نقد سریال «رزیدنت ایول: تاریکی بیانتها»؛ رازی ناگفته باقی نمیماند
تقریبا این دیگر برای کپکام به یک سنت تبدیل شده است که هرچند سال یکبار علاوه بر نسخههای مختلف بازی ویدئویی «رزیدنت ایول»، انیمیشنهای سهبعدی هم بسازد که داستانشان لابهلای داستان بازیهای اصلی میگذرد. این رسم در سال ۲۰۰ و با فیلم «مجری چهار بعدی» شروع شد و تا الان ادامه داشته است. «تاریکی بیانتها» که یک سریال چهار قسمتی است و نتفلیکس تهیهکنندهی آن است، آخرین نمونه از انیمیشنهای سهبعدی و باکیفیت کپکام است که در جهان خیالی «رزیدنت ایول» میگذرد.
در نقد سریال رزیدنت ایول خطر لو رفتن داستان وجود دارد.
داستان «تاریکی بیانتها» در سال ۲۰۰۶ رخ میدهد، مابین اتفاقات بین دو بازی «رزیدنت ایول ۴» و «رزیدنت ایول ۵». سیستمهای کاخ سفید به شکل مرموزی هک میشوند. لیان اس. کندی که همین تازگیها دختر رئیس جمهور را از اروپا نجات داده و یک قهرمان ملی است، مامور رسیدگی به این پرونده میشود. از آن سو کلر ردفیلد هم به عنوان یک خبرنگار مستقل مشغول تحقیق و جستجو درباره جنگ داخلی کشوری خیالی به نام پنامستان است. کمکم معلوم میشود این دو ماجرا ارتباطهایی با هم دارند.
داستان سریال آنقدرها قوی نیست. حفرهی داستانی زیاد دارد. البته این واقعیت را باید پذیرفت که «رزیدنت ایول» هیچوقت داستان پرقدرتی نداشته است. حتی بازیهای ویدئویی این مجموعه هم از نظر داستانی چندان عمیق و پیچیده نیستند، تنها بهانهای هستند برای پیش بردن ماجراها. بیشتر به خاطر گیمپلی و درگیر شدن بیش از حد مخاطب با شخصیتها است که داستانهای آن برای مخاطبان جذاب شدهاند. انیمیشنهای سهبعدی پیشین هم تقریبا چنین وضعیتی داشتند و تنها به لطف کیفیت سهبعدی بالا و صحنههای مبارزهی جذاب، میتوانستند مخاطبان را راضی کنند. ولی مشکل «تاریکی بیانتها» عمیقتر از اینهاست.
«تاریکی بیانتها» شروع پرقدرتی دارد. با صحنههایی از نبرد در پنامستان شروع میشود و به حمله به کاخ سفید ختم میشود. ولی متاسفانه تمام سریال به این قدرت نمیماند و در قسمتهای بعدی شاهد افت عجیبی میشویم. انگار هرچه به اواخر سریال نزدیکتر میشویم، عجلهی سازندگان سریال برای به پایان رساندن آن بیشتر میشود.
از نظر داستانی، «تاریکی بیانتها» حتی از استانداردهای مجموعهی «رزیدنت ایول» هم پایینتر است، استانداردهایی که خودشان به اندازهی کافی پایین هستند. داستان سریال بیش از حد سطحی و دم دستی است، سرهم بندی شده به نظر میآید، شخصیتها خیلی سریع معرفی میشوند و خیلی سریع حذف میشوند. این نکتهی آخر، شاید عجیبترین و غیرقابل تصورترین ایراد سریال باشد. در این سریال کلی شخصیت تازه معرفی میشوند. شخصیتهایی که اتفاقا پرداخت خوبی دارند و به دل مینشینند. ولی نویسندگان سریال به طرز عجیبی تمامشان را حذف میکنند. داستان زندگی همهشان در همین چهار قسمت به پایان میرسد. مخصوصا جیسون و شنمی از شخصیتهای جذاب سریال هستند، دغدغههای عمیق و شخصیتهای باورپذیری دارند و قطعا در فیلمها و حتی بازیهای بعدی میشد از ظرفیت آنها استفاده کرد. ولی متاسفانه مورد بیتوجهی نویسندگان قرار میگیرند. شاید یکی از مشکلات پیش روی سازندگان سریال، هزینهی بالای تولیدش بوده است. ساخت انیمیشن سهبعدی با این کیفیت کار راحتی نیست، به همین دلیل مجبور بودهاند به چهار قسمت بیست و چند دقیقهای بسنده کنند (همان زمان معمول انیمیشنهای سینمایی پیشینشان)، و خیلی از شاخ و برگها را حذف کنند.
