رزیدنت ایول ویلج؛ ۱۰ نکته‌ی ترسناک در قلعه‌ی دیمیترسک که احتمالا ندیده‌اید

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۶ دقیقه
بازی رزیدنت ایول ویلج

رزیدنت ایول ویلج برخی از بهترین لوکیشن‌ها و محیط‌های قابل گشت‌وگذار در تاریخ فرنچایز را در خود دارد. قلعه‌ی دیمیترسک، خانه‌ی بانو دیمیترسک و دخترانش، به‌راحتی در میان این لوکیشن‌ها جای می‌گیرد. این عمارت شگفت‌انگیز و موحش پیش‌زمینه‌ای برای تفحص بازیکن فراهم می‌کند و همچنین بخش مهمی از داستان کلی بازی است.

با اینکه قلعه‌ی دیمیترسک در تبلیغات پیش از انتشار بازی به‌کرات نشان داده شد، بسیاری از بازیکنان متوجه جزئیات ظریف‌تر و ترسناکی که در گوشه‌وکنار این قلعه قابل رؤیت است نشدند. این قلعه در عظمت و تجمل چیزی کم و کسر ندارد اما قلب تپنده‌ی آن جزئیات کوچک ترسناکی هستند که در تاروپود آن تنیده شده و در سکوت به تماشا نشسته‌اند تا بر اندامتان لرزه بیندازند.

۱۰. نقاشی دختران – بلا، کاساندرا و دنیلا

نقاشی سه دختر دیمیترسک

یکی از اولین جزئیات ترسناکی که بازیکنان به‌محض ورود به قلعه‌ی دیمیترسک مشاهده می‌کنند نقاشی‌ از بلا، کاساندرا و دنیلاست. آنچه این پرتره را ترسناک می‌کند تاریخ نقاشی است بازه‌ای که در آن، این سه زن در فرم طبیعی و انسانی خود بودند. این سه دختر بانو دیمیترسک، دگرگون شده و به هیولاهایی خون‌آشام مانند تبدیل شده‌اند که قابلیت تغییر شکل دارند. تنها مشاهده‌ی این نقاشی بی‌آزار به شما نشان می‌دهد که آزمایش‌های مادر میراندا تا چه حد انزجار برانگیز و دور از شأن انسانی‌اند.

۹. دکه‌ی دوک پیش از سررسیدن او – چطور این کار را انجام می‌دهد؟

دکه دوک

در طول بازی رزیدنت ایول ویلج، دوک شخصیتی غیرعادی و عجیب غریب است. تعیین آنکه آیا او دوست است یا دشمن هم کار ساده‌ای نیست. با اینکه او به ایتان در مأموریتش کمک می‌کند مشخص است که روابط کاری با بانو دیمیترسک و سایر لردهای روستا هم داشته و دارد. آنچه به این مرموزی می‌افزاید حضور چشم بر هم زدنی دوک در هر لوکیشن فارغ از دوری یا نزدیک آن است. یکی از این نمونه‌ها را زمانی می‌بینیم که ایتان خودش را به قلعه می‌رساند. در اینجا او اتاقی پیدا می‌کند که یک فروشنده می‌تواند محصولاتش را در آن به فروش برساند. این موضوع شاید اشاره بزرگ‌تری در رابطه‌ با ماهیت واقعی و احتمالا غیرانسانی دوک بکند.

۸. هزارتوی نورشتین – آنچه در زیر خفته است

هزارتوی نورشتین

داستان نورشتین آمیخته است از سیاهی و تراژدی. او یک هنرمند است که به جرم ارتداد از سرزمین خود به بیرون‌ رانده‌ شده است. او در نهایت در روستای بازی سکنی می‌گزیند که در آن چهار هزارتوی متفاوت، تودرتو و پر از نقش‌ونگار خلق می‌کند. یکایک این هزارتوها آثاری هنری هستند. اگر کمی بیشتر به داستان توجه کنید متوجه می‌شوید که نورشتین هر یک از هزارتوها را برای بازمانده‌ی اجساد همسرانش بنا کرده است. پس از تکمیل چهارمین و آخرین هزارتو نورشتین خودکشی می‌کند. داستان او داستانی تنیده شده از رنج و هنروری فراموش‌نشدنی است.

