمانی روانشناسی معکوس مضر است؟
اگرچه تکنیک روانشناسی معکوس معمولاً روشی مؤثر است، اما گاهی اوقات هم میتواند باعث آسیب رساندن به طرف مقابل شود، به ویژه در بین افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند و کودکان خردسالی که ممکن است بیشتر تحت تأثیر قرار بگیرند.
همچنین برخی از کودکان ممکن است شروع به استفاده از تکنیک روانشناسی معکوسی بکنند که توسط بزرگسالان استفاده میشود و از آنها برای استثمار یا سوءاستفاده از کودکان دیگر استفاده میکنند.
علاوه بر این، بسیاری از افراد به رفتارهای منفعلانه-پرخاشگرانه و ارتباطات غیرمستقیم حساس هستند و ممکن است احساس کنند که تحت کنترل هستند.
هنگامی که روانشناسی معکوس تأثیر نامطلوبی روی طرف مقابل ایجاد میکند، نتیجهی آن میتواند منجر به بیاعتمادی شود. اگر مشخص شود که شخص فقط در جهت منافع خود از این تکنیک استفاده میکرده است، ممکن است روابط آسیب جدی ببینند.
با این حال، مواردی وجود دارد که ممکن است فرد برای استفاده از روانشناسی معکوس تحتفشار باشد، به ویژه زمانی که میتواند برای شخص دیگری مفید باشد.
برای مثال، شما والدین دانشجویی هستید که به ترک تحصیل فکر میکند.
ممکن است به آنها بگویید که فقط باید ترک تحصیل کنند و احتمالاً میتوانند شغلی پیدا کنند که حداقل دستمزد را داشته باشد، به خانه برگردند و بخشی از اجارهبها را بپردازند. در این صورت ممکن است فرزند شما تصمیم بگیرد که در دانشگاه بماند تا از بازگشت به خانه خودداری کند.
اگرچه این میتواند سناریوی مناسبی برای برخی از جوانان باشد، اما ممکن است در مورد برخی دیگر منجر به بهترین نتیجه نشود.
نکتهی پایانی
روانشناسی معکوس اغلب به عنوان یک تکنیک دستکاری شهرت بدی پیدا کرده است، اما سناریوهای زیادی وجود دارد که در آنها این تاکتیک میتواند به هدایت فرد در جهات مثبت کمک کند.
این تکنیک در واقع تنها زمانی مشکلساز میشود که فرد تأثیرگذار از روانشناسی معکوس در جهت منافع خودش استفاده کند. اگر به نظر برسد که شخصی شما را مجبور میکند تا تصمیمی بگیرید که واقعاً در جهت خیر و صلاح شما نیست، تلاش آن فرد برای تغییر نظر شما ممکن است اشتباه باشد و ممکن است در آینده کمتر به او اعتماد کنید.
به یاد داشته باشید که همهی افراد نمیدانند که از تکنیک روانشناسی معکوس استفاده میکنند، بنابراین ممکن است به کمک یک فرد قابل اعتماد نیاز داشته باشند که بتواند به آنها را در مورد رفتارشان بازخورد آگاهانه بدهد.
منابع: Psych Central, BetterHelp, Verywell Mind, Effectiviology
ممنون از تلاشی که برای جمعآوری مطالب صرف کردید. موفق باشید.
بسیار لذت بردم