لیان و کلر، تنها شخصیتهای اصلی مجموعهی «رزیدنت ایول» هستند که در این سریال حضور دارند و قطعا داستانشان بعد از سریال هم ادامه خواهد داشت. اینکه دو سال بعد از عرضهی نسخهی بازسازی شده بازی بسیار موفق «رزیدنت ایول ۲»، باز شاهد حضور دوباره لیان و کلر در کنار هم هستیم، قطعا کمک زیادی به موفقیت سریال میکند. هرچند معلوم نیست این یک استراتژی از پیش طرحریزی شده بوده یا اتفاقی صورت گرفته است. لیان که همان لیان همیشه است. قلدر و بزنبهادر و دلاور. ولی پرداخت شخصیت کلر عجیب به نظر میرسد. ما در نسخههای قبلی (مثلا بازی «رزیدنت ایول ۲») دیدیم که کلر بسیار شخصیت ورزیده و ماهری است و اگر پای مبارزه و نبرد در کار باشد، خیلی خوب میتواند از پس حریفانش بربیاید. ولی کلر در «تاریکی بیانتها» یک خبرنگار ساده و بیدست و پا است که تنها نقطه قوتش، قلم روشنگرش است. خیلی راحت دستگیرش میکنند و هیچ کاری از دستش برنمیآید. مگر اینکه لیان به دادش برسد. نمایش چنین تصویری از کلر کمی توی ذوق میزند.
یکی از نقاط قوت داستان سریال این است که کاملا متکی بر اتفاقات جهان امروز رخ میدهد. درست است که همچنان با گسترش یک ویروس ناشناخته طرف هستیم که مردم جهان را درگیر خود میکند و ترس و وحشت به راه میاندازد، ولی نویسندگان تلاش کردهاند در دل همین داستان کلیشهای ساده موضوعات سیاسی مهمی چون دعواهای سیاسی بین چین و آمریکا، بحران در خاورمیانه و به خصوص افغانستان (کشور پنامستان از نظر جنس مشکلات و بحرانهای سیاسی که درگیرش است، خیلی شبیه افغانستان به نظر میرسد) را هم مطرح کنند. البته نتفلیکس حواسش است که خودش را درگیر مبارزه با چین نکند و مخاطبان میلیادری خود در این کشور را از دست ندهد. به همین دلیل در حالی که در ابتدا به نظر میرسد چین نقش زیادی در این خرابکاریها داشته باشد، کمکم ورق برمیگردد و حقایق تازهای آشکار میشوند.
«تاریکی بیانتها» قطعا رضایت هواداران دوآتشهی مجموعهی «رزیدنت ایول» را به دست خواهد آورد. ولی مشکلش این است که از نظر محتوا و داستان، چیزی به این مجموعه اضافه نمیکند. همچون یک بخش اضافی است که در این میان جای گرفته و بود و نبودش فرقی ندارد. تمام شخصیتهایش در همین چهار قسمت داستانشان به پایان میرسد، کل ماجراها جمع میشوند و هیچ راز نگفتهای باقی نمیماند. تنها چیزی که میتوان از آن مطمئن بود، حضور لیان و کلر در انیمیشنهای بعدی است که آن هم یک حقیقت مسلم بود. ولی در هر صورت، کیفیت سریال آنقدر بالا هست که ارزش یک بار تماشا را داشته باشد.
شناسنامهی سریال رزیدنت ایول: تاریکی بیانتها
کارگردان: ائیچیرو هاسومی
نویسنده: ائیچیرو هاسومی، شوگو موتو
امتیاز imdb به سریال: ۵.۹ از ۱۰
خلاصهی داستان: لیان کندی، مأمور آژانس فدرال به همراه گروهی برای انجام تحقیقات در مورد این حادثه به کاخ سفید اعزام شدند ولی پس از قطع ناگهانی برق، لیان و همکارانش مجبور میشوند گروهی از زامبیهایی که به شکلی مرموز سر از آنجا درآوردهاند را نابود کنند.
دقیقاً مثل انیمیشن رزیدنت ایول ۲۰۱۷،
شروع پرقدرت و پایان مضحکی داشت. تازه قبلیش خیلی بهتر بود.
خدایی امتیاز ۵.۹ فاجعست