۷. زنجیرها – فرار غیرممکن است

زنجیرها در اتاق خواب ایتان

در بخش‌های ابتدایی حضور ایتان در قلعه‌ی دیمیترسک، او خود را گرفتار در دستان بلا، کاساندرا و دنیلا می‌یابد؛ گروگان گرفته شده و اسیر در غل‌وزنجیر در یکی از اتاق‌خواب‌های قلعه. در اینجاست که او رسما برای اولین‌ بار با بانو دیمیترسک ملاقات می‌کند. پس از تقابلی رعب‌انگیز با این چهار شخصیت ایتان مجبور می‌شود دستش را برای رهایی از دست آن‌ها قطع کند و قلعه را درنوردد. بازیکنانی که سرفرصت به بررسی این اتاق پرداخته باشند زنجیرهایی را نزدیک شومینه پیدا می‌کنند که نشانگر آن است این اتاق جایی است که بانوان دیمیترسک قربانیان خود را شکنجه می‌کنند.

۶. غذای کپک‌زده – چیزی بیش از دکور

غذای کپک زده

برای آن دسته از افرادی که رزیدنت ایول ۷ و ۸ را بازی کرده‌اند جای تعجب ندارد که کپک و ماندگی یکی از مضامین مرکزی بازی است. یک جزء کوچک اما آزاردهنده که در سرتاسر قلعه قابل رؤیت است ظروف پر شده از غذا به‌خصوص ظروف میوه است که در حال کپک زدن هستند. شاید بتوان از این موضوع در قالب طراحی محیط به‌منظور برجسته نشان‌دادن مجاورت آراستگی سطحی و پوسیدگی از درون به‌راحتی گذر کرد، اما این کپک زدگی نشان می‌دهد پوسیدگی در تمامی بخش‌های قلعه، از شخصیت‌های آن تا دکور و غذایی که بیرون مانده ریشه دوانده است.

۵. دوشیزگان خرمن – نقاشی که روایتگر یک داستان است

نقاشی دوشیزگان خرمن

دیوارهای قلعه‌ی دیمیترسک پر شده است از انواع و اقسام نقاشی‌ها، برخی شوم و برخی که با حال و هوای بازی و قلعه در تضاد کامل‌اند اما سبکی مشابه دارند. یکی از این نقاشی‌ها نقاشی دوشیزگان خرمن است. در این نقاشی گروهی از زنان را در حال رقصیدن به مناسبت برداشت محصول می‌بینیم.

این نقاشی نشان‌دهنده‌ی جشن‌وسرور روستایی در برداشت محصولشان به مقصود تأمین خوراک خانوار و دوستانشان است. اما اگر عمیق‌تر به ارتباط آن با داستان فکر کنید جنبه‌ای شوم‌تر و تاریک‌تر نمایانگر می‌شود، جنبه‌ای که روایتگر بهره‌برداری مادر میراندا و بانو دیمیترسک از کشاورزان و روستاییان در راستای خلق هیولایی جدیدتر و اهریمنی‌تر است.

۴. عروسکی معمولی – که احتمالا معمولی نیست

تصویر عروسک سفیدپوش

یکی از ترسناک‌ترین دشمنان بازی انجی است. موجودی دهشتناک که توسط لرد دونا بنوینتو خلق شده است. بازیکنان اولین‌ بار انجی را در طی ملاقاتی با لردهای روستا و مادر میراندا و ایتان اسیر می‌بینند که منتظر سرنوشت شوم خود است. هر چند این شاید اولین‌ باری نباشد که با انجی عروسک روبه‌رو می‌شوید. در قلعه‌ی دیمیترسک تصویری کوچک از عروسکی سفیدپوش دیده می‌شود که انگار در یک مهمانی عصر حضور دارد. بله این عروسک ممکن است یک عروسک معمولی باشد اما به‌ احتمال زیاد عروسک انجی است پیش از آنکه توسط قدرت دونا دچار تغییروتحول شود.

۳. قلعه شبح‌زده – فراتر از تصور ایتان

نوشته یکی از خدمه قلعه

احتمال ندیدن این ریزه‌کاری رعب‌انگیز بسیار بالاست؛ به‌خصوص که تنها نوشته‌ای بر روی یک برگه کوچک در سرداب‌های قلعه است. اگر موفق به خواندن این متن شوید تعدادی دیگر از لحظات ترسناکی که در طول اقامتتان در قلعه دیمیترسک با آن‌ها روبه‌رو شدید معنای جدیدی پیدا می‌کنند. در اصل، یکی از خدمه‌ی قلعه باور دارد که قلعه شبح‌زده است زیرا می‌توان صدای ضجه و ناله را در آن شنید گویی اشباح قلعه را فراگرفته‌اند. این صداها احتمالا صدای روستاییانی است که بانو دیمیترسک برای آزمایش بر روی آن‌ها در قلعه زندانی‌شان کرده است.

هرچند در طی گشت‌وگذار در اتاق‌های طبقات بالایی قلعه، صداهای شبح وار متفاوتی شنیده می‌شود که احتمالا صحه‌ای بر شبح‌زده بودن قلعه است.

۲. اینجا مزار موش‌هاست – خشک شده و رها شده

موش های خشک شده بر روی میز

داستان‌ها و افسانه‌های خون‌آشامی معمولا با روایات موجودات کمتر خون‌آشامی همراه است که خون موجودات کوچک‌تر مانند موش‌ها و خرگوش‌ها را تخلیه کرده‌اند. علاوه بر این بسیاری از خون‌آشام‌هایی که به دنبال حفظ جان انسان‌ها هستند شاید خون این حیوانات را بنوشند تا از آسیب رساندن به بشریت اجتناب کنند.

بر روی میز داخل اتاقی که بانو دیمیترسک آن را ترک کرده و شما وارد آن می‌شوید تعدادی موش خشک شده روی میز دیده می‌شوند. مشخصا این موش‌ها از خون تخلیه شده‌اند. سؤالی که باقی می‌ماند آن است که آیا این موش‌ها را روستایی‌هایی که بر رویشان آزمایش شده به این وضع درآورده‌اند یا آیا این کار بانو دیمیترسک و دخترانش است؟ جواب هر چه که باشد از موحش بودن آن کم نمی‌کند.

۱. غل‌وزنجیرهای سرداب – به زنجیر کشیده شده

غل و زنجیرهای شکنجه در سرداب ها

در اعماق سرداب‌های قلعه دیمیترسک سیاهچالی رعب‌انگیز قرار دارد. ایتان در پی جست‌وجوهایش متوجه می‌شود که این سرداب‌ها برای زنانی که بانو دیمیترسک روی آن‌ها آزمایش کرده استفاده می‌شده است. در این سیاهچال نور و هوای تازه وجود ندارد به این معنا که خون‌آشام‌ها مدت‌زمان بقای بیشتری داشته‌اند.

متأسفانه برای این موجودات، این سیاهچال‌ها مملو است از ابزارآلات شکنجه و غل‌وزنجیرهای که به نظر می‌رسد بر بالای بشکه‌ها آویزان‌اند. از آنجایی‌ که یکی از بهترین شراب‌ها، سنگیوس ویرجینیس، شراب درست شده از خون است این غل‌وزنجیرها احتمالا برای آویزان کردن زنان و تخلیه خون آن‌ها برای تهیه‌ی این شراب است. سرنوشتی دلخراش و مشمئزکننده که پیش روی این زنان نگون‌بخت قرار گرفته است.

منبع: TheGamer

صفحه اصلی بازی - اخبار بازی - تریلر بازی - نقد و پیش نمایش | دیجی‌کالامگ



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۲ دیدگاه
  1. GM over

    خوب بود

  2. ابوالفضل علیزاده

    دقتت به جزئیات خیلی خوبه. معمولا پی بردن به جزئیات بازی معمولا تو چند دست بازی کردن اتفاق میفته. من خودم معمولا بازی ای که خوشم بیاد بیش از دو دست بازی می کنم و پی بردن به این جزئیات هم تو دست های دوم به بعد اتفاق میفته

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X